sticker_mazhabi(53).mp3
10.63M
تنها حـرمی که روضــه خون نمیخواد
حــــرم رقــــیهست...
خورشیدِ من آمدی شبانه
قدری بغلم کن عاشقانه
نشناختمت در اول کار
نفرین خدا به این زمانه
کی زیر گلوت را عزیزم
اینطور بریده ناشیانه
تقصیر حرارت تنور است
این سوختگی زیر چان ه
امروز شبیه موی تو سوخت
آن موی بلند دخترانه
اوضاع مناسبی ندارم
چه خوب که آمدی شبانه
من که همه عمر رفته بودم
تنها به مجالس زنانه
رفتم وسط شرابخواران
کَت بسته، به زورِ تازیانه
” بَر” خورده به من، چرا نبوده؟ !
برخوردِ کسی مودبانه
من دختر شاه عالمینم
دادند ولی به من اعان ه
در راه، شتر تکان نمیخورد
خوردم کتکی به این بهانه
هر بار طناب را کشیدند
خوردیم زمین دانه دانه
من سیر غذا نخوردم اما
خوردم دل سیر تازیانه
افتاد سرت ز روی شاخه
افتاد سرم به روی شانه
هر سنگ که بر سر تو میخورد
میکرد به سمت ما کمان ه
از خاطر من نمیرود… نه …
آن ضربه ی چوب وحشیان ه
سالم لب من ، لب تو زخمی؟ !
واللهِ که نیست عادلان ه
دیگر ز سفر بدم میاید
کِی می بری ام پدر به خان ه
دیدی که ز شب هراس دارم
خورشیدِ من آمدی شب
گروه شعر یا مظلوم
|⇦•نام تو را هرجا شنیدم....
#روضه #حضرت_رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ سید مجید بنی فاطمه
●━━━━━━───────
نام تو را هر جا شنیدم گریه کردم
هر وقت دختربچه دیدم گریه کردم
دلسنگی ام شهره است اما ناخودآگاه
تا ماجرایت را شنیدم گریه، گریه کردم
پیش تو در رؤیا برایت روضه خواندم
وقتی به پهلویت رسیدم گریه کردم
از خواب خوش با تازیانه میپریدیم
اسفندوار از جا پریدم گریه کردم
در مقتلی خواندم لباست پاره بوده ست
پیراهن خود را دریدم گریه کردم
آتش گرفتم تا شنیدم گیسویت سوخت
آه جگرسوزی کشیدم گریه کردم
*بدونید این خونواده رو چجور وارد کردن، مثل اسیرای رومی وارد کردن، یعنی غل و زنجیر به گردن همه اشون انداخته بودن. برا همین بود گریه میکرد میگفت: بابا شترا آروم میرفتن ما رو میزدن، بابا دنبال بهونه بودن فقط ما رو میزدن بابا...گفت بابا ازت یه سوال دارم مگه تو چیکار کرده بودی، هر جا اسمتو میاوردم انقد کتکم میزدن..؟*
.....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#امام_حسن_مجتبی_ع_شهادت
جانم فدای آن بنایی... که نداری
قربان آن گلدستههایی... که نداری
هرجا حرم دیدم سرودم زیر لب از
دلتنگی گنبدطلایی... که نداری
بابالرضا رفتم نشستم گریه کردم
با یاد بابالمجتبایی... که نداری
قالیچهی ارثیهی مادر بزرگم
نذر تو و صحن و سرایی... که نداری
من هر شب جمعه سلامی میدهم به
ششگوشهی کرببلایی... که نداری
ما سینهزنهایت حسن کم گفتهایم آه
در مجلس دارالبکایی... که نداری
دردی که داری در خودت میریزی آقا
حق میدهم دردآشنایی که نداری...
محمد جواد پرچمی
هدایت شده از نیم از عالم خاک
متن روضه شهادت امام حسن (ع) - در دلم شوق ماسوا دارم - محمود کریمی
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
در دلم شوق ماسوا دارم
میل پرواز تا خدا دارم
سر راه کسی نشسته ام و
دست خالی چو یک گدا دارم
من گدای همیشه محتاجم
تا زمانی که مجتبی دارم
عرب بادیه نشینه، تبلیغات بدی در مورد امام حسن (ع) شنیده، اومد مدینه دنبال خونه ی امام حسن (ع) می گشت تو کوچه ی بنی هاشم امام حسن پیدا کرد، گریبان گرفت، محکم چسبوند به دیوار چشم تو چشم امام حسن، شروع کرد گفت، هرچی لایق دشمن بود گفت و گفت، تموم شد حرفاش، وایساد جواب بشنوه، آقا امام مجتبی یه نگاهی تو صورتش کرد، فرمود: غریبی، سرش شل شد، فرمود: گرسنه ام هستی، دستاش شل شد، فرمود: تو راه موندی، بیا بریم خونه ی ما غذا بخور، پاهاش شل شد رو زانوهاش نشست، آقا امام حسن خواست بلندش کنه، تا دولا شد دید افتاد رو پای امام حسن، گفت: آقا یه حرف هایی میزنن، لال بشم، من دیگه از این حرفا نمی زنم، از این به بعد، هرکی حرف بزنه خودم جگرش پاره میکنم...
من گدای همیشه محتاجم
تا امام چو مجتبی دارم
از مدینه ست، از دعای حسن
من اگر شور کربلا دارم
چشم من بی دلیل ابری نیست
در گلو بغض بی صدا دارم
سینه ام گر گرفته میسوزد
بین این سینه شعله ها دارم
من دچار غم حسن شده ام
غصه دار غم حسن شده ام
درد دلش به عباسش نمی گفت، چرا؟ آخه عباس دلش طاقت نمی آورد درد دلش گوش کنه، یه ضرف دلی مثل ابی عبدالله می خواست، بعضی وقتا دو تایی می نشستن براش روضه می خوند تو کوچه رو نبودی...
گفت آقا جان دیر برسی حسینت یه نفر داره می کشه، دوید امام مجتبی تو کوچه، دید ابی عبدالله نانجیبی رو زمین خوابونده، روسینه اش نشسته و شمشیر دستشه همه میگن حسین جان رهاش کن، رهاش نمی کرد، اومدم دستش گرفت؛ حسینم، جان مادر این مرد رو رها کن، شمشیر از دستش افتاد، داشتن بر می گشتن امام مجتبی گفت: چی شد؟ گفت: داداش اینقدر ناسزا به بابام گفت، فرمود: من چی بگم پای منبر...
ساکت از ضعف پیکرت هستی
فکر افتادن پرت هستی
دست هایت چقدر می لرزد
در نفس های آخرت هستی
گفته بودی که تشت را ببرد
چقدر فکر خواهرت هستی
تن تو تیر می خورد وقتی
پیش چشم برادرت هستی
تکه ها جگر قسم می خورد
زخمی از داغ مادرت هستی
رفتی و گوشواره باقی ماند
شاهد اشک دلبرت هستی
ماجرای تو مو سفیدت کرد
غربت کوچه ها شهیدت کرد
گفتن: آقا مگه شما چند سالتون موهاتون اینقدر سفید شده، فرمود: اولاً، ما بنی هاشم زود پیر میشیم، دوماً، صحنه ای که من تو کوچه دیدم، همون موقع پیر شدم...
غربت کوچه ها چه سنگین است
گریه ی بی صدا چه سنگین است
مادرت بی دلیل ناله نزد
ضربه ی بی هوا چه سنگین است
کوچه بنی هاشم خیلی باریکه، وقتی دستت باز کنی دست به دوتا دیوارها می خوره، داشت برمی گشت دید راه بسته شده، اینقده این نامرد خبیث بوده به یک زن باردار یه نگاه خضبناک کرد، این زن بچه اش سقط کرد، چه کسایی با سیلیش از دنیا رفتن امام صادق فرمود: قاتل مادرم ضربه های غلاف بود، ضربه های لگد بود؛ اما نفرمودن فقط این دوتا مورد، شاید روز قیامت همون سیلی کار خودش کرد......
بغض خود بشکن خلاصم کن
بغض بی انتها چه سنگین است
زن همسایه سر تکان می داد
دست آن بی حیا چه سنگین است
رفتی آستین به دندانت
گریه بی صدا چه سنگین است
سایه ات بر سر اهالی شهر
مادر این روزها چه سنگین است
کمتر از یه فته دیگه همین ماجرا اتفاق می افته، هنوز کفن پیغمبر خشک نشده بود، اونطوری با دخترش تا کردن، امام حسن شاهد ماجرا بود، دیگه راحت شد از غم غصه ها، لحظه آخر دید ابی عبدالله داره زار میزنه، امام حسن هم گریه اش بلند شد، ابی عبدالله گفت: داداش ناله ات عجیب شد، برا چی داری اینطوری زار میزنی، اولین کسی در اهل بیت این عبارت به کار برده امام حسنه، فرمود: لا یوم کیومک یا اباعبدالله، الان همه ی شما هستید، سرم روی زانوی تو، می بینم اون ساعتی که به رو، روی خاک می خوابوننت،
هدایت شده از نیم از عالم خاک
دلتنگ حرم اربابم:
# شهادت
#امام حسن مجتبی ع
🎧#سید مجید بنی فاطمه
(یارب نصیبِ هیچ غریبی دگر مکن)2😭
دردی که گیسوانِ حسن ع را سپید کرد
با صد امید حامی مادر شدم، ولی
سیلی زنی امید مرا نا امید کرد
* گفت :قدیم کاروان میخواست بره کربلا ، اول می رفتند بقیع رو زیارت می کردند بعد می رفتند کربلا ؛ گوشۀ حرم ابی عبدالله دیدن یه پیرمرد ایرانی شمع روشن کرده گریه می کنه،زیر لب میگه:قربونت برم حرم نداری
# آقا جان زائر نداری،
قبرت چراغ نداره،
اومدن جلو گفتند : این آقا که این همه زائر داره، لوسترای زیبا، حرم به این قشنگی داره
گفت:دست از دلم بردار، بقیع بودم اومدم کربلا ، نذر امام حسن ع داشتم یه شمع روشن می کردم ،
تا شمع روشن کردم تو بقیع نگهبانای بقیع منو زدند، حالا اومدم نذرم رو حرم داداشش ادا کنم، می خوام بگم:حسین جان!داداشت خیلی غریبه 😭
اما من اینجوری بگم دادت بلندشه: غریب اون کسی نیست که زائر نداره، غریب اون کسی نیست که حرم نداره ،
غریب به کسی میگن جلو چشمشش مادرش رو بزنن ، اما چون سن و سالی نداره نمیتونه کاری بکنه ، 😭
آخ مادر ......
یه وقت بی بی زینب س وارد شد دید پاره های جگر حسنش بالا اومده ،
روضۀ من همین یه جمله ست ، ها،
اینقدر به سر و صورت زد ، یه وقت دید حسن ع سرش رو بالا آورد ، لبها خونیِ ، یه نگاه کرد صدا زد : زینب دیگه راحت شدم
#دیگه چشمم به اون کسی که جلو راهِ مادرمُ گرفت نمی افته 😭
گریز
کربلا وقتی ابی عبدالله نامۀ امام حسن رو باز کرد دید نوشته ، حسین جان! من کربلا نیستم کمکت کنم ، بذار قاسم عوض من بره میدان،
چقدحساسه نسبت به حسین ع،......
میخوام دلت رو ببرم کربلا ،
با یه جمله خودت میون داره روضه باش......
بعد کوچه ، یه جمله رو می گفتند:
(الهی بشکنه دستِ مغیره)2
میونِ کوچه ها بی مادرم کرد
*این همیشه ورد زبون بچه های حضرت زهرا س بود ، اما تا رسیدن کربلا این نوحه رو یه نفر عوض کرد ، اونم یه خانمی بود ، هی همیشه می گفت:*
الهی حرمله دستت قلم شه
کبوتر بچه مو از من
هدایت شده از نیم از عالم خاک
روضه امام مجتبی علیه السلام
سبک دامن کشان
ای بی حرم آقا غریب مدینه
گریون تو زهرا غریب مدینه
بمیرم از سوز داغ تو
فدای قبر بی چراغ تو
مثل شمع میسوزه این دل زار من دل زار من
ذکر زهرا مادرت غریبه حسن غریبه حسن
ای غریب فاطمه حسن جان من
آتیش گرفتم من کجایی حسین
چشم انتظارم تا بیایی حسین
اگر چه کشته منو این زهر
نمیبینم دیگه قاتل مادر
کشته یک عمره منو، غم کوچه ها
دختر پیمبرو میزد بی حیا
ای غریب فاطمه حسن جان من
غمخوارمن زینب بیا جون داداش
این لحظه ی آخر تو بالا سرم باش
یه دنیا رنج و غصه خوردم من
تو رو دست عباس سپردم من
میبینم یه روزیکه میشی بی پناه
زینبم قرار ما باشه قتلگاه
حسین کریمی نیا
نیم از عالم خاک
https://t.me/niamazalamekhakk
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_شهادت
هر که خوانش بیش، مهمانش، گدایش بیشتر
هر کسی خیل گدایش بیش، جایش بیشتر
کلّ فرزندان زهرا سفرهدارند و کریم
بینِ اولادِ کریمش، مجتبایش بیشتر
رزق دنیا درمیآید از تنور خانهاش
هر که نانش بیش، خیلِ بینوایش بیشتر
هر چه پنهانتر بگیرد دست او دست مرا
پیش چشم خلق، میافتم به پایش بیشتر
تا نفس دارم به عشقِ او نفس خواهم کشید
بعدِ مرگم نیز، میمیرم برایش بیشتر
کیمیای عشقِ او از خاک میسازد طلا
خاکسارش میشود سهمِ طلایش بیشتر
هر چه دلها بیشتر از داغِ قبرش بشکند
میشود اندازهی صحن و سرایش بیشتر
گریهکنهایش سزاوار قنوت مادرند
هر که اشکش بیشتر، رزق دعایش بیشتر
::
روضهی موی سپیدش داغ ناموس خداست
از مدینه زخم خورد؛ از کوچههایش بیشتر
هر شبی کابوس داغِ کوچه مهمانش شود
میشود فردای آن شب، هایهایش بیشتر
✍ #رضا_قاسمی
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#شب_پنجم #شب_ششم
همهی عزت دنیای حسین است حسن
به خداوند، مسیحای حسین است حسن
بی حسن سوی حسینش بروی باختهای
جان من! صاحب امضای حسین است حسن
این حسن کیست که عالم همه دیوانهی اوست؟
برترین اسم به لبهای حسین است حسن
هرکسی گفت حسین، از برکات حسن است
تا ابد پرچم بالای حسین است حسن
بنویسید که آقای جهان است حسین
بنویسید که آقای حسین است حسن
زیر قبه همه گفتیم الهی به حسن
باب حاجات گداهای حسین است حسن
همه در کرببلایند، حسین رفته بقیع
چه عجب؟! جنت اعلای حسین است حسن
او علی اکبر اگر داد، حسن قاسم داد
در بلا هم شده، همپای حسین است حسن
بعد او خنده ندیدند به لبهای حسین
آی مردم! غم عظمای حسین است حسن
✍ #سیدپوریا_هاشمی
Mahmoud Karimi - Rafti Baradarat Tanhatar Shod (MusicTarin).mp3
9.08M
رفتی برادرت تنهاتر شد!! ♫
رفتی مجیب عالم، مضطر شد
در دلِ نخلستان تا که علم افتاد ♫
خواهرمان زینب بین حرم افتاد
زجر شنیدن هِلهله ها را ♫
آتش خنده یِ حرمله ها را
خواهَرمان دیده… ♫
به که من گویم دردم بی تو باید برگردم؟!
ای نخل خشک خونین دستت کو؟ ♫
ای ماه ام البنین دستت کو!!
بی تو تک و تنها در دل این دشتم ♫
دانلود نوحه رفتی برادرت تنهاتر شد محمود کریمی
در پی دست تو روی زمین گشتم
لحظه ی دیدن مشک دریده ♫
فرقِ شکسته و دست بریده
قامت من خم شد ♫
کمرم را خم کردی به لبم جان آوردی
مشک را آوردی تا پای جانت ♫
با دست و با کتف و با دندانت..
این چه بلایی بود بر سرمان آمد ♫
بهر تسلایش مادرمان آمد
رفتی و تِشنه تر از همه بودی ♫
تشنه ی دیدن فاطمه بودی فاطمه هم آمد
آمد امّا خیلی دیر دیده ات را بسته تیر
#زمینه
#حضرت_عباس ع
🎤حاج محمود کریمی
#پدر
بدون تو نمونده دلخوشی برای من
(تو رفتی و) به راه تو مونده چشای من
تموم غصه ها تو قلب من نشستن و
تموم قامتم رو از غمت شکستن و
الهی من فدای اشک توی اون چشات
جون منه هدیه ی روز پدر برات
دلم میسوزه میشینم کنار قبر تو
فدای مهربونیات فدای صبر تو
روز پدر رسیده بی تو من چکار کنم
گریه برای تو بلند و آشکار کنم
هر کی بابا داره همه دنیا بهشتشه
خدا نیاره خونه ایی بدون بابا شه
بابا به راه تو هنوز مونده چشای من
یه بار دیگه بابا دعا بکن برای من
فراموشم نمیشه بابا مهربونیتو
پدر تو دادی پای من همه جوونیتو
با اشک و آه و گریه میزنم تو رو صدا
تو رفتی و قدر تو رو نفهمیدم بابا
اشک چشامو برای تو هدیه میکنم
روز پدر برا غم تو گریه میکنم
🔸️شاعر:
#حسین_کریمی_نیا