eitaa logo
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم یاقائم آل محمد
59 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
92 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
شاخه‌های زیدیه در منابع فرقه شناختی درباره شاخه‌های پدید آمده در زیدیه و تعداد آنها اختلاف نظرهای زیادی وجود دارد.[۷]«آنچه در برایند کلی می‌توان گفت این است که زیدیه بر دو طایفه‌اند: متقدمان، و آنان کسانی‌اند که رافضه به شمار نمی‌روند و به امامت ابوبکر و عمر اعتراف دارند؛ و متأخران و آنان کسانی‌اند که این امامت را نمی‌پذیرند. مذهب زیدی‌ای که اکنون در یمن وجود دارد به مذهب زیدی نزد متقدمان نزدیکتر است.»[۸] شاخه‌های عمده این فرقه، جارودیه، بتریه و سلیمانیه هستند. البته شاخه‌های دیگری نیز در این فرقه وجود دارد تا جایی که نوبختی هفده شاخه را برمی‌شمارد.[۹] جارودیه مقالهٔ اصلی: جارودیه جارودیه یا سرحوبیه، پیروان ابوالجارود؛ زیاد بن ابی زیاد هستند. این فرقه نخستین یا از نخستین فرقه‌های زیدیه است. نقطه اشتراک آنها با امامیه، اعتقادشان به تصریح پیامبر (ص) بر امامت علی (ع) است. جارودیه به ابو بکر و عمر نسبت فسق و کفر داده و بیشتر صحابه را تکفیر کردند. اعتقاد به مهدویت، حصر امامت در فرزندان حضرت زهرا(س) و اعتقاد به علم لدنی امام بخشی از نقاط مشترک میان زیدیه و امامیه است. هرچند که در مصداق مهدویت و انحصار امامت در فرزندان حضرت زهرا میان این دو گروه اختلاف وجود دارد.[۱۰] جارودیه بر خلاف امامیه به شورایی دانستن امامت، پس از امامت علی (ع)، حسن (ع) و حسین (ع) معتقدند. البته برخی نیز وجوب اطاعت از فردی از ذریه حسنین (ع) که قیام کرده و مردم را به خود دعوت کند را به جارودیه نسبت داده‎‌اند.[۱۱][۱۲] آنان درباره امامان زیدیه تا اندازه‌ای گرفتار غلو بوده و به رجعت برخی امامان زیدی نظیر نفس زکیه پس از کشته شدن آنان در قیام‎‌ها اعتقاد داشتند.[۱۳] صالحیه (بتریه) صالحیه (بَتریّه)، پیروان حسن بن صالح بن حی همدانی و ابو اسماعیل کثیر بن اسماعیل بن نافع نواء ملقب به کثیر النواء و الابتر هستند. اختلاف نظر آنان با زید در تولی و تبری، ابوبکر و عمر باعث نفرین زید بر آنان شد و بدین جهت، این فرقه با نام بتریه نامگذاری شدند.[۱۴] صالحیه معتقدند امامت شورایی است. آنان به امامت مفضول با وجود فاضل -البته با رضایت فاضل بر این امر- باور دارند.[۱۵] این فرقه درباره ایمان یا کفر عثمان توقف می‌کردند.آنها به اصل امر به معروف معتقد و با تقیه مخالف بودند. صالحیه در فقه به اهل سنت نزدیکند.[۱۶] سلیمانیه یا جریریه سلیمانیه، پیروان سلیمان بن جریر رقی زیدی هستند. سلیمان، با بداء و تقیه مخالف بود. این گروه، در عین برتر دانستن علی (ع) در امامت، خلافت ابوبکر و عمر را از باب خطای در اجتهاد می‌پذیرفتند و در عین حال عثمان را کافر و فاسق می‌دانستند.ایشان عایشه، طلحه و زبیر را کافر می‌دانستند.[۱۷] سایر شاخه ها حسینیه، قاسمیه[۱۸]، هادویه[۱۹]، ناصریه[۲۰]، صباحیه[۲۱]، عقبیه[۲۲]، نعیمیه[۲۳] و یعقوبیه[۲۴] از دیگر فرقه‌های زیدیه هستند.
باورهای زیدیان سلسله امامان زیدیه ردیف نام تاریخ حکومت/قیام/امامت محل شهادت (درگذشت) ۱ امام علی(ع) ۳۵ ـ۴۰ق کوفه ۲ امام حسن(ع) ۴۰ ـ ۵۰ق مدینه ۳ امام حسین(ع) ۵۰ ـ ۶۱ق کربلا ۴ امام سجاد(ع) ۶۰ - ۹۵ق مدینه ۵ زید بن علی ۱۲۲ق اطراف کوفه ۶ یحیی بن زید ۱۲۶ق جوزجان ۷ محمد بن عبدالله بن حسن مثنی(مشهور به نفس زکیه) ۱۴۵ق مدینه ۸ ابراهیم بن عبدالله بن حسن مثنی ۱۴۵ق باخمرا در نزدیکی کوفه ۹ حسین بن علی بن حسن مثلث بن حسن مثنی شهید فخ ۱۶۹ق مکه ۱۰ یحیی بن عبدالله بن حسن مثنی(زمینه‎ساز حکومت زیدیه در طبرستان) ۱۷۴ق بغداد زندان هارون ‎الرشید دولت ادریسیان ۱۱ ادریس بن عبدالله بن حسن مثنی (مؤسس دولت زیدیه در مغرب) ۱۷۲ق مغرب ۱۲ ادریس بن ادریس درگذشته۲۱۳ق (بنابر قولی۲۱۴ق) فاس ۱۳ محمد بن ادریس ۲۱۳-۲۲۱ق فاس مغرب ۱۴ عمر و قاسم برادران محمد بن ادریس بن ادریس ۲۲۱- ۲۴۹ق فاس مغرب ۱۵ یحیی بن محمد بن ادریس ۲۴۹-۲۵۲ق فاس مغرب ۱۶ یحیی‎ بن‎ یحیی ‎بن‎ محمد ۲۴۹-۲۵۲ق عشدْوَه‎الاندلسیین ۱۷ علی‎ بن ‎عمر بن ‎ادریس ۲۵۲ق - ؟ نامعلوم ۱۸ یحیی ‎بن ‎قاسم ‎بن ‎ادریس ؟ ـ ۲۹۲ق فاس مغرب ۱۹ یحیی ‎بن ‎ادریس ‎بن ‎عمر ۲۹۲-۳۰۷ق فاس مغرب علویان طبرستان ۲۰ حسن بن زید بن محمد ملقب به داعی کبیر(مؤسس دولت زیدی علویان طبرستان) ۲۵۰ ـ۲۷۰ق طبرستان ۲۱ محمد بن زید بن محمد ۲۷۰ ـ ۲۸۷ق گرگان ۲۲ حسن بن علی بن حسن ملقب به ناصر اطروش و ناصر کبیر ۲۸۷ـ ۳۰۴ق آمل ۲۳ حسن بن قاسم بن حسن پسرعموی ناصر اطروش معروف به داعی صغیر ۳۰۴ ـ ۳۱۶ق آمل ۲۴ ثائر بالله جعفر بن محمد بن حسن متوفی۳۴۵ق طبرستان ۲۵ محمد بن قاسم بن حسن ۳۵۳ـ ۳۵۹ق دیلم ۲۶ احمد بن حسین بن هارون مکنی به المؤید بالله ۳۸۰ ـ۴۱۱ق طبرستان ۲۷ یحیی بن حسین بن هارون مکنی به ابوطالب هارونی ۴۱۱ـ ۴۲۴ق آمل ۲۸ حسین بن احمد معروف به حسین ناصر ۴۳۲ ـ ۴۷۲ق ۲۹ علی بن جعفر معروف به هادی حقینی ۴۷۲ ـ ۴۹۰ق ۳۰ احمد بن یحیی از نوادگان ابوالحسبن هارونی معروف به سید ابوطالب اخیر ۵۰۲ ـ ۵۲۰ق دیلم ۳۱ سلسله آل کیا(آخرین دولت زیدیه در شمال ایران) ۷۷۶ ـ ۹۷۴ق دولت زیدیه در یمن ۳۲ یحیی بن حسین بن قاسم معروف به هادی الی الحق(مؤسسس دولت زیدیه در یمن) ۲۸۴ – ۲۹۸ق صعده ۳۳ مرتضی بن محمد بن یحیی بن حسین ۲۹۸ – ۳۰۱ صعده ۳۴ ناصر بن احمد بن یحیی بن حسین ۳۰۱ ـ ۳۲۵ق صعده ۳۵ حسن بن احمد بن یحیی بن حسین و قاسم بن احمد بن یحیی بن حسین و یحیی بن احمد بن یحیی بن حسین ۳۲۵ ـ ۳۶۶ق ۳۶ یوسف بن یحیی ۳۶۶ ـ ۴۰۳ق صعده ۳۷ قاسم بن علی عیانی ۳۸۹ ـ ۳۹۳ق عیان ۳۸ حسین بن قاسم بن علی عیانی ۳۹۳ ـ ۴۰۳ق ریدة ۳۹ حسن بن عبدالرحمان بن یحیی از نوادگان قاسم رسی ۴۲۶ ـ ۴۳۱ق ناعط ۴۰ احمد بن حسین ۴۲۰ ـ ۴۳۷ق ۴۱ ابوالفتح ناصر دیلمی ۴۳۷ ـ ۴۴۴ق بیت الدیلمی عنس ۴۲ احمد بن سلیمان ۵۳۲ ـ ۵۶۶ق حیدان ۴۳ عبدالله بن حمزه ۵۸۳ ـ ۶۱۴ق ظفار ۴۴ یحیی بن حسن ۶۱۴ ـ ۶۳۶ق ساقین ۴۵ احمد بن حسین ۶۴۶ ـ۶۵۶ق شوابة ۴۶ حمیدان بن یحیی ؟ ـ۶۵۰ق ۴۷ حسن بن وهاس ۶۵۶ ـ ۶۶۰ق ۴۸ یحیی بن محمد سراجی ۶۵۶ ـ ۶۶۰ق صنعا ۴۹ حسین بن بدرالدین ؟ ـ ۶۶۳ق ۵۰ حسن بن بدرالدین ۶۶۱ ـ ۶۷۰ق رغافة ۵۱ ابراهیم بن تاج‎الدین ۶۷۰ ـ ۶۷۴ق تعز ۵۲ مطهر بن محمد بن مطهر بن علی ۶۷۶ ـ ۶۹۷ق حجة (ذروان) ۵۳ محمد بن مطهر بن محمد ۶۹۷ ـ ۷۲۸ق صنعا ۵۴ یحیی بن حمزه بن علی ۷۲۹ ـ ۷۴۹ق ذمار ۵۵ مطهر بن محمد ۷۳۰ ـ ۷۵۰ق صنعا ۵۶ علی بن محمد ۷۳۰ ـ ۷۳۰ق سودة ۵۷ احمد بن علی فتحی ۷۳۰ ـ ۷۵۰ق صعدة ۵۸ علی بن محمد ۷۵۰ ـ۷۷۳ق صعدة ۵۹ صلاح الدین بن علی ۷۷۳ ـ ۷۹۳ق صنعا ۶۰ علی بن صلاح الدین ۷۹۳ ـ ۸۴۰ق صنعا ۶۱ احمد بن یحیی مرتضی ۷۹۳ ـ ۸۴۰ق حجة ۶۲ علی بن مؤید ۷۹۶ ـ ۸۳۰ فللة ۶۳ مطهر بن محمد بن سلیمان ۸۴۰ ـ ۸۷۹ق ذمار ۶۴ صلاح بن علی ۸۴۰ ـ ۸۴۹ق صنعا ۶۵ ناصر بن احمد ۸۴۰ ـ ۸۶۶ق صنعا ۶۶ محمد بن ناصر ۸۶۶ ـ ۹۰۸ق صنعا ۶۷ عزالدین بن حسن ۸۷۹ ـ ۹۰۰ق رغافة ۶۸ حسن بن عزالدین ۹۰۰ ـ ۹۲۹ق فللة ۶۹ محمد بن علی سراجی وشلی ۸۸۰ ـ ۹۱۰ق صنعا ۷۰ یحیی بن شرف‎الدین بن مهدی ۹۱۲ ـ ۹۶۵ق حجة ۷۱ مطهر بن یحیی شرف‎الدین ۹۶۵ ـ ۹۸۰ق ثلا ۷۲ حسن بن علی بن داود ۹۸۶ ـ ۹۹۳ق استانة ۷۳ قاسم بن محمد ۹۹۳ـ ۱۰۲۹ق ۷۴ محمد بن قاسم ۱۰۲۹ ـ ۱۰۵۴ق شهارة ۷۵ اسماعیل بن قاسم بن محمد ۱۰۵۴ ـ ۱۰۸۷ق جبل ضوران ۷۶ احمد بن حسن بن قاسم ۱۰۸۷ ـ ۱۰۹۲ق غراس ۷۷ محمد بن متوکل اسماعیل ۱۰۹۲ ـ ۱۰۹۷ق جبل ضوران ۷۸ محمد بن احمد حسن ۱۰۹۸ ـ ۱۱۳۰ق مواهب ۷۹ حسین بن قاسم بن مؤید ۱۱۲۷ ـ ۱۱۳۲ق شهارة ۸۰ قاسم بن حسین ۱۱۲۸ ـ ۱۱۳۹ق صنعا ۸۱ محمد بن اسحاق ۱۱۳۵ ـ ۱۱۳۵ق صنعا ۸۲ حسین بن قاسم ۱۱۳۹ ـ ۱۱۶۱ق صنعا ۸۳ عباس بن حسین بن قاسم ۱۱۶۱ ـ ۱۱۸۹ق صنعا ۸۴ علی بن عباس ۱۱۸۹ ـ ۱۲۲۴ق صنعا ۸۵ احمد بن علی بن عباس ۱۲۲۴ ـ ۱۲۳۱ق صنعا ۸۶ عبدالله بن احمد بن علی ۱۲۳۱ ـ ۱۲۵۱ق صنعا ۸۷ احمد بن علی سراجی ۱۲۴۷ ـ ۱۲۴۷ق صنعا ۸۸ علی بن محمد ۱۲۵۱ ـ ۱۲۵۲ق صنعا ۸۹ عبدالله بن حسن بن احمد بن مهدی ۱۲۵۲ ـ ۱۲۵۵ق صنعا ۹۰ محمد بن متوکل
احمد ۱۲۵۶ ـ ۱۲۵۹ق صنعا ۹۱ محمد بن یحیی بن منصور ۱۲۶۰ ـ ۱۲۶۵ق صنعا ۹۲ احمد بن هاشم ۱۲۶۴ ـ ۱۲۶۵ق صنعا ۹۳ عباس بن عبد الرحمن ۱۲۶۶ ـ ۱۲۶۶ق صنعا ۹۴ غالب بن متوکل محمد ۱۲۶۷ ـ ۱۲۶۸ق صنعا ۹۵ محمد بن عبدالله وزیر ۱۲۶۹ ـ ۱۳۰۷ق سر ۹۶ محسن بن احمد ۱۲۷۱ ـ ۱۲۹۵ق حوث ۹۷ حسین بن محمد بن هادی ۱۲۷۵ ـ ۱۲۷۹ق صنعا ۹۸ شرف‎الدین محمد حسینی ۱۲۹۶ ـ ۱۳۰۷ق مدان ۹۹ محمد بن یحیی حمیدالدین ۱۳۰۷ ـ ۱۳۲۲ق قفلة ۱۰۰ یحیی بن محمد بن یحیی حمیدالدین ۱۳۲۲ ـ ۱۳۶۷ق صنعا ۱۰۱ احمد بن یحیی حمیدالدین ۱۳۶۷ ـ ۱۳۸۲ق صنعا ۱۰۲ محمد بدر حمیدالدین ۱۳۸۲ ـ ۱۳۸۲ق محل درگذشت لندن محل دفن مدینه اندیشه امامت مهم‌ترین ویژگی امام از نظر زیدیان قیام مسلحانه و علنی علیه ستمگران است. به اعتقاد زیدیه تنها امامت سه امام یعنی امامان علی، حسن و حسین علیهم السلام از سوی پیامبر(ص) تعیین و ابلاغ شده بود و بعد از ایشان امامت از آن فردی از فزرندان حضرت فاطمه (س) است که به جهاد علنی و قیام علیه ستمگران بپردازد. بر اساس این عقیده امامت سایر امامان شیعه که به قیام علنی نپرداختند، مورد قبول زیدیان نیست و در عوض افرادی از نسل فاطمه(س) که قیام کردند امامان زیدی به شمار می‌روند مانند زید بن علی، یحیی بن زید، محمد بن عبدالله بن حسن (نفس زکیه)، ابراهیم بن عبدالله و شهید فخ.[۲۵] در عین حال در برخی از متون کهن و منابع زیدیه به امامت امام سجاد(ع) پس از امام حسین (ع) تصریح شده است.[۲۶] برخی از پژوهشگران امامت امام سجاد را مورد اتفاق عالمان گذشته زیدیه می‌دانند.[۲۷] از دیگر شرایط امام این است که عالم، زاهد، شجاع و سخی باشد.[۲۸] زیدیان در عدم جواز قیام دو امام در زمان و سرزمین واحد اتفاق نظر دارند اما در صورتی‎که دو امام در دو نقطه دور از یکدیگر باشند اختلاف نظر دارند برخی آن را جایز دانسته و عده‌‎ای دیگر آن را رد می‎‌کنند.[۲۹][۳۰] زید، امامت مفضول با وجود فاضل را جایز می‌شمرد. این اعتقاد تا زمان ناصر اطروش در زیدیه پایه داشت و پس از آن زیدیان از این اعتقاد برگشتند. در نگاه زیدیه عصمت شرط امامت نیست. آنها به اصل مهدویت معتقدند اما انطباق مصداق آن در امام دوازدهم شیعیان را نمی‌پذیرند.[۳۱] باورهای فقهی از قدیمی‌ترین کتاب‌های زیدیه در فقه، کتاب مسند زید بن علی است که به آن مجموع الفقهی والحدیثی یا مجموع الفقهی الکبیر نیز گفته می‎‌شود[۳۲]. بیان «حی علی خیر العمل» در اذان[۳۳]، جواز مسح علی الخفین، قائل نبودن به متعه و جواز خوردن ذبح اهل کتاب از مُعتقَدات فقهی زیدیه است. آنان امر به معروف و نهی از منکر را واجب می‌دانند. ائمه زیدیه در راستای احیای این اصل علیه دستگاه ظلم قیام کرده و کشته می‌‎شدند. برخی از زیدیه در استنباط احکام شرعی، مانند ابوحنیفه اخذ به قیاس می‌کنند. این فرقه، اساس آراء شرعی را بر اجماع علمای امت اسلام می‌دانند.[۳۴] باورهای کلامی اندیشه کلامی زیدیه بسیار شبیه اندیشه‌های معتزله است.[۳۵] زیدیه در بحث حسن و قبح، به مذهب معتزلی گرایش دارند. شهرستانی علت این گرایش را شاگردی زید نزد واصل بن عطا که سرسلسله معتزله بود، می‌داند. آنان به بداء و رجعت قائل نیستند و تقیه را جایز نمی‌دانند.[۳۶] زیدیان به اصل منزلة بین المنزلتین قائلند. بر اساس این اصل آنان مرتکب گناه کبیره را نه کافر است و نه مسلمان بلکه فاسق است. «آنان کفر را به دو گونۀ کفر جحود و کفر نعمت می‌دانند و معتقدند هرکس گناه کبیره‌ای انجام دهد و این کار از باب حلال دانستن آن حرام باشد کافر و مرتد است، و هرکس کبیره‌ای را نه به عنوان مخالفت و حلال شمردن بلکه به تحریک هوس‌های درونی انجام دهد گناهکار و فاسق است و چنانچه توبه نکرده بمیرد اهل دوزخ نیز هست.”[۳۷] اشعری در صفحات ۷۰ الی ۷۵ مقالات الاسلامیین به بیان اختلافات عقیدتی خودِ زیدیان، پرداخته است. اندیشه توحید به معنای نفی تشبیه از خداوند، اصل وعد و وعید و اصل امر به معروف و نهی از منکر از دیگر باورهای کلامی زیدیان است که برداشتی از عقاید معتزله به شمار می‌رود
بزرگان زیدیه بنا به گزارش دکتر محمد زِیْنهُم در صفحات ۱۳-۹ کتاب تاریخ الزیدیه احیاگران زیدیه در سده‌های مختلف عبارتند از: «زید بن علی (د.۱۲۲ ق.) در سده دوم، قاسم رسی (د.۲۴۶ ق.) در سدۀ سوم، ناصر الدین حسن بن علی ملقب به اطروش (د.۳۰۴ ق.) در سده چهارم در دیلمان و طبرستان، احمد بن یحیی بن حسین (د.۳۲۵ ق.) در همان سده در سرزمین یمن، یوسف بن یحیی بن احمد (د.۴۰۳ ق.) در سده پنجم در یمن، احمد بن حسین بن هارون (د.۴۱۱ ق.) در همان سده در دیلمان، یحیی بن حسین بن هارون ملقب به ابو طالب کبیر (د.۴۲۴ ق.) در همان سده در دیلمان، یحیی بن حسین بن اسحاق جرجانی (د.۴۹۹ ق.) در سده پنجم در گرگان و ری، یحیی بن احمد بن ابی القاسم ملقب به ابو طالب صغیر (د.۵۲۰ ق.) در سده ششم در دیلمان، احمد بن سلیمان بن محمد مشهور به متوکل (د.۵۶۶ ق.) در همان سده در یمن، عبد اللّه بن حمزة بن سلیمان مشهور به المنصور باللّه (د.۶۱۴ ق.) در سده هفتم در یمن، محمد بن مطهر بن یحیی ملقب به المهدی لدین اللّه (د.۷۲۹ ق.) در سده هشتم، احمد بن یحیی بن مرتضی (د.۸۴۰ ق.) و علی بن صلاح الدین (د.۸۴۰ ق.) در سده نهم، یحیی شرف الدین بن شمس الدین (د.۹۶۵ ق.) در سده دهم، المنصوربالله قاسم بن محمد بن علی (د.۱۰۲۹ ق.) در سده یازدهم، یوسف بن متوکل (د.۱۱۴۰ ق.) و محمد بن احمد بن حسن (د.۱۱۳۰ ق.) در سده دوازدهم، علی بن عباس بن حسین (د.۱۱۸۹ ق.) و اسماعیل بن احمد بن عبد اللّه کبس (د.۱۲۵۰ ق.) در سده‌های دوازدهم و سیزدهم و سرانجام محمد بن یحیی بن محمد (د.۱۳۲۲ ق.) در سده چهاردهم
قیام‌های زیدیان به دنبال شهادت زید بن علی قیام‌های متعددی از سوی زیدیان در دوره خلافت امویان و عباسیان به وقوع پیوست که بیشتر آنها توسط خلفای اموی و عباسی سرکوب شد. قیام یحیی بن زید مقالهٔ اصلی: قیام یحیی بن زید یحیی بن زید که پس از شهادت پدر به مدائن و از آنجا به ری و سرخس گریخته بود، در خراسان دست به تبلیغ و دعوت زد.[۴۰] او که به دست نصر بن سیار که کارگزار امویان در عراق بود به زندان افکنده شده بود پس از مرگ هشام بن عبدالملک از زندان آزاد شد و به اطراف نیشابور رفت. او در آنجا لشکر نصر بن سیار را شکست داد اما در نبردی که در حوالی جوزجان داشت به شهادت رسید. برخی نوشته‌اند امام صادق (ع) در نامه‌ای وی را از قیام منع کرده بود[۴۱]. مردم خراسان هفت روز در شهادت او عزاداری کردند.[۴۲] قیام ابراهیم بن عبدالله مقالهٔ اصلی: قیام قتیل باخمرا «در همان زمان که حرکت زیدیان در کوفه و مدینه با شکست مواجه شد و محمد بن عبدالله به قتل رسید برادر او ابراهیم بن عبدالله در بصره قیام خود را علنی ساخت. وی که از حدود سال ۱۴۳ق /۷۶۰ م. به بصره آمده بود، در این شهر با همراهی عیسی بن زید بن علی قیامی را سامان داد و شمار زیادی از زیدیان و همچنین معتزلیانی که از شاخه معتزله بغداد طرفداری می‌کردند به این دو پیوستند و مردمان فارس و اهواز و نواحی دیگر نیز با آنها اعلام همراهی کردند. ... سپاهیان ابراهیم در نبردی که میان آنان با سپاه اعزامی از سوی خلیفه در باخمرا درگرفت ابراهیم به همراه چهارصد تن از زیدیان به قتل رسید»[۴۳].[۴۴] قیام محمد بن عبدالله محض مقالهٔ اصلی: قیام نفس زکیه نفس زکیه، لقب محمد فرزند عبدالله محض است. برخی وی را مهدی موعود می‌خواندند. پیش از خلافت خاندان عباسی، منصور و سفاح با او بیعت کرده و از داعیان وی بودند. او خود را شایسته‌تر از منصور عباسی به خلافت می‌دید. قیام او در سال ۱۴۵ق در مدینه شکل گرفت. او در مدینه لقب امیرالمومنین یافت. منصور در نامه‌هایی که به او نوشت در ضمن امان دادن، تهدیدش هم کرد. محمد به نامه‌های منصور وقعی ننهاد و سرانجام، منصور لشکری را به فرماندهی عیسی بن موسی به مدینه فرستاد و در جنگ میان سپاهیان منصور و اهالی مدینه، نفس زکیه کشته شد. سر محمد را در کوفه چرخانده و پیش خلیفه بردند.[۴۵][۴۶] قیام شهید فخ مقالهٔ اصلی: واقعه فخ حسین بن علی بن حسن معروف به صاحب فخ در ذی‌القعده سال ۱۶۹ق در مدینه قیام کرد.[۴۷] تلاش عوامل حکومت در مدینه برای مقابله با حسین فخی نتیجه‌ای نداشت و به شکست و کشته شدن تعدادی از آنها انجامید.[۴۸] بنا بر نقل طبری، تسلط قیام‌کنندگان بر مدینه تنها یازده روز طول کشید.[۴۹] صاحب فخ فردی به نام دِنیار خُزاعی را والی مدینه کرد و خود همراه با سیصد نفر از یارانش[۵۰] در ۲۴ ذی‌القعده سمت مکه حرکت کرد.[۵۱] عباسیان با سپاهی چهار هزار نفری در ۸ ذی‌الحجه (روز ترویه) در محلی به نام «فخ» با سپاه حسین رو در روی هم قرار گرفتند.[۵۲] فرمانده عباسی به حسین امان داد، اما حسین نپذیرفت و در نبردی که درگرفت، حسین و عده زیادی از یارانش به شهادت رسیدند.[۵۳] همچنین گروهی از یاران حسین اسیر شدند و برخی دیگر گریختند.[۵۴] بنی‌العباس تعدادی از اسیرها را کشتند[۵۵] و تعدادی از اسیرها همراه با سرهای شهدا به بغداد نزد هادی عباسی فرستاده شدند.[۵۶] قیام یحیی بن عبدالله «در دوره خلافت هارون عباسی (۱۷۰-۱۹۳ق /۷۸۶-۸۰۸م) ، یکی از یاران حسین بن علی به نام یحیی بن عبد اللّه که از واقعه فخ جان به در برده بود به سرزمین دیلم رفت و با پشتیبانی شماری از زیدیان قیامی را سامان داد. وی که روزگاری از حمایت زیدیه بتریه برخوردار بود پس از چندی این پشتیبانی را از دست داد و ناگزیر با خلیفه مصالحه کرد.»[۵۷] قیام ادریس بن عبدالله مقالهٔ اصلی: ادریسیان او یکی دیگر از جان به دربردگان از واقعه فخ است که در سال ۱۷۲ق/۷۸۸م به مصر و از آنجا به مغرب گریخت و در آنجا مردم را به طرفداری از اهل بیت و زیدیه دعوت کرد. ادریس در مغرب پایگاهی به دست آورد و دولت ادریسیان را بنیاد نهاد و قبیله بربر اوربه و نیز قبایل زناته، زراعه، کناسه و گروه‌هایی دیگر به او پیوستند و بدین سان قلمرو فرمانروایی وی قبایلی را که از قیروان به سمت غرب تا اقیانوس اطلس پراکنده بودند دربر گرفت. دولتی که بدین سان ادریس پایه گذاری کرد از سال ۱۷۲ تا ۳۷۵ق/۷۸۸ تا ۹۸۵م به حیات خود در حوزه افریقیه (مراکش کنونی) ادامه داد و میان این خاندان با اغالبه و نیز خوارج درگیریهایی به وقوع پیوست.[۵۸] قیام ابن طباطبا و ابو السرایا مقالهٔ اصلی: قیام ابن طباطبا سری بن منصور شیبانی مشهور به ابو السرایا به سال ۱۹۹ق/۸۱۵م در کوفه به همراهی و رهبری محمد بن ابراهیم مشهور به ابن طباطبا و با شعار الرضا من آل محمد قیامی را سامان داد و توانست در این شهر به پیروزی دست یابد. بعد از مرگ ناگهانی ابن طباطبا، ابو السرایا رهبری ق
یام را عملا به دست گرفت و فرستادگانی را به دیگر نواحی روانه ساخت، چونانکه حسین بن افطس و محمد بن سلیمان را به حجاز و ابراهیم بن موسی بن جعفر(ع) را به یمن فرستاد و خود نیز پس از کوفه، بصره را به تصرف درآورد. قیام در حدود سال ۲۰۰ق/۸۱۵م سرکوب شد
حکومت‌های زیدیان زیدیان در شمال آفریقا، طبرستان واقع در شمال ایران و یمن حکومت‎های مستقلی را تشکیل دادند. مغرب مقالهٔ اصلی: دولت ادریسیان نخستین حکومت زیدیان در مغرب توسط ادریس بن عبدالله بن حسن بن حسن بن علی(ع) برادر نفس زکیه در سال ۱۷۲ق پایه‎گذاری شد. دولت او به دولت ادریسیان، آل‎ادریس و ادارسه معروف است. او پس از قیام فخ به شمال آفریقا رفت. سپس به کمک غلام خود و یکی از شیعیان مصر رهسپار مراکش شد و در شهر ولیلی مورد استقبال رئیس قبیله أوربه قرار گرفت و با او بیعت کردند.[۶۰] ادریس برای گسترش حکومت خود به شهر تلمسان حمله کرد و مسجدی را در آنجا بنا نهاد. طبق گزارش برخی از مورخین، عباسیان که به سبب دوری مسافت و آشنا نبودن به منطقه توان حمله به دولت علوی ادریسیان را نداشتند نقشه کشتن وی را عملی کرده و او را بر اثر زهر به قتل رساندند.[۶۱] پس از ادریس فرزندش که نام پدر را بر او نهاده بودند، به حکومت رسید. ادریس دوم در ابتدای حکومت خود شهر فاس را بنیان نهاد و آن را مرکز دولت خود قرار داد. این شهر از آن دوره تا کنون در کشور مراکش وجود دارد و به عنوان شهری مذهبی شناخته می‎شود. ادریسیان تا حدود سال ۳۰۵ ق به صورت مستقل حکومت می‎کردند اما با ظهور دولت علوی فاطمیان، دولت علوی ادریسیان مجبور به پذیرفتن حکومت آنان شده و تا سال ۳۷۵ هجری قمری دولتمردان ادریسی در فاس، زیر نظر فاطمیان در این منطقه حکومت کردند. پس از این تاریخ دولت زیدی ادریسیان از بین رفت و با از بین رفتن آن، تفکر زیدی به تدریج از شمال آفریقا رخت بربست. پس از زوال ادریسیان، عموزاده‎های آنان مشهور به حسنیون که خاندانی از نسل محمد بن عبدالله نفس زکیه برادر ادریس، با عنوان شرفاء به مراکش هجرت کردند. دو سلسله سادات و شرفاء از حسنیون با نام سعدیان و علویان وجود دارد. هم اکنون حکومت پادشاهی مراکش در دست شرفای علوی است با این تفاوت که آنها دیگر شیعه زیدی نیستند بلکه بیشتر به مذهب مالکی گرایش دارند.[۶۲] یمن نمایی از شهر تاریخی صعده نخستین پایتخت حکومت زیدیان در یمن؛ بقعه یحیی بن حسین (مؤسس دولت زیدیه در یمن) و نخستین پایگاه علمی زیدیان با عنوان «جامع هادی الی الحق» در کنار این بقعه ایجاد شد. مقالهٔ اصلی: دولت زیدیه در یمن حکومت زیدیه در یمن نخستین بار توسط یحیی بن حسین بن قاسم رسی از نوادگان امام حسن(ع) (متوفی ۲۹۸ق) ملقب به هادی الی ‎الحق در سال ۲۸۴ هجری قمری پایه‌گذاری شد. او با گرفتن بیعت از مردم، صعده را مرکز حکومت خود قرار داد و مذهب زیدی را به یمن منتقل کرد؛[۶۳] اگرچه صعده در طول حکومت پرفراز و نشیب زیدیه، مرکز اصلی حکومت آنان بود[۶۴] اما در زمان اوج قدرت زیدیه شهرهایی نظیر عدن و صنعا نیز به عنوان مناطق اصلی قلمرو امامان زیدی به شمار می‎رفتند.[۶۵] حکومت زیدیان در یمن دارای سه دوره قدرتمند بود: دوره نخست از زمان هادی الی ‎الحق در سال ۲۸۴ق شروع ‎شده و تا زمان قاسم بن علی عیانی، ملقب به المنصور بالله، از نوادگان قاسم رسی در نیمه دوم قرن چهارم هجری ادامه داشت. با شروع قرن پنجم هجری و شکست‎های پی در پی امامان زیدی از صلیحیون اسماعیلی در یمن، دوره ضعف زیدیان آغاز و تا اواخر قرن ششم هجری ادامه یافت.[۶۶] دوره دوم در سال‎های ۵۸۳ ـ ۵۹۴ق توسط عبدالله بن حمزه آغاز شد و تا اواخر قرن دهم هجری ادامه یافت. این دوره طولانی ترین دوره حکومت زیدیان یمن به‌شمار می‌رود. این دوره با امامت احمد بن سلیمان (متوکل علی الله)(درگذشت:۵۶۶ق) از نوادگان هادی الی الحق آغاز شد. آخرین امام این دوره یحیی بن شرف الدین (درگذشت:۹۶۵ق) بود. دوره سوم این حکومت با تصرف یمن توسط عثمانی‎ها شروع شد. در این دوره قاسم بن محمد بن علی (منصور بالله)(از نوادگان هادی) امامت زیدیه را به دست گرفت و با عثمانی‎ها وارد جنگ شد و موفق شد یمن را از سیطره آنان خارج ساخت و حکومت را به زیدیان بازگرداند. پس از وی فرزندانش محمد (مؤیدبالله)(م۱۰۵۴ق) و اسماعیل (متوکل علی‎ الله)(م۱۰۸۷ق) راه وی را ادامه دادند اما این دوره نیز با ضعف و اختلاف درونی زیدیه منجر به بازگشت عثمانی‎ها در اواخر قرن سیزدهم هجری و اشغال مجدد یمن توسط آنان شد. پس از سقوط امپراتوری عثمانی دوره چهارم این حکومت در سال‎های ۱۳۳۷ق/۱۹۱۸م با حکمرانی یحیی بن محمد حمیدالدین آغاز شد. او در ۱۳۶۷ق/ ۱۹۴۸م توسط انقلابیون یمنی ترور شد و فرزندش احمد بن یحیی حکومت را به دست گرفت. سرانجام حکومت زیدیه در مقابل موج گسترده مخالفین خود که با عنوان جمهوری‌خواهان و تجددطلبان از آنان یاد می‎شد،‎ تاب نیاورد و همزمان با حکومت بدر فرزند احمد بن یحیی، با کودتای عبدالله سلال و با پشتیبانی دولت جمال عبدالناصر، رییس دولت مصر، دولت زیدیه در سال ۱۳۸۲ق/ ۱۹۶۲م تمام شد.[۶۷] ایران حکومت زیدیان در ایران در طبرستان و دیلمان شکل گرفت. «تشکیل دولت مستقل در این سرزمین به حسن بن زید نسبت داده می‌شود».[۶۸]
حمد گیلانی در ۹۶۰ق آیین زیدی را کنار گذاشت و دنبال آن توده‎های مردم از مذهب زیدی به امامیه درآمدند
حسن بن زید بن اسماعیل بن زید بن حسن بن علی (ع) که داعی کبیر خوانده شده در طبرستان دولتی را پایه گذاشت که تا حدود سال ۳۱۶ه.ق ادامه داشت.[۶۹] زیدیه در شمال ایران از پیدایش تا گسترش مقالهٔ اصلی: علویان (طبرستان) برخی از گزارش‌ها تاریخ ورود زیدیه به ایران را اوائل قرن دوم ذکر کرده‎اند. بر اساس این گزارش‎ها زمانی که یحیی بن زید با حدود هفتاد نفر از یارانش در سبزوار علیه امویان قیام کرد و در جوزجان در ۱۲۶ق کشته شد مردم آن دیار در سوگ کشته شدن وی نام فرزندان خود را یحیی گذاشتند.[۷۰] پس از یحیی بن زید، یحیی بن عبدالله بن حسن، برادر نفس زکیه به عنوان اولین علوی پس از شرکت در قیام شهید فخ در ۱۶۹ق در حجاز و شکست آن، به همراه حجاج به دیلم رفته و مخفیانه ساکن شد و مردمان آن دیار را به امامت خود دعوت کرد.[۷۱] و توانست یارانی را دور خود جمع کند. قیام او به دلیل تهدید و تطمیع یارانش توسط فضل بن یحیی برمکی، فرمانده لشکر اعزامی از سوی هارون‎ عباسی به شکست منجر شد و یحیی مجبور به مصالحه با وی شده و به بغداد برگشت و پس از چندی به دستور هارون الرشید به زندان افکنده شد و در ۱۷۶ق در همانجا از دنیا رفت.[۷۲] ویلفرد مادلونگ، شیعه‌شناس غربی، معتقد است اگرچه زیدیه با این قیام‎ها نتوانست تا قرن سوم هجری قمری جایگاه تثبیت شده‎‌ای در ایران پیدا کند، اما پیدایش زیدیه در ایران رقم خورده و زمینه‌‎ساز تثبیت و گسترش این فرقه در قرن سوم هجری و بعد از آن شد.[۷۳] حکومت داعی کبیر مقالهٔ اصلی: حسن بن زید بن محمد با دعوت مردم طبرستان از حسن بن زید ملقب به داعی کبیر وی در سال ۲۵۰ق از ری به آنجا رفته و از مردم بیعت گرفت و پس از شکست عامل طاهریان وارد آمل شد. حکومت بیست ساله داعی کبیر همیشه با جنگ و گریز همراه بود اما او توانست در نامه‎هایی به مردم مناطق مختلف شمال ایران شمار زیادی را که تا آن دوره اسلام را نپذیرفته بودند، به اسلام شیعی دعوت نماید. در نامه‎های او همواره بر شعائر شیعی، تفضیل امام علی (ع) بر دیگر صحابه، نقد شدید جبرگرایی، تشبیه و تجسیم تأکید شده است.[۷۴] پس از اینکه داعی کبیر در سال۲۷۰ق از دنیا رفت برادرش محمد بن زید با نام داعی صغیر فرمانروای طبرستان شد[۷۵] و او نیز پس از حدود هفده سال حکومت در ۲۸۷ق در درگیری با سپاه سامانیان کشته، سر وی به بخار و مرو منتقل و بدنش را در گرگان دفن کردند. مدفن وی به گورداعی معروف است. بعد از این شکست طبرستان به قلمرو سامانیان در آمد. حکومت ناصر اطروش مقالهٔ اصلی: حسن اطروش پس از حدود سیزده سال از سیطره سامانیان بر این مناطق حسن بن علی بن حسن ملقب به ناصر اطروش و ناصر کبیر توانست پس از چند بار جنگ و گریز طبرستان را از تصرف سامانیان خارج ساخته و در ۳۰۱ق وارد آمل شود.[۷۶] ناصر اطروش به عنوان یکی از امامان زیدی است که در دوره زندگی خود کتاب‎های زیادی را تألیف کرده است. او برخلاف دیگر امامان زیدی بیشتر از آنکه متأثر از اندیشه‎های معتزلی باشد به امامیه گرایش داد. او در اواخر زندگی خود مدرسه‎ای علمی را بنا نهاد و به تعلیم و تربیت شاگردان پرداخت. پیدایش مکتب ناصریه به عنوان یکی از شاخه‎های زیدیه، حاصل اندیشه و تفکرات او است.[۷۷] پس از ناصر اطروش و حکومت ۱۲ ساله حسن بن قاسم پسر عموی ناصر حکومت علویان در ایران منحل شده و سلسله شیعی آل بویه شکل گرفت. در دوره حکومت آل‎بویه امامان زیدی به صورت مقطعی حکومت‎های محلی تشکیل دادند. از مهم‎ترین ائمه زیدیه در این دوره می‎توان به احمد بن حسین بن هارون ملقب به ابوالحسین هارونی(م۴۱۱ق) و برادرش ابوطالب یحیی ین حسین هارونی(م۴۲۴) اشاره کرد.[۷۸]آنان برخلاف ناصر اطروش گرایش اعتزالی داشتند و نقش مهمی در ترویج فقه هادویه (منسوب هادی الی الحق رهبر زیدیه یمن) در برابر فقه ناصریه(منسوب به ناصر اطروش) داشتند به طوری که ابوطالب هارونی ۱۶ کتاب در شرح و تفسیر فقه هادی الی الحق نگاشت.[۷۹] دولت زیدیه از قرن چهارم تا ظهور صفویه زیدیه از قرن چهارم به بعد در بیشتر موارد از حمایت آل بویه برخوردار بوده و مورد احترام و تکریم آنان قرار ‎گرفتند. به ادعای برخی مورخان امامان زیدی در سایه حضور دولت آل بویه به اوج اقتدار خود رسیدند به طوری که طبرستان، دیلم، گیلان و گرگان را در اختیار گرفتند.[۸۰] یکی از مهم‎ترین فعالیت‎های زیدیه در این دوره منازعات علمی درونی بوده است. پس از قرن ششم هجری تا قرن هشتم گزارشی از قیام زیدیان در شمال ایران وجود ندارد تا اینکه در سال ۷۷۶ق، هم‌زمان با حکومت تیمور گورکانی، سلسله آل کیا که بر اساس برخی گزارش‎های تاریخی از زیدیه به شمار می‎رفتند، در گیلان توسط سیدعلی بن سیدامیر کیا بنیان نهاده شد.[۸۱] اضمحلال زیدیه و جایگزینی امامیه در ایران با ظهور صفویه جنگی میان شاه طهماسب با خان احمد گیلانی آخرین فرد از خاندان کیا درگرفت که به شکست این سلسله منجر شد. برخی مورخین ادعا می‎کنند خان ا
زیدیه در قرن پانزدهم هجری یمن از قرن سوم به بعد مرکز اصلی حکومت امامان زیدی و سکونت‎گاه زیدیان به شمار می‎رود. اگرچه از نیمه دوم قرن بیستم میلادی حکومت بیش از هزار ساله امامان زیدیان فروپاشید و زیدیان نردیک به ۴ دهه تهدید، قتل، انزوا و محرومیت‎های فرهنگی، سیاسی و اقتصادی را از ناحیه حکومت جمهوری‎خواهان تحمل کرد اما عزم رهبران دینی، علما و اندیشمندان زیدیه بر احیای میراث سیاسی و فرهنگی زیدیه از طریق تأسیس احزاب، تشکل‎ها، مراکز علمی و دینی موجب شد زیدیه از قدرت و نفوذ بالایی در میان قبایل و توده‎های مردم یمن برخوردار شود. بر همین اساس انقلاب ۲۰۱۴م حوثی‌ها با حمایت بسیاری از گروه‎ها و قبایل یمن صورت گرفت که به دنبال آن جنبش فراگیر انصارالله یمن رقم خورد.[۸۳] جمعیت زیدیه بر اساس آمارها زیدیه ۳۵درصد جمعیت یمن را تشکیل می‎دهد.[۸۴]این آمار مربوط به دوره برقراری دولت یمن شمالی و جنوبی است که در آن دوره زیدیان ۴۵ درصد جمعیت کشور یمن شمالی را تشکیل می‎دادند.زیدیان در دوره کنونی یعنی قرن ۱۵ هجری قمری بیشتر دراستان‎های صعده، حجه، ذمار و صنعا سکونت دارند.[۸۵] جریان‎های سیاسی و فرهنگی زیدیان در یمن چهار جریان فعال در میان زیدیان وجود دارد. جریان اهل بیتی محافظه کار پس از اتحاد یمن در سال ۱۹۹۰م و قانون آزادی احزاب، فرصت مناسبی برای زیدیان پیش آمد تا از انزوایی که بیش از بیست سال متحمل شده بودند خارج شوند. در این میان جریانی در میان علمای زیدی شکل گرفت تا میراث زیدیه اهل بیتی را احیا کنند. این جریان با برگزاری دوره‎ها به تربیت و آموزش جوانان زیدی بر اساس مبانی زیدیه اهل‎بیتی می‎پرداختند. آنان در ادامه حزب الحق را تأسیس کردند. این حزب نخستین حزب سیاسی زیدیه پس از سقوط دولت امامان زیدیه به شمار می‎رفت.[۸۶] از جمله رهبران این حزب مجدالدین مؤیدی و بدرالدین حوثی از مراجع زیدیه در دوره معاصر بودند. صلاح احمد فلیته یکی از علمای زیدیه، به عنوان نخستین دبیر کل حزب الحق انتخاب شد. حزب الحق در انتخابات سال ۱۹۹۳م دو کرسی در پارلمان یمن را به خود اختصاص داد. حسین بدر الدین حوثی به همراه عبدالله عیضه الرزامی به عنوان نماینده حزب الحق در پارلمان یمن انتخاب شدند.[۸۷] انقلاب اسلامی ایران نقش مهمی در برانگیختن علمای زیدی یمن برای احیای میراث شیعه ایفا کرد.[۸۸] سفر برخی از شخصیت‌های زیدیه به ایران[۸۹]، تدریس دروس انقلاب اسلامی ایران در دوره‎های آموزشی زیدیه[۹۰]، حمایت از امام خمینی و ایران در جنگ با عراق از جمله قرابت علمای زیدیه با ایران بود. با این همه طیف غالب این جریان با انتشار بیانیه‎ای التزام به اصل امامت و برپایی حکومت امامان زیدی به عنوان یکی از اصول اعتقادی زیدیه را در دوران معاصر مصلحت ندانسته و آن را مختص دوران گذشته دانستند. آنان هر گونه اقدام انقلابی علیه دولت حاکم علی رغم وجود فساد حکومتی و مغایرت عملکرد دولت با مبانی زیدیه را جایز ندانسته و سیاست سازش را برای بقای جریان زیدیه پیش گرفته و راهبرد خود دانستند.[۹۱] جریان انقلابی زیدیه مقالهٔ اصلی: حوثی های یمن در میان مراجع و علمای زیدیه جریانی بودند که به زیدیه جارودیه گرایش داشتند. جارودیه از منظر فقهی و کلامی قرابت بیشتری به امامیه دارد. این جریان بر اصل امامت به عنوان یکی از اصول اساسی زیدیه پایبند بودند[۹۲] و رویکرد انقلابی زیدیه را حفظ کرده بودند. آنها ضمن التزام به اصل امر به معروف و نهی از منکر معتقد بودند باید در برابر دستگاه ظالمانه و فساد حکومتی قیام کرد. جریان انقلابی زیدیه، سیستم آموزشی سنتی علمای زیدیه را ناکارآمد می‎دانستند از این رو با تشکیل انجمنی با عنوان منتدی الشباب المؤمن به برگزاری دوره‎های آموزشی و تربیتی برای جوانان زیدیه اقدام کردند.[۹۳] انجمن شباب المؤمن بعدها گسترش یافته و به تنظیم الشباب المؤمن (تشکیلات جوانان مؤمن) تغییر نام داد.[۹۴] رهبر معنوی این تشکیلات بدرالدین الحوثی و مؤسس و نظریه پرداز سیاسی آن حسین حوثی بود.[۹۵] جریان انقلابی زیدیه از نظر فکری و سیاسی به انقلاب اسلامی ایران نزدیک بود. برخی از دیدگاه‎های حسین حوثی متأثر از اندیشه‎های امام خمینی بود. او در سخنرانی‎های خود دیدگاه‌های امام خمینی را مطرح نموده و روش حکومتی و رویکرد استکبار ستیزی وی را الگوی مناسب حکومت اسلامی معرفی می‎کرد.[۹۶] جریان انقلابی زیدیه از سال ۱۹۹۷ تا اوائل سال ۲۰۰۰م بیشتر در عرصه‎ های فکری و فرهنگی فعالیت می‎کرد[۹۷] اما از سال ۲۰۰۲م به بعد با حمله آمریکا به افغانستان و عراق با ادعای مبارزه با تروریسم، حضور نظامی آمریکا در یمن و همکاری دولت علی عبدالله صالح با دولت آمریکا فعالیت‎های سیاسی جریان انقلابی زیدیه پررنگ تر شد.[۹۸] در این میان مرکز ثقل سخنرانی‎های حسین حوثی دیدگاه‎های ضد آمریکایی و اسرائیلی وی بود. هم‎پیمان شدن دولت وقت یمن با ائتلاف موسوم به ضد تروریسم به رهبری آمر
یکا، انتقادهای شدید حسین حوثی را به دنبال داشت. مخاطب جلسات سخنرانی حسین حوثی جوانان زیدی بودند. رفته رفته موج اعتراضات ضد آمریکایی و اسرائیلی جریان انقلابی زیدیه با شعارهای چهارگانه «مرگ بر آمریکا، مرگ بر اسرائیل، لعنت بر یهود و پیروزی از آن اسلام است» که در نمازهای جمعه شهرهای صنعا و صعده و دیگر تجمعات دینی و راهپیمایی های سیاسی سرداده می‎شد به اوج خود رسید.[۹۹] دولت علی عبدالله صالح، رئیس جمهور وقت یمن، که هشدارهای متعددی به فعالیت‎های سیاسی و اظهارات سیاسی حسین حوثی داده بود پس از بازداشت متعدد طرفداران جریان انقلابی در یمن[۱۰۰] سرانجام در سال ۲۰۰۴م به سرکوب جریان انقلابی زیدیه و برخورد نظامی با آن پرداخت. جریان انقلابی زیدیه که با عنوان حوثی‎ها معروف شده بود به دلیل آشنایی با مسائل نظامی و سابقه آموزش نظامی جوانان زیدی در مراکز آموزشی جریان انقلابی زیدیه، به دفاع از خود پرداخت. جنگ میان دولت یمن و جریان انقلابی زیدیه با کشته شدن حسین حوثی خاتمه نیافت بلکه جنگ میان آنها تا سال ۲۰۱۰م در شش مرحله در مناطق شمالی یمن ادامه یافت. در این جنگ‎ها شمار زیادی از دو طرف کشته و بسیاری نیز آواره شدند. بی‎رحمی ارتش یمن در تخریب اماکن مسکونی و کشتار غیر نظامیان به همراه استمرار سیاست تبعیض آمیز دولت یمن در قبال زیدیان، محبوبیت جریان انقلابی زیدیه رفته رفته بیشتر شد و جوانان زیدی بسیاری جذب این جریان شدند. حسین حوثی در جنگ اول با ارتش یمن کشته شد و پس از آن برادرش عبدالملک حوثی رهبری این جریان را پس از وفات بدرالدین حوثی به عهده گرفت.[۱۰۱] جریان حوثی‎ها از سال ۲۰۱۳م به بعد به جنبش فراگیر انصارالله یمن تبدیل شد و از مقبولیت بیشتری در میان قبایل و جریان فعال در یمن برخوردار گشت. جنبش انصارالله در ۲۰۱۴م علیه دولت یمن به ریاست عبد ربه منصور هادی انقلاب کرد و با پشتیبانی مردمی مشروعیت این دولت را به دلیل متحقق نکردن خواسته‎های مردم، استمرار فساد حکومتی و ابقای انحصار قدرت سیاسی و اقتصادی در اختیار برخی از قبایل و گروه‎ها زیر سؤال برد.[۱۰۲] جریان روشنفکر پیدایش جریان روشنفکری در یمن را می‎توان در انقلاب ۱۹۴۸م علیه دولت یحیی حمیدالدین آخرین سلسله حکومت زیدیه جستجو کرد. این جریان معتقد بود تعیین امامت زیدیه باید با مشارکت همه صورت بگیرد. روشنفکران زیدی معتقد بودند ساختار حکومت در یمن باید از چهار بخش تشکیل شود:دستگاه اجرایی که شامل امام زیدیه و معاونان وی است. مجلس شورا، دستگاه قضایی و عالمان دینی. خاندان آل وزیر در رأس جریان روشنفکری در زیدیه قرار دارد. آنها پس از انقلاب ۱۹۶۲م یمن، ضمن رد مدل حکومتی غرب معتقد به برپایی حکومت اسلامی بودند. این جریان زیدیه از سال ۱۹۹۰م ضمن کم رنگ کردن نظریه تصریح پیامبر(ص) بر امامت امام علی(ع) و دلالت حدیث غدیر، مراد اصلی حدیث غدیر را دعوت به محبت امام علی(ع) تفسیر کردند، صحت حدیث «الائمه من قریش» را زیر سوال بردند وآن را از اختراعات امویان دانستند. آنان همچنین امامت را شورایی و به انتخاب مردم دانسته و معتقد شدند حصر امامت در اولاد فاطمه در مذهب زیدیه از تاکیدات قاسم رسی (م۲۴۶ق)است. در اندیشه امروز آل وزیر نامی از امام و امامت عادله نیست و دعوت به اقامه دولت اسلامی بر اساس شورا پر رنگ جلوه می‌کند. در تفسیر آنها مفهوم شورا به دموکراسی نزدیک است.[۱۰۳] جریان سکولار جریان سکولار شامل زیدیانی می‎شود که معتقد به ناکارآمد بودن تعالیم زیدی در سیاست و جامعه و بسنده کردن آن در فضای دینی است. جریان وابسته به علی عبدالله صالح و بسیاری از جمهوری خواهان وابسته به این جریان هستند. حزب کنگره ملی مهم‎ترین تشکیلات این جریان است.
🔻عراق عجم ✍عِراق عَجَم در مقابل عراق عرب، عنوانی تاریخی برای نواحی مرکزی ایران بوده است یکی از نام‌های قدیمی شهر اراک در استان مرکزی، «سلطان‌آباد عراق» بود که به مرور زمان این نام به «عراق» تبدیل گردید و با مصوبه رسمی دولت در شهریور ۱۳۱۴، اراک جایگزین آن شد. این نام هنوز در فامیل برخی افراد که متولد اراک هستند وجود دارد از جمله محمدی عراقی، از روحانیان مقیم قم عراق عجم عنوان یکی از سفرنامه‌های ناصرالدین شاه قاجار نیز است. او در سفرنامه عراق عجم مسافرت سیزده روزه خود را به عراق، که از شوال ۱۳۰۹ق تا محرم ۱۳۱۰ق به درازا کشید به صورت گزارش روزانه به تصویر کشیده است 📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436