6.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑🎥چرا خداوند، حضرت علی علیه السلام باآن عظمت را به جامعه کوچکی عنایت فرموده بود؟پاسخ علامه جعفری
#شب_قدر #شهادت_امیرالمومنین_علیه_السلام
#امیرالمومنین_علی
#شب_قدر
#کانون_خط_امام_خمینی_ره
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
@Khatteemamkhomeini
🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺
روزی راهبی با جمعی از مسیحیان به مسجد النبی (صلی الله علیه و آله و سلم)آمدند در حالیکه طلا و جواهر و اشیاء گرانبها بهمراه داشتند.
✍پس راهب رو کرد به جماعتی که در آنجا حضور داشتند ( أبوبکر نیز در بین جماعت بود ) و سوال کرد "خلیفه ی نبی و امین او چه کسی است؟"
پس جمعیت حاضر ، ابوبکر را نشان دادند ، پس
راهب رو به ابوبکر کرده و پرسید نامت چیست؟ ابوبکر گفت ، نامم "عتیق" است
راهب پرسید نام دیگرت چیست؟ابوبکر گفت نام دیگرم "صدیق" است.
راهب سوال کرد نام دیگری هم داری؟ ابو بکر گفت "نه هرگز"
پس راهب گفت گمان کنم آنکه در پی او هستم شخص دیگریست.
✍ابوبکر گفت دنبال چه هستی؟
راهب پاسخ داد من بهمراه جمعی از مسیحیان از روم آمدم و جواهر و اشیاء گرانبها بهمراه آوردیم و هدف ما این است که از خلیفه ی مسلمین چند سوال بپرسیم ، پس اگر توانست به سوالات ما پاسخ دهد تمام این هدایای ارزنده را به او میبخشیم تا بین مسلمانان قسمت کند و اگر نتوانست سوالات مارا پاسخ دهد اینجا را ترک کرده و به سرزمین خود باز میگردیم.
✍ابوبکر گفت سوالاتت را بپرس ، راهب گفت باید ب من امان نامه بدهی تا آزادانه سوالاتم را مطرح کنم و ابوبکر گفت در امانی ، پس سوالاتت را بپرس.
✍راهب سه سوالش را مطرح کرد:
1)ما هو الشئ الذی لیس لله؟
*چه چیزاست که از آن خدا نیست؟*
2)ما هو شئ لیس عندالله؟
*چه چیزاست که در نزد خدا نیست؟*
3)ما هو الشئ الذی لا یعلمه الله؟
*آن چیست که خدا آن را نمیداند؟*
پس ابوبکر پس از مکثی طولانی گفت باید از عمر کمک بخواهم ، پس بدنبال عمر فرستاد و راهب سوالاتش را مطرح کرد ، عمر که از پاسخ عاجز ماند پس بدنبال عثمان فرستاد و عثمان نیز از این سوالات جا خورد ، و جمعیت گفتند چه سوالیست که میپرسی؟خدا همه چیز دارد و همه چیز را میداند.
✍راهب نا امید گشته قصد بازگشت به روم کرد ، ابوبکر گفت : ای دشمن خدا اگر عهد بر امان دادنت نبسته بودم زمین را به خونت رنگین می کردم .
✍سلمان فارسی که شاهد ماجرا بود بسرعت خود را به امام علی (ع)رسانده و ماجرا را تعریف کرد و از امام خواست که به سرعت خودش را به آنجا برساند.
پس امام علی ع بهمراه پسرانش امام حسن (ع )و امام حسین (ع )میان جمعیت حاضر و با احترام و تکبیر جماعت حاضر مواجه شدند.
✍ابوبکر خطاب به راهب گفت ، آنکه در جست و جویش هستی آمد ، پس هر سوالی داری از علی (ع) بپرس!
راهب رو به امام علی (ع) کرده و پرسیدنامت چیست؟
امام علی (ع) فرمودند: نامم نزد یهودیان *"الیا"* نزد مسیحیان *"ایلیا"* نزد پدرم *"علی"* و نزد مادرم *"حیدر"* است.
پس راهب گفت ، نسبتت با نبی (ص) چیست؟
✍امام (ع )فرمودند: او برادر و پسرعموى من است و نیز داماد او هستم.
پس راهب گفت ، به عیسی بن مریم قسم که مقصود و گمشده ی من تو بودی.
پس به سوالاتم پاسخ بده
و دوباره سوالاتش را مطرح کرد.
✍امام علی (ع) پاسخ دادند:
.
فإن الله تعالی أحد لیس له صاحبة و لا ولدا
فلیس من الله ظلم لأحد
و فإن الله لا یعلم شریکا فی الملک
🔹 *آنچه خدا ندارد ، زن و فرزند است.*
🔹 *آنچه نزد خدا نیست ، ظلم است*
🔹 *و آنچه خدا نمیداند ، شریک و همتا برای خود است*
پس راهب با شنیدن این پاسخها ، امام علی را به سینه فشرد و بین دو چشم مبارکش را بوسید و گفت:
"أشهد أن لا اله إلا الله و أن محمد رسول الله و أشهد أنک وصیه و خلیفته و أمین هذه الامة و معدن الحکمة"
✳️به درستی که نامت درتورات إلیا و در انجیل ایلیا و در قرآن علی و در کتابهای پیشین حیدر است ، پس براستی تو خلیفه ی بر حق پیامبری، سپس تمام هدایا را به امام علی (ع) تقدیم کرد و امام در همانجا اموال را بین مسلمین قسمت کرد.
💠 *عزيزان !! تا حد امکان نشر دهید؛ زیرا:
⬅️ *پیامبر(ص)فرمود:هرکس فضائل امیرالمومنین علی ابن ابیطالب (ع)را نشردهد، مادامیکه از آن نوشته اثری باقیست ملائکة الله برای او استغفار می کنند*
منبع : کتاب الإحتجاج مرحوم طبرسی
#شهادت_امیرالمومنین_علیه_السلام
#امیرالمومنین_علی
#کانون_خط_امام_خمینی_ره
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
@Khatteemamkhomeini
🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺
8.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑🎥 شب قدر اینگونه توبه کن!
🔹مرحوم حجت الاسلام و المسلمین فاطمینیا
#امیرالمومنین_علی
#شب_قدر
#کانون_خط_امام_خمینی_ره
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
@Khatteemamkhomeini
🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺
خداحافظ ماه زیبای خداوند💔
چهقدر دست ما را به آسمان نزدیک کرده بودی...!
چه رفیق خوبی برای روزهایمان بودی!
چقدر عطر دلچسب بندگی داشتی!
ماه مهربانی که مهربانی کردن را آسان کرده بودی!
چه قدر در تو راحتتر می شد به سمت عرش قدم برداشت!
خداحافظ غل و زنجیرهای بسته بر دست و پای شیاطین؛
خداحافظ عطر اجابت، پیچیده در لابهلای آیههای قرآن؛
خداحافظ همسایگی خدا!
تو که میروی برای ما دعا کن تا دوباره از عطرت دور نشویم!
دعا کن لحظات ناب عاشقی را که هدیهی تو بود به دنیا نفروشیم!
دعاکن یادمان نرود میشود هر سحر پای سجاده نشست!
میشود هر روز جزئی قرآن خواند؛
میشود دعا همنشین هر روزمان شود.
خداحافظ ماه پر از بندگی و عطر خدا!
#ماه_رمضان
#کانون_خط_امام_خمینی_ره
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
@Khatteemamkhomeini
🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺
2.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️آرامش امت، تولدت مبارک!
#مقام_معظم_دلبری
#کانون_خط_امام_خمینی_ره
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
@Khatteemamkhomeini
🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺
🛑 ۱۲ اردیبهشت، سالروز شهادت شهید مطهری و #روز_معلم گرامی باد❤️
#روز_معلم
#کانون_خط_امام_خمینی_ره
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
@Khatteemamkhomeini
🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺
1.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑 عمریست دخیلم به ضریحی که نداری...
🏴 شهادت مظلومانه ششمین پیشوای شیعیان حضرت امام جعفر صادق سلام الله علیه تسلیت باد...
#شیخ_الائمه
#کانون_خط_امام_خمینی_ره
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
@Khatteemamkhomeini
🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺
🔴وقتی امام خمینی به سختی جواب بله را گرفت
🔹روایتی شیرین از ازدواج امام خمینی و همسر بزرگوارشان
بعدها آقا برایم تعریف کردند که وقتی آقای لواسانی گفت که آقا ثقفی 2 دختر دارد و از آنها تعریف می کنند، مثل این که قلب من کوبیده شد.این طور شد که آقای لواسانی از طرف امام آمد خواستگاری. قبل خواستگاری حدود 2 ماه طول کشید. چون من حاضر نبودم به قم بروم.آن زمان هم که به خانه پدرم میرفتم، بعد از 10، 15 روز از مادربزرگم میخواستم که برگردیم. چون قم مثل امروز نبود. زمین خیابان تا لب دیوار صحن قبرستان بود و کوچهها خیلی باریک بودند. به همین خاطر، زود از قم میآمدم. آن 2 ماهی که پدرم مرا به زور نگه داشت، خیلی ناراحت بودم. مراحل خواستگاری آغاز شد. پدرم میگفت: از طرف من ایرادی نیست و قبول دارم. اگر تو را به غربت میبرد، اما آدمی است که نمیگذارد به تو بد بگذرد.
پدرم به دلیل رفاقت چندسالهاش از آقا شناخت داشت، اما من میگفتم: اصلاً به قم نمیروم..آن زمان هم که به خانه پدرم میرفتم، بعد از 10، 15 روز از مادربزرگم میخواستم که برگردیم. چون قم مثل امروز نبود. زمین خیابان تا لب دیوار صحن قبرستان بود و کوچهها خیلی باریک بودند. به همین خاطر، زود از قم میآمدم. آن 2 ماهی که پدرم مرا به زور نگه داشت، خیلی ناراحت بودم. مراحل خواستگاری آغاز شد. پدرم میگفت: از طرف من ایرادی نیست و قبول دارم. اگر تو را به غربت میبرد، اما آدمی است که نمیگذارد به تو بد بگذرد. اما من میگفتم: اصلاً به قم نمیروم.
گرچه بر اثر خواب هایی که دیدم، فهمیدم این ازدواج مقدر است گرچه بر اثر خواب هایی که دیدم، فهمیدم این ازدواج مقدر است.
آقا سید احمد لواسانی از جانب داماد، هر شب میآمد خواستگاری و میپرسید: چه شد؟
پدرم هم میگفت: زنها هنوز راضی نشدهاند.
پدرم میخواست رد کند و بگوید: من نمیتوانم دخترم را بدهم. اختیارش دست خودش و مادربزرگش است و ما برای مادربزرگش احترام قائلیم.
🔺واما خوابی که دل عروس را راضی کرد
وقتی پدرم وارد شد و نشست، من چای آوردم، گفتند: آقا سید احمد آمده، دفعه پنجمش است و حرفی به من زده که اصلاً قدرت گفتن ندارم. حرف این بود: با رفاه بزرگ شده و با وضع طلبگی نمیتواند زندگی کند و این حرفها را کسانی که مخالفند، میزنند. در واقع همه مخالف بودند، اول خودم، بعد مادربزرگم، مادرم و همه فامیل، پدرم هم گفت: میل خودتان است، اما به ایشان اعتقاد دارم که مرد خوب، باسواد و متدینی است و دیانتش باعث میشود که به قدسیجان بد نگذرد.
پدرم گفت:اگر ازدواج نکنی، من دیگر کاری به ازدواجت ندارم. سپس گزی را برداشتند و گفتند: من به عنوان رضایت قدسی ایران گز را میخورم. باز من چیزی نگفتم، ابهت خوابی که دیده بودم، مرا گرفته بود، خواب چه بود؟ خواب حضرت رسول(ص)، امیرالمومنین و امام حسن(ع) را دیدم، در حیاط کوچکی که همان حیاطی بود که برای عروسی اجاره کردند، همان اتاقها به همان شکل و شمایل، حتی پردههایی که خریدند، همان بود که در خواب دیده بودم، آن طرف حیاط اتاق، مردها بودند، پیامبر(ص) و حضرت علی(ع) و امام حسن(ع) نشسته بودند و طرفی که اتاق عروس بود، من بودم و پیر زنی با چادری شبیه چادر شب که نقطههای ریزی داشت و به آن چادر لکی میگفتند، در اتاق شیشه داشت و من آن طرف را نگاه میکردم، از او پرسیدم: اینها چه کسانی هستند؟ پیرزن گفت: آن رو به رویی که عمامه مشکی دارد پیامبر(ص)، آن مرد هم که مولوی سبز و کلاه قرمز با شال بلند دارد، علی(ع) است، این طرف هم جوانی عمامه مشکی بود که پیرزن گفت: این هم امام حسن(ع) است... خوشحال شدم و گفتم: ای وای، این پیامبر است و این امیرالمومنین، من این افراد را دوست دارم، آن آقا امام دوم من است و از خواب پریدم، ناراحت شدم که چرا زود از خواب پریدم، زمانی که برای مادربزرگم تعریف کردم، گفت:مادر! معلوم میشود که این سید حقیقی است، این تقدیر توست.
منبع :۱_ کتاب پابه پای آفتاب، مجله حضور
۲_کافه تاریخ
✍عالیه سادات
#کانون_خط_امام_خمینی_ره
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
@Khatteemamkhomeini
🔺🔺🔺🔺🔺🔺🔺
7.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📝⁉️
#پاسخ_به_شبهات
چرا کشور های غربی که مسلمان نیستند بسیار پیشرفته تر و قدرتمندتر از کشورهای مسلمان هستند؟!
#کانون_خط_امام_خمینی_ره
#پاسخ_به_شبهات
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
@Khatteemamkhomeini
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
🛑📸 پویش سراسری سلام به حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام
❤️قرائت زیارتنامه حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام همزمان در اعتاب مقدس، بقاع متبرکه و مساجد شب ولادت کریمه اهل بیت علیهاالسلام
#کلیپ
#حضرت_معصومه
#روز_دختر
#کانون_خط_امام_خمینی_ره
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
@Khatteemamkhomeini
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
12.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃 تو مجموعهی لطف و جود و عطایی...
🎙 مدیحه سرایی حاج محمود کریمی در وصف حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها
#کلیپ
#حضرت_معصومه
#روز_دختر
#کانون_خط_امام_خمینی_ره
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
@Khatteemamkhomeini
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸