هدایت شده از عطر گل یاس
🌻🌻🌻🌻
🔺فضیلت قرائت سوره علق🔺
پیامبر اکرم (ص) فرمودند :
✅کسی که آن را قرائت کند مانند آن است که تمام سوره های مفصله را قرائت کرده.
امام صادق (ع) فرمودند :
✅هر کس در روز یا شبش قرائت کند
(اقراء باسم ربک) را آنگاه بمیرد در روز یا شب آن شهید مرده و خدا او را شهید برانگیزد و او را زنده کند مانند کسی که در راه خدا با رسول الله (ص) شمشیر زده است.
هدایت شده از عطر گل یاس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سوره علق_ ترتیل قرآن کریم _ استاد پرهیزکار
هدایت شده از عطر گل یاس
Tartil-Parhizgar-3T (96) (1).mp3
1.66M
ترتیل سه بار تکرار سوره علق
استاد پرهیزگار
هدایت شده از عطر گل یاس
هدایت شده از عطر گل یاس
معانی کلمات آیه ۱
«إِقْرَأْ ...»: از اوّل این سوره تا آخر آیه پنجم، نخستین آیاتی است که در غار حراء بر پیغمبر نازل شده است و با تابش اشعّه جدید وحی، فصل تازهای در تاریخ بشریّت گشوده گشته است. برابر فرمان الهی پیغمبر «قاری» شد.
معانی کلمات آیه ۲
علق: (بر وزن فرس) جمع علقه است به معنى خون منعقد كه حالت بعدى نطفه است و نيز به معنى زالو آيد، در قاموس و اقرب گويد: «دويبة سوداء تكون في الماء تمص الدم» طبرسى فرموده: علق جمع علقه و آن خون منعقدى است كه در اثر رطوبت به هر چيز مىچسبد.
معانی کلمات آیه ۳
«وَ رَبُّکَ الأکْرَمُ»: حرف واو استئنافیه است. واژه أکرم، افزایش ربوبیّت و کرامت را میرساند.
معانی کلمات آیه ۴
«عَلَّمَ»: تعلیم داد. یاد داد. «بِالْقَلَمِ»: به وسیله قلم. به واسطه قلم.
معانی کلمات آیه ۶
«کَلاّ»: حَقّا. قطعاً. این واژه را نباید همواره به معنی زجر و ردع بدانیم. بلکه میتواند حرف تحقیق و تنبیه و جواب باشد و (به راستی) و (حقّا) و (هان) و (آری) معنی شود. «الإِنسَانَ»: غالب انسانها مراد است.
معانی کلمات آیه ۷
«أَن رَّآهُ»: وقتی خود را ببیند و بداند. واژه (أَنْ) از حروف ناصبه است. جمله (أَن رَّآهُ اسْتَغْنَی) مفعولٌله است. «إِسْتَغْنَی»: احساس قدرت و ثروت کرد. دارا شد و بینیاز گردید.
معانی کلمات آیه ۸
رجعى: رجعى و رجوع مصدر هستند به معنى بازگشت
معانی کلمات آیه ۹
«أَرَأَیْتَ؟»: آیا دیدهای؟ آیا خبر داری؟ به من بگو.۱
معانی کلمات آیه ۱۰
«إِذَا ...»: جواب شرط محذوف است
هدایت شده از عطر گل یاس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سوره تین (ترجمه تصویری)
هدایت شده از عطر گل یاس
هدایت شده از عطر گل یاس
💢تفسیر نور (استاد قرائتی)
🌺🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
⚜سیمای سوره عَلق⚜
✳️اين سوره نوزده آيه دارد و در مكّه نازل شده است.
✳️نام سوره برگرفته از آيه دوم است كه اشاره به خلقت انسان از علق (خون بسته) دارد.
✳️اين سوره، اولين سورهاى است كه بر پيامبر نازل شده و سياق آياتش چنان به هم ارتباط دارد كه مىتوان گفت تمام سوره يكباره نازل شده است. «1»
✳️اين سوره نظير سورههاى سجده، فصلت، نجم داراى سجده واجب است كه به عقيده شيعه در نماز نبايد خوانده شود و خواندن آنها در حال حيض يا جنابت ممنوع است.
📚«1». تفسير الميزان.
📚جلد 10 - صفحه 533
✨بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ✨
به نام خداوند بخشنده مهربان
💫اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ «1» خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ «2» اقْرَأْ وَ رَبُّكَ الْأَكْرَمُ «3» الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ «4» عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ يَعْلَمْ «5»
🦋بخوان به نام پروردگارت كه (هستى را) آفريد. (او كه) انسان را از خون بسته آفريد. بخوان كه پروردگار تو از همه گرامىتر است. او كه با قلم آموخت. آنچه را انسان نمىدانست به او آموخت.
📝نکته ها👇
🔹پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: اولين بار كه جبرئيل بر من ظاهر شد، فرمود: بخوان، گفتم: نمىتوانم، بعد از سه بار مرا فشار داد، ديدم مىتوانم بخوانم. «1»
🔹در تفسير نوين مىخوانيم: آنجا كه به مسئله آفرينش انسان نظر دارد، خداوند، خود را كريم خوانده: «ما غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ الَّذِي خَلَقَكَ» «2» ولى آنجا كه موضوع خواندن و يادگيرى و قلم مطرح است، خود را اكرم خوانده است. «اقْرَأْ وَ رَبُّكَ الْأَكْرَمُ الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ»
🔹از افتخارات اسلام اين است كه كارش را با قرائت و علم و قلم شروع كرد و اولين فرمان خداوند به پيامبرش فرمان فرهنگى بود. خواندن لوحى كه براى اولين بار در برابر پيامبر باز شد، منظم و مكتوب بود.
📚«1». تفسير نمونه.
📚«2». انفطار، 6- 7.
📚جلد 10 - صفحه 534
🔹در فرمان اقرء اين نكته نهفته است كه آنچه بر تو نازل خواهد شد، خواندنى است، نه فقط دانستنى.
🔻براى كلمه «عَلَقٍ» چند معنا شده است:
⬅️الف) چسبنده و مراد آن است كه حضرت آدم از گل چسبنده آفريده شد و يا نطفه مرد شبيه زالو به نطفه زن مىچسبد.
⬅️ب) به معناى خون غليظ و بسته باشد كه معمولًا اين معنا مطرح است.
آنكه از خون بسته انسان مىسازد، بر شخص درس ناخوانده فرمان اقرء مىدهد.
🔹آغاز تحصيل علم بايد با نام خدا باشد. «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ» فارغ التحصيلان نيز بايد در راه او باشند. «فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ وَ إِلى رَبِّكَ فَارْغَبْ»
📝پیام ها 🔰
🔸1- قرائت قرآن بايد با نام خداوند آغاز شود. «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ»
🔸2- اولين فرمان اسلام، فرمان فرهنگى است. «اقْرَأْ»
🔸3- خواندن بايد جهت الهى داشته باشد. «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ»
🔸4- خواندن قرآن وسيله رشد است. «اقْرَأْ وَ رَبُّكَ»
🔸5- پرورش الهى هم مادّى است، «رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ- خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ» هم معنوى. «رَبُّكَ الْأَكْرَمُ- الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ»
🔸6- پروردگار، همان آفريننده است. (بنابراين سخن مشركان كه خالق بودن خدا را پذيرفته بودند ولى بتها را ربّ مىدانستند باطل است.) «رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ»
🔸7- بيان آفرينش انسان از خون بسته شده، هم يك پيشگوئى علمى است و هم راهى براى تربيت انسان كه بداند مبدء او از چيست و گرفتار غرور نشود. «خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ»
🔸8- آفرينش همه هستى در يكسو «الَّذِي خَلَقَ» و آفرينش انسان در يك سوى ديگر. «خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ»
🔸9- معلم اصلى انسان خداست. «عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ يَعْلَمْ»
📚جلد 10 - صفحه 535
🔸10- قلم، بهترين وسيله انتقال دانش است. «عَلَّمَ بِالْقَلَمِ»
🔸11- وحى الهى سرچشمه علوم بشرى است. «عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ يَعْلَمْ»
🔸12- خالقيّت، ربوبيّت، كريم بودن و معلم بودن خداوند، مستلزم قرائت كتاب اوست. اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ ... خَلَقَ ... الْأَكْرَمُ ... عَلَّمَ ...
🔸13- خداوند كارهاى خود را از طريق اسباب انجام مىدهد. «عَلَّمَ بِالْقَلَمِ»
🔸14- رهائى از جهل با استفاده از قلم، جلوهاى از كرم و ربوبيّت اوست و نويسندگى هنر مطلوب و مورد ترغيب اسلام است. «عَلَّمَ بِالْقَلَمِ»
🔸15- خداوند هم جسم انسان را رشد مىدهد و هم روح او را. (كلمه «رَبِّكَ» ميان دو كلمه «خَلَقَ» و «اقْرَأْ» آمده است.) «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ»
❤️🌺
هدایت شده از عطر گل یاس
💢تفسیر نور (استاد قرائتی)
🌺🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
🕋كَلَّا إِنَّ الْإِنْسانَ لَيَطْغى «6» أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى «7» إِنَّ إِلى رَبِّكَ الرُّجْعى «8» أَ رَأَيْتَ الَّذِي يَنْهى «9» عَبْداً إِذا صَلَّى «10» أَ رَأَيْتَ إِنْ كانَ عَلَى الْهُدى «11» أَوْ أَمَرَ بِالتَّقْوى «12» أَ رَأَيْتَ إِنْ كَذَّبَ وَ تَوَلَّى «13» أَ لَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرى «14»
🦋🦋نه چنين است (كه مىپندارند). بىگمان آدمى طغيان مىكند. چون خود را بىنياز مىبيند. همانا بازگشت همه به سوى پروردگار توست. آيا ديدى آن كه منع مىكند. بندهاى را كه نماز مىخواند. آيا انديشيدهاى كه اگر (آن بنده) بر طريق هدايت باشد يا به تقوا سفارش كند. (سزاى نهى كننده او جز آتش نيست) آيا انديشيدهاى كه اگر تكذيب كند و روى برتابد (فقط خود را هلاك ساخته است؟) آيا او نمىداند كه خداوند مىبيند.
📝نکته ها👇
🔹كلمه «كَلَّا» يا به معناى نفى گذشته است يعنى اين گونه نيست كه انسان به ياد گذشته خود باشد كه خداوند او را آفريد و به او آموخت، پس بنده او باشد، بلكه به جاى بندگى طغيان
📚جلد 10 - صفحه 536
مىكند و مانع بندگى ديگران نيز مىشود.
🔹و ممكن است كلمه «كَلَّا» به معناى حقًا و براى تأكيد باشد. «1»
🔹اگر انسان ظرفيّت نداشته باشد، يا ثروت او را مغرور مىكند، چنانكه قارون مىگفت: «إِنَّما أُوتِيتُهُ عَلى عِلْمٍ عِنْدِي» «2» يا قدرت او را مغرور مىكند، چنانكه فرعون مىگفت: «أَ لَيْسَ لِي مُلْكُ مِصْرَ» «3» يا علم او را مغرور مىكند. چنانكه بلعم باعورا به آن گرفتار شد. «آتَيْناهُ آياتِنا فَانْسَلَخَ مِنْها» «4» ولى اگر ظرفيّت باشد، حتى هر سه در يك نفر جمع مىشود مثل حضرت يوسف و سليمان ولى مغرور نمىشود، چون همه را از خداوند مىداند نه خود. چنانكه حضرت سليمان گفت: «هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّي» «5» و حضرت يوسف گفت: «رَبِّ قَدْ آتَيْتَنِي مِنَ الْمُلْكِ وَ عَلَّمْتَنِي مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحادِيثِ» «6» آرى خطر آنجاست كه انسان به خود بنگرد نه خدا. «7» «أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى»
🔹طغيانگر نه خدا را بنده است، نه دستورات الهى را به رسميّت مىشناسد، نه استدلال مىپذيرد و نه به نداى وجدان و ناله مظلومان گوش مىدهد.
🔹مراد از عبدى كه نماز مىخواند «عَبْداً إِذا صَلَّى» چنانكه از آيات آخر سوره بر مىآيد، رسول خداست، چون در آن آيات، آن حضرت را از اطاعت آن شخص نهى نموده است و او را به سجده و قرب دعوت مىكند. از آنجا كه اين آيات، اولين آياتى است كه بر پيامبر نازل شده، پس آن حضرت قبل از رسيدن به مقام رسالت، نماز مىخوانده است. «8»
🔹در احاديث مىخوانيم: ابوجهل از اطرافيان خود پرسيد: آيا پيامبر در ميان شما نيز براى سجده صورت به خاك مىگذارد؟ گفتند: آرى. گفت: سوگند به آنچه سوگند مىخوريم، اگر او را در چنين حالى ببينم، با پاى خود گردن او را له مىكنم. زمانى كه متوجه شد پيامبر در حال نماز است، تصميم گرفت با لگد بر سر مبارك آن حضرت در سجده بكوبد، همين كه نزديك شد، با حالتى عجيب عقب نشينى كرد و به مشركان گفت: وقتى به او نزديك شدم،
📚«1». تفسير نمونه.
📚«2». قصص، 78.
«3». زخرف، 51.
📚«4». اعراف، 175.
📚«5». نمل، 40.
📚«6». يوسف، 101.
📚«7». تفسير نوين.
📚«8». تفسير الميزان.
📚جلد 10 - صفحه 537
در مقابل خود خندقى از آتش ديدم. «1»
🔹با اينكه مراد از «عَبْداً» شخص پيامبر است ولى نكره آوردن آن، به خاطر تعظيم و بزرگداشت است. «عَبْداً إِذا صَلَّى»
📝پيامها🔰
🔸1- انسان ناسپاس است. ما او را آفريديم و هر چه نمىدانست به او آموختيم. امّا او در برابر پروردگارش طغيان مىكند. «كَلَّا إِنَّ الْإِنْسانَ لَيَطْغى»
🔸2- انسان به خاطر آنكه به غلط خود را بىنياز مىپندارد دست به طغيان مىزند.
«لَيَطْغى أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى»
🔸3- بازداشتن از نماز، روشنترين نوع منكرات است. «يَنْهى عَبْداً إِذا صَلَّى»
🔸4- حتى اگر احتمال حقانيّت دهند نبايد اينگونه با پيامبر برخورد كنند. «إِنْ كانَ عَلَى الْهُدى»
🔸5- انسان كم ظرفيّت است و پندار بىنيازى او را مست مىكند. «لَيَطْغى أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى»
🔸6- علم به تنهايى كافى نيست. با اينكه به انسان علم داديم امّا طغيان مىكند. «عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ يَعْلَمْ- إِنَّ الْإِنْسانَ لَيَطْغى»
🔸7- غنى بودن كمال است، ولى خود را غنى ديدن زمينه لغزشهاست. «رَآهُ اسْتَغْنى»
🔸8- ايمان به معاد مانع طغيان است. «إِنَّ إِلى رَبِّكَ الرُّجْعى»
🔸9- هر چه داريم مىگذاريم و مىرويم خود را بى نياز نپنداريم. «إِنَّ إِلى رَبِّكَ الرُّجْعى»
🔸10- انسان و هستى هدفدار و به سوى خداست. «إِنَّ إِلى رَبِّكَ الرُّجْعى»
🔸11- طاغوتيان مخالف نمازند. «لَيَطْغى- يَنْهى عَبْداً إِذا صَلَّى» (رفتار ناروا زمانى مورد سرزنش قرار مىگيرد كه دوام داشته باشد
هدایت شده از عطر گل یاس
📚«1». تفاسير مجمع البيان و نمونه.
📚جلد 10 - صفحه 538
🔸12- نشانه بندگى خدا نماز است. «عَبْداً إِذا صَلَّى»
🔸13- طاغوتها از بندگى خدا ناراحتند. (نه از افراد بىتفاوت و يا بنده هوسهاى خود يا ديگران) «يَنْهى عَبْداً إِذا صَلَّى»
🔸14- نام و نشان مهم نيست، عملكردها مهم است. (نام نهى كننده و نمازگزار نيامده است.) «يَنْهى- صَلَّى»
🔸15- سزاوار است كسى كه امر به تقوا مىكند خودش از راه يافتگان باشد. «كانَ عَلَى الْهُدى أَوْ أَمَرَ بِالتَّقْوى»
🔸16- ريشه طغيان دو چيز است: يكى آنكه خود را بىنياز مىبيند. «رَآهُ اسْتَغْنى» ديگر آنكه خدا را نمىبيند و گمان مىكند خدا هم او را نمىبيند. «أَ لَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرى»