eitaa logo
ختم و چله
1.2هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
1.7هزار ویدیو
25 فایل
ایدی مدیر👈 🆔 @Baghani ایدی کانال👈 🆔 @khatm_chele لینک پیام ناشناس به مدیر کانال👇👇 https://harfeto.timefriend.net/17013351538880
مشاهده در ایتا
دانلود
۴ روایت درباره ارزش اشک برای امام حسین (ع) در روایات ما، ارزش زیادی برای عزاداری و گریه برای امام حسین (ع) قائل شد است. در این راستا احادیثی نیز در مورد ثواب اشک ریختن برای امام حسین (ع) وارد شده است که در زیر به ۴ مورد آن اشاره می‌شود. ⚫️کانال 👇👇 🆔 @khatm_chele
در احادیث گران‌قدر اهل‌بیت علیهم‌السلام پاداش‌های عظیمی برای گریه‌کنندگان بر مصائب امام حسین علیه‌السلام ذکر شده است. ممکن است این سؤال به ذهن خطور کند که پاداش‌های فراوان ذکر شده، در مقابل چه مقدار اشک و گریه است؟ پاسخ این سؤال را می‌توان از روایات ائمه اطهار (ع) به دست آورد: روایت ۱: امام صادق (ع) فرمودند: «مَنْ ذُکِرَ الْحُسَیْنُ علیه‌السلام عِنْدَهُ، فَخَرَجَ مِنْ عَیْنِهِ [عَیْنَیْهِ] مِنَ الدُّمُوعِ مِقْدَارُ جَنَاحِ ذُبَابٍ کَانَ ثَوَابُهُ عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَمْ یَرْضَ لَهُ بِدُونِ الْجَنَّهِ؛ کسى که یادى از حضرت حسین بن على (ع) نزدش بشود و از چشمش به مقدار بال مگسی اشک خارج شود، اجر او بر خدا است و حق‌تعالی به کمتر از بهشت براى او راضى نیست».[۱] توضیحات: در این روایت به صراحت بیان شده که اگر مقدار اشکِ انسان برای امام حسین (ع) آن‌قدر کم باشد که حتی به اندازه بال مگسی باشد، آن‌قدر نزد خدای متعال ارزشمند است که پاداش آن چیزی کمتر از بهشت نمی‌تواند باشد. روایت ۲: امام صادق (ع) فرمودند: «مَنْ ذُکِرْنَا عِنْدَهُ فَفَاضَتْ عَیْنَاهُ وَ لَوْ مِثْلَ جَنَاحِ بَعُوضَهٍ [الذُّبَابِ] غُفِرَ لَهُ ذُنُوبُهُ وَ لَوْ کَانَتْ مِثْلَ زَبَدِ الْبَحْرِ؛ کسى که نام ما اهل‌بیت (ع) نزد او برده شود و از چشمانش اشک بیاید، اگرچه به‌قدر بال پشه (مگس) باشد، گناهانش آمرزیده شود، حتی اگر آن گناهان به اندازه کف روى دریاها باشد».[۲] توضیحات: در این روایت نیز تصریح شده که اگر کسی برای ائمه اطهار (ع) به مقدار بسیار اندکی حتی در حدّ بال مگس یا پشه، اشک بریزد، خداوند گناهان آن بنده را حتی اگر آن‌قدر زیاد بوده که به وسعت کف روی کل دریاها باشد، می‌آمرزد. روایت ۳: امام علی بن الحسین (ع) فرمودند: «مَنْ قَطَرَتْ عَیْنَاهُ فِینَا قَطْرَهً وَ دَمَعَتْ عَیْنَاهُ فِینَا دَمْعَهً بَوَّأَهُ اللَّهُ بِهَا فِی الْجَنَّهِ غُرَفاً یَسْکُنُهَا أَحْقَاباً وَ أَحْقَاباً؛ کسى که از دو چشمش قطرهاى اشک در راه ما بیاید، خداوند متعال در بهشت خانه‌ای به او عطا فرماید که روزگارها در آن ساکن گردد».[۳] توضیحات: مقدار اشک، در این روایت نیز با لفظ «قَطْرَهً» بیان شده که مقدار اندکِ یک قطره اشکِ انسانِ محب اهل‌بیت (ع) و دل‌سوخته مصائب ایشان، این فرد را مستحق پاداشی عظیم که زندگی در خانه بهشتی است، می‌کند. روایت ۴: محمد بن أبی عماره الکوفی می‌گوید: از امام جعفر صادق (ع) شنیدم که می‌فرمودند: «من دمعت عینه فینا دمعهً لدم سفک لنا أو حق لنا نقصناه أو عرض انتهک لنا أو لأحد من شیعتنا بوأه الله تعالى بها فی الجنه حقبا؛ کسى که براى خونى که از ما ریخته شده، یا حقى که از ما پامال شده، یا آبروئى که از ما از بین رفته، یا براى یکى از شیعیان ما چشمش یک قطره اشک بریزد خداى رئوف او را سالهاى متمادى در بهشت جاى خواهد داد».[۴] توضیحات: در روایت چهارم نیز کلمه «دمعهً» نشان می‌دهد که مقدار اندکِ «یک قطره اشک» برای اهل‌بیت (ع)، می‌تواند انسان را سزاوار بهره‌مندی از نعمت زندگی در بهشت کند. ⚫️کانال 👇👇 🆔 @khatm_chele
رای مُحْرِم شدن، نیاز به قلب سلیم داریم پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) می‌فرمایند: «اَلْقَلبُ ثَلاثَةُ اَنْوَاعٍ: قَلْبٌ مَشْغولٌ بِالدُّنْیا وَقَلْبٌ مَشْغولٌ بِالْعُقْبَی وَقَلْبٌ مَشْغولٌ بِالْمَوْلَی وَاَمَّا الْقَلْبُ الْمَشْغولُ بِالدُّنْیا لَهُ الشِّدَّةُ وَالْبَلاءُ وَاَمَّا الْقَلْبُ الْمَشْغولُ بِالْعُقْبَی فَلَهُ الدَّرَجَاتُ الْعُلَی وَاَمَّا الْقَلْبُ الْمَشْغولُ بِالْمَوْلَی فَلَهُ الدُّنْیا وَالْعُقْبَی وَالْمَوْلَی». وی ادامه داد: حضرت(صلی الله علیه وآله) فرمودند: قلب‌ها سه نوع هستند، دسته اول قلبی که مشغول و وابسته به دنیا است، دوم، قلبی که مشغول به تنعّمات اخروی است و در نهایت قلبی که وابسته به مولا است. قلبی که سرگرم و وابسته به دنیا است،‌ همیشه دچار سختی و گرفتاری است، آن قلبی که وابسته به تنعّمات اخروی است ‌به درجات و مراتب بالایی می‌رسد و قلبی که دلبسته به مولا (خدا) است، هم دنیا دارد، ‌هم آخرت را دارد و هم خدا را دارد، اما دلی که به لذت‌های دنیوی دلبسته شده و سرگرم آن است، این را بداند که همیشه در ناراحتی و گرفتاری است؛ یعنی حتی لذّت دنیایی را هم نمیبرد، مسایل دنیایی اینگونه است! ‌به هرچه از دنیا برسد، باز می‌بیند کمبود دارد و پیوسته در سختی و گرفتاری است. برای اینکه انسان مُحَرمی شود، باید مُحْرِم شود، یعنی دروغ نگوید، تهمت نزند، غیبت نکند و به طور کلی کار حرامی را مرتکب نشود آن دلی که همیشه دلبسته به خدا است، در نتیجه سه چیز دارد: دنیا دارد، به این معنا که در دنیا هیچ ناراحتی ندارد، در آخرت هم تنعّمات اخرویاش را دارد و بالاتر از همه این است که قرب به خداوند هم پیدا می‌کند، چرا که دلبسته به خدا همیشه به یاد خدا است. اعمال ویژه استقبال از محرم 1- خواندن زیارت عاشورا به طور مستمر ترجیحأ هر روز و دو رکعت نماز زیارت بعد از آن 2- قرائت 2 صفحه از آیات قرآن کریم و تأمل در آن و هدیه کردن ثواب آن به اصحاب امام حسین علیه السلام 3- گفتن اذکار الهی بالأخص "صلوات بر محمد و آل محمد" روزی 100 مرتبه این اعمال سه گانه پایه و اساس استقبال از محرم است و این اعمال نیز ما را در این راه بیشتر یاری می کند ... آن دلی که همیشه دلبسته به خدا است، در نتیجه سه چیز دارد: دنیا دارد، به این معنا که در دنیا هیچ ناراحتی ندارد، در آخرت هم تنعّمات اخرویاش را دارد و بالاتر از همه این است که قرب به خداوند هم پیدا می‌کند، چرا که دلبسته به خدا همیشه به یاد خدا است سعی در ترک معصیت کمتر سخن گفتن(دقت در ترک گناهان زبانی غیبت و تهمت و...) دقت در گوش دادن (ترک گناهان شنیداری ... موسیقی شنیدن .. غیبت و افترا و...) دقت در دیدن (نگاه به نامحرم و تصاویر گناه آلود -نگاه غضب آلود و...) دقت در خوردن(استفاده از مال حلال و کم خوری و پرهیز از اسراف ... ) دقت در رفتار (خوش اخلاق و مهربان بودن با بزرگان و کودکان- فروبردن خشم - پرهیز از ناسزاگویی - احترام به پدر و مادر - توجه به دوستان و همسایگان - توجه به محرومین و نیازمندان و...) اعمال دیگر برای مراقبه ... سعی در دائم الوضو بودن در همه ی شرایط خواندن نمازهای واجب در اول وقت و خواندن نمازهای قضا گرفتن روزه های قضا و یا مستحبی حداقل دو روز در هفته مانند دوشنبه و پنج شنبه مطالعه ی کتب مفید و زیبا بلأخص کتبی در ارتباط با زندگانی امام حسین علیه السلام و واقعه ی عاشورا کمک به آماده شدن و برگزاری هیأت های مذهبی در ایام محرم و صفر ⚫️کانال 👇👇 🆔 @khatm_chele
برای جاری شدن اشک باید زمینههاى ایجاد و توسعه معرفت به اهلبیت(ع) را در خود تقویت کرده و موانع معرفت را از میان برداریم. زمینههاى ایجاد و توسعه معرفت به اهلالبیت(ع) عبارت است از: 1- مطالعه تاریخ زندگانى آنان 2- مطالعه و تفکّر در سخنان ایشان 3- شناخت خدا؛ زیرا آنان تجلىگاه اوصاف الهىاند وبا شناخت خدا و اوصاف او، مىتوان فضایل آنان را دریافت ( نگا: آیین مهرورزى، بخش محبت به اهلبیت(ع ) 4- موانع معرفت؛ عمدتاً به عملکرد ما برگشته، موجب قساوت قلب مىشود،«من علامات الشقاء جمود العین» ، میزانالحکمه، ج 1، ص 455، روایت 1845 و قال على(ع): «ما جفت الدموع الا لقسوه القلوب و ما قست القلوب الالکثره الذنوب». ( همان، ص 455، روایت 18406) و موجب مىگردد که حتى احساسات و عواطف ما در سیطره عقل ما نباشد. این موانع عبارتند از: 1. زیاد سخن گفتن درغیر ذکر خدا (بحارالانوار، ج 71، ص 281 ) 2. گناه زیاد (همان، ج 70، ص 55) 3. آرزوى زیاد (، ج 78، ص 83 ) 4. گوش سپارى به امور لهو (بحارالانوار، ج 75، ص 370 ) 5. جمع کردن مال ( مستدرکالوسائل، ج 2، ص 341 ) 6. ترک عبادات (تنبیه الخواطر، ص 360 ) 7. همنشینى با افراد گمراه و ستمگر(بحارالانوار، ج 1، ص 203 ) 8. همنشینى با افراد فرومایه و پست(همان، ج 77، ص 45 ) 9.. خنده زیاد(همان) براى از بین رفتن قساوت قلب در روایات امورى ذکر شده که مهمترین آنها عبارت است از: 1. یاد مرگ ،همان، ج 14، ص 30. V 2. پند و اندرز،همان، ج 77، ص 199. 3.تفکر در آیات الهى، قیامت و حال خویشتن ،همان، ج 78، ص 115. 4. ، همنشینی با اندیشمندان ،همان، ص 308. 5. معاشرت با اهل فضل ،معجم الفاظ غررالحکم، ص 863. 6. گفت و گوى علمى ،بحارالانوار، ج 1، ص 203). 7. اطعام تهىدستان ،مشکاهالانوار، ص 107. 8. مهربانى و محبت به ایتام ،همان. 9. ذکر خدا،نهجالبلاغه، خ 222. V 10. ذکر فضایل و مناقب و مصائب اهلبیت(ع)) ،همانجا) 11. قرائت قرآن ،همان، خ 176. 12. استغفار،بحارالانوار، ج 93، ص 284. V 13. مهمتر از تمامى این امور، آن است که از خداوند متعال عاجزانه بخواهیم: به ما چشم اشکبار عنایت کند و در این میان، اهلبیت(ع) را واسطه قرارداده و از خود آنان نیز استمداد جوییم. ⚫️کانال 👇👇 🆔 @khatm_chele
▪️چهل شب مونده تا ماه محرم... از امشب شروع کنید چله و روزانه ترک یک گناه که برای محرم امسال خالصانه و مخلصانه خادم اباعبدالله شویم و نوکری کنیم....💔🙏 برای همدیگر دعا کنیم و خیلی ها را سال بعد با نام میشناسند یا به اسم ، همان هایی که بلد بودند در این ایام چگونه خدا را عاشق خود کنند و رزق کربلا را پاداش نوکری خود بگیرند... ⚫️کانال 👇👇 🆔 @khatm_chele
بنابر توصیه های بالا از فردا در کانال تا محرم هر روز ختم قران. و ذکر استغفار و ختم صلوات داریم برای شرکت در چله زیارت عاشورا و ترک گناه فقط تا 24 امشب مهلت دارید
رمام تنها در داعش و سکوی نماز و انسوی مرگ امروز در کانال نمیزاریم فردا جبران میکنیم 🙏🙏
◾️السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ◾️ 🔻چهل حدیث تا محرم🔻 1⃣ شناخت خداوند و عبادت او «اَيّهَا النّاسُ! إِنّ اللّهَ جَلّ ذِكْرُهُ مَا خَلَقَ الْعِبَادَ إِلاّ لِيَعْرِفُوهُ، فَإِذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ فَإِذَا عَبَدُوهُ اسْتَغْنَوْا بِعِبَادَتِهِ عَنْ عِبَادَةِ مَا سِوَاهُ». امام حسين (ع) فرمود: «اى مردم! خداوند بندگان را آفريد تا او را بشناسند، آن‏گاه كه او را شناختند، پرستش كنند و آن‏گاه كه او را پرستيدند، از پرستش غير او بى‏ نياز شوند». (بحار الانوار، ج ۵ ص ۳۱۲ ح۱ ) ▪️▪️▪️ 40 روزتا محرم ⚫️کانال 👇👇 🆔 @khatm_chele
⃣2⃣ یامبر اسلام (ص): 3- يا بُنَىَّ لاتَغفُل عَن قِراءَةِ القُرآنِ- إذا أصبحت، و إذا أمسيت- فَاِنَّ القُرآنَ يُحيِى القَلبَ المیت وَ يَنهى عَنِ الفَحشاءِ و َالمُنكَرِ ؛ فرزندم از خواندن قرآن غافل مباش، زيرا كه قرآن دل  مرده را زنده مى كند و از فحشاء و زشتى  باز مى دارد. البرهان فی تفسیر القرآن ج1 ،ص19 برای شرکت در ختم قران تعداد جز هایی رو که میخواهید بخونید به ایدی زیر اعلام کنید 👇 @Baghani شروع ختم قران : روز شنبه 1399/4/21 پایان ختم قران :روز جمعه1399/5/3 به مناسبت سالروز ازدواج حضرت امام علی ع و حضرت فاطمه س ثواب هدیه میکنیم به حضرت علی ع و حضرت فاطمه س ⚫️کانال🌹 ختم و چله🌹👇👇 @khatm_chele
⃣ امام علي (ع) : با گفتن ذکر (( استغفر و الله ربي و اتوب اليه )) و طلب آمرزش باطن خود را خوشبو و معطر سازيد تا بوهاي بد گناهان شما را رسوا و مفتضح نسازد یکی از کارهایی که برای از بین رفتن قساوت قلب در روایات ذکر شده استغفار است . ختم ذکر استغفار از تاریخ 1399/4/22 تا تاریخ 1399/5/30 به مدت ادامه دارد برای شرکت در ختم ذکر استغفار شماره5⃣تعداد ذکر استغفار رو به همراه کدتون به ایدی زیر بفرسید @Baghani چهل روز قبل ازماه محرم استغفار کنیم تا انشاالله خداوند توفیق قلب سلیم رو بهمون بده ⚫️کانال 👇👇 🆔 @khatm_chele
⃣2⃣ از تاریخ :1399/4/22 یک شنبه تا تاریخ:1399/5/30 پنج شنبه با همکاری شما ها قصد داریم بیشترین صلوات رو بفرسیم از چهل روز قبل محرم ثواب هدیه 72 شهید کربلا برای شرکت در ختم صلوات شماره 0⃣2⃣تعداد صلوات رو به همراه کدتون به ایدی زیر بفرسید @Baghani ⚫️کانال 👇👇 🆔 @khatm_chele
مداحی آنلاین - چهل روزه چهل ماهه چهل ساله - کریمی.mp3
6.42M
🏴 🍃40 روزه 40 ماهه 40 ساله 🍃دل زینب کنار تو تو گوداله 🎤 ⚫️کانال 👇👇 🆔 @khatm_chele
مداحی آنلاین - میترسم این چهل روزو دووم نیارم - نریمانی.mp3
9.08M
🏴 🍃میترسم این چهل روزُ دووم نیارم 🍃سیصد و شصت و پنج روزه لحظه شمارم 🎤 ⚫️کانال 👇👇 🆔 @khatm_chele
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بنابر توصیه های بالا از امروز در کانال تا محرم هر روز ختم قران. و ذکر استغفار و ختم صلوات داریم کسایی که چله زیارت عاشورا و چله ترک گناه شرکت کردند ازامرور بخونند التماس دعا
نماز یکشنبه های ماه ذی القعده ⚫️کانال 👇👇 🆔 @khatm_chele
ختم و چله
✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_نوزدهم 💠 به محض فرود هلی‌کوپترها، عباس از پله‌های ایوان پایین رفت و تمام
✍️ 💠 از موقعیت اطرافم تنها هیاهوی مردم را می‌شنیدم و تلاش می‌کردم از زمین بلند شوم که صدای بعدی در سرم کوبیده شد و تمام تنم از ترس به زمین چسبید. یکی از مقام به سمت زائران دوید و فریاد کشید :«نمی‌بینید دارن با تانک اینجا رو می‌زنن؟ پخش شید!» 💠 بدن لمسم را به‌سختی از زمین کَندم و پیش از آنکه به کنار حیاط برسم، گلوله بعدی جای پایم را زد. او همچنان فریاد می‌زد تا از مقام فاصله بگیریم و ما می‌دویدیم که دیدم تویوتای عمو از انتهای کوچه به سمت مقام می‌آید. 💠 عباس پشت فرمان بود و مرا ندید، در شلوغی جمعیت به‌سرعت از کنارم رد شد و در محوطه مقابل مقام ترمز کشید. برادرم درست در آتش رفته بود که سراسیمه به سمت مقام برگشتم. رزمنده‌ای کنار در ایستاده و اجازه ورود به حیاط را نمی‌داد و من می‌ترسیدم عباس در برابر گلوله تانک شود که با نگاه نگرانم التماسش می‌کردم برگردد و او در یک چشم به هم زدن، گلوله‌های خمپاره را جا زد و با فریاد شلیک کرد. 💠 در سه گلوله تانک که به محوطه مقام زدند، با چند خمپاره داعشی‌ها را در هم کوبید، دوباره پشت فرمان پرید و به‌سرعت برگشت. چشمش که به من افتاد با دستپاچگی ماشین را متوقف کرد و همزمان که پیاده می‌شد، اعتراض کرد :«تو اینجا چیکار می‌کنی؟» 💠 تکیه‌ام را به دیوار داده بودم تا بتوانم سر پا بایستم و از نگاه خیره عباس تازه فهمیدم پیشانی‌ام شکسته است. با انگشتش خط را از کنار پیشانی تا زیر گونه‌ام پاک کرد و قلب نگاهش طوری برایم تپید که سدّ شکست و اشک از چشمانم جاری شد. 💠 فهمید چقدر ترسیده‌ام، به رزمنده‌ای که پشت بار تویوتا بود اشاره کرد ماشین را به خط مقدم ببرد و خودش مرا به خانه رساند. نمی‌خواستم بقیه با دیدن صورت خونی‌ام وحشت کنند که همانجا کنار حیاط صورتم را شستم و شنیدم عمو به عباس می‌گوید :«داعشی‌ها پیغام دادن اگه اسلحه‌ها رو تحویل بدیم، کاری بهمون ندارن.» 💠 خون در صورت عباس پاشید و با عصبانیت صدا بلند کرد :«واسه همین امروز مقام رو به توپ بستن؟» عمو صدای انفجارها را شنیده بود ولی نمی‌دانست مقام حضرت مورد حمله قرار گرفته و عباس بی‌توجه به نگرانی عمو، با صدایی که از غیرت و غضب می‌لرزید، ادامه داد :«خبر دارین با روستای بشیر چیکار کردن؟ داعش به اونا هم داده بود، اما وقتی تسلیم شدن ۷۰۰ نفر رو قتل عام کرد!» 💠 روستای بشیر فاصله زیادی با آمرلی نداشت و از بلایی که سرشان آمده بود، نفسم بند آمد و عباس حرفی زد که دنیا روی سرم خراب شد :«می‌دونین با دخترای بشیر چیکار کردن؟ تو بازار حراج‌شون کردن!» دیگر رمقی به قدم‌هایم نمانده بود که همانجا پای دیوار زانو زدم، کابوس آن شب دوباره بر سرم خراب شد و همه تنم را تکان داد. 💠 اگر دست داعش به می‌رسید، با عدنان یا بی عدنان، سرنوشت ما هم همین بود، فروش در بازار موصل! صورت عباس از عصبانیت سرخ شده بود و پاسخ داعش را با داد و بیداد می‌داد :«این بی‌شرف‌ها فقط می‌خوان ما رو بشکنن! پاشون به شهر برسه به صغیر و کبیرمون رحم نمی‌کنن!» 💠 شاید می‌ترسید عمو خیال شدن داشته باشد که مردانه اعتراض کرد :«ما داریم با دست خالی باهاشون می‌جنگیم، اما نذاشتیم یه قدم جلو بیان! اومده اینجا تا ما تسلیم نشیم، اونوقت ما به امان داعش دل خوش کنیم؟» اصلاً فرصت نمی‌داد عمو از خودش دفاع کند و دوباره خروشید :«همین غذا و دارویی که برامون میارن، بخاطر حاج قاسمِ که دولت رو راضی می‌کنه تو این جهنم هلی‌کوپتر بفرسته!» 💠 و دیگر نفس کم آورد که روبروی عمو نشست و برای مقاومت التماس کرد :«ما فقط باید چند روز دیگه کنیم! ارتش و نیروهای مردمی عملیات‌شون رو شروع کردن، میگن خیلی زود به آمرلی می‌رسن!» عمو تکیه‌اش را از پشتی برداشت، کمی جلو آمد و با غیرتی که گلویش را پُر کرده بود، سوال کرد :«فکر کردی من تسلیم میشم؟» و در برابر نگاه خیره عباس با قاطعیت داد :«اگه هیچکس برام نمونده باشه، با همین چوب دستی با داعش می‌جنگم!» 💠 ولی حتی شنیدن نام امان‌نامه حالش را به هم ریخته بود که بدون هیچ کلامی از مقابل عمو بلند شد و از روی ایوان پایین آمد. چند قدمی از ایوان فاصله گرفت و دلش نیامد حرفی نزند که به سمت عمو برگشت و با صدایی گرفته را گواه گرفت :«والله تا وقتی زنده باشم نمیذارم داعش از خاکریزها رد بشه.» و دیگر منتظر جواب عمو نشد که به سرعت طول حیاط را طی کرد و از در بیرون رفت... ✍️نویسنده: ⚫️کانال 👇👇 🆔 @khatm_chele
ختم و چله
✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_بیستم 💠 از موقعیت اطرافم تنها هیاهوی مردم را می‌شنیدم و تلاش می‌کردم از ز
✍️ 💠 در را که پشت سرش بست صدای مغرب بلند شد و شاید برای همین انقدر سریع رفت تا افطار در خانه نباشد. دیگر شیره توتی هم در خانه نبود، امشب فقط چند تکه نان بود و عباس رفت تا سهم ما بیشتر شود. 💠 رفت اما خیالش راحت بود که یوسف از گرسنگی دست و پا نمی‌زند زیرا با اشک زمین به فریادمان رسیده بود. چند روز پیش بازوی همت جوانان شهر به کار افتاد و با حفر چاه به رسیدند. هر چند آب چاه، تلخ و شور بود اما از طعم تلف شدن شیرین‌تر بود که حداقل یوسف کمتر ضجه می‌زد و عباس با لبِ تَر به معرکه برمی‌گشت. 💠 سر سفره افطار حواسم بود زخم گوشه پیشانی‌ام را با موهایم بپوشانم تا کسی نبیند اما زخم دلم قابل پوشاندن نبود و می‌ترسیدم اشک از چشمانم چکه کند که به آشپزخانه رفتم. پس از یک روز روزه‌داری تنها چند لقمه نان خورده بودم و حالا دلم نه از گرسنگی که از برای حیدر ضعف می‌رفت. 💠 خلوت آشپزخانه فرصت خوبی بود تا کام دلم را از کلام شیرینش تَر کنم که با شنیدن صدایش تماس گرفتم، اما باز هم موبایلش خاموش بود. گوشی در دستم ماند و وقتی کنارم نبود باید با عکسش درددل می‌کردم که قطرات اشکم روی صفحه گوشی و تصویر صورت ماهش می‌چکید. 💠 چند روز از شروع می‌گذشت و در گیر و دار جنگ فرصت هم‌صحبتی‌مان کاملاً از دست رفته بود. عباس دلداری‌ام می‌داد در شرایط عملیات نمی‌تواند موبایلش را شارژ کند و من دیگر طاقت این تنهایی طولانی را نداشتم. 💠 همانطورکه پشتم به کابینت بود، لیز خوردم و کف آشپزخانه روی زمین نشستم که صدای زنگ گوشی بلند شد. حتی اینکه حیدر پشت خط باشد، دلم را می‌لرزاند. شماره ناآشنا بود و دلم خیالبافی کرد حیدر با خط دیگری تماس گرفته که مشتاقانه جواب دادم :«بله؟» اما نه تنها آنچه دلم می‌خواست نشد که دلم از جا کنده شد :«پسرعموت اینجاس، می‌خوای باهاش حرف بزنی؟» 💠 صدایی غریبه که نیشخندش از پشت تلفن هم پیدا بود و خبر داشت من از حیدر بی‌خبرم! انگار صدایم هم از در انتهای گلویم پنهان شده بود که نتوانستم حرفی بزنم و او در همین فرصت، کار دلم را ساخت :«البته فکر نکنم بتونه حرف بزنه، بذار ببینم!» لحظه‌ای سکوت، صدای ضربه‌ای و ناله‌ای که از درد فریاد کشید. 💠 ناله حیدر قلبم را از هم پاره کرد و او فهمید چه بلایی سرم آورده که با تازیانه به جان دلم افتاد :«شنیدی؟ در همین حد می‌تونه حرف بزنه! قسم خورده بودم سرش رو برات میارم، اما حالا خودت انتخاب کن چی دوست داری برات بیارم!» احساس نمی‌کردم، یقین داشتم قلبم آتش گرفته و به‌جای نفس، خاکستر از گلویم بالا می‌آمد که به حالت خفگی افتادم. 💠 ناله حیدر همچنان شنیده می‌شد، عزیز دلم درد می‌کشید و کاری از دستم برنمی‌آمد که با هر نفس جانم به گلو می‌رسید و زبان عدنان مثل مار نیشم می‌زد :«پس چرا حرف نمی‌زنی؟ نترس! من فقط می‌خوام بابت اون روز تو باغ با این تسویه حساب کنم، ذره ذره زجرش میدم تا بمیره!» از جان به لب رسیده من چیزی نمانده بود جز هجوم نفس‌های بریده‌ای که در گوشی می‌پیچید و عدنان می‌شنید که مستانه خندید و اضطرارم را به تمسخر گرفت :«از اینکه دارم هردوتون رو زجر میدم لذت می‌برم!» 💠 و با تهدیدی وحشیانه به دلم تیر خلاص زد :«این کافر منه و خونش حلال! می‌خوام زجرکشش کنم!» ارتباط را قطع کرد، اما ناله حیدر همچنان در گوشم بود. جانی که به گلویم رسیده بود، برنمی‌گشت و نفسی که در سینه مانده بود، بالا نمی‌آمد. 💠 دستم را به لبه کابینت گرفتم تا بتوانم بلند شوم و دیگر توانی به تنم نبود که قامتم از زانو شکست و با صورت به زمین خوردم. پیشانی‌ام دوباره سر باز کرد و جریان گرم را روی صورتم حس کردم. از تصور زجرکُش شدن حیدر در دریای درد دست و پا می‌زدم و دلم می‌خواست من جای او بدهم. 💠 همه به آشپزخانه ریخته و خیال می‌کردند سرم اینجا شکسته و نمی‌دانستند دلم در هم شکسته و این خون، خونابه است که از جراحت جانم جاری شده است. عصر، حیدر با من بود که این زخم حریفم نشد و حالا شاهد زجرکشیدن عشقم بودم که همین پیشانی شکسته جانم شده بود. 💠 ضعف روزه‌داری، حجم خونی که از دست می‌دادم و عدنان کارم را طوری ساخت که راهی درمانگاه شدم، اما درمانگاه دیگر برای مجروحین شهر هم جا نداشت. گوشه حیاط درمانگاه سر زانو نشسته بودم، عمو و زن‌عمو هر سمتی می‌رفتند تا برای خونریزی زخم پیشانی‌ام مرهمی پیدا کنند و من می‌دیدم درمانگاه شده است... ✍️نویسنده: ⚫️کانال 👇👇 🆔 @khatm_chele
namaaz20.mp3
5.07M
20 🔺فکر گناه در نماز ✅ امیدوار کننده ترین آیه در قرآن استغفار نماز همه گذشته ات رو جبران می کنه 🔺استقامت در افکار بد ✅ ارتباط با خدا در نماز ⚫️کانال 👇👇 🆔 @khatm_chele
4_310226054725763847.mp3
3.51M
21 ✔️نماز یه پناهگاهه ،،برای لحظه های ناامنی،، برای لحظه های خشم و اضطراب 🔸توسل به اهل بیت با نماز 🔹نماز رمز یاد خدا 🔺زمان مرگ ⚫️کانال 👇👇 🆔 @khatm_chele
نظام تقديم 93.mp3
6.68M
کتاب صوتی قسمت 20 ⚫️کانال 👇👇 🆔 @khatm_chele
نظام تقديم 94.mp3
7.89M
کتاب صوتی قسمت 21 ⚫️کانال 👇👇 🆔 @khatm_chele