سلام خدمت همگی
بنده (پسر) به یه مدت طولانی عادت داشتم به کار خیلی زشت خ ا و خدا رو شکر #توبه کردم، ولی مشکلی که هستی بعد از توبه با اینکه هیچ وقت برای این کار وسوسه نشدم، ولی وقتی تنها تنها میشم اصلاً یه جور خیلی بدی دلم می خواد که این کار رو کنم و متأسفانه هم تا حالا نتونستم بهش غلبه کنم. یعنی در حالت عادی اصلاً تحریک نمی شم و کلاً از چیزهای تحریک کننده دو کیلومتر فاصله میگیرم، امّا بلافاصله که تنها میشم، (خیلی خیلی ببخشید این رو میگم) از فکر تماشای فیلم... با صدای بلند نمی تونم بیرون بیام و دوباره دست به اون کار می زنم.
من آدم اهل نماز و حلال و حروم هم هستم ولی وقتی تنها میشم دیگه کلاً دین یادم میره، حتی بارها با خودم عهد کردم بلافاصله که تنها شدم با صدای بلند ادعیه گوش کنم امّا خیلی ناجور وسوسه میشم و کار به اون جا نمی کشه.
واقعاً درسته که شیطون یار آدم تنهاست، میخواستم بگم کسی پیشنهادی چیزی نداره وقتی تنها میشم افکارم رو کنترل کنم؟ یه کاری کنم این شیطان لعنتی گورشو گم کنه؟ خسته شدم از بس قبل از نماز خ ا کردم و دوباره توبه و غسل کردن، اگر کسی راهنمایی داره خواهش میکنم دریغ نکنه. پیشاپیش ممنونم
مشارکت در بحث
https://khbartar.blog.ir/post/19489
https://eitaa.com/khbartar
سلام
من و همسرم ۳ ساله ازدواج کردیم ایشون قبل ازدواج خیلی دوست دختر داشت که بعد بهم گفت توبه کرده و ... می خواد زندگی پاکی با من شروع کنه. به شدت کاری و زرنگ هست و شخصیت زئوس تایپ داره.
وقتی ازش پرسیدم تا الآن عاشق شدی گفت نه من هیچ وقت عاشق نمی شم و نشدم. امّا منو دوست داره به عنوان مادر بچه ش و خیلی رفتارش معمولی و یه کم سرد هست و بیشتر وقتش با تلویزیون کار و بچه صرف میشه.
از اون روز من دلم خیلی شکسته خیلی سعی دارم مطالبی بخونم که بتونم عاشقش کنم لطفاً کمکم کنید و منو دلسرد نکنید که نمی شه و...خواهشاً هر چی می دونید بگید ممنونم
مشارکت در بحث
https://khbartar.blog.ir/post/19482
https://eitaa.com/khbartar
چرا باید #حجاب داشته باشیم؟
سوال من پوشاندن مو هست در حالی که مو روی سر آقایون هم هست با این تفاوت که موهای من دختر بلند تر هست امّا روی سر مادرشون هم هست چه تحریکی داره؟ الآن من هم مو های اون فرد را می بینم چرا تحریک نمی شم؟ من نمی گم سرباز بریم بیرون نه فقط می خوام بدونم اینکه موهای من از پشت یا جلو بیرون باشه چه تاثیری روی اون آقا داره؟ ((میشه آقایون به این سوال جواب بدن))
یا شلوار جذب یا قد نود چه تاثیری داره؟ اینکه مچ پا نمایان باشه چه اتفاقی می افته در حالی که یک چیز کاملاً عادی و مشترک بین انسان ها ست؟ و....
موضوعی که مطرح کردم نه فقط سوال من بلکه سوال خیلی از دختران اطراف ام بوده و هست درباره این موضوع در مدرسه هم بحث کردیم امّا به جایی نرسیدیم.
نیتم از گذاشتن پست صحبت و گفتگو در رابطه با این موضوع هست و هیچ کدام از این رفتار و پوشش ها رو تایید و رد نمی کنم ، میشه یکی من رو متقاعد کنه.
مشارکت در بحث
https://khbartar.blog.ir/post/19335
https://eitaa.com/khbartar
عناوین جدیدترین پست های وبلاگ خانواده برتر 1401
اون هایی که این دوره ازدواج میکنند پولدار و ثروتمند هستن؟
https://khbartar.blog.ir/post/19500
در ایّام خاص پیش خانواده خودتون میرید یا همسرتون؟
https://khbartar.blog.ir/post/19501
بالا بردن تمرکز سر کلاس
https://khbartar.blog.ir/post/19502
عشقم داره جلو چشمم از دستم میره
https://khbartar.blog.ir/post/19503
در مورد بسم الله الرحمن الرحیم
https://khbartar.blog.ir/post/19504
واقعاً موندم کمکی که می کنم خیره یا شر
https://khbartar.blog.ir/post/19505
سختگیری خانواده های دختر دار در ازدواج رو منطقی می دونید؟
https://khbartar.blog.ir/post/19506
زوجِ عاشق
https://khbartar.blog.ir/post/19507
ازدواج خانم پزشک با کارمند دولت
https://khbartar.blog.ir/post/19508
پیشنهاد روش و قانونی جهت تنبیه خیانت در زندگی زناشویی
https://khbartar.blog.ir/post/19509
ویژگیهای عجیب من
https://khbartar.blog.ir/post/19511
یک راهکار اساسی برای ترک خوندن مطالب غیر اخلاقی
https://khbartar.blog.ir/post/19512
دلایل ماندگاری معصومین علیهم السلام
https://khbartar.blog.ir/post/19513
برای رفع چه نیازهایی باید ازدواج کرد؟
https://khbartar.blog.ir/post/19514
در انتخاب دو رشتهی کاملاً متفاوت نیاز به مشورت دارم
https://khbartar.blog.ir/post/19515
درد دل یک دهه شصتی
https://khbartar.blog.ir/post/19516
مخالفت خانواده دختر در زمینه ازدواج دختر مجرد و مرد مطلقه
https://khbartar.blog.ir/post/19517
آیا ازدواج قسمته؟
https://khbartar.blog.ir/post/19518
🌱https://iGap.net/khbartar🌱
🌱https://eitaa.com/khbartar🌱
🌱https://splus.ir/khbartar.01🌱
چرا بعضی از آقایون زبان تند و تیزی دارن؟
#همسرم اوایل بسیار آروم و مهربون بودن،هنوزم نسبتاً هستن، ولی گاهی خیلی تند صحبت می کنن نمی تونم هضمش کنم، واقعاً دوسش دارم ولی حرفش خیلی ناراحتم می کنه...
باهاش سرسنگین میشم که متوجه بشه ناراحتم متقابلاً سرسنگین میشه، روی صحبتم یه بخشیش با آقایونه که به خانمها سخت نگیرین و باهاشون لطیف باشین، آدم سوسولی نیستم، ولی این اعتقاد و دارم که وقتی آدم کسی رو دوست داره نمی تونه تندی کنه اون هم به خاطر مسائل پیش پا افتاده ...
مثلاً دیروز دستم خورد یه لیوان آب ریخت روی رو فرشی، با تندی گفت چه کار می کنی ...، واقعاً دلم شکست سکوت کردم، یه کم بعدش از صبح سر پا بودم خسته شده بودم، نشستم داشتم بافتنی می بافتم، غذا و میوه خورده بودیم، گفت از منم خسته تره ...
می خواد نصف شب چای و کیک بیاره!، در حالی که تازه میوه خورده بودیم. این جملات ساده ست ولی منی که خسته ام و انتظار دارم همسرم تحویلم بگیره حالم رو بپرسه ... با این حرف هاش بیشتر ازش دور میشم.
به جاش یا در حال دیدن تلویزیونه یا فوتبال یا با گوشی کار داره، با اینکه می دونم دوستم داره چشم پاکه، خوبی های زیادی داره، ولی این تند حرف زدنش سردم می کنه، در کنار اینکه آدم منطقی ای هستن بیشتر تا احساسی
من چون پدرم هم تند زبان بودن انتظار داشتم این بعد از ازدواج همسرم یه کم زبون باز باشه...، البته زبان با عمل یکی باشه نه فقط زبانی ...
زود داغ می کنه، من یه کم فراموشکارم، رو این مسئله حساس شده، مثلاً بگه فلان چیز کجاست بگم نمی دونم ناراحت میشه...، یه هدفم از این سوال اینه که آقایون و حتی خانمها شکل و لحن صحبت کردن شون اصلاح کنن، با همه خصوصاً همسران شون.
بارها بهشون گفتم دوست دارم حرفهای محبت آمیز بهم بگی و علاقه ات رو به زبون بیاری، ولی ناراحتیش رو بیشتر از عشق و علاقه ش بروز میده، و خیلی عوامل از جمله فشار کاری باعث میشه بهتر نشه...
و اینکه خانمها یا آقایونی تجربهی رفتار با نزدیکان تند زبان داشتن راهنمایی مون کنن ...
مشارکت در بحث
https://khbartar.blog.ir/post/19552
https://eitaa.com/khbartar
بیایید در مورد آداب و رسوم هاتون از زمان #عقد تا #عروسی بگید.
سلام
بیایید در مورد آداب و رسوم هاتون از زمان عقد تا عروسی و اگه بعد اون هم رسمی دارید بگید.
البته درسته الآن اکثر جوون ها انگشت به دهن در حسرت #ازدواج موندن ولی خب شاید یه روزی خدا قسمت کرد ما هم ازدواج کردیم، بهتره از الآن رسم و رسومات مون رو بررسی کنیم که حداقل از این نظر منصفانه رفتار کنیم.
تو شهر ما تا قبل از فشار اقتصادی کنونی معمول این بود که شب بله برون خانواده داماد یه جعبه شیرنی، یه دسته گل همراه یه انگشتر نشون طلا و چادر عروس می بردن، قبل اون هم ممکنه وقتی وصلت قطعی شد شیرنی ببرن، ولی بیشتر از اون نه.
سر سفره عقد هم موقع جواب بله دادن یه النگو میدن، بعد خانواده پسر دختر رو پاگشا دعوت می کنن که معمولاً ساعت میدن، خانواده دختر هم پاگشا داماد ساعت میدن.
بسته به مدت زمان فاصله عقد تا عروسی هم هر مناسبت مهمی باشه (عید نوروز، یلدا، چهارشنبه سوری، عید قربان و عید فطر) خانواده داماد میوه و شیرنی و یه النگو و چند تیکه لباس برای عروس و هدیه برای پدر و مادر عروس و خواهر برادراش میبرن. (بعضیها در حد پدر و مادر بعضیها هم مفصل برای عروس و داماد و نوه هام هدیه میبرن)
عید قربان پدر داماد یه قربونی میخره برای عروس، شب عروسی هم یه قربونی می خره. جمعاً طلاهای عروس ۶ تا النگو، یه سرویس طلا و انگشتر نشون و یه حلقه ست میشه.
هر سری که خانواده داماد هدیه میارن خانواده عروس هم باید متقابلاً هدایایی ببرن البته برای داماد سبکتره.
سلیقه خودم اینه که دیگه زمان این جور رسم و رسومات گذشته و با توجه به شرایط اقتصادی و فرهنگی امروز باید بعضی از گزینه ها حذف شه.
حالا من نظر شخصیم رو میگم ممنون میشم نظر بدین یا اگه شما برنامه بهتری دارید بیان کنید.
من اگه قسمت شه ازدواج کن (شکلک حسرت) دوست دارم بله برون یه انگشتر نشون طلا و چادر عروس بیارن با دستا گل معمولی و یه جعبه شیرنی بیارن. سر سفره عقد چیری ندن و پاگشا یه سرویس طلای خیلی ظریف (با طلای گرمی ۱۸ تومن، یه سرویس و انگشتر نشون جمعاً ۳۰ تومنی) بدن، حلقه ست هم نقره بگیرم.
۶ تا النگو و لباس و عیدی مراسمات مختلفم حذف بشه. (البته یه هدیه برای پدر مادر هر دو طرف سرجاش باشه)
تقریباً ۶ ماهه هم عروسی بگیریم. پاگشا داماد هم یه پیرن و یه ربع سکه بدیم. به نظرتون این مخارج چطوره؟ یه پسر ۳۰ ساله با شغل متوسط و خانواده متوسط می تونه از عهدش بربیاد؟ یا اگه برای همه خانواده دو طرف هدیه خریده نشه بی ادبی و بی احترامی تلقی میشه؟
مشارکت در بحث
https://khbartar.blog.ir/post/19550
https://eitaa.com/khbartar
حس بدی برای جلسه #خواستگاری با کسی که تا حالا اون رو ندیدید دارید؟
سلام
یه اخلاقی دارم که دو ساله باهاش دست به گریبانم. دو ساله که شرایطه ازدواجم مهیا شده و به جز خونه که میرم فعلاً اجاره بقیه موارد را دارم. الآن با سن ۲۷ سال هر چی دختر بهم معرفی می کنن رد میکنم و دلیلم هم اینه که وقتی ندیدم شون تا الآن نمی تونم برم خواستگاری شون.
خانواده م و فامیل شاید صدتا مورد معرفی کردن تا الآن ولی یه دونه هم خواستگاری نرفتم چون واقعاً حس بدی دارم که ندیده پاشم برم خواستگاری. دوست دارم لااقل از لحاظ ظاهری یه جایی دیده باشمش بدلم نشسته باشه و بعد برم جلو و خواستگاری کنیم.
کسی بوده عین من بین آقایون و خانمها که این اخلاق را داشته باشه و بعد رفته باشه جلو و زندگیش خوب شده باشه؟ چه کار کردید این حس بد از بین رفت؟
مثلاً خانمها حس بدی ندارند که آقایی که هتوز ندیدنش بیاد خواستگاری شون؟ یا آقایون دیگه ای عین من هستن؟
من حتی با مشاورم حرف زدم و گفت مطمئنم از بین این همه مورد که بهت معرفی کردند اگه خودت تو جایی میدیدیشون حتماً حداقل ۱۰ تاشونا انتخاب می کردی بعد گفت برو خواستگاری و نخواستی بگو نمی خوام.
ولی باز هم راضی نمی شم و اسم خواستگاری میاد به شدت می ریزم بهم. حتی گفتم دیگه هیچ دختری بهم معرفی نکنید تا زمانی که خودم کسی رو ببینم و بپسندم. علاقه به رل زدن و این روابطم ندارم.
پیش خودم میگم اومدیم من چنجا رفتم خواستگاری و بدلم ننشستن مگه من چنجا می تونم برم خواستگاری تا به دلم بشینن.
به هیچ وجه هم معیارهای سختگیرانه ظاهری ندارم. نه دنبال قیافه انچنانیم نه هیکل آنچنانی. در حد خودم باشه و بیشتر اخلاق و نجابت مهمه برام
لطفاً راهنمایی کنید
مشارکت در بحث
https://khbartar.blog.ir/post/19547
https://eitaa.com/khbartar
بررسی معیار های #ازدواج پسران (۶)
سلام
پسری ۲۰ ساله هستم الآن میرم ترم سه دانشگاه رشته مهندسی یکی از دانشگاههای خوب تهران.
چند وقتی هست دوست دارم ازدواج کنم و شروع کردم براش که مقدمات کار رو فراهم بکنم تدریس میکردم و میکنم توی تابستون، امسال هم توی یه شرکت مربوط به رشته ام استخدام شدم و مجموعاً با تدریس می تونم ماهی ده تومن حقوق داشته باشم (طبیعتاً توی تابستون یا زمانی که درس دانشگاه نداشته باشم خیلی می تونم بیشتر کار کنم و حداقل تا ۱۵ تومن برسونمش) .
البته چون اول کارم هست می تونم توی ماههای آینده کم کم با خوب کار کردن حقوقم رو بیشتر هم بکنم این از این ماشین و خونه ندارم من خودم دنبال زندگی کردن هستم و دنبال این هم توی این وضعیت اقتصادی مملکت ساده شروع کنم مهریه مد نظرم ۱۴ تا هستش و چون دوست دارم ساده شروع کنم جهیزیه رو اصلاً سخت نمیگیرم نه تخت می خوام نه تلویزیون در حدی که بشه یه زندگی رو شروع کرد برام کافیه بقیه ش رو میشه بعد سر و سامون گرفتن خودمون دوتایی کم کم بخریم.
ولی خب انتظار دارم طرف مقابل هم از من عروسی بریز بپاش و خرجهای زیاد و الکی برای شروع نخواد درباره پدر عروس من نه میخوام پولدار باشه نه ریالی کمک بکنه نه میخوام خانواده کم جمعیّت باشه که به همسرم ارث برسه نه هیچی کلاً دنبال پول خانواده همسرم نخواهم بود و گفتم زندگی کردن و با هم بودن و با هم تلاش کردن برام مهمه.
درباره ظاهر خیلی از دخترها دیدم اینجا میگن خواستگار هاشون خیلی براشون ظاهر مهم بوده من خودم قدم ۱۶۰ هست و وزنم ۵۸ قبول دارم قدم کوتاهه ولی ارثیه و خدادادی، درباره ظاهر طرف مقابل طبیعتاً یه آدمی که خیلی از من قد بلند تر و چاقتر باشه نمی خوام که خیلی هم فاصله ظاهری نداشته باشیم درباره چهره هم همین که به دلم بشینه کافیه اندام و اینها خیلی مهم نیست برام.
البته مهم که هست ولی این جور نیست که بگم چون این این طوره پس نمی خوامش اصلاً یه جورایی خط قرمزم نیست چون من نمی خوام با جسم همسرم زندگی کنم در کل همین که از لحاظ سایز خیلی بزرگتر نباشه و چهره ش به دلم بشینه کافیه من خودم آدم نماز خونی هستم اهل حلال حروم هستم دنبال دوستی با جنس مخالف به هیچ عنوان نرفتم (با اینکه نیاز شدید داشتم) .
دوست دارم طرف مقابلم هم با ایمان باشه و دنبال دوستی نرفته باشه اخلاق هم مهمه برام ولی یه اعتقادی که من دارم اینه که اگه من فلان ویژگی رو از همسرم بخوام اول باید خودم این ویژگی رو داشته باشم چند وقته روی اخلاقم کار میکنم تا بهترش کنم و قطعاً روی اون اعتقادم پایبند خواهم بود.
همین کلاً من مهم برام اینه که اگه من برای طرف دو تا قدم برداشتم و کوتاه اومدم اون هم حداقل یه قدم برداره و به خاطر من از حقش کوتاه بیاد و دوست دارم زندگی مون رو دو تایی با هم بسازیم و باز هم میگم ته ته هدف من زندگی کردنه نه چیز دیگه ای.
حالا بگید اگه فردی مشابه من به خواستگاری شما بیاد قبول می کنید یا نه و اگه قبول نمی کنید دلیل تون رو بگید ببخشید خیلی طولانی شد ممنون که خوندید.
مشارکت در بحث
https://khbartar.blog.ir/post/19310
https://eitaa.com/khbartar
تجربیات اختلاف نظر درباره #مهریه در جلسات #خواستگاری
سلام وقت همگی بخیر
داخل این پست می خوایم راجع به تجربیات اختلاف نظرهایی که خودتون دیدید یا شنیدید که خانوادههای دو طرف پسر و دختر راجع به بحث مهریه در جلسات خواستگاری داشتند و دارند، صحبت کنیم.
من خودم دختری رو میشناسم که سنش واسه ازدواج داره میره بالا، و تا حالا کلی سخت گیری کرده خیلی و همه خواستگارها رو رد کرده و دیگه این آخرین خواستگارش رو قبول کرده گفته می خواد با همین زندگی کنه ولی پسره در عین اینکه خیلی از دختر خوشش اومده امّا گیرش روی مهریه ۱۴ تا سکه هست.
این طور که خانواده پسر گفتن، رسم شون بین فامیل ها شون هم مهریه ۱۴ تا بوده البته این پسر گفته ۱۴ تا رو قبول می کنه و درجا هم حاضره پرداخت کنه و گفته که مهریه اصلش اینه که در همون لحظه در بضاعت مرد باشه که پرداخت کنه ... یه چیزی که دختر فهمیده اینه که پسر همه دوستاش مهریه همسران شون کم بوده و برداشت دختر اینه که این پسر نمی خواد جلوی دوستاش کم بیاره...!
این هم بگم که دو طرف کاملاً غریبه هستند و میگن اصلاً همدیگه رو نمی شناسن ولی تحقیقات شون ثابت کرده پسر خیلی عجله داره برای ازدواج ، هر چند پسر خوبی نشون داده و بهشون ثابت شده برای زندگی واقعی اومده و اهل طلاق و این حرف ها هم نیست.
یکی از دوستان این پسر گویا همسرش ازش طلاق می گیره و انگار اون آقا رو از نظر مالی بیچاره کرده، حالا این پسر از این قضیه ترسیده که سرش بیاد و مهریه رو این قدر کم گرفته و از موضعش کوتاه هم نمیاد...
حالا خانواده دختر میگن رسم شون ۱۰۰ تاست حداقل، ولی خب این قدر دختره عجله داره برای ازدواج و سنش داره میره بالا، که می خواد قبول کنه ۱۴ تا رو ولی والدین این دختر سخت گیر هستند، حالا بین خانواده دختر و خود دختر هم گویا دعوا شده ...
من مطمئنم از این دست قضایا خیلی از شما دیدید یا شنیدید و تجربه دارید...
توی چنین موقعیتهایی به نظرتون چه راه حلی میشه استفاده کرد؟
چه طور دو طرف به هم اعتماد کنن؟
راه درست چیه؟
این طور که مشخصه پسر و دختر خیلی همدیگه رو دوست دارن نمیخوان همدیگه رو از دست بدهند ولی پسر ترسیده، به نوعی میشه گفت حق داره، از طرفی خانواده دختر هم نگران آینده هستن که دختر با چه پشتوانهای وارد زندگی بشه و فردا دیر یا زود دخترشون بیوه بشه چه حق و حقوق و حمایتی براش می مونه؟ این نگرانی هم خیلی طبیعیه و خانواده دختر حق دارند چون کاملاً غریبه اند...
اگر تجربه مشابهی یا پیشنهادی دارید زیر همین پست نظرات تون رو بگید.
مشارکت در بحث
https://khbartar.blog.ir/post/19535
https://eitaa.com/khbartar
پسرها و دخترهایی که این روابط رو دارن از نزدیک دیدم و آدمهای بدی نیستند، آدمهایی که کلاً بشه بزاریشون کنار و بگی من با چنین شخصی ازدواج نمیکنم. اینکه شاید صرف این عدم رعایت چارچوب از اون شخص یه هیولا نمی سازه. و نمی شه گفت زندگی با این آدم خوشبخت کننده نیست. این تفکر که اگه کسی خوددار نباشه و حدودش رو با جنس مخالفش رعایت نکنه هر زمان ممکنه دوباره این کار رو بکنه حتی بعد ازدواج، الآن تو ذهنم به طور ناخودآگاه داره اینطوری توجیه میشه که این جور ارتباطات اقتضاء زمان مجردی هست. (قطعاً منظورم رابطهای که از یه حدی بگذره نیست. منظورم کسی هم که آگاهانه و از سر بیکاری میره با پسر یا دختری ارتباط برقرار می کنه نیست؛ منظورم اینه که مثلاً یک پسر مذهبی از دختری خوشش میاد یا بالعکس یا اصلاً بحث همون میل به ارتباط با جنس مخالف مطرحه؛ و رفتارهاش چه مستقیم چه غیر مستقیم این علاقه رو میرسونه و ارتباط کلامی بین شون برقرار میشه مثلاً تا این رابطه به ازدواج برسه یا حتی به ابراز علاقهی مستقیم هم نکشه و تموم بشه). به این فکر میکنم که شاید فشار عاطفی دوران مجردی چه برای دختر و په پسر اون قدر زیاده که شاید بالاخره یه جایی در ارتباط با نامحرم خودش رو نشون بده و فرقی نداره مذهبی باشی یا نباشی. و کسی که ازدواج کنه دیگه از این رفتارها نخواهد داشت. چیزی که نگرانم می کنه اینه که چنین موضوعی برام قبلاً خیلی قبیح مینمود. ولی الآن گاهی احساس میکنم شاید اون قدر ها هم قبیح نباشه!
این موضوع تو ذهنم این طور توجیه میشه که این پسرها نه پاشونو از یه حدی فراتر می ذارن تا تکلیفت رو باهاشون مشخص کنی و نه اون حدودی که مد نظر هست رو رعایت می کنن، چیزی مابین این دو! و این ارتباط بینابینی شاید اون قدرها قبیح نباشه! شاید اصلاً تو نباید این قدر قبیح بپنداری این روابط رو چون با این نگرش اصلاً کیس ایده آل از این نظر برای ازدواج وجود نداره!
شاید اصلاً نباید قبیح بپنداری چون داری راه ارتباط و نزدیک شدن پسرها حتی برای ازدواج رو می بندی
مشارکت در بحث
https://khbartar.blog.ir/post/19531
https://eitaa.com/khbartar
ارتباطات کلامی غیر ضروری بین دختر و پسرهای قشر مذهبی
سلام به همه ی اعضای خانواده ی برتر و خوانندگان این پست.
من یک دختر بیست و چند ساله هستم. سؤالی که می خوام بپرسم، در زمینهی حفظ حدود در ارتباط با نامحرم هست.
در دوران نوجوونیم یه برههای بود که خیلی دنبال این بودم ببینم در زمینهی مسائل اعتقادی و احکام و... درست ترین کار ممکن چیه، منظورم از درست ترین کار پیدا کردن دقیق اون چیزی بود که اسلام تعریف کرده و اینکه نه در دام افراط بیفتم و نه تفریط؛ در مورد رنگها برای حجاب تحقیق میکردم، در مورد اینکه چادر رو آیا همیشه باید بپوشم، و سایر مسائل و یکی از مسائلی که داشتم تلاش میکردم بهترین حالت ممکن رو در موردش پیدا کنم حد و حدود ارتباط با نامحرم بود.
این طور که من توی اون زمان به نتیجه رسیدم، حد و حدود ارتباط با نامحرم در حد ضرورت بود به این معنی که ارتباط با هر نامحرمی در عین اینکه کاملاً محترمانه و مودبانه باید باشه، همواره یه چارچوب و یه مرزی در ارتباط با نامحرم باید وجود داشته باشه و صمیمیتی شکل نگیره، و طبیعتاً این چارچوب در همون ارتباط ضروری منظورم هست.
من مبنای ارتباطم با نامحرم رو از همون زمان همین قرار دادم. ضرورت رو در ارتباط با پسرها و آقایون فامیل همون حد عرف سلام و احوال پرسی و صحبتهایی که اقتضای جمع فامیلی هست در نظر گرفتم و در مورد پسرهای دانشگاه و کلاسهای دیگه ضرورت رو اینکه تا واقعاً نیاز جدی ایجاد نشده که برم و باهاشون صحبت کنم این کار رو نکنم و خوب همون طور که گفتم همین صحبتها هم با رعایت حدود، مثل با فعل جمع صحبت کردن، صمیمی نشدن و در عین حال رفتار مودبانه بود.
تا همین چند وقت پیش ذهنیتی که از پسرهای مذهبی داشتم هم همین بود، به این معنی که پسری که اعتقادات مذهبی داشته باشه خوب قطعاً همین حدودی که اشاره کردم رو در ارتباط با نامحرم رعایت می کنه.
تا اینکه به مرور، من پسرهای مذهبی ای که در خیلی از زمینهها پسر خوبی بودند رو دیدم، امّا به طور اتفاقی متوجه صحبت هاشون با جنس مخالف شون شدم و حقیقتاً، مدل رفتاریشون، جنس صحبت هاشون و نوع حرف زدنشون با دخترهایی که میشناختند منو خیلی متعجب و البته ناراحت کرد. تا جایی که احساس کردم من تو تمام این سالها با اینکه شاید بین این جماعت بودم کم و بیش، امّا انگار اصلاً تو یه دنیای دیگه زندگی میکردم، دنیایی با چارچوب هایی که خودم بهشون اعتقاد داشتم.
من میل زیاد به ارتباط با جنس مخالف رو درک میکنم، امّا باید اعتراف کنم تصوراتم از پسرهای مذهبی تا حد زیادی خراب شد و به این نتیجه رسیدم که حتی به کسی که در ظاهر اهل رعایت همه ی حدود هست هم نباید اعتماد کرد.
مجدد اشاره میکنم این رو در نظر بگیرید که پسرهایی که من ازشون حرف می زنم پسرهایی هستن که به ظاهر واقعاً معقول و موجه به نظر میرسن و در بقیهی زمینهها واقعاً قابل اعتماد و مسئولیت پذیر هستن امّا در زمینهی ارتباط با جنس مخالف همون طور که گفتم عمل می کنن. بخوام مثال بزنم اینکه تو شبکههای اجتماعی راحت ارتباط برقرار می کنن و اون اصل ضرورت اصلاً برقرار نیست!
تصورات من این طور خراب میشد که یه پسر مذهبی میدیدم و میگفتم این قطعاً با این همه وجههی خوبی که ساخته قطعاً رعایت حدودش با نامحرم در همون سطحی هست که تصور میکنم. و نبود!
نمی گم لزوماً راحت و صمیمی میشدن. امّا این کشش به صحبت کردن و ارتباط با جنس مخالف خودش رو به این شکل نشون داده بود که مثلاً تو فضای مجازی سر یه موضوع فرعی و غیرضروری سر صحبت رو باز کنه و ادامه بده.
و اگه دختر هم ادامه دهنده می بود، واقعاً پتانسیل شکل گیری ارتباط عاشقانه و وابستگی به شدت وجود داشت.
من حتی بسیاری از ارتباطهای از این جنس رو دیدم که به ازدواج رسیده. و حتی با کسانی صحبت کردم و میگن این از اقتضائات رفتاری پسرهاست و تو باید این رو بپذیری و پسر عابد و زاهد به اون معنی که تو می خوای پیدا نمی شه. یعنی حقیقتش اصلاً این چیز بدی دونسته نمی شه و قبحی که از عدم رعایت این چارچوب در همه ی این سالها تو ذهن من بود انگار از نظر دیگران حتی در مورد پسرهایی که مذهبی هستن وجود نداره!
حقیقت و اصل موضوع اینه که من دچار یه تردید درونی شدم. چون حتی دخترهایی رو دیدم که اون ها هم عملاً این ارتباطات عاشقانه رو دارن و اگرچه با حفظ حدودی که خودشون در ارتباط با هم تعریف کردن امّا به حال ارتباط کلامی و محبت آمیز رو دارن (مجازی طور مثلا).
ریشه ی این تردید من اینه:
در چه مکان هایی بروم تا با پسری در سن ازدواج آشنا شوم و ازدواج کنم؟
29 ساله هستم. کارشناسی ارشد و در حوزه مارکتینگ فعالیت دارم. خویش فرمایی کار میکنم. تا الآن 4 خواستگار بیشتر نداشتم. اهل دوستی هم نیستم. حجاب دارم و به دستورات اسلام تا حدودی پایبند هستم. ولی خیلی مذهبی هم نیستم.
لطفاً کمک کنید. جاهایی که پسران درست و حسابی با وضعیت مالی خوب و متدین و چهارچوب دار حضور داشته باشند.
مشارکت در بحث
https://khbartar.blog.ir/post/19339
https://eitaa.com/khbartar