eitaa logo
موسسه خیریه باران رحمت 1
91 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
751 ویدیو
19 فایل
کمک به خانواده های نیازمند واقعی با تحقیقات کامل با ثبت قانونی و مجوز,رسمی از وزارت کشور ادرس :خیابان جی انتهای خیابان تالار کوچه ۵۶ ساعات کار هر روز :صبح از ۹ الی۱۳ تلفن ۳۲۳۱۰۱۳۶ با مدیریت خانم ریحانه سادات امام جمعه *
مشاهده در ایتا
دانلود
توزیع ارزاق آذر ماه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با سلام امروز 24 آذر ماه 1403 توزیع ارزاق به 8 خانواده از مددجویان تحت پوشش موسسه خیریه باران رحمت شامل: گوشت نیم کیلو برنج 2 کیلو مرغ دو عدد ماکارونی دو عدد حبوبات نیم کیلو روغن یک عدد بیسکوئیت 3 بسته نمک یک بسته سویا یک بسته خرما یک بسته پنیر یک عدد نان خشکه یک بسته نارگیل جهت شب یلدا یک عدد اقلام بهداشتی
اهداء لوازم منزل،پوشاک مورد نیاز البسه و کاپشن وپارچه🌺🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با سلام امروز 25 آذر ماه 1403 توزیع ارزاق به 12 خانواده از مددجویان تحت پوشش موسسه خیریه باران رحمت شامل: گوشت نیم کیلو برنج 2 کیلو مرغ دو عدد ماکارونی دو عدد روغن یک عدد بیسکوئیت 3 بسته نمک یک بسته سویا یک بسته خرما یک بسته پنیر یک عدد نان خشکه یک بسته نارگیل جهت شب یلدا یک عدد اقلام بهداشتی،شامپو وصابون
اهداء ارزاق کامل ولوازم منزل🌺🙏
لیست ختمها و هدیه آنها که صرفا جهت کمک به خیریه در گروه های ختم موسسه خیریه باران رحمت می‌باشد انجام می‌گردند : 👇👇👇👇👇 ختم کامل قرآن : هدیه مبلغ ۵۰۰ هزار تومان ختمهایی که ۴۰ مرتبه خوانده میشوند: مثلاً ۴۰ مرتبه سوره یس یا سوره ملک ...؛ ۴۰ مرتبه حدیث کسا یا ۴۰ مرتبه دعای توسل یا .... با هدیه ۳۰۰هزار تومان ختم چله‌ که مربوط به ۴۰ روز متوالی هست : هدیه مبلغ ۵۰۰ هزار تومان ختم ۱۴ هزار مرتبه صلوات : هدیه ۲۰۰‌ هزار تومان ختم ۱۲ هزار مرنبه امن یجیب: هدیه ۲۰۰‌ هزار تومان ختم ۱۲ هزار مرتبه یاعلی : هدیه ۲۰۰ هزار تومان (ختم گروهی + کمک به نیازمندان = استجابت بیشتر دعا)
🌹🌷*حکایتی بسیار خواندنی و واقعی* برای دیدن خانواده بعد از ۱۶ سال دوری به ایران رفته بودم، یک روز که با اتومبیل برادرم بودم، در یکی از خیابان‌های شلوغ تهران پسری ۱۴ - ١۵ ساله اجازه گرفت تا شیشۀ ماشین را تمیز کند، به او اجازه دادم و اتفاقأ کارش هم خیلی تمیز بود، یک 20 دلاری به او دادم با حیرت گفت؛ شما از آمریکا آمدید..؟ گفتم بله، بعد گفت امکان دارد از شما چند سوال دربارۀ دانشگاه‌های امریکا بپرسم..؟ به همین خاطر هم پولی از شما بابت تمیز کردن شیشه نمی‌خواهم، رفتار مودبانه‌اش تحت تاثیرم قرار داده بود، گفتم بیا بنشین توی ماشین باهم حرف بزنیم با اجازه کنارم نشست، پرسیدم چند ساله ‌هستی..؟ گفت ۱۶ گفتم دوم دبیرستانی..؟ گفت نه امسال دیپلم میگیرم، گفتم چطور..؟ گفت درسم خوب است و سه سال را جهشی خواندم و الان سال آخرم گفتم چرا کار میکنی..؟ گفت من دو سالم بود که پدرم فـوت شد، مادرم آشپز یک خانواده ثروتمند است من و خواهرم هم کار میکنیم تا بتوانیم کمکش کنیم، اما درس هم میخوانیم.. پرسید آقا شنیدم دانشگاه‌های آمریکا به شاگردان استثنایی ویزای تحصیلی و بورس میدهد، پرسیدم کسی هست کمکت کند..؟ گفت هیچکس فقط خودم و خودم، گفتم غذا خوردی..؟ گفت نه گفتم پس با هم برویم یک رستوران غذا بخوریم و حرف بزنیم، گفت به شرط اینکه بعد توی ماشین‌ را تمیز کنم و من هم قبول کردم، با اصرار من سه نوع غذا سفارش داد و با مهارت خاصی بیشتر غذای خودش را در لابه‌لای غذای خواهر و مادرش گذاشت..! .نزدیک به ۲ ساعت با هم حرف زدیم دیدم از همه مسائل روز خبر دارد و به خوبی به زبان انگلیسی حرف میزند، نزدیک غروب که فرید را( اسمش فرید بود ) نزدیک خانۀ خود‌شان پیاده کردم تقریبا اطلاعات کافی از او در دست داشتم، قرارمان این شد که فردای آنروز مدارک تحصیلیش را به من برساند مـن هم به او قول دادم که هر کاری که در توانم باشد برای اقامت او انجام دهم..!! حدود ۶ ماهی طول کشید تا از طریق یک وکیل آشنا بالاخره توانستم پذیرش دانشگاه را تهیه کنم و آنرا با یک دعوت نامه از سوی خودم برای فرید پست کردم. چند روز بعد فرید بغض کرده زنگ زد و گفت من باورم نمیشود، فقط می‌خواستم بگویم ما دو روز است تا صبح داریم اشک شوق میریزیم با همسرم نازنین ماجرا را در میان گذاشته بودم، او هم با مهربانی ذاتی‌اش کمکم کرد تا همه چیز سریع‌‌تر پیش برود، خلاصه ٦ ماه بعد در فرودگاه لس آنجلس به استقبالش رفتیم، صورتش خیس اشک بود و فقط از ما تشکر میکرد..! وقتی دو سال بعد به عنوان جوان‌ترین متخصص تکنولوژی‌های جدید در روزنامۀ نیویورک تایمز معرفی شد به خود ‌می‌بالیدیم..! نازنین بدون اینکه به ما بگوید راهی برای آمدن مادر و خواهر فرید پیدا کرد. یک روز غروب که از سر کار آمدم، نازنین سورپرایزم کرد و گفت خواهر و مادر فرید فردا پرواز میکنند، روز زیبایی بود.. وقتی فرید آنها را دید قدرت حرف زدن و حتی گریه کردن هم نداشت، فقط برای لحظاتی در آغوش مادر و خواهرش گم شد و نگاهمان کرد و گفت شما با من چه‌ها که نکردید..!! مشغول پذیرایی از مهمان‌ها بودیم که نازنین صدایم کرد و فرید را نشانم داد که با یک حوله و سطل آب شبیه اولین بار که در خیابان دیده بودمش داشت اتومبیلم را تمیز میکرد، از خانه بیرون رفتم و بغلش کردم گفت میخواهم هرگز فراموش نکنم که شما مرا از کجا به کجا پرواز دادید. الان فرید کسی نیست جز *دکتر فرید عبدالعالی* استاد ممتاز و برجستۀ دانشگاه هاروارد آمريكا *انسانیت؛* *انسان ها را به اوج می رسانند.* انسان باشیم..🙏🏻 دست گیر باشیم..🙏🏻 مچ گیر نباشیم..🙏🏻 *با اطمینان میگویم؛* *آنروز خداوند نیز از این همه انسانیت گریه شوق نموده ست..
داستان انسانیت 👆👆💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با سلام امروز 26 آذر ماه 1403 توزیع ارزاق به 8 خانواده از مددجویان تحت پوشش موسسه خیریه باران رحمت شامل: گوشت نیم کیلو برنج 2 کیلو مرغ دو عدد ماکارونی دو عدد حبوبات نیم کیلو روغن یک عدد بیسکوئیت 3 بسته خرما یک بسته پنیر یک عدد نان خشکه یک بسته نارگیل جهت شب یلدا یک عدد اقلام بهداشتی
اهداء ارزاق کامل و لوازم منزل🌺🙏
اهداء جایزه به شرکت کنندگان در مسابقات فرهنگی ویژه مددجویان 🙏🌹
79.7K
مصاحبه با مددجو که به تازگی به لطف خدا و‌خیرین ارجمند جراحی چشم داشتن و موفقیت آمیز بوده
سلام و شب بخیر سه شنبه ۲۷ آذرماه موسسه تا ساعت ۱۲ مشغول به کار و توزیع سبدهایی معیشتی می‌باشد... چهارشنبه ۲۸ آذرماه موسسه تعطیل هست . ✅ 👆👆👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5859837000211348 شماره کارت موسسه خیریه باران رحمت برای واریز وجوهات شرعی شامل خمس ؛ صدقات ؛ رد مظالم ؛ کفاره روزه و انواع نذورات و کمکهای مردمی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا