eitaa logo
کانال رسمی خط سرخ
50 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
145 ویدیو
88 فایل
🌷نشر مطالب بدون لینک با ذکر صلوات هدیه به شهدای بزرگوار سبب خوشحالی ماست هدف معرفی هر چه بیشتر راه و سیره شهداست ان شاالله🌷 ارتباط با خادم الشهدا @Sharahani
مشاهده در ایتا
دانلود
خیلی ممنون از دعوتتون☺️ پشتیبان ولایت فقیه باشید 👌 یادمون کنید به یادتونیم سعی کنید سیرتونو شهدایی کنید تا شهادت نصیبتون بشه ☺️ یاعلی✋
4_6041755079676003056.mp3
4.71M
🕯 پایانی شب🌙 🎪از بالای عرش صدا میزند زئران و اهل گریه را، یکی یکی! که راهشان ببرد سمت بهشت، قدم به قدم! تلافی قدم های اربعینی شان.... 🕌مرا هم صدا کن! 🎤
👊نظامیان نیجریه دیروز برای بار سوم به عزاداران اربعین حسینی در نیجریه حمله ور شدن در این حوادث ۴۷نفر شهید بیش از ۱۰۰نفر مجروح و حدود ۴۰۰نفر دستگیر شدن خواهران و برادران ما به کدامین گناه به خاک و خون کشیده شدند⁉️⁉️ اقای رئیس جمهور چرا با گذشت ۴روز از اولین حمله ارتش به شیعیان مظلوم حتی با صدورپیامی از انها حمایت نشد‼️‼️
🌷بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و درود خدای مهربان بر شهدای دیده بان و توپخانه ارتش و همه شهدای بزرگوار دلاور مردانی که ایستادن وگذشت را با خونهایشان معنا کردن🌷 خدا نکنه روزی بر ما بگذره که از یاد شهدا و سیرشون غافل بشیم😔
سلام بر عاشقان و دوستداران راه و سیره شهدا ✋خوبید ان شاالله عبدالحمید انشایی هستم خوشحالم قراره دقایقی مهمون دلهای شهدایتون بشم☺️
چهاردهم تیر ماه ۱۳۳۶در شهر فساددر خانواده ای مذهبی به دنیا اومدم دوران تحصیل گذروندم و در کنارش علوم اسلامی رو هم یادگرفتم ☺️بیشتر اوقاتم رو صرف مطالعه و تفسیر قران میکردمو صدای خوبیم داشت دیپلم ریاضی دبیرستان ایت الله سعیدی فسا گرفتم و سال ۱۳۵۵وارد مدرسه عالی مدیریت و حسابداری اصفهان شدم🤓بعد یک سال از طرف دانشگاه اصفهان به عنوان دانشجو وارد دانشکده امار و اقتصاد شدم😎 دوران دانشگاه هم زمان با اوجگیری تظاهرات مردم علیه رژیم ستم شاهی بود ✊و منم همراه دیگر دانشجوها در تجمعات و پخش اعلامیه ها شرکت میکردیم و بارها مورد اذیت ازار رژیم قرار گرفتم😡اما همیشه حماسه قیام اقا امام حسین رو در ذهنم مرور میکردم و شهادت کمال انسان میدونستم پس ترسی نداشتم 💪✌️بعداز پیروزی انقلاب عضورسمی دانشجویان پیرو خط امام شدم😊و ۶خرداد ۱۳۵۹کارشناسیمو گرفتم😎
با شروع جنگ همراه تعدادی از همکلاسی ها اماده خدمت شدیم و مرکز پیاده استان فارس خدمتمونو شروع کردیم 💪و بعد دیدن دوره اموزشی شدم ستوان دوم و به گردان ۱۹۱رزمی مرکز پیاده پیوستم
سقوط خرمشهر اعلام شدبود😔 دشمن به سرعت پیش می‌رفت. جبهه‌ها به نیروی تازه نفس نیاز داشتن در تمام خطوط کمبود نیروی آموزش دیده احساس می‌شد.😢 منم همراه واحد خودم از شیراز راهی خوزستان (شهرهای ماهشهر و شادگان)برای جنگ با دشمن شدیم👊💪 سه ماه تو شرایط بسیار سخت خوزستان جنگیدیم و بعد از مدتی به کردستان (سقز) رفتیم برای مبارزه باضد انقلاب و منافقین👊بعد از شش ماه همراه گردان ۱۹۱راهی جبهه گیلان غرب شدیم😊 دشمن با تسلط بر ارتفاعات اطراف شهر تونسته بود، فشار زیادی رو بیاره😡هر روز شهر و راه‌های مواصلاتی مورد حمله قرار می‌گرفت برای همین اوایل مهرماه ۱۳۶۰ نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران به دنبال طرح‌ریزی عملیاتی بود که بتونه ارتفاعات مشرف به شهر و مناطق حساس رواز لوث دشمنان پاک‌سازی کنه💪 یکی از این ارتفاعات «شیاکوه» بود.👌 طرح عملیات توسط تیپ ۵۸ ذوالفقار با عنوان طرح ذوالفقار تهیه شد. برای اولین بار در منطقه غرب، هدف در عمق ۱۰ کیلومتری پشت دشمن انتخاب شد.☺️
۲۰ آذر ماه زمان مناسبی برای اجرای عملیات بود💣 تمام محاسبات انجام شد عملیات «مطلع‌الفجر» در روز مقرر در مناطق شیاکوه، چرمیان، تنگه قاسم‌آباد و دشت گیلان غرب با هدایت قرارگاه مقدم نیروی زمینی با رمز یا مهدی ادرکنی (عج) آغاز شد.✌️ همین ذکر وایمان بود که همه چیز رو آسون می‌کرد ۲۷ روز ازشروع عملیات می‌گذشت. دشمن تلفات سنگینی داد، ۷۰۰ کشته و ۱۴۰ اسیر نمونه‌ای از این تلفات بود.💪
حالا بشنوید از نحوه شهادتم 👇👇👇
عبدالحمید دیدبان شیاکوه بود. جایی که برای آزادیش شهدای زیادی داده بودیم تمام حرکات دشمن روزیر نظر داشت. منطقه شیاکوه ارتفاعاتی در منطقه مرزی است که تسلط بر آن برای دو طرف درگیر در جنگ حائز اهمیت بود💪عبدالحمید گرای دشمن رو به توپخانه ارسال می‌کرد. با بی‌سیم موقعیت دشمن را اطلاع می‌داد و توپخانه نیز انجام وظیفه می‌کرد💣💣 مدتی که در گیلان‌غرب حضور داشت دو نامه به خانواده نوشت، درهر کدام مقداری پول از حقوق سربازی خود گذاشت و سفارش کرد که به فقرای محل بدن☺️ مجدد حرکت دشمن برای باز پس‌گیری آغاز شده بود و دشمن با چندین برابر نیروه درحال پیشروی بود🔫💣درگیری‌ها سخت شده، آتش سنگین دشمن سبب شهادت بسیاری از رزمنده‌ها شد😔. به رقم تلاش‌های یگان‌های مختلف تیپ ۵۸ ذوالفقار و گردان ۱۹۱ پیاده شیراز به دلیل آتش سنگین دشمن، سقوط نزدیک بود حفظ ارتفاعات سخت شده بودخیلی ها به شهادت رسیده بودن😔 حلقه محاصره دشمن تنگ‌ترشده بود دستور دادن که عبدالحمید به عقب برگرده، اماموند💪 عبدالحمید زخمی شده بود🤕 او بر روی شیاکوه ایستادوگرای دشمن همچنان ارسال میکرد اخرین گرافهمیدم همون‌جایی که خودش ایستاده. پرسیدم، این محل دیدبانی خودت 😳 گفت دیگهنیست دشمن به اینجارسیده، بزنید😔 تو لحظات آخر ناگهان بی‌سیم به صدا دراومد، بله صدای عبدالحمید بود؛ بیسیم‌چی صدا زد حمید جان به گوشم. صدای غرش توپ و سوت خمپاره‌ها با صدای عبدالحمید در آمیخته بود: «از قول من به امام و مادرم بگوئید شیاکوه لرزید ولی انشایی نلرزید»👌✊✌️ فرمانده پشت بی‌سیم صدا زد: انشایی، انشایی، جواب بده! اما دیگر صدایی نیومد...😭