eitaa logo
تجوید حفظ تفسیر تدبر ( ختم نور )
1.8هزار دنبال‌کننده
9.2هزار عکس
3.1هزار ویدیو
1.2هزار فایل
⚘﷽⚘ تقدیم محضر مولی صاحب الزمان علیه السلام #قرائت_تجوید_حفظ_تفسیر_تدبر #قرآن_ونهج_البلاغه با همکاری اساتید محترم تدبر، قرائت، تجوید و حفاظ کل قرآن کریم آیدی مدیر کانال⏬ @V012345 کانال های دیگر ما :کانال گیف استیکر⏬ https://eitaa.com/stikerrrr
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهدای امروز داود ، رسول و علیرضا خالقی پور ، برادرانی که در آغوش هم به شهادت رسیدند ...
‏عکس از K Rahmaty
با کاروان کربلائیان 🌷 اولین شهید خانواده داود خالقی‌پور متولد سال ۱۳۴۴ در سال ۱۳۶۲ در ۱۸ سالگی و در عملیات پر افتخار و غرور آفرین خیبر در جزیره مجنون به شهادت رسید ، دو شهید دیگر یعنی رسول و علیرضا که به ترتیب متولد سال‌های ۱۳۴۶ و ۱۳۵۰ بودند در سال ۱۳۶۷ و در سنین (۱۹ و ۱۶) سالگی در منطقه شلمچه و در آغوش یکدیگر به شهادت رسیدند . مادر شهیدان می گوید : به یاد دارم زمان اعزام آخرین پسرم یعنی (علیرضا)، خبرنگاری با من مصاحبه کرد و از من پرسید شما همسرتان در جبهه است؟ گفتم: بله. دوباره سوال کرد: پسر بزرگتان شهید شده و دومین پسرتان در جبهه است؟ پاسخ دادم: بله. سوال کرد، الان برای چه به اینجا آمده‌اید؟ گفتم آمده‌ام سومین پسرم را راهی کنم. سوال کرد، باز هم پسر دارید؟ پسر کوچکم که در آن زمان دو سال داشت را نشانش دادم و گفتم یک دختر هم دارم. پرسید، الان ناراحت نیستید؟ گفتم خیلی ناراحتم، گفت: اگر ناراحت هستید، چرا رضایت دادید که پسر سومتان هم به جبهه برود، گفتم از این ناراحتم که چرا پسر کم دارم و‌ای کاش به تعداد مو‌های سرم پسر داشتم و در این راه فدا می‌کردم. خبرنگار بدون اینکه پاسخی بدهد، اشک در چشمانش جمع شد و حرفی نزد، گفت: مادر حرفتان را دوباره تکرار کنید، دوباره گفتم؛ بعد‌ها فهمیدم آن خبرنگار شهید «آوینی» بود. به خاطر دارم زمانی که داود شهید شد، اسفند ماه بود . رسول دومین پسرم همان سال ۶۲ اعزام شد و تا سال ۶۷ در منطقه بود. رسول که اعزام شد، دو فرزند در خانه داشتم، علیرضا و زهرا، در این زمان رسول مرتب در حال رفت و آمد به جبهه بود تا اینکه در سال ۶۵ که در عملیات کربلای ۵ از ناحیه دست با ۲ تیر مستقیم مجروح شد . جنگ ادامه داشت تا اینکه در سال ۶۶ علیرضا که به سن نوجوانی رسیده بود، گفت: مامان من هم می‌خواهم به جبهه بروم ، در همان سال ۶۶ بود که علیرضا در پاسگاه زید شلمچه از ناحیه دو پا و کلیه‌ها شیمیایی شد، از شدت شیمیایی پاهایش تاول زده بود و سرفه می‌کرد که بعد‌ها فهمیدم زمانی که منطقه را شیمیایی کرده‌اند، ماسکش را به دوستش داده بود . مدت زمان زیادی بین زمان مجروحیت و شهادت علیرضا طول نکشید، سال ۱۳۶۷ بود که علیرضا و رسول در سنین (۱۹ و ۱۶) سالگی در شب عید قربان در منطقه شلمچه در آغوش یکدیگر به شهادت رسیدند. زمانی که این دو فرزندم شهید شدند و پیکر شان را دم در خانه آوردند، کنار آن‌ها ایستادم و خطاب به امام خمینی گفتم: «اماما سرت سلامت، دو تا از این بچه‌های ناقابلم به اولین پسرم پیوستند، ولی هنوز کار ما تمام نشده است»، هنوز پدرشان است، حتی اگر پدرشان هم شهید شود، من امیرحسین دو ساله‌ام را برای آزادی قدس پرورش خواهم داد. اگر او هم نباشد، خودم کمر همت را می‌بندم و چادر به سر، در همه جهات و جبهه‌ها برای پایداری و ایستادگی کشورمان می‌جنگم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 🌹 👈هر روز یک صفحه از قران کریم براے سلامتے امام زمان( عجل الله )، هدیه به روح امام و شهدا و جمیع رفتگان و آمرزش گناهان و شفاے مریضان ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor ┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
سوره مبارکه ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor ┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تفسیر قرآنی ┏━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor ┗━━🍃🌺━━━━━┛
409-room-ta-1.mp3
2.96M
سوره مبارکه بخش اول ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor ┗━━🍃🌺━━━━━━━┛
409-room-ta-2.mp3
3.2M
سوره مبارکه بخش دوم ┏━━━━━━━━🌺🍃━┓ @KhatmeNoor ┗━━🍃🌺━━━━━━━┛