# سلام اقا جان. صبحتبخیرمولایمن
دنیای ما دیگر
چیز با ارزشی ندارد
برای امید داشتن...
که صبح ها به امیدش برخیزی ...
من تنها
به امید سلام به شما
هر روز صبح
چشم باز می کنم...
السَّلاَمُ عَلَى الْمَهْدِيِّ الَّذِي وَعَدَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ الْأُمَمَ
⚘اَݪٰلّہُـمَّ؏َجِّلݪِوَلیِّڪَالفَرَجـ⚘
┏━━━━━━━━🌺🍃━┓
@KhatmeNoor
#کانال_قرائات_تجوید_حفظ_تفسیر
┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
🌹 #طرح_روزانه_انس_با_قرآن🌹
👈هر روز یک صفحه از قران کریم براے سلامتے امام زمان( عجل الله )، هدیه به روح امام و شهدا و جمیع رفتگان و آمرزش گناهان و شفاے مریضان
#نحل_292
┏━━━━━━━━🌺🍃━┓
@KhatmeNoor
#کانال_قرائات_تجوید_حفظ_تفسیر
┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
#متن_ترجمه #صفحه_292 سوره مبارکه #اسراء
#سوره_17
#جزء_15
┏━━━━━━━━🌺🍃━┓
@KhatmeNoor
#کانال_قرائات_تجوید_حفظ_تفسیر
┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
292-esra-ar.mp3
4.08M
#ترتیل #صفحه_292 سوره مبارکه #اسراء
#سوره_17
#جزء_15
┏━━━━━━━━🌺🍃━┓
@KhatmeNoor
#کانال_قرائات_تجوید_حفظ_تفسیر
┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
292-esra-ta.mp3
5.57M
#صوت_تفسیر #صفحه_292 سوره مبارکه #اسراء
#سوره_17
#جزء_15
┏━━━━━━━━🌺🍃━┓
@KhatmeNoor
#کانال_قرائات_تجوید_حفظ_تفسیر
┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
✒️📃
*#شرح_زیارت_جامعه_کبیره*
⬅️جلسه هشتم
5️⃣موْضِعَ الرِّسالَة
✍....اهل بیت رسول اکرم (ص) قرارگاه رسالتند
ما معتقدیم که شما اهل بیت رسول ((قرارگاه رسالت)) هستید.این جمله تقریبا با جمله ی مهبط الوحی هم موضون است.یعنی همان رسالتی را که پیغمبر اکرم(ص) از جانب خدا گرفته است ، به عنوان ودیعه امانت به شما سپرده شده است.
⚠️اختلاف اساسی بین شیعه ی امامیّه با اهل تسنن یک اختلاف اصلی و اساسی ما شیعه ی امامیّه با اهل تسنن در همین مورد است.آن ها می گویند پیامبر رسالت شریعت را از خدا گرفته و آورده و واگذار به مردم کرده و رفته است و این خود مردم اند که باید خلیفه و جانشین رسول را انتخاب کنند؛آیا این حرف عقلا قابل قبول است؟شما که می خواهید سفری بروید و گوهر گرانبهایی دارید که باید در غیاب شما محفوظ بماند،آیا هیچ ممکن است آن را در گذرگاه مردم بیفکنید تا هر رهگذری خواست آن را بردارد؟دین و شریعت ناموس خدا و مایه حیات جادانی بندگان خداست و به عنوان امانت به دست پیامبر سپرده شده و باید تا آخرین روز عمر بشر زمینه بقا و دوام آن را فراهم سازد.حال این خیانت به امانت خدا نیست که پیامبر آن را میان مردم بیندازد و چنان که اهل تسنن می گویند در میان رهگذران بیندازد و برود تا ابوبکر آن را بردارد و خلیفه بشود و به دنبالش عمر بیاید و معاویه و یزیدو ...؟این ها آمدند و دین خدا را ملعبه دست خود قرار دادند.
❌ تا آنجا که یزید در حال مستی در مجمع عمومی می گفت:سلطنتی بود دست بنی هاشم و امروز ازآن ماست نه ملکی از آسمان بوده و نه وحیی نازل شده بود.اصلا منکر وحی و نبوت می شد.
🔹ادامه دارد.....
📝آیت الله سید محمد ضیاء آبادی
─═इई🍃🌷🍃ईइ═─
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨
✨
✨دعای مکارم الاخلاق بند دوازدهم
«12»اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی أَصُولُ بِکَ عِنْدَ الضَّرُورَةِ ، وَ أَسْأَلُکَ عِنْدَ الْحَاجَةِ ، وَ أَتَضَرَّعُ إِلَیْکَ عِنْدَ الْمَسْکَنَةِ ، وَ لَا تَفْتِنِّی بِالِاسْتِعَانَةِ بِغَیْرِکَ إِذَا اضْطُرِرْتُ ، وَ لَا بِالْخُضُوعِ لِسُؤَالِ غَیْرِکَ إِذَا افْتَقَرْتُ ، وَ لَا بِالتَّضَرُّعِ إِلَى مَنْ دُونَکَ إِذَا رَهِبْتُ ، فَأَسْتَحِقَّ بِذَلِکَ خِذْلَانَکَ وَ مَنْعَکَ وَ إِعْرَاضَکَ ، یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ .
بارخدایا!
چنان کن که به وقت درماندگى، به پشتیبانى و حمایت تو یارى شوم، و به هنگام نیازمندى، از تو یارى جویم، و در وقت بیچارگى، به تضرع و زارى به درگاه تو آیم؛ و مرا هرگاه که درمانده شوم به کمک خواستن از غیر خودت، و هرگاه که فقیر و بی چیز گردم، به خوارى و ذلت خواستن از غیر خود، و چون بترسم، به مویه و زارى پیش دیگران، گرفتار مکن تا سزاوار خوارى و منع تو گردم و مرا به حال خود واگذارى و از من روى بگردانى، اى مهربانترین مهربانان.
📚صحیفه سجادیه
✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹
#هر_روز_با_دعای_مکارم_الاخلاق
┏━━━━━━━━🌺🍃━┓
@KhatmeNoor
#کانال_قرائات_تجوید_حفظ_تفسیر
┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
📿 قرائت «دعای هفتم #صحیفه_سجادیه »
🗓 روز بیستم
🍃از همگی شما بزرگواران قبول باشه ان شاءالله
- ناشناس.mp3
7.76M
🎙دعای«هفتم صحیفه سجادیه»؛
#صوتی
🔸آقای تدینی
#نجوایمهدوی
⚘ نداریم آرزویی را
به جز دیدار رویت
بگردیم هر کجا
در جستجویت
بگو که از کجا
رد می شوی تا
ببوسیم ذره ذره
خاک کویت⚘
#شببخیرمولایمن
#اللهمعجللولیکالفرج
#شبتونمهدوی
┏━━━━━━━━🌺🍃━┓
@KhatmeNoor
#کانال_قرائات_تجوید_حفظ_تفسیر
┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
1_359141690.mp3
899.2K
#صوت_دعای_فرج_استادفرهمند 👆
💢 پویش استغاثه جهانی
🔴 #طلب_منجی_موعود
راس ساعت 21
🤲 دعا و توسل و التجا به نیت سلامتی و تعجیل فرج منجی عالم بشریت
┏━━━━━━━━🌺🍃━┓
@KhatmeNoor
#کانال_قرائات_تجوید_حفظ_تفسیر
┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
شهید مدافع حرم عبدالمهدی کاظمی فرزند عباس در سال۶۳ متولد شد و با مدرک تحصیلی کارشناسی رشته حقوق در سال ۸۵ وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد . او پس از گذراندن دوره های مختلف نظامی و مسئولیت های مختلف از جمله فرمانده گروهان پیاده گردان ۱۵۴ چهارده معصوم لشکر ۸نجف اشرف، فرمانده گروهان گردان امام حسین سپاه ناحیه خمینی شهر، پزشکیار، مسئول تربیت بدنی، مسئول جنگ نوین در گردان های سپاه، در اواخر آذر ۹۴ در جبهه مقاومت اسلامی و حق علیه باطل در حلب سوریه به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
همسر شهید درباره او چنین می گوید :
من همیشه در زندگی به خدا توسل می کردم و از او می خواستم کسی را که خودش صلاح می داند سر راهم قرار دهد.سال دوم دبیرستان بودم که در عالم خواب شهید علمدار را دیدم که دست روی شانه جوانی گذاشت و گفت:این پسر همسر آینده توست و آخر این هفته به خواستگاری تو می آید، روی مرا زمین نزن و به او جواب مثبت بده.
وقتی از خواب بیدار شدم زیاد خوابم را جدی نگرفتم و حتی موضوع را در خانه مطرح نکردم.فردای آن شب شهید علمدار به خواب مادرم آمد و همان حرف هایی که به من زده بود، به او گفت.آخر هفته بود که خانواده عبدالمهدی تماس گرفتند و قرار خواستگاری گذاشتند.در مجلس خواستگاری با دیدن چهره او به یاد خوابم افتادم چرا که او همان جوانی بود که شهید علمدار سفارش او را در خواب به من و مادرم کرده بود.
زمانی که عبدالمهدی می خواست خبر سوریه رفتنش را به من بدهد از من خواست که اخر هفته به زیارت حضرت معصومه (ص) برویم بعد از زیارت حرم مطهر سری به مزار حاج میرزا جواد ملکی تبریزی استاد امام خمینی زدیم در آنجا عبدالمهدی شروع کرد داستان زهیر بن قین بجلی از یاران امام حسین را تعریف کردن و بعد از این مقدمه گفت که می خواهد به سوریه برود.
ابتدا من خیلی مخالفت کردم و گفتم:چطور می توانی از من و بچه هایت بگذری؟چطور من این بچه ها را بدون تو بزرگ کنم؟چرا می خواهی بچه هایمان را یتیم کنی؟من همینطور گریه می کردم و نا آرام بودم که همان لحظه عبدالمهدی حرفی به من زد که زبانم بسته شد و دیگر نتوانستم مخالفت کنم. عبدالمهدی گفت:اگر حسین فاطمه می گفت که عبدالمهدی باید پا در رکابم بجنگد تو باز هم مخالفت می کردی؟اگر الان که دوستداران بی بی زینب نیاز به کمک دارند کمکشان نکنیم فرق ما با کوفیان چیست که حسین فاطمه را تنها گذاشتند؟من فردای محشر چگونه در چهره ی حضرت فاطمه زهرا نگاه کنم؟... و من دیگر نتوانستم چیزی بگویم و به رفتن او رضایت دادم ...
عبدالمهدی یک بار یک خوابی دیده بود. بعد از آن رفت پیش یکی از علمای اصفهان و خواب را تعریف کرد. آن عالم گفته بود برای تعبیرش باید بروی قم با آیت الله بهجت دیدار کنی. همسرم به محضرآیت الله بهجت شرفیاب می شود تا خوابش را به ایشان بگوید. آقا هم دست روی زانوی عبدالمهدی گذاشته و می گویند جوان شغل شما چیست؟! همسرم گفته بود طلبه هستم. ایشان فرموده بودند: باید به سپاه ملحق بشوی و لباس سبز مقدس سپاه را بپوشی. آیت الله بهجت در ادامه پرسیده بودند اسم شما چیست؟ گفته بود فرهاد. (ابتدا اسم همسرم فرهاد بود) ایشان فرموده بودند حتماً اسمت را عوض کن. اسمتان را یا عبدالصالح یا عبدالمهدی بگذارید.
آیت الله بهجت فرموده بودند: شما در روز امامت امام زمان (عج) به شهادت خواهید رسید. شما یکی از سربازان امام زمان (عج) هستید و هنگام ظهور امام زمان (عج) با ایشان رجوع می کنید. وقتی عبدالمهدی از قم برگشت خیلی سریع اقدام به تعویض اسمش کرد. باهم رفتیم گلستان شهدا و سرمزار شهید جلال افشار گفت می خواهم یک مسئله ای را با شما در میان بگذارم که تازنده ام برای کسی بازگو نکنید بین خودم، خودت و خدا بماند.
عبدالمهدی گفت شما در جوانی من را از دست می دهید. من شهید می شوم. گفتم با چه سندی این حرف را می زنید. گفت که من خواب دیدم و رفتم پیش آیت الله بهجت و باقی ماجرا را برایم تعریف کرد.
عبدالمهدی یک بار اعزام شد. یک هفته قبل از اعزامش در مرخصی بود که خبر شهادت مسلم خیزاب را به ایشان دادند. گریهاش گرفت. اشک میریخت و میگفت خوش به سعادتش. عاقبت بخیر شد. خدا من را هم عاقبت بخیر کند. تا اینکه یکشب تواب شهید خیزاب را دید . شهید خیزاب گفته بود: آن لحظه که تیر خورده بودم و داشتم جان میدادم امام حسین(ع) آمد و دست راستش را گذاشت روی قلبم. چون همسرم هنگام غسل و کفن شهید خیزاب در گوشش گفته بود دعا کن من هم شهید شوم، شهید خیزاب در خواب به همسرم گفته بود: عبدالمهدی شهادت خیلی شیرین بود. شربت شهادت را خوردم و همانجا که در گوشم گفتی و از من خواستی که به امام حسین (ع) بگویم شهید شوی، حضرت زهرا(س) برات شهادتت را امضا کرد. هر کسی میخواهد به شهادت برسد، حضرت زهرا پای برگه شهادتش را امضا میکند.
قبل از شهادتش خواب دیدم که رفتم حرم حضرت زینب(س). تمام عکس شهدا را در حرم چسبانده بودند. خانمی آنجا بود که