🌹🍃🌹
#طنز_راهیان_نور😂
#عالیہ
یادمہ از اولین دوره هاے راهیان نور ڪہ رفتہ بودم ،وقتے وارد هویزه شدیم قشنگے فضاش ما رو گرفت ...😊
ڪسایے ڪہ رفتن هویزه میدونن چے میگم ...
جلوے درش کفشاشو👟 میگیرن و واڪس میزنن ....
از تونل سر بندها ڪہ عبور میڪنے میرسے بہ یہ حیاط ڪہ دو طرفش شهدا دفنن و چند تا درخت🌴 رو مزار بعضے شهدا سایہ انداختہ و دلچسبے فضا رو دو چندان میڪنہ
یادمہ وارد شدیم و راوے روایت گرے میڪرد . یڪے از بچہ ها ڪہ سابقہ دار بود اصرار ڪرد بچہ ها بریم سر قبر 👈شهید علے حاتمے🌷
پرسیدیم چرا بین اینهمہ شهید به اونجا اصرار دارے ...⁉️
گفت بیاین ڪارتون نباشہ 🤔
رفتیم سر مزار شهید و مشغول فاتحہ و صحبت و دیدیم چند تا خواهرا هم پشتمون سرپا وایسادن و منتظرن بیان همونجا و چون ما اونجا بودیم خجالت😓میڪشیدن جلو بیان
برام جاے تعجب بود خوب بقیہ شهیدا اطرافشون خالین برن برا اونا فاتحہ بخونن ...
ڪہ این رفیقمون گفت آخہ این شهید مسئول ڪمیتہ ازدواجہ 💑
هر ڪے با نیت بیاد سر خاڪش سریع ازدواج میڪنہ (پس بگو چرا خواهرا صف وایساده بودن 😂😂😂)
ما هم از قصد هے ڪشش میدادیم و از روے مزار بلند نمیشدیم 😁...
یهو راوے اومد بلند جلومون با صداے بلند و🗣خنده 😄 گفت :آقایون این شهید شوهر میدهها ... زن نمیده به ڪسے
یهو همه اطرافیان و اون خواهراے پشت سرے خندیدند 😂و ما هم آروم آروم تو افق محو شدیم ..🌅
البتہ راوی بہ شوخے میگفت ؛ خیلے بچه ها با نیت اومدند و ازدواج 🎊هم ڪردند .
#یادشهداباصلوات
⚫️کانال #ختم_چله 👇👇
🆔 @khatm_chele
🔹⭕️🔶⭕️🔹
قوانین دنیا
حواسمون باشه تو زمان مجردے داریم چیکار میکنیم...
از هر دستے بدے از همون دست میگیرے...
🔸اگه به نامحرم نگاه👀کردے
🔸اگه با نامحرم چت کردے
🔸اگه بهش لبخند😊 زدے
⭕️ پس بپذیر که همسر آیندت هم این کارارو ممکنه انجام بده!
زمان مجردے امتحان بزرگے براے انسانه...
شاید خدا میخواد ببینه چیکار میکنے که به نسبت تلاش و عملت روزیت رو مقدر کنہ..!
⇦حواست باشہ ⇨...
🔹شاید یه لبخند
🔹شاید یه نگاه حرام
🔹شاید یه چت ؛ یه دایرکت
ازدواجت رو به تاخیر بندازه ...
شاید لیاقت داشتن همسر خوبے که خدا برات مقدر کرده بوده رو با همین اشتباهات از دست بدے...
⚫️کانال #ختم_چله 👇👇
🆔 @khatm_chele
ختم و چله
🔴🔻 #قرار_عاشقی🔻 از امشب تا عاشورا هر شب ساعت 21 همگی باهم دعا فرج رو قرائت کنیم ازامشب به مدت چه
🔹 #قرار_عاشقی ساعت 21
دعا فرج فراموش نشود
التماس دعا فرج
ختم و چله
✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_سی_و_یکم 💠 تمام تن و بدنم در هم شکست، وحشتزده چرخیدم و از آنچه دیدم سقف ا
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_سی_و_دوم
💠 چشمانم را بستم و با همین چشم بسته، #سر بریده حیدر را میدیدم که دستم روی ضامن لرزید و فریاد عدنان پلکم را پاره کرد. خودش را روی زمین میکشید و با چشمانی که از عصبانیت آتش گرفته بود، داد و بیداد میکرد :«برو اون پشت! زود باش!»
دوباره اسلحه را به سمتم گرفته بود، فرصت انفجار #نارنجک از دستم رفته و نمیفهمیدم چه شده که اینهمه وحشت کرده است. از شدت خونریزی جانش تمام شده و حتی نمیتوانست چند قدم مانده خودش را به سمتم بکشد که با تهدیدِ اسلحه سرم فریاد زد :«برو پشت اون بشکهها! نمیخوام تو رو با این بیپدرها تقسیم کنم!»
💠 قدمهایم قوت نداشت، دیوارهای سیمانی خانه هر لحظه از موج انفجار میلرزید، همهمهای را از بیرون خانه میشنیدم و از حرف تقسیم غنائم میفهمیدم #داعشیها به خانه نزدیک میشوند و عدنان این دختر زیبای #شیعه را تنها برای خود میخواهد.
نارنجک را با هر دو دستم پنهان کرده بودم و عدنان امانم نمیداد که گلنگدن را کشید و نعره زد :«میری یا بزنم؟» و دیوار کنار سرم را با گلولهای کوبید که از ترس خودم را روی زمین انداختم و او همچنان وحشیانه #تهدیدم میکرد تا پنهان شوم.
💠 کنج اتاق چند بشکه خالی آب بود و باید فرار میکردم که بدن لرزانم را روی زمین میکشیدم تا پشت بشکهها رسیدم و هنوز کامل مخفی نشده، صدای باز شدن در را شنیدم.
ساکم هنوز کنار دیوار مانده و میترسیدم از همان ساک به حضورم پی ببرند و اگر چنین میشد، فقط این نارنجک میتوانست نجاتم دهد.
💠 با یک دست نارنجک و با دست دیگر دهانم را محکم گرفته بودم تا صدای نفسهای #وحشتزدهام را نشنوند و شنیدم عدنان ناله زد :«از دیشب که زخمی شدم خودم رو کشوندم اینجا تا شماها بیاید کمکم!» و صدایی غریبه میآمد که با زبانی مضطرب خبر داد :«دارن میرسن، باید عقب بکشیم!»
انگار از حمله نیروهای مردمی وحشت کرده بودند که از میان بشکهها نگاه کردم و دیدم دو نفر بالای سر عدنان ایستاده و یکی #خنجری دستش بود. عدنان اسلحهاش را زمین گذاشته، به شلوار رفیقش چنگ انداخته و التماسش میکرد تا او را هم با خود ببرند.
💠 یعنی ارتش و نیروهای مردمی بهقدری نزدیک بودند که دیگر عدنان از خیال من گذشته و فقط میخواست جان #جهنمیاش را نجات دهد؟ هنوز هول بریدن سر حیدر به حنجرم مانده و دیگر از این زندگی بریده بودم که تنها به بهای #نجابتم از خدا میخواستم نجاتم دهد.
در دلم دامن #حضرت_زهرا (سلاماللهعلیها) را گرفته و با رؤیای رسیدن نیروهای مردمی همچنان از ترس میلرزیدم که دیدم یکی عدنان را با صورت به زمین کوبید و دیگری روی کمرش چمباته زد.
💠 عدنان مثل حیوانی زوزه میکشید، #ذلیلانه دست و پا میزد و من از ترس در حال جان کندن بودم که دیدم در یک لحظه سر عدنان را با خنجرش برید و از حجم خونی که پاشید، حالم زیر و رو شد. تمام تنم از ترس میتپید و بدنم طوری یخ کرده بود که انگار دیگر خونی در رگهایم نبود.
موی عدنان در چنگ همپیالهاش مانده و نعش نحسش نقش زمین بود و #داعشیها دیگر کاری در این خانه نداشتند که رفتند و سر عدنان را هم با خودشان بردند.
💠 حالا در این اتاق سیمانی من با جنازه بیسر عدنان تنها بودم که چشمانم از وحشت خشکشان زده و حس میکردم بشکهها از تکانهای بدنم به لرزه افتادهاند.
رگبار گلوله همچنان در گوشم بود و چشمم به عدنانی که دیگر به #دوزخ رفته و هنوز بوی تعفنش مشامم را میزد. جرأت نمیکردم از پشت این بشکهها بیرون بیایم و دیگر وحشت عدنان به دلم نبود که از تصور بریدن سر حیدرم آتش گرفتم و ضجهام سقف این سیاهچال را شکافت.
💠 دلم در آتش دلتنگی حیدر پَرپَر میزد و پس از هشتاد روز #فراق دیگر از چشمانم به جای اشک، خون میبارید. میدانستم این آتشِ نیروهای خودی بر سنگرهای داعش است و نمیترسیدم این خانه را هم به نام داعش بکوبند و جانم را بگیرند که با داغ اینهمه عزیز دیگر #زندگی برایم ارزش نداشت.
موبایل خاموش شده، حساب ساعت و زمان از دستم رفته و تنها از گرمای هوا میفهمیدم نزدیک ظهر شده و میترسیدم از جایم تکان بخورم مبادا دوباره اسیر #شیطانی داعشی شوم.
💠 پشت بشکهها سرم را روی زانو گذاشته، خاطرات حیدر از خیالم رد میشد و عطش #عشقش با اشکم فروکش نمیکرد که هر لحظه تشنهتر میشدم.
شیشه آب و نان خشک در ساکم بود و اینها باید قسمت حیدرم میشد که در این تنگنای تشنگی و گرسنگی چیزی از گلویم پایین نمیرفت و فقط از درد دلتنگی زار میزدم...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
⚫️کانال #ختم_چله 👇👇
🆔 @khatm_chele
4_5773760652392792087.mp3
4.4M
#نماز_سکوی_پرواز 32
🍃با نماز میتونید به عالیترین درجه برسید .
🌀 تفکر در مورد ابدیت
⚫️کانال #ختم_چله 👇👇
🆔 @khatm_chele
ختم و چله
✨چهل حدیث تا عید غدیر ✨ 9⃣ .عید فروزان امام صادق(ع) فرمود: ... روز غدیر خم در میان روزهاى عید فط
✨چهل حدیث تا عید غدیر ✨
1⃣1⃣. روز پیام و ولایت
رسول خدا(ص) (در روز غدیر) فرمود:
اى مسلمانان! حاضران به غایبان برسانند: كسى را كه به من ایمان آورده و مرا تصدیق كرده است، به ولایت على سفارش مىكنم، آگاه باشید ولایت على، ولایت من است و ولایت من، ولایتخداى من است. این عهد و پیمانى بود از طرف پروردگارم كه فرمانم داد تا به شمابرسانم.
🌹🌹🌹
2⃣1⃣ .روز اطعام
امام صادق(ع) فرمود:
عید غدیر، روزى است كه رسول خدا(ص) على(ع) را بعنوان پرچمدار براى مردم برافراشت و فضیلت او را در این روز آشكار كرد و جانشین خود را معرفى كرد، بعد بعنوان سپاسگزارى ازخداى بزرگ آن روزه را روزه گرفت و آن روز، روز روزهدارى و عبادت و طعام دادن و به دیدار
برادران دینى رفتن است. آنروز روز كسب خشنودى خداى مهربان و به خاك مالیدن بینى شیطان است.
🌹🌹🌹
۱۵روز تا عید
⚫️کانال #ختم_چله 👇👇
🆔 @khatm_chele
ختم و چله
◾️السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ◾️ 🔻چهل حدیث تا محرم🔻 2⃣1⃣. اهلبيت(ع)، اهل سرّ خدا «نَح
◾️السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ◾️
🔻چهل حدیث تا محرم🔻
3⃣1⃣. مخلوقات، مأمور به اطاعت از اهل بيت(ع)
«وَ اللّهِ مَا خَلَقَ اللّهُ شَيْئاً إِلا وَ قَدْ اَمَرَهُ بِالطّاعَةِ لَنَا».
امام حسين (ع) فرمود: «سوگند به خدا كه خداوند هيچ موجودى را نيافريد، مگر آنكه او را به اطاعت از ما، امر كرد».
(بحار الانوار، ج ۴۴ ص ۱۸۱ ح۱ )
▪️▪️▪️
۲۸روز تامحرم
⚫️کانال #ختم_چله 👇👇
🆔 @khatm_chele
ختم و چله
🔴🔻 #قرار_عاشقی🔻 از امشب تا عاشورا هر شب ساعت 21 همگی باهم دعا فرج رو قرائت کنیم ازامشب به مدت چه
🔹 #قرار_عاشقی ساعت 21
دعا فرج فراموش نشود
التماس دعا فرج
ختم و چله
✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_سی_و_دوم 💠 چشمانم را بستم و با همین چشم بسته، #سر بریده حیدر را میدیدم ک
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_سی_و_سوم
💠 دیگر گرمای هوا در این دخمه نفسم را گرفته و وحشت این جسد نجس، قاتل جانم شده بود که هیاهویی از بیرون به گوشم رسید و از ترس تعرض #داعشیها دوباره انگشتم سمت ضامن رفت.
در به ضرب باز شد و چند نفر با هم وارد خانه شدند. از شدت ترس دلم میخواست در زمین فرو روم و هر چه بیشتر در خودم مچاله میشدم مبادا مرا ببینند و شنیدم میگفتند :«حرومزادهها هر چی زخمی و کشته داشتن، سر بریدن!» و دیگری هشدار داد :«حواست باشه زیر جنازه بمبگذاری نشده باشه!»
💠 از همین حرف باور کردم رؤیایم تعبیر شده و نیروهای #مردمی سر رسیدهاند که مقاومتم شکست و قامت شکستهترم را از پشت بشکهها بیرون کشیدم.
زخمی به بدنم نبود و دلم به قدری درد کشیده بود که دیگر توانی به تنم نمانده و در برابر نگاه خیره #رزمندگان فقط خودم را به سمتشان میکشیدم. یکی اسلحه را سمتم گرفت و دیگری فریاد زد :«تکون نخور!»
💠 نارنجکِ در دستم حرفی برای گفتن باقی نگذاشته بود، شاید میترسیدند #داعشی باشم و من نفسی برای دفاع از خود نداشتم که #نارنجک را روی زمین رها کردم، دستانم را به نشانه #تسلیم بالا بردم و نمیدانستم از کجای قصه باید بگویم که فقط اشک از چشمانم میچکید.
همه اسلحههایشان را به سمتم گرفته و یکی با نگرانی نهیب زد :«#انتحاری نباشه!» زیبایی و آرامش صورتشان به نظرم شبیه عباس و حیدر آمد که زخم دلم سر باز کرد، خونابه غم از چشمم جاری شد و هق هق گریه در گلویم شکست.
💠 با اسلحهای که به سمتم نشانه رفته بودند، مات ضجههایم شده و فهمیدند از این پیکر بیجان کاری برنمیآید که اشاره کردند از خانه خارج شوم.
دیگر قدمهایم را دنبال خودم روی زمین میکشیدم و میدیدم هنوز از پشت با اسلحه مراقبم هستند که با آخرین نفسم زمزمه کردم :«من اهل #آمرلی هستم.» و هنوز کلامم به آخر نرسیده، با عصبانیت پرسیدند :«پس اینجا چیکار میکنی؟»
💠 قدم از خانه بیرون گذاشتم و دیدم دشت از ارتش و نیروهای مردمی پُر شده و خودروهای نظامی به صف ایستاده اند که یکی سرم فریاد زد :«با #داعش بودی؟» و من میدانستم حیدر روزی همرزمشان بوده که به سمتشان چرخیدم و #مظلومانه شهادت دادم :«من زن حیدرم، همونکه داعشیها #شهیدش کردن!»
ناباورانه نگاهم میکردند و یکی پرسید :«کدوم حیدر؟ ما خیلی حیدر داریم!» و دیگری دوباره بازخواستم کرد :«اینجا چی کار میکردی؟» با کف هر دو دستم اشکم را از صورتم پاک کردم و آتش مصیبت حیدر خاکسترم کرده بود که غریبانه نجوا کردم :«همون که اول #اسیر شد و بعد...» و از یادآوری ناله حیدر و پیکر دست و پا بستهاش نفسم بند آمد، قامتم از زانو شکست و به خاک افتادم.
💠 کف هر دو دستم را روی زمین گذاشته و با گریه گواهی میدادم در این مدت چه بر سر ما آمده است که یکی آهسته گفت :«ببرش سمت ماشین.» و شاید فهمیدند منظورم کدام حیدر است که دیگر با اسلحه تهدیدم نکردند، #رزمندهای خم شد و با مهربانی خواهش کرد :«بلند شو خواهرم!»
با اشاره دستش پیکرم را از روی زمین جمع کردم و دنبالش جنازهام را روی زمین میکشیدم. چند خودروی تویوتای سفید کنار هم ایستاده و نمیدانستم برایم چه حکمی کردهاند که درِ خودروی جلویی را باز کرد تا سوار شوم.
💠 در میان اینهمه مرد نظامی که جمع شده و جشن شکست #محاصره آمرلی را هلهله میکردند، از شرم در خودم فرو رفته و میدیدم همه با تعجب به این زن تنها نگاه میکنند که حتی جرأت نمیکردم سرم را بالا بیاورم.
از پشت شیشه ماشین تابش خورشید آتشم میزد و این جشن #آزادی بدون حیدر و عباس و عمو، بیشتر جگرم را میسوزاند که باران اشکم جاری شد و صدایی در سکوتم نشست :«نرجس!»
💠 سرم به سمت پنجره چرخید و نه فقط زبانم که از حیرت آنچه میدیدم حتی نفسم بند آمد. آفتاب نگاه #عاشقش به چشمانم تابید و هنوز صورتم از سرمای ترس و غصه میلرزید.
یک دستش را لب پنجره ماشین گرفت و دست دیگرش را به سمت صورتم بلند کرد. چانهام را به نرمی بالا آورد و گره گریه را روی تار و پود مژگانم دید که #نگران حالم نفسش به تپش افتاد :«نرجس! تو اینجا چیکار میکنی؟»
💠 باورم نمیشد این نگاه حیدر است که آغوش گرمش را برای گریههایم باز کرده، دوباره لحن مهربانش را میشنوم و حرارت سرانگشت #عاشقش را روی صورتم حس میکنم.
با نگاهم سرتاپای قامت رشیدش را بوسه میزدم تا خیالم راحت شود که سالم است و او حیران حال خرابم نگاهش از غصه آتش گرفته بود...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
⚫️کانال #ختم_چله 👇👇
🆔 @khatm_chele
4_5776175025308565550.mp3
3.83M
#نماز_سکوی_پرواز 33
🍃با تمرکز، با نماز ارتباط برقرار کن
🍃 اسماء اعظم
🍃کارنیکو کردن از پر کردن است.
🌀 به هر چی عشق بورزی ،قیمتت همونه .
⚫️کانال #ختم_چله 👇👇
🆔 @khatm_chele
ختم و چله
✨چهل حدیث تا عید غدیر ✨ 1⃣1⃣. روز پیام و ولایت رسول خدا(ص) (در روز غدیر) فرمود: اى مسلمانان! حاضر
✨چهل حدیث تاعید غدیر ✨
3⃣1⃣. روز هدیه
امیر المؤمنین(ع) (در خطبه روز عید غدیر) فرمود:
وقتى كه به همدیگر رسیدید همراه سلام، مصافحه كنید، و در این روز به یكدیگر هدیه بدهید، این سخنان را هر كه بود و شنید، به آن كه نبود برساند، توانگر به سراغ مستمند برود،
و قدرتمند به یارى ضعیف، پیامبر مرا به این چیزها امر كرده است.
🌹🌹🌹
4⃣1⃣. روز كفالت
امیر مؤمنان(ع) فرمود: ... چگونه خواهد بود حال كسى كه عهدهدار هزینه زندگى تعدادى از مردان و زنان مؤمن (در
روز غدیر) باشد، در صورتى كه من پیش خدا ضامنم كه از كفر و تنگدستى در امان باشد.
🌹🌹🌹
۱۴روز تا عید
⚫️کانال #ختم_چله 👇👇
🆔 @khatm_chele
ختم و چله
◾️السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ◾️ 🔻چهل حدیث تا محرم🔻 3⃣1⃣. مخلوقات، مأمور به اطاعت از اهل
◾️السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ◾️
🔻چهل حدیث تا محرم🔻
4⃣1⃣. دوستى اهل بيت(عليهم السلام)
«مَنْ اَحَبّنَا كَانَ مِنّا اَهْلَ الْبَيتِ».
امام حسين (ع) فرمود: «كسى كه ما را دوست بدارد، از ما اهل بيت است».
(نزهة النّاظر و تنبيه الخاطر، ص ۸۵ ح۱۹)
▪️▪️▪️
۲۷روز تا محرم
⚫️کانال #ختم_چله 👇👇
🆔 @khatm_chele
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای امام زمانم چه کنم؟
🎬 کلیپ
🔷 برای کمک به #امام_زمان لازم نیست میلیاردر باشیم‼️
🔺ما کجای کاریم⁉️
⚫️کانال #ختم_چله 👇👇
🆔 @khatm_chele
غم با انسان چه می کند ؟!
حضرت علی (ع):🌺🌺🌺
قوی ترین و سخت ترین مخلوقات خدا ده چیز میباشند:
_کوه ها
_اهن،که کوه را میتراشد و از کوه قوی تر است
_اتش از اهن قوی تر است زیرا اتش اهن را اب میکند.
_اب از اتش قوی تر است اب اتش را خاموش میکند.
_ابر از اب قوی تر است زیرا ابر اب ها را حمل میکند و منتقل میکند.
_باد از ابر قوی تر است باد ابرها را جابجا میکند.
_انسان از باد قوی تر است هرچقدر باد شدید باشد
دستش را جلوی صورتش قرار میدهد و رد میشود.
_مستی از انسان قوی تراست و بر انسان غلبه میکند.
_خواب از مستی قوی تر است چون انسان میخوابد و مستی اش از بین میرود.
_ غم از خواب قوی تر است چرا که انسانی که ناراحتی و غم دارد نمی تواند بخوابد پس هم و غم بر خواب غلبه میکند.
پس سخت ترین و شدیدترین مخلوق خدا هم و غم است .
هم و غم از کوه ها و اتش و اهن و..قوی تر است
و بدن ضعیف انسان را نابود میکند.
انسانی که زیاد غصه میخوردباعث پیری زودرسش میشود.
برای هر موضوع بیخودی روح ورانت را از بین نبر🌺🌺🌺
#علامه_حکیم
⚫️کانال #ختم_چله 👇👇
🆔 @khatm_chele
#چه_کنیم_نماز_صبحمان_قضا_نشود؟
🍃از آیت الله بهجت سوال شد چه کنیمنماز صبحمان قضا نشود؟ در پاسخ فرمودند: کسی که باقی نمازهایش را در اول وقت بخواند ،خدا او را برای نماز صبح بیدار خواهد کرد..
⚫️کانال #ختم_چله 👇👇
🆔 @khatm_chele
برای امام زمانم چه کنم؟
حدیث
پیامبر اڪرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند:
🌸هر کس فراوان استغفار نماید خداوند او را از هر غم و غصه ای رهایی می بخشد و در هر تنگنایی راهی را به سویش می گشاید و به او از جایی که گمانی نمی کند رزق و روزی می دهد.
📚بحارالانوار ج ۹۳،ص۳۸۴
⚫️کانال #ختم_چله 👇👇
🆔 @khatm_chele
┄┅═══••✾❀✾••═══┅┄
✔ #حواست_به_عملت_باشه
❌ می گویند:بی حجابی بی دینی نیست.
دلت پاک باشه!
قبول،✋
بی حجاب بی دین نیست،
اما قبول داری که حجاب از ضرورتهای بارزدینه؟!🙄
حالاچجوری میشه که قلب پاک ازاجرای حکم دین سرپیچی می کنه؟🤔
این قلب از چه چیز پاکه؟از گناه یاازاطاعت؟!
نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَکْفُرُ بِبَعْض رو واسه همین دل پاکا گفتن دیگه! 😥
حالا نمیشه قلب و ظاهرت باهم پاک باشه؟ 😊
✅ امام علی(ع) فرمودند:
ایمان به قلب و زبان و عمل است.
🌸🍃🌸🍃🌸
#دل_نوشته_طلبه
#استاد_عزیزی
⚫️کانال #ختم_چله 👇👇
🆔 @khatm_chele