فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😔هدف قرار دادن اتوبوس دانش اموزان یمنی توسط آل سعود کافر
همانطور که امام خمینی فرمودند👈 این وهابیهاى پست بیخبر از خدا ،بسان خنجرند که همیشه از پشت در قلب مسلمانان فرو رفته اند
👊مرگ بر آل سعود
🔦 #هدایتها #250 #رعد 📖
🌴فدای مهربانی های بی انتهایت ای خداااااااااااا🙏لحظه به لحظه گناه و ناسپاسی است که از جانب ما به آسمان می آید، ولی با این وجود باز، تو غرق رحمت و مغفرت مان میکنی دمادم، شاید حیا کردیم وآدم شدیم، شاید! 👈«لَذُو مَغْفِرَةٍ لِّلنَّاسِ عَلَى ظُلْمِهِمْ»
🌴پیامبران و امامان، صرفا خطر چاله ها و بیراهه ها را گوشزد کرده📢 و راه سعادت را به خوبی نشانمان میدهند، این خودمان هستیم که باید انتخاب کنیم خوشبخت باشیم درکنار قرآن، ویا بدبخت و ورشکسته شویم، دور از قرآن و اهل بیت علیهم السلام ⚠👈«إِنَّمَآ أَنتَ مُنْذِرٌٍ»
🌴هیچ عصری، زمین خالی از امام و حجت خدا نیست👈«لِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ»👉آنهایی که خودرا مسلمان قرآن میدانند ولی در رکاب مهدی فاطمه نیستند، جواب این آیه را چه میدهند؟! امروز حجت و امامشان کیست؟! 😏خدا راشکر، شکر، شکر که مهدوی هستیم وسربلند🙏
🌴سرنوشت هرقومی، با انتخاب و اقدام خودشان تعیین میشود، هرچه میکشیم از دست خودمان است، تغییر کنیم🔄 تا خدا تغییر دهد سرنوشت را👈«حَتَّى يُغَيِّرُواْ مَا بِأَنفُسِهِمْ»
سوریه بودیم موقع نماز به رفیقم گفتم بیا بریم مسجد گفت نه اینجا مسجد اهل تسنن از لحاظ امنیتی درست نیست ولی من قبلا هم اونجا رفته بودم😊خلاصه رفتیم و مسجد پر از جمعیت بود بعد نماز رفتم و با امام جماعت سلام علیک و روبوسی کردم براشون جالب بود ☺️قرار گذاشتیم از هفته بعد نماز جمعه اون مسجد شرکت کنیم ولی نشد😇و اسمونی شدم
👊نماز جمعه عامل وحدت و مشت محکمی بر دهان دشمنان اسلام التماس دعا✋
هدایت شده از كانال رسمي ( مجمع جهاني خادمين شهدا)
بسم رب الشهدا🌹
اجراي طرح كودكان شهدايي :
✳️نونهالان وكودكان شهر دبيران از توابع شهرستان زرین دشت
با همراهي خادم الشهيد سركار خانم راستگو از گلزار شهدا بازديد و اقدام به دلنوشته نمودند.
در پايان به اين كودكان هدايايي اهداء شد.
مجري طرح : مجمع جهاني خادمين شهدا
@shahid_110
لینک مطلب http://martyrsofislamicworld.blog.ir/1397/05/19/اجرای-طرح-کودکان-شهدایی-شهرستان-زرین-دشت
وقتی باقی مانده پیکر شهید مسعود تقی زاده رو روی زمین چیدند😔 همسرش جلو رفت و خواست چیزی از میون استخونها برداره وقتی پرسیدیم چیکار می کنید گفت:
می خوام از این خاک هایی که ازش باقی مونده، مقداری بردارم.
گفتیم: خب بردار، ولی دنبال چی می گردید
گفت: "می خوام از اون جایی که قلبش بوده❤️خاک بردارم."😭