نشستهاند روبهروی امام تا موعظهشان کند. سرش را به زیر انداخته و شمرده میگوید:
- پشم گوسفند تا دور کمر این حیوان است هیچ غروری نمیآورد اما نمیدانم چرا همین که پارچه میشود و رنگی میگیرد و لباس و کتوشلوار میشود و انسانها میپوشند این همه غرور میآورد!
میگفت:
- نمیدانم به چه چیزی مغرور هستیم و این غرور چه بدبختیای است که به جان برخی از ما افتاده است.
آرام نگاهی به جمعیت میکند و با لحنی که کمی هم بلندتر شده ادامه میدهد:
- دلمان را به این چیزهای بیارزش دنیا خوش نکنیم.
برادر بزرگتر رو میکند به خواهر کوچکتر که:
- لطفاً برو برایم آب بیاور
«نمیروم» را که میگویند با اشاره آقا میدود بغلش و سفت او را میگیرد
برادر بزرگتر با ناراحتی و اخم میگوید:
- آقاجان همین کارها را میکنید که پررو میشوند.
آقا که دختر روی زانو نشانده با لبخند معنیداری میگوید:
- اگر امروز برایت آب بیاورد فردا هم میخواهی که کفشهایت را برایت جفت کند.
خودش هم هیچوقت کارهایش را به دیگران نگفت.
روبروی امام نشسته و با حرارت صحبت میکند. امام هم سر را پایین انداخته و بهدقت گوش میدهد. وسط آن کلمهها اسم شخص دیگری آورده میشود و حرفهایی که به او مربوط میشود. امام از جا بلند میشود و به سمت در حرکت میکند:
- "من راضی نیستم کسی روی فرش این خانه بنشیند و به کسی کوچکترین اهانتی یا غیبتی بکند."
امام از آنجا خارج شد.
لباسهای نَشُسته توی تشت جا خوش کرده بودند. همسر یکی از مسئولان کنار لباسها مینشیند و به همسر امام میگوید:
- "کارتان زیاد است بگذارید کمکتان کنم."
همسر امام دست خانم را میگیرد و بلند میکند.
- "کار زیاد نیست، پودر لباسشویی نداریم. منتظر کوپن دوره بعد هستیم."
خانم تعجب کرد: "یعنی شما فقط با کوپن زندگی میکنید؟! "
اول هوا ابری شد و بعد چند قطره باران از آسمان روی پیشانی مردم ریخت. باران شدید شد ولی هیچکس محوطه جلوی خانه امام را ترک نکرد. امام از پشت پنجره کنار رفت. در خانه کوچکش را باز کرد و جلوی محوطه ایستاد تا سخنرانیاش را شروع کند. باران تمام صورت و دستها و لباسهای رهبر مردم را خیس کرد. حرفهایش ۱۵ دقیقه طول کشید ولی نه این مردم پراکنده شدند و نه امام زیر سقف خانه رفت تا صحبت کند.
حجره را که نگاه میکردند، همه سؤال برایشان پیش میآمد. خود امام قبل از پرسش جواب میداد:
- حجره را کوچک گرفتم تا کمتر کسی پای درس فلسفه من بیاید.
بعد رو به شاگردان کرد:
- درسی که امروز میدهم جلسه بعد برایم بنویسید و بیاورید تا ببینم چقدر فهمیدهاید.
عادت داشت که اگر کسی متوجه درس او نمیشد از کلاس معافش میکرد تا چند وقت بعد با حرفهای غلط پیش این و آن نگوید که محضر امام درس خوانده است.
عامل نرم افزاری امامخمینی در پیروزی انقلاب عبارت است از ایمان و امید
@Afsaran_ir
6.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در اسـناد لانـه آمده:
خمینی کاری کرد که
در دنیا بشود به آمریکا توهین کرد...
بشنویم از زبان استاد پورازغدی
@Afsaran_ir
📢 هماکنون؛ #تیتر_یک KHAMENEI.IR
✏️ توصیه رهبر انقلاب به مردم و جوانان برای ادامه راه امام خمینی(ره) با تقویت دو عامل پیشران تحول
👈🏻 امامِ ایمان و امید
💻 Farsi.Khamenei.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 آخرین حضور سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در مراسم رحلت امام خمینی(ره)، خرداد سال ٩٨
🇮🇷کانالهای نشریه عبرتهای عاشورا 🇮🇷
🌍 @ebratha_ir ایتا
🌍 @ebratha.org سروش
48.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 فیلم کامل بیانات رهبر انقلاب در مراسم سیوچهارمین سالگرد ارتحال امام خمینی
💻 Farsi.Khamenei.ir