eitaa logo
تجوید حفظ تفسیر تدبر ( ختم نور )
1.8هزار دنبال‌کننده
9.2هزار عکس
3.1هزار ویدیو
1.2هزار فایل
⚘﷽⚘ تقدیم محضر مولی صاحب الزمان علیه السلام #قرائت_تجوید_حفظ_تفسیر_تدبر #قرآن_ونهج_البلاغه با همکاری اساتید محترم تدبر، قرائت، تجوید و حفاظ کل قرآن کریم آیدی مدیر کانال⏬ @V012345 کانال های دیگر ما :کانال گیف استیکر⏬ https://eitaa.com/stikerrrr
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از V
⃣1⃣ 🔻۱.بایدهای معاشرت با مردم و درود خدا بر او فرمود: « با مردم آنگونه معاشرت كنيد كه اگر مرديد بر شما اشك ريزند و اگر زنده مانديد با اشتياق سوي شما آيند.» 🔻امیرالمومنین (علیه السلام) در حکمت دهم نهج البلاغه می فرمایند:« با مردم آنگونه معاشرت کنید که اگر مردید برشما اشک ریزند و اگر زنده ماندید با اشتیاق سوی شما آیند». موضوع اصلی حکمت دهم، الگوی معاشرت با مردم است. درباره الگوی معاشرت با مردم در نهج البلاغه مطالب بسیار زیاد است که بنده بخشی از آنها را تحت عنوان "بایدها و نبایدهای معاشرت با مردم" انتخاب کرده ام که تقدیم میکنم. ابتدا بایدهای معاشرت با مردم را در ۱۰ سرفصل از نهج البلاغه شریف تقدیم میکنم: 🔹 بایدهای معاشرت با مردم: 1⃣ اصل دوستی و مهربانی: حضرت در حکمت ۱۴۲ می فرمایند:« التَّوَدُّدُ نِصْفُ الْعَقْلِ.» ؛ اظهار دوستی با مردم نیمی از عقلانیت است. و در حکمت ۲۱۱ میفرمایند:« الْمَوَدَّةُ قَرَابَةٌ مُسْتَفَادَةٌ» دوستی با مردم نوعی خویشاوندی پر استفاده و مفید است. به همین دلیل ما موظف شده ایم که حق این دوستی را رعایت کنیم. اما حق این دوستی چیست؟ حضرت در حکمت ۱۳۴ نهج البلاغه درباره حقوق دوستی و دوستان اینگونه فرموده اند:« لَا يَكُونُ الصَّدِيقُ صَدِيقاً حَتَّى يَحْفَظَ أَخَاهُ فِي ثَلَاثٍ فِي نَكْبَتِهِ وَ غَيْبَتِهِ وَ وَفَاتِهِ» دوست، دوست حقیقی نیست مگر آنکه حقوق برادرش را در سه جایگاه نگهبان باشد. در روزگار گرفتاری، در آن هنگام که حضور ندارد و پس از مرگ » یکی از حقوقی که ما باید مراقبت کنیم برای اینکه دوستی ما با مردم حفظ بشود، آنجایی است که ظن و گمانی بین ما و مردم ایجاد میشود. مثلا در حکمت۲۴۸ حضرت می فرمایند:« مَنْ ظَنَّ بِكَ خَيْراً فَصَدِّقْ ظَنَّهُ.» اگر کسی به تو ظن خیر داشت، از تو انتظار خوبی داشت، کاری کن که این گمانش تصدیق بشود. احساس نکند که در مورد شما اشتباه فکر کرده است». از طرف دیگر حضرت در حکمت ۳۰۹ می فرمایند: جوری رفتار کنید که مومنین نسبت به شما سوء ظن پیدا نکنند. می فرمایند: «اتَّقُوا ظُنُونَ الْمُؤْمِنِينَ.»از گمانهای مومنین بپرهیزید. چرا؟ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى جَعَلَ الْحَقَّ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ چون خداوند حق را بر زبان مومنین قرار داده است.» 2⃣ رعایت آداب و عرف مردم: اگر میخواهیم رابطه مان با مردم خوب حفظ بشود، خوب است که آداب و عرف مردم را تا آنجایی که با شرع و عقل منافات ندارد را حفظ بکنیم. حضرت در حکمت ۴۰۱ میفرمایند:« مُقَارَبَةُ النَّاسِ فِي أَخْلَاقِهِمْ أَمْنٌ مِنْ غَوَائِلِهِمْ . اینکه انسان در اخلاق و آدابی که مردم دارند، با آنها همراهی و همنشینی بکند، این خودش به نوعی باعث میشود که انسان از حیله ها و دشمنی ها و کینه های مردم در امان باشد.» به همین دلیل در حکمت ۳۵ میفرمایند:« مَنْ أَسْرَعَ إِلَى النَّاسِ بِمَا يَكْرَهُونَ»کسی که در کاری که مردم خوششان نمی آید شتاب میکند، قَالُوا فِيهِ بِمَا لَا يَعْلَمُونَ. مردم در مورد‌ش حرفهایی میزنند که نسب به آن آگاهی ندارند. 🔻با این نگاه در حکمت ۱۲۳ می فرمایند: « طُوبَى لِمَنْ عَزَلَ عَنِ النَّاسِ شَرَّهُ »خوش به حال کسی که شرش را از مردم برکنار بدارد. یعنی با مردم جوری زندگی کنید که شری از شما به مردم نرسد. 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع 🔹 ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor ┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
هدایت شده از V
⃣1⃣ 🔻 بایدهای معاشرت با مردم 🔻 نکته آخری که درباره رعایت آداب و عرف مردم در نهج البلاغه داریم، حکمت ۶۲ است. میفرمایند:« إِذَا حُيِّيتَ بِتَحِيَّةٍ فَحَيِّ بِأَحْسَنَ مِنْهَا وَ إِذَا أُسْدِيَتْ إِلَيْكَ يَدٌ فَكَافِئْهَا بِمَا يُرْبِي عَلَيْهَا وَ الْفَضْلُ مَعَ ذَلِكَ لِلْبَادِئِ» وقتی تو را ستودند بهتر از آن ،آنان را ستایش کن. و اگر به تو احسان کردند، بیشتر از آن به آنان ببخش و به هر حال پاداش بیشتر از آن آغاز کننده است. 3⃣ تواضع: سر فصل سوم از بایدهای معاشرت با مردم تواضع است. مولا علی(ع) در حکمت ۲۲۴ نهج البلاغه میفرمایند: «وَ بِالتَّوَاضُعِ تَتِمُّ النِّعْمَةُ به برکت تواضع نعمت ها تمام و کمال می شوند». 4⃣ انصاف: مطلب چهارم انصاف است. با مردم انصاف دادن. در همین حکمت ۲۲۴ میفرمایند:« بِالنَّصَفَةِ يَكْثُرُ الْمُوَاصِلُونَ با انصاف به خرج دادن دوستان انسان فراوان می شوند». البته در مورد معنای انصاف حضرت در حکمت ۲۳۱ فرموده اند:« الْعَدْلُ الْإِنْصَافُ عدل خودش نوعی انصاف است». 5⃣ تحمل سختیها و ناملایمات و اشکالات و اشتباهات مردم: مطلب پنجمی که در نهج البلاغه پیرامون بایدهای معاشرت با مردم هست، مطلب تحمل سختیها، ناملایمات، اشکالات و اشتباهات مردم است در این معاشرت ها. که تحت عناوینی مثل صبر، حلم، تحمل و سعه صدر در نهج البلاغه جمع شده است که به بخشی از آنها اشاره میکنیم: 📌 5.1 صعه صدر: در حکمت ۱۷۶ میخوانیم:« آلَةُ الرِّيَاسَةِ سَعَةُ الصَّدْرِ .ابزار ریاست سعه صدر داشتن است». ارتباط این مبحث به موضوع ما این است که انسان وقتی میخواهد در جامعه با همه معاشرت خوب داشته باشد، در واقع در مقابل افکار مختلف، سلائق مختلف، فرهنگها، سطح مطالعات و سطح فهم های مختلف قرار می گیرد و قطعا اذیت میشود ؛اگر سعه صدر داشته باشد، مانند یک رئیسی است که ناچار است در یک اداره ای، وزارت خانه ای با صدها کارمند و هزاران مراجعه کننده با افکار و سلائق مختلف ارتباط داشته باشد، پس باید خیلی سینه گشاده ای داشته باشد. 📌 5.2 حلم: حضرت در حکمت ۲۱۳ نهج البلاغه شریف می فرمایند: «أَغْضِ عَلَى الْقَذَى وَ الْأَلَمِ تَرْضَ أَبَداً» چشمت را بر بدیها و درد و رنج ها ببند تا ابد راضی زندگی کن. حلم داشته باش. 🔹 فوائد حلم: یکی از فوائد حلم در مقابل جاهل است. وقتی انسان در مقابل رفتار جاهل حلم داشته باشد، اتفاق جالبی که می افتد؛ ۱. اول اینکه مردم در مقابل جاهل طرفدارش می شوند. ۲. دوم اینکه خودبه خود با حلم و بردباری د مقابل جاهل، دهان جاهل را میبندد. 🔻در حکمت ۲۱۱ میخوانیم:« الْحِلْمُ فِدَامُ السَّفِيهِ حلم دهان بند انسان سفیه و جاهل است». 🔻در حکمت ۲۰۶ هم اینگونه می خوانیم: « أَوَّلُ عِوَضِ الْحَلِيمِ مِنْ حِلْمِهِ أَنَّ النَّاسَ أَنْصَارُهُ عَلَى الْجَاهِلِ . نخستین پاداش بردبار از بردباریش این است که مردم در برابر نادان، پشتیبان او خواهند بود». گاهی وقتها ما به راحتی نمیتوانیم حلم به خرج بدهیم. یعنی در این کار مشکل داریم. چه کنیم؟ 🔻حضرت در حکمت ۲۰۷ راهش را یاد داده است. فرمود:« إِنْ لَمْ تَكُنْ حَلِيماً فَتَحَلَّمْ فَإِنَّهُ قَلَّ مَنْ تَشَبَّهَ بِقَوْمٍ إِلَّا أَوْشَكَ أَنْ يَكُونَ مِنْهُمْ . اگر بردبار نیستی خودت را بردبار نشان بده. زیرا اندک است کسی که خودش را همانند مردمی کند ولی از جمله آنها به حساب نیاید». خلاصه حلم باید خیلی جدی گرفته بشود. اینقدر مهم است که حضرت در حکمت ۴۱۸ می فرمایند:« الْحِلْمُ عَشِيرَةٌ » حلم به اندازه یک عشیره و طایفه انسان را پشتیبانی میکند. 🔻 یا در حکمت ۴۲۴ می فرمایند:« الْحِلْمُ غِطَاءٌ سَاتِرٌ» حلم یک پرده بسیار ضخیمی است که جلوی عیب های انسان را می پوشاند. 🔻اینکه انسان چگونه میتواند به حلم هم برسد در حکمت ۴۶۰ اینگونه میفرماید:« الْحِلْمُ وَ الْأَنَاةُ تَوْأَمَانِ يُنْتِجُهُمَا عُلُوُّ الْهِمَّةِ » حلم و بردباری و صبر کردن و عجله نکردن، توأم باهم هستند - از کجا به دست می آیند؟- يُنْتِجُهُمَا عُلُوُّ الْهِمَّةِ همت بلند داشتن نتیجه اش میشود حلم و بردباری. بنابراین اگر انسان چشمهایش را به افقهای دوردست زندگی خیره شود ، مشکلات پیش پا افتاده او را از پای درنمی آورد و حلیم میشود. 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع 🔹 ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor ┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از V
AUD-20210110-WA0083.mp3
3.08M
😎👆🏻 {سݪسلہ جلساٺ درسھاے نهج البݪاغه} ✅شࢪح نہج‌البلاغه با نہج‌البلاغه ⃣1⃣ 💢الگوی معاشرت با مردم 3💢 🎙حجٺ الاسلام مھدوے اࢪفع 🔹 ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor ┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
هدایت شده از V
⃣1⃣ اگࢪ نمیتونی صوت رو گوش بدی🤗👇🏻 🔹 بایدهای معاشرت با مردم 🔻 نکته بعدی درباره تحمل ناملایمات در حکمت ۲۲۴ است. حضرت میفرمایند: «بِاحْتِمَالِ الْمُؤَنِ يَجِبُ السُّؤْدُد» با تحمل کردن سختیها و زحمت ها انسان مستوجب سیادت و آقایی میشود. 6️⃣ خوشرویی و خوش اخلاقی: 🔻 حضرت در حکمت ۶ در مورد خوشرویی فرمودند: «الْبَشَاشَةُ حِبَالَةُ الْمَوَدَّةِ» ؛خوشرویی ریسمان دوستی است. درباره خوشرویی در حکمت ۳۳۳ هم فرمود:«الْمُؤْمِنُ بِشْرُهُ فِي وَجْهِهِ وَ حُزْنُهُ فِي قَلْبِهِ» مؤمن اینگونه است که در چهره اش خنده و بشاشیّت و لبخند است ولی قلبش محزون است. یا درباره حسن خلق در حکمت ۳۸ میخوانیم :« أَكْرَمَ الْحَسَبِ حُسْنُ الْخُلُقِ» با ارزش ترین حَسَب و نسبت فامیلی حسن خلق است. یا در حکمت ۱۱۳ میفرمایند:« لَا قَرِينَ كَحُسْنِ الْخُلُقِ» هیچ همنشینی به ارزش حسن خلق نمی رسد. 🔹تألّف: مطلب دیگر تألّف است. یعنی با مردم الفت برقرار کردن. 🔻در حکمت ۵۰ میخوانیم:« قُلُوبُ الرِّجَالِ وَحْشِيَّةٌ» دلهای مردم از هم گریزانند، «فَمَنْ تَأَلَّفَهَا أَقْبَلَتْ عَلَيْهِ» هرکس هنر داشته باشد با مردم انس و الفت برقرار بکند قلبهای مردم به او رو میکنند. 🔹 نرم خویی : نکته آخر در خوش اخلاقی نرم خویی است. در حکمت۲۱۴ می خوانیم:« مَنْ لَانَ عُودُهُ كَثُفَتْ أَغْصَانُهُ » کسی که درخت شخصیتش نرم باشد، شاخ و برگش فراوان میشود. یعنی دوستان و معاشرانش زیاد می شود. 7️⃣ عفو، گذشت و تغافل: مطلب هفتم این است که ما در مقابل خطا و گناه و دشمنیهای شخصی که مردم با ما میکنند، عفو و گذشت و تغافل داشته باشیم. 🔻 پیرامون تغافل در حکمت ۲۲۲ خواندیم :« مِنْ أَشْرَفِ أَعْمَالِ الْكَرِيمِ غَفْلَتُهُ عَمَّا يَعْلَمُ» یکی از شریف ترین رفتارهای انسانهای با کرامت این است که از آنچه که از عیوب مردم می دانند غفلت میکنند و چشم می پوشند». 🔹گذشت: 🔻درباره جوانمردان در حکمت ۲۰ میخوانیم:« أَقِيلُوا ذَوِي الْمُرُوءَاتِ عَثَرَاتِهِمْ فَمَا يَعْثُرُ مِنْهُمْ عَاثِرٌ إِلَّا وَ يَدُ اللَّهِ بِيَدِهِ يَرْفَعُهُ» از لغزش جوانمردان درگذرید زیرا جوانمردی نمی لغزد مگر آنکه دست لطف خدا او را بلند خواهد کرد ».و پیرامون عفو هم در حکمت ۱۱ میفرمایند:« إِذَا قَدَرْتَ عَلَى عَدُوِّكَ فَاجْعَلِ الْعَفْوَ عَنْهُ شُكْراً لِلْقُدْرَةِ عَلَيْهِ» وقتی که بر دشمنت قدرت یافتی، عفو و بخشیدن او را شکرانه قدرت قرار بده. 🔻در حکمت ۵۲ میفرمایند:« أَوْلَى النَّاسِ بِالْعَفْوِ أَقْدَرُهُمْ عَلَى الْعُقُوبَةِ» شایسته ترین مردم به عفو کردن آن کسی است که قدرتش بر عقوبت و انتقام بیشتر است. چرا؟ در حکمت ۲۱۱ این چرا را جواب داده اند: «الْعَفْوُ زَكَاةُ الظَّفَرِ» عفو کردن هنگام قدرت، زکات پیروزی است. 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع 🔹 ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor ┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از V
04.شرح حکمت ۱۰,قسمت چهارم.mp3
3.24M
😎👆🏻 {سݪسلہ جلساٺ درسھاے نهج البݪاغه} ✅شࢪح نہج‌البلاغه با نہج‌البلاغه ⃣1⃣ 💢الگوی معاشرت با مردم 4💢 🎙حجٺ الاسلام مھدوے اࢪفع 🔹 ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor ┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
هدایت شده از V
⃣1⃣ اگࢪ نمیتونی صوت رو گوش بدی🤗👇🏻 🔹 بایدهای معاشرت با مردم 8⃣ بخشندگی: 🔻عنوان هشتمی که پیرامون بایدهای معاشرت با مردم در نهج البلاغه مطرح است، بخشندگی است. بخشندگی ذیل ۸ مفهوم در نهج البلاغه بیان شده است که عبارتند از: ۱. سخاوت ۲. جود ۳. کرم ۴. انعام ۵. افضال ۶. احسان ۷. انفاق ۸. اعطاء 🔹 سخاوت : پیرامون سخاوت در حکمت ۵۳ میفرماید:«السَّخَاءُ مَا كَانَ ابْتِدَاءً فَأَمَّا مَا كَانَ عَنْ مَسْأَلَةٍ فَحَيَاءٌ وَ تَذَمُّمٌ» ؛ سخاوت آن است که تو قبل از درخواست فقیر به او ببخشی ، اما آنچه که بعد از درخواستش میبخشی، از روی خجالت و سرزنش مردم است.» 🔹 جود: درباره جود در حکمت ۲۱۱ می فرماید: «الْجُودُ حَارِسُ الْأَعْرَاضِ»؛ جود و بخشش، نگهبان خوبی برای آبروهاست. 🔹 کَرم : پیرامون کرم در حکمت۲۴۷ میخوانیم: «الْكَرَمُ أَعْطَفُ مِنَ الرَّحِمِ»؛ ارزش و اثری که کرم در جلب عطوفت و مهربانی دارد از اثر رحم و خویشاوندی بیشتر است.» 🔹 انعام : درباره انعام به دیگران در حکمت ۱۵۸ میفرمایند: «عَاتِبْ أَخَاكَ بِالْإِحْسَانِ إِلَيْهِ وَ ارْدُدْ شَرَّهُ بِالْإِنْعَامِ عَلَيْهِ» ؛ شرّ برادر دینی ات را با انعام به او رد کن و برگردان. 🔹 افضال: پیرامون افضال هم در حکمت ۲۲۴ میخوانیم: «بِالْإِفْضَالِ تَعْظُمُ الْأَقْدَارُ»؛ با بخشیدن به دیگران ، ارزش انسان زیاد میشود. 🔻 افضال چیست؟ در حکمت ۲۳۱ میفرمایند: «الْإِحْسَانُ التَّفَضُّلُ»؛ احسان همان تفضل است. در واقع تفضل هم همان احسان است. 🔹 احسان: اما پیرامون خود احسان در حکمت ۱۵۸ میفرمایند:«عَاتِبْ أَخَاكَ بِالْإِحْسَانِ إِلَيْهِ»؛ اگر یک وقتی لازم شد برادرت را سرزنش و عتاب کنی، از طریق احسان و نیکی به او عتاب کن. در حکمت ۲۶۴ نهج البلاغه هم نکته بسیار جالبی را حضرت درباب احسان به ما یاد داده اند که امیدوارم این حکمت را واقعا از همین امروز بصورت جدی سرلوحه زندگی خودمان قرار بدهیم. می فرمایند:«أَحْسِنُوا فِي عَقِبِ غَيْرِكُمْ تُحْفَظُوا فِي عَقِبِكُمْ» ؛ به بازماندگان دیگران احسان کنید تا حرمت بازماندگان شما را بعد از شما نگه دارند. 🔹 انفاق: حضرت در حکمت ۱۲۳ عده ای از رفتارها را با عنوان « طُوبَى لِمَنْ» "خوش به حال کسی که فلان کار را بکند"، بیان کردند، که یکی از آنها این است:« طُوبَى لِمَنْ أَنْفَقَ الْفَضْلَ مِنْ مَالِهِ » خوش به حال کسی که اضافه مالش را ببخشد و انفاق کند. 🔹 اعطا : در نهایت پیرامون اعطا کردن هم در حکمت ۲۳۲ فرمود:« مَنْ يُعْطِ بِالْيَدِ الْقَصِيرَةِ يُعْطَ بِالْيَدِ الطَّوِيلَةِ» آنکس که با دست کوتاه ببخشد از دستی بلند پاداش گیرد. 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع 🔹 ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor ┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از V
1_739558997.mp3
2.55M
😎👆🏻 {سݪسلہ جلساٺ درسھاے نهج البݪاغه} ✅شࢪح نہج‌البلاغه با نہج‌البلاغه ⃣1⃣ 💢الگوی معاشرت با مردم 5💢 🎙حجٺ الاسلام مھدوے اࢪفع 🔹 ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor ┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
هدایت شده از V
⃣1⃣ اگࢪ نمیتونی صوت رو گوش بدی🤗👇🏻 🔹 بایدهای معاشرت با مردم 9️⃣ کنترل زبان: 🔻سرفصل نهمی که پیرامون بایدهای معاشرت با مردم هست درباره زبان است. خیلی نکات زیادی البته در نهج البلاغه داریم که من به بخشی از آنها که به این موضوع بیشتر ارتباط دارند، اشاره میکنم. 🔹 راز داری: 🔻یکی از مسائلی که پیرامون زبان در معاشرت با مردم باید مراقبت باید کرد، راز داری است. انسان نباید همه حرفهایش را به دیگران منتقل کند. حضرت در حکمت ۶ فرمودند: « صَدْرُ الْعَاقِلِ صُنْدُوقُ سِرِّهِ »سینه انسان عاقل گاوصندوق اسرارش است. 🔻 چرا در معاشرتها نباید همه چیز را به همه کس حتی به رفیق و دوست خودمان بگوییم؟ حضرت در حکمت ۲۶۸ جواب داده اند و خیلی خوب باید به این حکمت توجه کرد ،فرمودند: «أَحْبِبْ حَبِيبَكَ هَوْناً مَا عَسَى أَنْ يَكُونَ بَغِيضَكَ يَوْماً مَا» در دوستی با دوستانت مراقبت و احتیاط کن. زیرا شاید روزی دوست تو دشمنت گردد. حالا اگر اسرارت را به او گفتی آن روزی که با تو دشمنی میکند، همه اسرارت را فاش میکند. در ادامه هم میفرمایند: «وَ أَبْغِضْ بَغِيضَكَ هَوْناً مَا عَسَى أَنْ يَكُونَ حَبِيبَكَ يَوْماً مَا» ؛ در دشمنی با دشمنت هم احتیاط کن و حد نگهدار، زیرا ممکن است در آینده همین کسی که الان دشمن توست، دوست تو بشود، آن موقع شرمنده میشوی. 🔹 دوری از پر حرفی: 🔻 نکته دیگری که پیرامون زبان در معاشرت مطرح است، در حکمت ۱۲۳ است که حضرت میفرمایند: « طوبَى لِمَنْ أَمْسَكَ الْفَضْلَ مِنْ لِسَانِهِ» خوش به حال کسی که اضافه حرفهایش را امساک بکند و زیادی حرف نزند. 🔟 نوع تنبیه کردن افراد بواسطه اشتباهاتشان : حضرت در حکمت ۱۷۷ یک الگوی خیلی خیلی جالب و موثری را بیان می فرمایند. می فرمایند:« ازْجُرِ الْمُسِي‏ءَ بِثَوَابِ الْمُحْسِن » بدکار را با پاداش دادن به نیکو کار زجر بده و تنبیه کن. 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع 🔹 ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor ┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از V
06.شرح حکمت ۱۰,قسمت ششم.mp3
5.07M
😎👆🏻 {سݪسلہ جلساٺ درسھاے نهج البݪاغه} ✅شࢪح نہج‌البلاغه با نہج‌البلاغه ⃣1⃣ 💢الگوی معاشرت با مردم 6💢 🎙حجٺ الاسلام مھدوے اࢪفع 🔹 ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor ┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
هدایت شده از V
⃣1⃣ اگࢪ نمیتونی صوت رو گوش بدی🤗👇🏻 🔻 اما سرفصل دوم در بحث معاشرت با مردم، نبایدهاست. یعنی خصلتها و رفتارهای بدی که اگر از ما سر بزند مردم از ما دور می شوند. برعکس آنچه که در حکمت ۱۰ خواندیم که: «خَالِطُوا النَّاسَ مُخَالَطَةً إِنْ مِتُّمْ مَعَهَا بَكَوْا عَلَيْكُمْ وَ إِنْ عِشْتُمْ حَنُّوا إِلَيْكُم» با مردم آنگونه معاشرت کنید که اگر مردید بر شما بگریند و اگر زنده ماندید با اشتیاق سوی شما بیایند. 🔹 نبایدهای معاشرت با مردم: 1⃣ عُجب و خودپسندی : 🔻 اولین نبایدِ معاشرتها، عجب و خودپسندی است. در حکمت ۶ میخوانیم: «منْ رَضِيَ عَنْ نَفْسِهِ كَثُرَ السَّاخِطُ عَلَيْهِ»؛ " دشمنانِ انسان از خود راضی فراوانند" و در حکمت ۳۸ میفرمایند: «أوْحَشَ الْوَحْشَةِ الْعُجْبُ»؛ "وحشتناک ترین وحشت، عجب و خود پسندی است". در حکمت ۱۱۳ میفرمایند:«َ لَا وَحْدَةَ أَوْحَشُ مِنَ الْعُجْبِ» وحشتناک ترین تنهایی از عجب و خودپسندی نیست. در حکمت ۱۶۷ میخوانیم:«الْإِعْجَابُ يَمْنَعُ الِازْدِيَادَ» عُجب به خود(خودپسندی)، مانع رشد و ازیاد نعمت است. در حکمت ۲۱۲ میفرمایند: «عُجْبُ الْمَرْءِ بِنَفْسِهِ أَحَدُ حُسَّادِ عَقْلِهِ»؛ "اگر انسان نسبت به خودش عجب و خودپسندی داشته باشد، یکی از حسودان عقل خودش است." دلیل اینکه انسان نباید عجب و فخر داشته باشد، در حکمت ۴۵۴ به خوبی بیان شده است. حضرت می فرمایند:«مَا لِابْنِ آدَمَ وَ الْفَخْرِ أَوَّلُهُ نُطْفَةٌ وَ آخِرُهُ جِيفَةٌ وَ لَا يَرْزُقُ نَفْسَهُ وَ لَا يَدْفَعُ حَتْفَهُ» آدمیزاد را چه به فخر؟ در حالیکه اولش نطفه ای بیش نبوده، آخرش هم جیفه و مرداری بیش نیست، نه به تنهایی قدرت دارد رزق خودش را تامین کند و نه خطری را از خودش دفع بکند. 2⃣ حسادت: 🔻دومین مسأله از نبایدها ، حسادت است. حضرت علی(ع) در حکمت ۲۱۸ می فرمایند: «حَسَدُ الصَّدِيقِ مِنْ سُقْمِ الْمَوَدَّةِ»؛ " یکی از آسیبهای مودّت و دوستی، حسادت نسبت به دوست است". در حکمت ۲۲۵ در ضرر در حسادت نسبت به خود حسود می فرمایند: «الْعَجَبُ لِغَفْلَةِ الْحُسَّادِ عَنْ سَلَامَةِ الْأَجْسَادِ» ؛ تعجب میکنم که حسادت ورزان از سلامت جسم خودشان غافلند، یعنی دارند ضربه را به خودشان میزنند. لذا در حکمت ۲۵۶ میفرمایند:«صِحَّةُ الْجَسَدِ مِنْ قِلَّةِ الْحَسَدِ» ؛ "یکی از راههای سلامتی تن، این است که کمتر حسادت بورزد". 3⃣ خشم و تندخویی: 🔻حضرت علی(علیه السلام) در مورد تندخویی در حکمت ۲۵۵ میفرمایند:«الْحِدَّةُ ضَرْبٌ مِنَ الْجُنُونِ لِأَنَّ صَاحِبَهَا يَنْدَمُ فَإِنْ لَمْ يَنْدَمْ فَجُنُونُهُ مُسْتَحْكِمٌ » تندخویی یک قسمی از اقسام جنون و دیوانگی است، زیرا صاحب این اخلاق یا بعد از تندخویی پشیمان میشود-خوب پس معلوم است کار عاقلانه ای نکرده است که پشیمان شده است- اگر هم پشیمان نشود پس معلوم میشود جنون و دیوانگی اش همچنان ادامه دارد. در بحث به خشم آوردن برادر مؤمن هم در حکمت ۴۸۰ خواندیم:«إِذَا احْتَشَمَ الْمُؤْمِنُ أَخَاهُ فَقَدْ فَارَقَهُ»؛ وقتی که مؤمن برادر دینی خودش را عصبانی بکند، دیگر از او جدا شده است. 4⃣ سوء ظن: 🔻 مولا در حکمت ۲۲۰ در ادب رفاقت میفرمایند:«لَيْسَ مِنَ الْعَدْلِ الْقَضَاءُ عَلَى الثِّقَةِ بِالظَّنِّ»؛ "از عدالت به دور است که انسان بر انسان دیگری که قابل اطمینان است سوءظن داشته باشد". و در حکمت ۳۶۰ میفرماید: «لَا تَظُنَّنَّ بِكَلِمَةٍ خَرَجَتْ مِنْ أَحَدٍ سُوءاً وَ أَنْتَ تَجِدُ لَهَا فِی الْخَيْرِ مُحْتَمَلًا »؛ وقتی از زبان یک انسان خوبی حرفی خارج میشود که به نظر حرف بدی هست، تو تا میتوانی که آن را توجیه به خیر و خوبی بکنی، حق نداری سوء ظن داشته باشی. 5⃣ پرهیز از رفتارهای شک برانگیز: 🔻 در حکمت ۱۵۹ میفرماید:«مَنْ وَضَعَ نَفْسَهُ مَوَاضِعَ التُّهَمَةِ فَلَا يَلُومَنَّ مَنْ أَسَاءَ بِهِ الظَّنَّ»؛ کسیکه خودش را در موضع تهمت قرار بدهد، اگر مردم نسبت به او سوءظن پیدا کنند حق ندارد جز خودش را سرزنش کند». 6⃣ پرهیز از عیب جویی: 🔻 در حکمت ۳۵۳ میفرماید: «اكْبَرُ الْعَيْبِ أَنْ تَعِيبَ مَا فِيكَ مِثْلُهُ »؛ بزرگترین عیب انسان این است که آن عیبی که خودت داری را در دیگران پیگیری کنی. 7⃣ سخن چینی: 🔻 در حکمت ۲۳۹ میفرماید:«مَنْ أَطَاعَ التَّوَانِيَ ضَيَّعَ الْحُقُوقَ وَ مَنْ أَطَاعَ الْوَاشِيَ ضَيَّعَ الصَّدِيقَ»؛ کسی که دنبال سخن چینی باشد، حقوق برادری را ضایع کرده است. 8⃣ به زحمت انداختن دیگران: 🔻 در حکمت ۴۷۹ میخوانیم: «شَرُّ الْإِخْوَانِ مَنْ تُكُلِّفَ لَهُ» ؛ "بدترین برادران آن کسی است که انسان به خاطر او به زحمت و رنج بیفتد". 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع 🔹 ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor ┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پایان 👆 🔸حفظ حکمت 0⃣1⃣ اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ✳️✳️✳️✳️✳️✳️✳️✳️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👓 احتجاج امام صادق با شاگردش در رابطه با تضمین و روزی 🔹 اگر من امام صادق به تو بگویم من ضامن رزقت هستم‌‌ بنشین درست را بخوان، آیا تو آرام می‌شوی؟ گفت بله! حضرت فرمود: خب خداوند متعال متکفل این شده است چرا دغدغه داری؟! 💬 آیت الله جوادی آملی @KhatmeNoor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5888657525846314578.mp3
899.2K
👆 💢 پویش استغاثه جهانی 🔴 راس ساعت 21 🤲 دعا و توسل و التجا به نیت سلامتی و تعجیل فرج منجی عالم بشریت ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor ┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عشق‌تومرا..ألستُ‌منڪم‌ببعید هجرتومرا.. إنّ‌عذابےلشــــدید برڪنج‌لبت‌نوشتہ‌..یُحیےویمیت مَن‌ماتَ‌من‌العشق‌فقدماتَ‌شهیـد ‌‌‌‌‌‌ ‌ ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor ┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بنام خدا شهید امروزشهید سردارسلیمانی شهیدی که پدرش می‌گفت «کسی که ضجه می‌زند و برای اسلام تلاش می‌کند، حقش مردن نیست؛ حقش شهید شدن است. من دعا می‌کنم که ایشان شهید شود».
صبحگاه جمعه ۱۳ دی‌ماه ۱۳۹۸ سردار قاسم سلیمانی در حمله هلی‌کوپتری آمریکایی‌ها در فرودگاه بغداد به شهادت رسید. در این حمله همراه با سلیمانی، ابومهدی المهندس، فرمانده حزب الله عراق و قائم مقام بسیج مردمی عراق (الحشد الشعبی) و شمار دیگری از رزمندگان عراقی به شهادت رسیدند. حمله فوق به دستور مستقیم رییس جمهوری ایالات متحده صورت گرفت.
من سهراب سلیمانی برادر کوچک حاج قاسم سلیمانی و برادر کوچک‌تر خانواده سلیمانی هستم. از سال پنجم ابتدایی از روستا به کرمان و نزد حاجی آمدم. تربیت یافته ایشان هستم و در دوران دبیرستان، جبهه تا آخر در خدمت ایشان بودیم. در این مدت هیچ وقت چه در زمان جبهه و چه بعد از آن از حاجی جدا نشدم. بعد هم که باجناق ایشان شدیم و همه جا همراه ایشان شدیم، مدتی در قوچان و زنجان بودم و بعد به کرمان برگشتم و بعد از آن دیگر کنار هم بودیم. ما در یک خانواده ۷ نفره بزرگ شدیم. ۵ بچه و دو خواهر و سه برادر بودیم. پدر ما فردی متدین، انقلابی، خوشنام و مبارز بودند و قبل و بعد از انقلاب با دامداری و کشاورزی و عشایری زندگی خود را اداره می‌کردند. جد پدری شهید سلیمانی و بنده در رابر کرمان ساکن بودند. خانواده ما جزو طایفه سلیمانی است که طایفه خوشنامی است. در واقع ما از عشایر بختیاری هستیم و نسبت لر داریم. برادر سردار درباره سبک زندگی خاص سردار می‌گوید، ایشان همیشه بسیار ساده و به دور از هرگونه تجملاتی زندگی می کرد، وسایل منزل ایشان شاید مربوط به ۲۰ سال قبل باشد و افرادی که به منزل حاج قاسم آمده اند، این صحبت را تأیید خواهند کرد. حتی مبل‌های منزل در دو مرحله تعمیر شده اند چرا که ایشان هرگز حاضر به تغییر وضعیت و سبک زندگی در سطح معمولی و رو به بالا نبود، با حقوق سپاه زندگی خود را اداره می کرد و هرگز هیچ درآمدی خارج از حقوق سپاه نداشت و خانواده هم به این شرایط قانع بودند. منزل ایشان مزین به تصاویر شهدا و دوستان شهیدش است و در اتاق بزرگ منزل ایشان که به عنوان مهمانخانه محسوب می‌شود هر عصر جمعه روضه خانوادگی برقرار بود، حاجی به‌رغم مشغله‌ کاری و دوری از زن و فرزند از اول جنگ تا زمان شهادت، بسیار صمیمی و مهربانانه و مثل یک دوست با خانواده رفتار می کرد. حضور سرزده سردار در مهدکودک نوه‌های خود برادر من به فرزندان خود عشق می‌ورزید و آن ها را ولایی و دوستدار اهل بیت تربیت کرد، نسبت به مسائل و اوضاع روز بسیار حساس بود و مراقبت می‌کرد که خدای نکرده آسیبی به بچه‌ها نرسد، حتی در زمان تحصیل از دبستان تا اتمام دانشگاه سعی می کرد حداقل سالی دوبار شخصاً به محل تحصیل بچه ها برود و در جریان وضعیت تحصیلی فرزندانش قرار گیرد. حتی به یاد دارم چند ماه قبل از شهادت، سر زده به مهد کودکی که نوه های دوقلویش حضور داشتند مراجعه کرد و از مربیان مهد احوال بچه ها را جویا شد و از آنجایی که همه ایشان را می شناسند، این اقدام باعث تعجب مربیان آن مهد شد.
احترام خاص حاج قاسم به والدین سهراب سلیمانی درباره شیوه تربیتی پدر می‌گوید: پدرم لقمه شبهه‌ناک هرگز در زندگی نیاورد. لقمه حرام که جای خود دارد! پدرم محل پناه افراد نیازمند طایفه بود به نحوی که اگر رویشان نمی‌شد به جایی مراجعه کنند به پدرم مراجعه می‌کردند. روزی حلال باعث می‌شود که حاج قاسم، حاج قاسم شود. پدر همیشه دوست داشت یکی از ما در جنگ شهید بشود. آرزویش این بود و برای حاج قاسم خیلی دعا می‌کرد که شهید شود. «پدرم می‌گفت: کسی که ضجه می‌زند و برای اسلام تلاش می‌کند حقش مردن نیست و حقش شهید شدن است. من دعا می‌کنم که ایشان شهید شود».  وی در ادامه از ویژگی‌های اخلاقی حاج قاسم صحبت می کند: «برادرم از همان دوران نوجوانی از شجاعت و بی باکی خاصی برخوردار بود که باعث می شد از دیگر هم سن و سالهایش متمایز شود، حاجی به لحاظ حل مشکلات اقتصادی مجبور به مهاجرت به کرمان شد اما نسبت به پدر و مادر عشق می‌ورزید و سعی می‌کرد به‌رغم مشغله‌های کار از اوضاع و احوال اقوام و پدر و مادر غافل نشود. همیشه در اولین فرصتی که به دست می آورد به پدر و مادر سر می‌زد و احترام خاصی برای آنها قائل بود و معتقد بود یکی از دلائل اینکه خداوند روزی اش را خدمت به اسلام و مسلمین و مظلومان جهان قرار داده دعای پدر و مادر، لقمه حلال و دینداری آنها بوده است. هیچ وقت ندیدم و نشنیدم که بالای حرف والدین حرفی بزند و یا خواسته آنها را که عمدتاً رسیدگی به گرفتاری مردم و افراد مراجعه کننده به آنها بود نادیده بگیرد، همیشه سعی می‌کرد رضایت پدر و مادر را جلب کند چرا که رضایت خدا را در رضایت آنها می‌دانست، حتی بچه‌ها و اقوام را به احترام به پدر و مادر سفارش می‌کرد. ایشان همیشه دست پدر  و پای مادر را می‌بوسید. برادر سردار درباره برخورد حاجی با اعضای خانواده و فامیل چنین می‌گوید: حاجی دو روز به روستا می‌آمد و به افرادی که احساس می‌کرد نیاز به سرزدن دارد، سر می‌زد. مشکلات را حل و فصل می‌کرد. این بود که در دل مردم جای گرفته بود. احترام خاصی هم برای پدر و مادر قائل بودند. در سخت‌ترین شرایط در جنگ چه سوریه و چه جای دیگر بود. دو روز یک بار به پدر و مادرم زنگ می‌زد. به خصوص بعد از فوت مادرم به پدرم زنگ می‌زد. اگر تماس نمی‌گرفت، آنها می‌فهمیدند که مشکلی وجود دارد و با ما تماس می‌گرفتند که: «حاج قاسم چرا زنگ نزده؟ پیگیر شوید ببینید برادرتان کجاست!» سهراب سلیمانی درباره ارادات سردار به حضرت زهرا (س)  چنین می‌گوید: پدرم رعایت‌کننده شئونات اخلاقی و مذهبی بود. ریشه اعتقادات از شیرخوارگی از خانواده بسته شده بود و علی‌الخصوص ارادت به حضرت زهرا (س). پدرم ارادت خاصی به سادات داشت. در روضه هنوز اسم نبرده بودند که اشک و ضجه حاجی جاری بود. از زمانی که یادم هست، از خیابان سرباز روضه خانه حاجی شروع شد. اول دو شب بود و تعداد کمی حضور داشتند. در خیابان شهید رجایی بیت‌الزهرا آماده شد بعد هم روضه خانگی بود. ما تقریباً چند سال روضه خانگی داشتیم. گاهی ما هم نبودیم و خودشان دو نفری بودند، می‌آمدند روضه می‌خواندند و می‌رفتند. البته ایشان ایشان تعصب خاصی به سامرا داشتند و اعتقاد ایشان این بود که مهمان‌های سامرا، مهمان‌های آقا امام زمان (عج) هستند. مگر می‌شود آدم به مهمانی خانه‌ای برود و صاحبخانه نباشد؟ امکان ندارد. این را خود حاجی می‌گفتند که نباید به مهمان صاحب‌الزمان (عج) جسارت شود. ایشان علاوه بر وجود مرقد ائمه (ع) در عتبات، نسبت به این موضوع تعصبی داشت.
بچه ها اجازه استفاده از نام و عنوان پدر را نداشتند به‌رغم شایعاتی که برخی به دنبال دامن زدن به آن هستند بچه‌های حاج قاسم هیچ کدام از نام و عنوان پدر استفاده نکردند، سلیمانی می گوید: «به لطف خدا بچه های حاج قاسم از شجاعت و دینداری برخوردار هستند، تا حد امکان اخلاق و روش زندگی پدر را دنبال کرده و با مراقبت و حساسیت پدر به دور از هرگونه حاشیه اقتصادی و اجتماعی زندگی خود را اداره کرده اند.   به‌رغم اینکه دارای شغل آزاد هستند هرگز نه خودشان تمایل به استفاده از نام و عنوان پدر در کار روزمره داشتند و نه  و حاج قاسم این اجازه را می داد، چرا که برادرم معتقد بود با تلاش و درگیر شدن با مشکلات می‌توانند مشکلات شان را برطرف کنند و شاید تا این لحظه کسی ندیده و یا نشنیده که فرزندان ایشان از نام و موقعیت پدر استفاده‌ای داشته باشند.» سهراب سلیمانی درباره زینب دختر کوچک حاج قاسم می‌گوید: برای خیلی‌ها سخنوری و نگاه و تسلط خاص دختر کوچک حاج قاسم نسبت به مسائل خاورمیانه عجیب است، زینب خانم به لحاظ اینکه فرزند کوچک خانواده است بیشتر اوقات را با پدر سپری می کرد و خیلی از اوقات هم در مسافرت‌های مختلف همراه پدر بود، به همین خاطر هم دوستان حاجی، زینب خانم را کاملاً می شناختند. در واقع زینب شجاعت و نوع برخورد پدر را با مسائل مختلف چه در منزل و چه در مأموریت ها از نزدیک می‌دید و همین باعث شد تا بیشتر روی پدر شناخت داشته باشد، تسلط او به زبان عربی هم به دلیل ارتباط با دوستان پدر در جبهه مقاومت است. تربیت صحیح به لطف خدا در همه بچه‌های حاج قاسم وجود دارد اما مقرر کردند که زینب به عنوان نماینده فرزندان موضوعات را پیگیر کند اما همه بچه‌ها در پیگیری امورات پدر بعد از شهادت مشارکت فعال دارند. تشویق به نماز به سبک حاج قاسم برادر این ژنرال ایرانی با اشاره به اینکه حاج قاسم به نماز اول وقت اهمیت می‌داد و همه را به نماز اول وقت سفارش می‌کرد، به خاطره‌ای جالب  اشاره می‌کند: «من سال ۵۵ از روستا به کرمان آمدم و نزد ایشان سال تحصیلی اول راهنمایی را شروع کردم و تا پایان دوره دبیرستان با حاج قاسم زندگی می کردم. در تمام این سال‌ها که تحت تعلیم و تربیت ایشان و پسرخاله شهیدم احمد سلیمانی قرار گرفتم، مهمترین سفارش حاجی انجام واجبات به خصوص نماز اول وقت از آن سن برای من بود، به خاطر همین هم یک ساعت وستن واچ برایم خرید و می‌گفت که ساعت را باید برای ۵ صبح کوک کنم وگرنه ساعت خراب می‌شود، من هم به عشق ساعت آن را کوک می‌کردم و برای نماز بیدار می‌شدم. بعد از نماز هم باید مشغول مرور درس‌های روزانه می‌شدم، هر جمعه به دیدار اقوام که در کرمان ساکن بودند می‌رفتیم و صله رحم که ایشان به شدت به آن معتقد بودند انجام می‌گرفت. من و برادر دیگرم به همراه حاج قاسم در خیلی از عملیات‌های دوران دفاع مقدس حضور داشتیم و هرکدام با توجه به وظیفه محوله کار خود را انجام می دادیم و ایشان هرگز فرقی بین ما و دیگر رزمندگان قائل نمی شد.
نگاه خاص و ویژه سردار به جوان های ایرانی حاجی هیچ وقت خود را در گروه و یا حزبی قرار نداد، خط قرمز ایشان ولایت بود و به شدت نسبت به امام خمینی (ره) و حضرت آقا تعصب داشت. عاشق و دلباخته همه مردم بود و برایش فرق نمی‌کرد از چه سلیقه سیاسی و رفتار اجتماعی برخوردار باشند. خود را فدای مردم می‌کرد و خدمت به انسان‌های مظلوم را عبادت می‌دانست، در فرصت‌هایی که پیش می‌آمد با اقشار مختلف مردم دیدار می‌کرد و دسترسی به ایشان برای همه راحت بود، به خصوص فرزندان شهدا که در هر حالتی خود را مکلف به خدمت به آنها می‌دانست.» سهراب سلیمانی از توجه ویژه حاج قاسم به جوانان چنین می‌گوید: «حاجی در ایام فاطمیه هر عصر دو ساعت قبل از روضه در بیت الزهرا حضور پیدا می‌کرد تا افراد مختلف بتوانند مشکلات خود را عنوان کنند، حتی مقرر شده بود در ایام فاطمیه ۹۸ افرادی که معمولاً جامعه آنها را نابهنجار می شناسند جمع کند و یک جلسه برای آنها داشته باشد. حاجی معتقد بود اینها فرزندان ما هستند اگر به ناهنجاری کشیده شده‌اند شاید کوتاهی ما بوده، در ملاقات‌ها احترام خاصی برای جوانان قائل بود و اگر کسی مانع ملاقات آنها می‌شد حاج قاسم به شدت ناراحت می‌شد و اعتراض می‌کرد چون معتقد بود اینها ولی نعمت ما هستند، نباید فکر کنند که دسترسی به ما برایشان ممکن نیست. در یک کلام شجاعت و مردمی بودن ایشان الگوی خیلی از نوجوانان و جوانان ما شده بود.» پرداخت هزینه‌های آب وبرق در صورت استفاده از اماکن بیت المال حساسیت حاج قاسم به بیت المال و حق الناس موضوعی است که برادرش درباره آن چنین می‌گوید: «حاجی نسبت به بیت‌المال بسیار حساس بود، تمام تلاش خود را می‌کرد که خدای ناکرده مدیون بیت المال نشود، در وسایل بیت المال که در اختیار داشت به شدت سختگیر بود و هرگز یادم نمی‌آید که اجازه استفاده را به نزدیکان بدهد. در ایام مختلف که در یکی از مکان‌های مربوط به سپاه بود حضور پیدا می‌کردیم تمامی هزینه‌های استفاده شده حتی هزینه‌های آب و برق استفاده شده مربوط به خانواده را بلافاصله پرداخت می‌کرد، شاید باور این حرف‌ها برای مردم سنگین باشد اما خدا می داند اینهایی که می‌گویم عین واقعیت زندگی ایشان در استفاده از بیت المال بود.» حاج قاسم عاشق اِرْباً اِرْبا شدن بود وی به دو خط قرمز آشکار حاج قاسم اشاره می کند: «حاجی دو خط قرمز آشکار داشت، یک ولایتمداری و حفظ حرمت ولایت و دیگری امنیت مردم، کمک به مظلومان جهان و حفظ حرمت خانواده شهدا. حاجی عاشق شهادت بود و برای رسیدن به این آرزو ضجه می زد. خدا می‌داند که چقدر عاشق اِرْباً اِرْبا شدن بود و دوست داشت در آتش کینه دشمنان دین خدا بسوزد، اینها در دل نوشته‌هایش برای دوستان و فرزندانش موجود است.» این جای خالی پر نمی‌شود... سهراب سلیمانی از جای خالی برادرش می‌گوید: «هرچند امروز جسم حاج قاسم در بین ما نیست اما عشق او در دل همه مردم از بچه ۵ ساله تا افراد سالخورده زنده است، امروز مردم و مستضفین و مظلومان جهان مانند خانواده نبودش سردار را احساس می‌کنند چرا که او سرباز دنیای اسلام و کشورش بود، سرباز راستین ولایت بود و هنوز هم خانواده به‌رغم اینکه در هر سفر از اول جنگ تحمیلی تا هنگام شهادت منتظر این خبر دردناک بودند، نبود حاج قاسم را باور نمی‌کنند و منتظر بازگشت او از سفر هستند