eitaa logo
خانواده برتر
1هزار دنبال‌کننده
239 عکس
428 ویدیو
0 فایل
کانال وبلاگ خانواده برتر https://khbartar.blog.ir معرفی مطالب پر بازدید و پر بحث خانواده برتر وبلاگ #خانواده_برتر به لطف خدا بیش از ۱۰ سال است که فعالیت دارد. #خواستگاری #ازدواج #انتخاب_همسر #همسرداری #حجاب #روابط_قبل_از_ازدواج
مشاهده در ایتا
دانلود
دختری 35 ساله ام، دلم خانواده می خواد سلام دختری هستم ۳۵ ساله. مجردی خیلی خوب و موفقی داشتم. تا ۲۵ سالگی خیلی به ازدواج فکر نمی‌کردم. راستش زیاد حس نیاز هم نمی‌کردم. خواستگار داشتم ولی به خاطر فضای پر تنش خانواده و روابط سرد پدر و مادر از ازدواج می‌ترسیدم خیلی مثل دوستانم دنبال اینکه کسی رو تور کنم نبودم. در دوران تحصیل در مقاطع مختلف و دانشگاه دو مورد پیش اومد از بچه‌های دانشگاه بودن پیشنهاد دادن ولی تفاوت فرهنگی شدید داشتیم. من ترسیدم خیلی جلو نرفتم اون ها هم پا پس کشیدن (در صورتی که همون زمان کلی از بچه‌های دانشگاه از شهرهای مختلف با هم دوست شدن و ازدواج کردن) خلاصه همه این عوامل دست به دست هم داد تا به الآن که این شد شرایطم و تنها هستم. چند ساله شغل خوب و موقعیت اجتماعی خوبی دارم. و به لطف خدا و تلاش های خودم استقلال مالی خوبی دارم. قبلاً به جز نیاز جسمی که اذیت می‌کرد مشکل دیگه ای نداشتم، ولی الآن یک سال هست که فشار همزمان نیازهای عاطفی و جسمی و علاقه به مادر شدن دست به دست هم داده و منو تحت فشار قرار داده. راستش حس هایی که میاد و بهم فشار میاره یک بعدی نیست. (مثلا فقط ج نیست که بتونم. مدیریت کنم) وقتی این فشار میاد مجموعه ای از چندین نیاز هست... عاطفی روحی جسمی علاقه به کودک تشکیل خانواده و... یک جوریه که نمی تونم کنترل کنم خودم رو و داغون میشینم یک گوشه با دلهره اضطراب و ناراحتی. تو این دو سال که اصلاً خواستگاری نداشتم به جز دو مورد که هر دو متولد ۷۵ و 76 بودند نتونستم اختلاف سنی نزدیک ۹ یا ۸ سال سال رو هضم کنم. تو این یکی دو سال این قدر اذیت شدم که الآن با تراپیست هر هفته جلسه دارم و باید صحبت کنم.! یک مشاوره هم جدا می‌گیرم (اینها باعث شد ه حالم بهتر بشه ولی اون فشارها هنوز هست. در واقع مشکل من حل نشده فقط مسکن روی درد اصلی گذاشته شده) مشاورم میگه تو دیده نمیشی در بین افرادی که مناسبت هستن باید سعی کنی دیده بشی. نمی دونم واقعاً چه کار کنم، دیگه افراد مناسب من محل کار هستن که ما شاء الله همه مزدوج هستن. تازه تو محل کار هم به علت تشابه فامیلی با یکی از کارمندهای خانم منو با اون اشتباه می‌گرفتن و فکر می‌کردن متاهلم!!! خانواده ام هم ارتباط اجتماعی کمی دارن، مادرم که متخصص پروندن خواستگار هست ، پدرم آدم اجتماعی نیست از همون اول نبود. در حال حاضر اصلاً کیس مجرد اطرافم نمی بینم، عروسی و مجالس هم که می‌رفتم افراد کوچک‌تر از خودم از آب در می اومدن چون قیافه ام کمتر از سنم می زنه ، نمی دونم چه کار کنم، نمی دونم چرا این جوری شد سرنوشت من. دوستان و همکلاسی های من با شکل ظاهری خیلی پایین تراز من و با یک لیسان بارها نامزد کردن دوست شدن و حتی چند بار ازدواج کردند اون هم با پسرهای موفق ولی من هنوز اندر خم یک کوچه ام. می خوام برم پرورشگاه یک بچه بیارم ولی دو دل هستم. حس خوبی ندارم خودم و تنها با یک بچه! بدتر حس بدبختی دارم. انگار یک بدبخت تر از خودم رو دارم وارد حریمم می‌کنم. من دلم خانواده می خواد که همه توش باشن. نه فقط خودم و بچه. خیلی تحت فشارم، امّا نمی دونم چه کار کنم، اهل روابط آزاد و یا روابط شرعی کوتاه مدت هم نیستم. ببخشید که اینجا درد و دل کرذم حس کردم نیاز هست به جز تراپیست و مشاورم با مردم معمولی هم صحبت کنم با دخترها و پسرهای شبیه به خودم. اینجا رو مناسب دونستم. از اینکه متن من رو می خونید پیشاپیش سپاسگزارم. مشارکت در بحث و یا خواندن نظرات https://khbartar.blog.ir/post/18946 تعداد نظرات ثبت شده تا این لحظه: 93 آمار بازدید پست تا این لحظه: ۴۶۲۱ بازدید توسط ۳۳۱۶ نفر https://eitaa.com/khbartar
احساس نفرتم از مردان داره روح منو آلوده می کنه دختری هستم در بازه سنی (۲۳ تا ۲۶) (می‌ترسم شناسایی بشم اگه دقیق بگم) دانشجو هستم در یک رشته؛ که در کشور ما کاملاً تاپ و خاص محسوب میشه. من از بیرون بسیار دختر آروم و متینی هستم و به آرومی واقعاً شناخته میشم (بین فامیل و آشنایان) من از همون نوجوانی که کم کم خودم رو شناختم از آقایون بدم اومد به خاطر قرن‌ها استثمار و ظلمی که در حق خانوم ها شده و بعدتر به خاطر اینکه همیشه ما رو کم هوش تر و با کارهایی کمتر از پسرها می‌دیدند؛ و بعدها هم مدام با زنانی رو به رو شدم که دائماً تحت ظلم آقایون بودن به طرق مختلف؛ همین موضوع به نفرت من اضافه کرد. ولی در جهت مثبت باعث شدم دائم خودم رو تو رقابت ببینم خیلی درس خواندم با رتبه دو رقمی دانشگاه قبول شدم کنارش کار کردم رفتم یه ورزش رزمی (که اسم اون هم نمی‌خوام بگم) از یه طرف این نفرت باعث پیشرفتم شد از یه طرف دیگه آزارم می‌داد؛ از نظر روحی؛ جسمی و فیزیکی من یه دختر کاملم امّا خشمم نسبت به مردان اجازه نمی ده باهاشون درست رفتار کنم. مشکل اصلیم اینه؛ انگار می‌خوام ازشون انتقام بگیرم؛ تا حالا چندین مورد پیش اومده که براشون نقش بازی کردم؛ ظاهرم خوبه و خوش سر زبونم از طرفی موقعیتم خوبه که باعث میشه یه مردم راحت تحت تاثیر قرار بدم ولی همه شون رو زمین کوبیدم و به نحوی اذیت کردم (تا الآن ۱۱ مورد) خودم هم اذیت میشم باور کنید منو همه به خوش قلبی میشناسن؛ خیلی با بچه‌ها خوب برخورد می‌کنم حامی زنانم؛ شما منو نمی‌شناسین که ریا بشه خیلی کار خیر می‌کنم چند مورد زندانی آزاد کردم؛ امّا در رابطه با آقایون (با اینکه از نظر جنسی گرایشم طبیعیه کاملاً) (البته این هم اضافه کنم به هیچ طریقی در هیچ حدی رابطه فیزیکی و جنسی نداشتم) فقط احساس نفرت دارم. مدتی هم خواننده خاموش خانواده برتر بودم که اینجا احساساتم رو بدتر کرد؛ نظرات آقایون که می‌خوندم راجع به مسائل مختلف کاملاً قلدری و زن ستیزی و تنوع طلبی و خیانت (از نوع چند همسری و صیغه) و دیدگاه ابزاری به خانم‌ها حالم رو بدتر و نفرتم بیشتر می‌کرد؛ با خودم می‌گفتم دیدی اینها حقشونه و دوباره به یه پسر جدید آسیب می‌زدم خودم هم بعدش عذاب وجدان می‌گیرم؛ بعضی هاشون حق شون بود خودشون هم دخترها رو بازی می‌دادم ولی بعضی هاشون پسرهای خوبی بودن ولی از خشم من کم نمی‌شد؛ این میزان از عصبانیت داره روح منو آلوده می‌کنه و نمی‌دونم باید باهاش چه کار کنم. مشارکت در بحث و یا خواندن نظرات https://khbartar.blog.ir/post/18944 تعداد نظرات ثبت شده تا این لحظه: 190 آمار بازدید پست تا این لحظه: ۳۹۴۱ بازدید توسط ۲۵۶۷ نفر https://eitaa.com/khbartar
رفتار دختران برونگرا در جلسه اول خواستگاری سلام وقت بخیر سوال بنده در خصوص جلسه اول خواستگاری دخترانی هست که برونگرا و فعال، خوش صحبت هستند. خب می دونیم که در مرحله اول خواستگاری معمولاً یه سری موارد باید رعایت بشه سر و سنگین بودن یا آروم بودن، امّا برای دختری که خیلی شلوغ و برونگرا و اهل خنده و گفت و گو هست یه مقدار سخت میشه. خوب من توی مهمانی‌های فامیلی یا جمع دوستانه خیلی بیشتر از همه صحبت می کنم و فضا رو گرم می‌کنم حتی این اخلاقم سر کلاس درس و ... هم هست و تقریباً آروم بودن و تحمل فضای سنگین رو ندارم یعنی اگه جو حاکم سنگین باشه بدتر استرس می‌گیرم حتی خیلی از مواقع از همین صحبت‌ها و شوخی کردن هام به عنوان تکنیک خنثی سازی استرس برای کنفرانس‌ها و ... استفاده کردم. به نطرتون چنین فردی لازمه که جلسه اول مثل همیشه رفتار کنه و خودش باشه یا نه باید آروم و سر به زیر و کم صحبت باشه؟ ممکنه حضور با اون حالت همیشگی دید بدی برای جلسه اول خواستگاری به طرف مقابل نشون بده؟ (منظورم خواستگاری سنتی هست که معمولاً شناخت قبلی وجود نداره) ممنون از راهنمایی تون مشارکت در بحث و یا خواندن نظرات https://khbartar.blog.ir/post/18937 تعداد نظرات ثبت شده تا این لحظه: 47 آمار بازدید پست تا این لحظه: ۲۳۴۱ بازدید توسط ۱۵۶۹ نفر https://eitaa.com/khbartar
مهندس منطقی: وقتی حد و حدود ارتباط با همکلاسی از جنس مخالف رو رعایت نکنید و خارج از مباحث درسی صحبت کنید، نتیجش هم میشه احساسات (و نه عشق) نافرجام که باعث میشه موارد مهمی مثل عدم وجود کفویت و تطابق وضعیت مادی و فرهنگی رو نادیده بگیرید!
مهندس منطقی: هر عشق آتشینی روزی فروکش میکنه و اون زمان هست که تفاوت و تعارض های متعدد در زمینه های مختلف خودشون رو نشون میدن. همیشه قبل از به اصطلاح عاشق شدن و احساسی شدن یک ارتباط، وضعیت رو به لحاظ میزان عقلانی بودن بررسی کنید تا خدایی نکرده دچار پشیمانی در آینده نشید
مهندس منطقی: کنترل یک ارتباط و نوع اون خودش نشانی از بلوغ و آمادگی شخص برای داشتن ازدواجی درست و موفق هست
مهندس منطقی: سعی کنید فردی را برای ازدواج انتخاب کنید که حداکثر میزان تطابق در جنبه های مختلف را باهاش داشته باشید. سعی نکنید موردی را کوچک و یا نادیده بگیرید که در این صورت بعدا می فهمید فقط به خودتون بد کردید.
کمدی الهی: تو جو دانشگاه عشق و عاشقی زیاد اتفاق می افته و به نظر شخص خودم به عنوان یه کاربر این وبلاگ،اگر می خواید دچارش نشید،بی خیال ارتباط صمیمی با جنس مخالف بشید و اگر گرفتارش شدید،بهش پرو بال ندید و از کنارش رد بشید چون فقط باعث از دست رفتن تمرکز فکری و زمان و هزینه میشه.
هواخواه توام: سعی کن کسی رو انتخاب کنی که بهت آرامش بده،بتونی در کنارش خود واقعی ات باشی،مجبور نباشی نقش بازی کنی،همچین آدمی رو اگر پیدا کردی لایق ستایش هست.
مرد: غریزه جنسی اگر کنترل نشه پر قدرت ترین و مخرب ترین احساس برای تمام انسان هاست. مرد و زن هم نداره. دلیل و لزوم رعایت حجاب هم همینه. شما حجاب درست + رفتار درست + مراوده با انسان های درست + حضور در مکان درست داشته باشید، مطمئن باشید در امنیت کامل به سر خواهید برد. نیازی به نگرانی های افراطی نیست. افراد هیز و مشکل دار بیشتر دنبال مواردی میگردن که با سختی کم و صرف زمان هرچه کمتر بتونن به خواسته هاشون برسن.
بعد از گرفتن دیپلم افسرده شدم، چطوری به زندگی برگردم؟ سلام دوستان وقت تون به خیر دختری ۲۳ ساله هستم که بعد از گرفتن دیپلم به دلیل اشتباهم مبتلا به افسردگی شدم. یک بار از دانشگاه انصراف دادم و الآن آخرین مدرک تحصیلیم دیپلم، مداوم احساس ناکافی بودن می‌کنم و حس می‌کنم خیلی از همسن هام عقب موندم نه تحصیل کردم نه شغلی دارم و نه حتی ازدواج کردم. امسال برای کنکور شرکت کردم ولی تا الآن نخوندم، استرس و اهمال کاری دست از سرم بر نمی داره از یک طرف احساس نیاز عاطفی یک شخص رو تو زندگیم حس می‌کنم امّا شخصی با خصوصیاتی که می خوام هنوز پیدا نکردم. نا امید و سرخورده ام به خاطر افسردگی مهارت ارتباط اجتماعیم رو از دست دادم، دوستی نزدیکی ندارم. نمی دونم چطوری خودم رو نجات بدم، کلافه ام، چطوری به زندگی برگردم؟ مشارکت در بحث و یا خواندن نظرات https://khbartar.blog.ir/post/18934 تعداد نظرات ثبت شده تا این لحظه: 25 آمار بازدید پست تا این لحظه: ۱۴۰۱ بازدید توسط ۹۹۷ نفر https://eitaa.com/khbartar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📍 زائران امام هشتم غافلگیر شدند! 🧷 حس فوق العاده دریافت غذای متبرک حضرت از جایی که فکرش را هم نمی‌کردند... ⁦✍️⁩ کانال خبری تحلیلی را دنبال کنید @Akhbarvijehh
پدر دختر مورد علاقه م فیش حقوقی و حکم کارگزینی منو می خواد من پسری ۲۸ ساله هستم کارمند یکی از ادارت دولتی و از خانواده خواستم برام دختر مناسب پیدا کنند تا اینکه خواهرم که یکی از دوستانش اش را بهم معرفی کرد و یک ملاقات حضوری کوتاه بین من و اون خانم ترتیب داد و من پسندیدم و برای ادامه جلسات معارفه یا تعیین زمان جلسه خواستگاری را منوط به اجازه پدرش کرد. با پدرش صحبت کردم بعد از سلام احوالپرسی از درآمدم پرسید منم بهش به طور تقریبی حقوق ماهانه ام را گفتم بعد بهم گفت فیش حقوقی آخرین ماه، حکم کارگزینی آخرین سال و قرارداد کاری ات را بیار تا ببینم و اگه مورد تاییدم من بود برای تعیین جلسه خواستگاری اقدام می‌کنم. بهش گقتم قرارداد کاری ام دست من نیست گقتش کارگزینی باید نسخه دوم بهت بده اگه قبول نکردند نسخه دوم بدند از قرارداد کاری کپی بگبر و به من نشون بده یعنی من باید این سه تا را بهش نشون بدم تا شاید ایشان اجاره بدند که من با خانواده به خواستگاری دخترش بیاییم، البته پدر دختر مورد علاقه قبلاً کارمند دولتی بودند و با سمت معاونت کل اداره دولتی تو شهرمان بازنشسته شدند و به این موارد مسلط هست. حالا با این درخواست پدر زن آینده چطور برخورد کنم؟ تو واتس اپ به اون خانم گفتن گفتش اجازه من دست پدرم هست و باید انجام بدی تا قرار خواستگاری بعد با یکی از دوستانم مطرح کردم گفت لج کن و بگو نشون نمی‌دم چنین فردی ارزش نداره باهات فامیل بشه. یکی دیگه هم بهم گفت همانطور که مدیر و ناظم‌ها تو مدرسه ابتدایی با بچه‌ها بد اخلاق هستند تا بچه‌ها حساب کار دستشان بیاد بعدش خوش اخلاق مبشند این هم خواسته اول کار ازت زهر چشم بگیره بعد باهات راه میاد و به درخواستش عمل کن. شما جای من بودید چه کار می کردید؟ یا پیشنهاد شما به من چیه؟ https://khbartar.blog.ir/post/18932 ۲۱۵۰ بازدید توسط ۱۴۶۵ نفر سه شنبه ۲۶ بهمن ۰۰ - ۱۲:۴۵ نظرات تائید شده (۵۹) https://eitaa.com/khbartar
یه دختر: یه استاد روانشناسی داشتیم خیلی با سواد بود میگفت هیچ وقت با مراجعینی که درگیر مشکلات احساسی هستن با منطق حرف نمیزنم چون خودشون هر چی که من بخوام بگم رو بهتر می دونند
کاربر خانواده برتر: ببینید آشنایی خارج از چهارچوب چه نتایجی داره و چطور می تونه عمر انسان ها رو تلف کنه و فرصت های زندگیشون رو نابود کنه. سعی کنیم از دیگران عبرت بگیریم تا خودمون عبرت دیگران نشیم. اکثر پست های خانواده برتر درباره دوستی دخترها و پسرها، محتواش همین چیزاست. تا به حال ندیدم کسی پست بذاره که با جنس مخالف دوست بوده و الان حالش خوبه. سعی کنید اگه حالتون خوب نیست، با چیزای دیگه خودتون رو سرگرم کنید نه با جنس مخالف. چیزهای زیادی هست که می تونه حال شما رو خوب کنه و دوستی بی چارچوب ( یعنی خارج از چهارچوب ازدواج رسمی) با جنس مخالف نه تنها حالتون رو خوب نمی کنه، عامل استرس و اضطراب ، عامل تلف شدن وقت و زمان، عامل آوارگی در ایامی که می تونستید با فرد دیگه ای ازدواج کنید ، و در یه کلمه عامل بدبختی اون هم در اوج جوانی است.
کاربر: هر چه زود تر رابطه و دوستی تمام بشه دردش کمتره، بله درد داره اما با گذشت زمان درد قطع این دوستی بیشتر میشه پس الان از هم جدا بشید بهتر از دو ماه دیگه هست.
علی: یه روایت هست که میگه ازدواج تون رو بر پایه روابط پنهانی بنیان نکنید
بی نام: توی ازدواج هیچ وقت نباید به امید تغییر در رفتار طرف مقابل در آینده تصمیم گرفت.باید فرض کنین تا آخر عمر همین اخلاق و رفتار رو خواهند داشت بعد ببینین میتونین کنار بیاین یا خیر
ماجد: یک مرد ، یک لقمه گرم و خوشمزه و یک آغوش نرم می خواد ، یک گوش شنوا میخواد ، یک احترام به غار خصوصیش میخواد ، تمام اینها رو شما خانم ها انجام بدید مثل موم میچسبه بهتون
عماد: خانم ها؛ لطفا وارد جریان دوستی نشوید... ممکن است خواستگار خوب و همه چیز تمامی داشته باشید که برایش سابقه شما ، مهم باشد
صبا: ارتباط زیاد با یه پسر که رسما و به قصد ازدواج و زیر نظر خانواده جلو نیومده یه بشکه سمه خالصه. دیدی اینجور پسری رو فرار کن.حالا باز ممکنه یه عده بگن روابط اجتماعی و فلان پس چی میشه؟ آقا تو محیط کار دانشگاه زندگی ارتباط داشته باش ولی نه اونقدر که بعد از تایم کار بهش فکر کنی، ذهنت رو درگیر کنه.این حس شیطانیه دخترا حواس تون به دل تون باشه
صبا: بعضی از دخترا نسبت به دیدن خواستگار جبهه میگیرن که نه الان وقت اش نیست کار دارم درس ام تموم نشده اوضاعم ثبات نداره تکلیف فلان کارم مشخص نیست.کمال گرایی نابودشون میکنه میدونی چرا.چون میخوان همه چی راست و ریس بشه تو زندگی شون و بعد خواستگار راه بدن.اگه خانواده اش هم به فکر نباشن دستی دستی دخترشون رو بدبخت میکنن
صبا: دوستی خوب نیست.آسیب روحی میبیند.اینو تجربه نکردم ولی شده قضیه ازدواجم با کسی منتفی بشه و حالم بد بشه. فکر کن بری به یه پسر بگی باهات دوست میشم به قصد ازدواج. شاید اون دوست بشه ولی نه به قصد ازدواج. ببین داغون میشی. روانت آسیب میبینه
مرد: اشتباه نکنید! ما توی ازدواجِ درست و پاک چیزی به اسم آشنایی دو نفره نداریم. آشنایی به این شکل تهش میشه دوستی و سپس قطع رابطه و یک عمر پشیمونی برای طرفی که هدفش ازدواج بوده.
آیا به خاطر اختلاف طبقاتی زیاد نمی شه خوشبخت شد؟ سلام من ۲۲ سالمه تو دانشگاه یه ارتباط درسی با نفر اول کلاس شروع کردم ایشون هم کم کم کردن اوایل ارتباط درسی بود بعدها ی موقع‌هایی باهام درد و دل می‌کرد صمیمی تر شدیم تا به خودم اومدم دیدم عاشقش شدم. اختلاف طبقاتی مون زیاده در این حد که من دختری م که بالاترین منطقه شهر خونه داریم اون آقا پایین ترین منطقه شهر، به خاطر این اختلاف بهم نزدیک نشد از یه جاهایی مطمئنم ته دلش دوستم داشت با یه حساب دیگه باهاش حرف زدم گفت وضع ما خوب نیست، ترسیدم از دستش بدم نتونم نگه دارمش وقتی نمی تونم بگیرمش جدا شدیم. به منم گفت وابسته من نشو بخوای به پای من بمونی موهات مثل دندونات سفید میشه برخلاف میلم رابطه رو تموم کردیم. هنوزم تو فکرمه هنوزم دوسش دارم و همه ش بهش فکر می‌کنم راه حلی دارید برام؟ اگه می گید باید فراموش کنم راه حل های فراموشی بهم بگید. اون قدر بهش فکر کردم افت تحصیلی شدید داشتم این ترم. من و اون به خاطر اختلاف طبقاتی نمی تونیم خوشبخت شیم؟ البته الآن دیگه ارتباط مون تموم شده و من حسابم رو پاک کردم، کمک کنید لطفاً حالم اصلاً خوب نیست برای حال دلم دعا کنید. البته این هم بگم قبل من ی دختره دیگه رو دوست داشت اون رو بیشتر از من دوست داره هنوزم دلش با اونه با همه اینها من بهش فکر می‌کنم. گفت اولی و بیشتر دوست داشتم ولی دومی معیارهای عقلی مثل اخلاق خوب و اینها رو داشت. https://khbartar.blog.ir/post/18928 ۲۰۰۵ بازدید توسط ۱۴۸۲ نفر جمعه ۲۲ بهمن ۰۰ - ۲۲:۱۸ نظرات تائید شده (۷۴) https://eitaa.com/khbartar