eitaa logo
خانواده برتر
1هزار دنبال‌کننده
239 عکس
427 ویدیو
0 فایل
کانال وبلاگ خانواده برتر https://khbartar.blog.ir معرفی مطالب پر بازدید و پر بحث خانواده برتر وبلاگ #خانواده_برتر به لطف خدا بیش از ۱۰ سال است که فعالیت دارد. #خواستگاری #ازدواج #انتخاب_همسر #همسرداری #حجاب #روابط_قبل_از_ازدواج
مشاهده در ایتا
دانلود
نترس از انتخابِ پوششِ ایده‌آل سلام سوال: چرا ما می‌ترسیم از زدنِ حرفِ حق؟ چرا ما می‌ترسیم از رفتارِ درست و عقلانی و خداپسند در حالی که خیلی‌ها با وجود اینکه رفتارشون اشتباهه، بدون هیچ ترسی، انجامش میدن. مثلاً بعضی از دخترهای مجرد یا خانوم‌های متاهل هستند که خودشون میگن: من دوست دارم از پوشیه (روبند) استفاده کنم چون به آدم آرامشِ بی‌نظیری میده. غیر از آرامشش، خوبیه دیگه‌ش اینه که تابستون ها هیچ نیازی به کرم ضد آفتاب نیست. زمستون ها هم خوبه. با این همه می‌ترسم از قضاوتِ مردم. می‌ترسم از اینکه در نگاهِ مردم افراطی به‌ نظر بیام. می‌ترسم مسخره‌م کنن. خیلی‌ها هم توی نظرات نوشته بودند که (پوشیه نزنیا، چون خلافِ عرفه و انگشت‌نما میشی) قطره‌قطره جمع گردد وانگهی دریا شود. اگه هر کسی که پوشیه رو دوست‌داره، بدون ترس از قضاوتِ مردم، از پوشیه استفاده کنه قُبح‌اش می شکنه و کم‌کم عادی میشه توی جامعه. مثلِ شُل‌حجابی که کم‌کم عادی شد توی جامعه متأسفانه. این فقط یه مثال بود. امّا سوال اینجاست که چرا؟ چرا می‌ترسید؟ و چرا می‌ترسیم؟ چرا اون هایی که برخلافِ عرفِ جامعه، با لباس‌های (بیش از اندازه ناجور) میان بیرون، نمیترسن از مخالفین‌شون؟ چرا شما باید بترسید؟ اصلاً مردم چه حقی دارن که گیر بدن به کسی که با اختیارِ خودش، می خواد از پوشیه استفاده کنه. تازه، شمایی که با اختیارِ خودتون، پوشیه یا چادر رو انتخاب کردید، یه برگ برنده‌ای دارید نسبت به اون هایی که با همین شعارِ آزادی، پوشش‌های (بیش از اندازه ناجور) رو انتخاب می کنن: فرق تون اینه که آزادیِ شما مشروعه، برخلافِ آزادیِ اون‌ها. چون آزادیِ شما مزاحمِ آزادیِ دیگران نمی شه و فسادزا نیست. بذارید قاعده‌ی کلی‌ش رو بگم: اسلام، تمامِ آزادی‌ها رو به رسمیت میشناسه مگر اون آزادی‌هایی که آزادیِ دیگران رو از بین می بره. مثلاً: یه مرد (شوهر) حق داره که از بینِ غذاهای مختلفی که روی سفره وجود داره، فقط از یکی شون استفاده کنه و خانومش، حق نداره شوهرش رو مجبور کنه که همه‌ی غذاها رو بخوره. این یعنی آزادیِ مشروع. امّا همین مرد، حق نداره توی خونه بخوابه و بگه (من آزادم پس نمی خوام برم سر کار و کسی حق نداره منو مجبور کنه که کار کنم). اسلام فقط این‌قبیل آزادی‌هایی رو [که حق دیگران رو ضایع می کنه و باعث فساد میشه] رو به‌رسمیت نمی شناسه. امام خمینی: ((اسلام جلو ی "فسادها" را گرفته و همه‌ی "آزادی‌ها"یی را که مادونِ "فساد" باشد، داده است. آن چیزی را که [اسلام] جلو ی آن‌را گرفته "فسادها" است.)) ۱۳۵۸,۰۴,۰۷ بحث پوشش هم همینه. هر کسی حق داره هر پوششی که دوست داره (مثلاً پوشیه یا چادر) رو بدون هیچ ترسی، انتخاب کنه. اینی هم که می‌بینید اسلام میگه (کسی حق نداره به بهانه‌ی آزادی، توی محیط جامعه با پوششِ تحریک‌کننده و جنسی و غیرعادی رفت‌وآمد کنه) دلیلش اینه که اسلام، آزادیِ همه‌جانبه‌ی همه‌ی مردم رو می خواد. مثلاً همه باید (آزادیِ فکر) داشته باشند توی جامعه و کسی نباید مجبور به تحملِ فضای جنسی بشه. الآن توی خیلی از دانشگاه‌های غرب هم دارن برای پوششِ دانشجوها، قوانینِ محدود کننده تصویب می کنن تا مبادا (آزادیِ فکرِ بقیه‌ی دانشجوها) از بین بره و دانشگاه، از نظرِ علمی پسرفت کنه. طولانی شد. نظرتون رو می خونم... مشارکت در بحث و یا خواندن نظرات https://khbartar.blog.ir/post/18997 تعداد نظرات ثبت شده تا این لحظه: 26 آمار بازدید پست تا این لحظه: ۱۴۲۸ بازدید توسط ۱۰۹۴ نفر https://eitaa.com/khbartar
دختر خانم ها، لطفاً خواسته هاتون رو زودتر با خواستگارتون مطرح کنید چرا واقعاً بعضی از دختران سرزمین ما خواسته‌های خود را مثل مهریه و شروط ضمن عقد مثل حق طلاق رو در جلسات سوم یا چهارم مطرح نمی‌کنند و این را چند ماه بعد از آشنایی مطرح می‌کنند. من شخصاً به هر کسی با هر خواسته‌ای احترام می‌گذارم و حق آنهاست ولی حق طرف مقابلم این هست که زودتر از خواسته‌های دختر خانم مطلع شود من به قصد ازدواج با دختر خانم بسیار خوب و خانه دار بیش از ۵ ماه آشنایی در چارچوب خانواده‌ها داشتم و در این مدت علیرغم اینکه به دفعات گفتم که شرایط من ازدواج آسان است و آنها هم از شرایط خانواده من اطلاع داشتند و علیرغم اصرار بنده برای اینکه خانواده‌ها روی این مسائل صحبت کنند، این موضوع به دفعات از طرف خانواده دختر خانم به بهانه‌های مختلف به تاخیر افتاد و اخیراً بعد از ۵ ماه آشنایی در یک جلسه خانوادگی خواسته آنها این بوده چون دختر اول شون ۳۰۰ سکه مهریه اش بوده که ایشون البته شاغل رسمی بودن، دختر دوم شون هم باید ۳۰۰ سکه و همه شروط ضمن عقد مثل حق طلاق هم کنارش می خوان که خانواده من تحت هیچ شرایطی قبول نکردند و گفتند، حداکثر مهریه ۱۲۴ سکه طلا بدون حق طلاق را قبول می‌کنند. حتی در باب مسکن ما نظر آنها را برای محل سکونت پذیرفتیم امّا در باب مهریه اصلاً کوتاه نیامدند و در باب وسایل خونه هم ما ۵ تیکه یخچال و سرویس مبلمان و لباسشویی و ظرفشویی و تلویزیون رو هم قبول کردیم خوب اگر زودتر خواسته هاشون رو مطرح می کردند و اجازه می دادند در مورد مهریه در جلسات چهارم یا پنجم بحث شود، تا این حد آشنایی طولانی و ادامه دار نمی شد. قطعاً بیشترین ضربه را دختر و پسر می خورند و هیچ کس هم درک نمی کند مشارکت در بحث و یا خواندن نظرات https://khbartar.blog.ir/post/18996 تعداد نظرات ثبت شده تا این لحظه: 301 آمار بازدید پست تا این لحظه: ۵۴۴۳ بازدید توسط ۳۴۹۴ نفر https://eitaa.com/khbartar
چرا اطراف من هیچ کیس مجردی برای ازدواج نیست؟ من دختری ۳۲ ساله مجرد و شاغل هستم. در یک کلان شهر غیر تهران زندگی می‌کنم. ظاهر نسبتاً خوبی دارم. دیدم خیلی اوقات همه میگن: دخترها اگر کسی رو میشناسن که مطابق معیارهاشه فلان کنه بهمان کنه و طرف رو جذب کنه برای ازدواج! امّا مشکل من اینه که به طرز عجیبی اطراف من هیچ کیس مجردی نیست! چندین ساله حتی یک کیس مجرد ندیدم! از سال آخر دانشجویی دوران ارشد که درسم تموم شد تا به الآن کلهم اجمعین پسرهای اطراف من متأهلان یا از قبل رزرو شدن. محل کارم همگی از پایین‌ترین رده تا بالاترین رده همه متاهل هستند اقوام آشنا همسایه و ... (به استثنای اون هایی که کم سن و سال هستند و زیر ۲۶ ان و یه من نمی خورن از لحاظ سنی.) وقتی می‌بینیم برخی از دوستان ۳۰ ساله و به بالا اینجاپست می ذارن که با همکارم دوست شدیم یا برادر دوستم اومد پیشنهاد داد (متأسفانه برادرهای دوستانم رو هم هم از وقتی یادم میاد نامزد داشتن یا متاهل هستند) واقعاً تعجب می‌کنم یا دختر خاله ام ۳۷ سالشه میگه با همکار مجردش که ۳۸ سالشه به قصد ازدواج با هم آشنا شدن، تعجب می‌کنم این کیس های مجرد چرا اطراف من نیستن؟ یا اگر میرم جایی به پست شون نمی خورم؟ با اینکه همه مون در یک شهریم!؟ و سن ازدواج هم بالاست اینجا. دوستم که معلّم هست اون هم ۳۲ سالشه دانشگاه دخترانه خونده رفته مدرسه دخترانه میره امّا بعد سالها برای یک مشکل اداری رفت یک سازمانی، رئیس اون سازمان ۳۵ ساله مجرد بوده وازش خواستگاری کرده،!حالا اگر من بودم رئیس یک آقای ۵۷ ساله عیال وار از آب در میومد. هیچ کیسی برای من نیست و همه اب شدن رفتن تو زمین جه برسه به پیشنهاد ازدواج یا دوستی.؟ یعنی طوری شده که الآن خوب دقت می‌کنم حتی اطرافیان متاهلم هم، اطرافیان شون متاهل هستند! ... شانس من همه متاهل هستند! چرا (تعجب)؟؟ واقعاً این همه کیس مجرد از کجا میاد برای یک عده از دختران؟ من که همه جا حضور دارم مراسمات خانوادگی! کار این ور اون ور.... ولی همزمان کیس های مجرد برای دوستانم میفتن ولی برای من خبری نیست، چگار کنم؟ دوست دارم ازدواج کنم ولی نه به هر قیمتی. در ضمن دوستان من نمی گم ازدواج رویای دست نیافتنی هست و من باید به اهدافم بچسم. من خدا رو شکر شغل وکار و تحصیل و همه کس رو دارم وه به بیشتر اهدافم رسیدم. (تو رو خدا خانم‌های متاهل باز نیاین زندگی سخت و مشکلات اخلاقی شوهرتون رو تعمیم به همه زندگی‌ها بدین به حلش راه حل بذید.) امّا برای امثال من تنها راه ازدواج هست. من که یک دختر اوپن مایند و غیر متعهد نیستم که همین جوری برم با پسرها حال کنم به جز سایت همسریابی، دوستان راه حلی یا ایده ای دارن؟ بگن؟ برای دختران امثال من. ممنون مشارکت در بحث و یا خواندن نظرات https://khbartar.blog.ir/post/18959 تعداد نظرات ثبت شده تا این لحظه: 59 آمار بازدید پست تا این لحظه: ۲۵۰۳ بازدید توسط ۱۹۰۰ نفر https://eitaa.com/khbartar
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌🌱 خدا دنبال بهانه میگرده ببخشه...‌ چطور دلمون میاد گناه کنیم جوونااا😭 🌱 @Clad_girls
. ♻️ پیشنهاد قابل تامل 🔸 خدا رحمت کند حکیم فرزانه، مرحوم علامه حسن‌زاده آملی را که از ایشان چنین نقل شده است: "در ایام کشف حجاب که پوشیدن لباس بلند، جز برای عده ای از علمای بزرگ و مجتهدان با سابقه، ممنوع اعلام شده بود و مأموران دولت رضاخان لباس روحانیت را به زور از تن طالبان علوم دین بیرون می کردند، یکی از علمای بزرگ، خود را موظف کرده بود که روزانه یکی دو ساعت در بازار شهر حضور یابد و قدم بزند. ایشان می‌فرمودند می‌خواهم با این عمل از فراموش شدن دین و روحانیت جلوگیری کنم". 🔸 امروز داشتم به این جمله ایشان می‌اندیشیدم و اینکه باتوجه به شرایط فعلی که جبهه مقابل انقلاب، تمام توان خود را برای زدن حجاب به میدان آورده است، بانوان محجبه امکان عبادتی را دارند که برای ما آقایان فراهم نیست؛ زیرا حضور بانوان محجبه با پوشش شرعی به ویژه در برخی مناطق خاص کلانشهرها که حجاب زدایی در دستور کار دشمنان است، عملا به معنای تبلیغ و تعظیم شعائر الهی است و این توفیقی است که ما آقایان بایستی غبطه آن را بخوریم. "وَ مَنْ يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوب" (حج/۳۲). ✍محمد منان رییسی 🔴 👇 @bidariymelat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻خدا برای ما نشونه گذاشته. چرا توجه نداریم؟ چرا این شب جمعه رو تمنا نمیکنیم😭 🆘 @Roshangari_ir 🔜 Rubika.ir/roshangari_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 صحبت های مهم امام خمینی و رهبری در مورد ظهور و انتظار فرج.. 📱@jabe_siyah
چطوری به خانواده بگم دختر چادری می پسندم؟ سلام عرض می کنم به اعضای خانواده برتر. پسری ۲۷ ساله هستم که تصمیم به ازدواج دارم. مشکل من از اون جایی شروع میشه که تا الآن مواردی که برای ازدواج بهم معرفی شدن دخترهایی بودن با حجاب معمولی الی خوب (هیچ کدوم بدحجاب نبودن) به همین دلیل صحبتی روی حجاب شون نمی‌کردم با خانواده. حالا هم گذشت و به دلایلی اون موارد هیچ کدوم مناسب ازدواج در نیومدن. امّا حالا بعد از مدتی و با تحقیقاتی که انجام دادم و با خودم بیشتر فکر کردم، به خانواده گفتم که دوست دارم همسرم چادری باشه تا برام علاوه بر خصوصیات دیگه دنبال چنین دختری به لحاظ پوشش بگردن. حالا خانواده م معترض هستن که چرا تا قبل از این چنین حرفی نمی‌زدم و الآن برام مهم شده. برای همین احساس می کنن جوگیر یا چنین چیزی شدم! در صورتی که این طور نیست و من چون قبلاً روی این موضوع فرصتی نشده صحبت کنم اون ها این طور فکر می کنن. و امّا سوالم از شما دوستان عزیز این هست که چطور می تونم خانواده م را متقاعد کنم که تصمیم من روی این موضوع جدی هست؟ اون ها اعتقاد دارن همین که دختری حجاب کامل و مناسبی داشته باشه (مانتویی امّا کاملاً پوشیده) کفایت می کنه امّا من دوست دارم که حجاب چادر هم داشته باشه و این مورد برام خوشایند و جذابه. سلیقه شخصی منه بالاخره. این موضوع عجیبه از نظر شما؟ خواهش می‌کنم اگر نظری دارید بفرمائید تا شاید راه حلی بشه پیدا کرد. سپاسگزارم مشارکت در بحث و یا خواندن نظرات https://khbartar.blog.ir/post/18951 تعداد نظرات ثبت شده تا این لحظه: 28 آمار بازدید پست تا این لحظه: ۲۲۱۲ بازدید توسط ۱۶۱۱ نفر https://eitaa.com/khbartar
دختری 35 ساله ام، دلم خانواده می خواد سلام دختری هستم ۳۵ ساله. مجردی خیلی خوب و موفقی داشتم. تا ۲۵ سالگی خیلی به ازدواج فکر نمی‌کردم. راستش زیاد حس نیاز هم نمی‌کردم. خواستگار داشتم ولی به خاطر فضای پر تنش خانواده و روابط سرد پدر و مادر از ازدواج می‌ترسیدم خیلی مثل دوستانم دنبال اینکه کسی رو تور کنم نبودم. در دوران تحصیل در مقاطع مختلف و دانشگاه دو مورد پیش اومد از بچه‌های دانشگاه بودن پیشنهاد دادن ولی تفاوت فرهنگی شدید داشتیم. من ترسیدم خیلی جلو نرفتم اون ها هم پا پس کشیدن (در صورتی که همون زمان کلی از بچه‌های دانشگاه از شهرهای مختلف با هم دوست شدن و ازدواج کردن) خلاصه همه این عوامل دست به دست هم داد تا به الآن که این شد شرایطم و تنها هستم. چند ساله شغل خوب و موقعیت اجتماعی خوبی دارم. و به لطف خدا و تلاش های خودم استقلال مالی خوبی دارم. قبلاً به جز نیاز جسمی که اذیت می‌کرد مشکل دیگه ای نداشتم، ولی الآن یک سال هست که فشار همزمان نیازهای عاطفی و جسمی و علاقه به مادر شدن دست به دست هم داده و منو تحت فشار قرار داده. راستش حس هایی که میاد و بهم فشار میاره یک بعدی نیست. (مثلا فقط ج نیست که بتونم. مدیریت کنم) وقتی این فشار میاد مجموعه ای از چندین نیاز هست... عاطفی روحی جسمی علاقه به کودک تشکیل خانواده و... یک جوریه که نمی تونم کنترل کنم خودم رو و داغون میشینم یک گوشه با دلهره اضطراب و ناراحتی. تو این دو سال که اصلاً خواستگاری نداشتم به جز دو مورد که هر دو متولد ۷۵ و 76 بودند نتونستم اختلاف سنی نزدیک ۹ یا ۸ سال سال رو هضم کنم. تو این یکی دو سال این قدر اذیت شدم که الآن با تراپیست هر هفته جلسه دارم و باید صحبت کنم.! یک مشاوره هم جدا می‌گیرم (اینها باعث شد ه حالم بهتر بشه ولی اون فشارها هنوز هست. در واقع مشکل من حل نشده فقط مسکن روی درد اصلی گذاشته شده) مشاورم میگه تو دیده نمیشی در بین افرادی که مناسبت هستن باید سعی کنی دیده بشی. نمی دونم واقعاً چه کار کنم، دیگه افراد مناسب من محل کار هستن که ما شاء الله همه مزدوج هستن. تازه تو محل کار هم به علت تشابه فامیلی با یکی از کارمندهای خانم منو با اون اشتباه می‌گرفتن و فکر می‌کردن متاهلم!!! خانواده ام هم ارتباط اجتماعی کمی دارن، مادرم که متخصص پروندن خواستگار هست ، پدرم آدم اجتماعی نیست از همون اول نبود. در حال حاضر اصلاً کیس مجرد اطرافم نمی بینم، عروسی و مجالس هم که می‌رفتم افراد کوچک‌تر از خودم از آب در می اومدن چون قیافه ام کمتر از سنم می زنه ، نمی دونم چه کار کنم، نمی دونم چرا این جوری شد سرنوشت من. دوستان و همکلاسی های من با شکل ظاهری خیلی پایین تراز من و با یک لیسان بارها نامزد کردن دوست شدن و حتی چند بار ازدواج کردند اون هم با پسرهای موفق ولی من هنوز اندر خم یک کوچه ام. می خوام برم پرورشگاه یک بچه بیارم ولی دو دل هستم. حس خوبی ندارم خودم و تنها با یک بچه! بدتر حس بدبختی دارم. انگار یک بدبخت تر از خودم رو دارم وارد حریمم می‌کنم. من دلم خانواده می خواد که همه توش باشن. نه فقط خودم و بچه. خیلی تحت فشارم، امّا نمی دونم چه کار کنم، اهل روابط آزاد و یا روابط شرعی کوتاه مدت هم نیستم. ببخشید که اینجا درد و دل کرذم حس کردم نیاز هست به جز تراپیست و مشاورم با مردم معمولی هم صحبت کنم با دخترها و پسرهای شبیه به خودم. اینجا رو مناسب دونستم. از اینکه متن من رو می خونید پیشاپیش سپاسگزارم. مشارکت در بحث و یا خواندن نظرات https://khbartar.blog.ir/post/18946 تعداد نظرات ثبت شده تا این لحظه: 93 آمار بازدید پست تا این لحظه: ۴۶۲۱ بازدید توسط ۳۳۱۶ نفر https://eitaa.com/khbartar
احساس نفرتم از مردان داره روح منو آلوده می کنه دختری هستم در بازه سنی (۲۳ تا ۲۶) (می‌ترسم شناسایی بشم اگه دقیق بگم) دانشجو هستم در یک رشته؛ که در کشور ما کاملاً تاپ و خاص محسوب میشه. من از بیرون بسیار دختر آروم و متینی هستم و به آرومی واقعاً شناخته میشم (بین فامیل و آشنایان) من از همون نوجوانی که کم کم خودم رو شناختم از آقایون بدم اومد به خاطر قرن‌ها استثمار و ظلمی که در حق خانوم ها شده و بعدتر به خاطر اینکه همیشه ما رو کم هوش تر و با کارهایی کمتر از پسرها می‌دیدند؛ و بعدها هم مدام با زنانی رو به رو شدم که دائماً تحت ظلم آقایون بودن به طرق مختلف؛ همین موضوع به نفرت من اضافه کرد. ولی در جهت مثبت باعث شدم دائم خودم رو تو رقابت ببینم خیلی درس خواندم با رتبه دو رقمی دانشگاه قبول شدم کنارش کار کردم رفتم یه ورزش رزمی (که اسم اون هم نمی‌خوام بگم) از یه طرف این نفرت باعث پیشرفتم شد از یه طرف دیگه آزارم می‌داد؛ از نظر روحی؛ جسمی و فیزیکی من یه دختر کاملم امّا خشمم نسبت به مردان اجازه نمی ده باهاشون درست رفتار کنم. مشکل اصلیم اینه؛ انگار می‌خوام ازشون انتقام بگیرم؛ تا حالا چندین مورد پیش اومده که براشون نقش بازی کردم؛ ظاهرم خوبه و خوش سر زبونم از طرفی موقعیتم خوبه که باعث میشه یه مردم راحت تحت تاثیر قرار بدم ولی همه شون رو زمین کوبیدم و به نحوی اذیت کردم (تا الآن ۱۱ مورد) خودم هم اذیت میشم باور کنید منو همه به خوش قلبی میشناسن؛ خیلی با بچه‌ها خوب برخورد می‌کنم حامی زنانم؛ شما منو نمی‌شناسین که ریا بشه خیلی کار خیر می‌کنم چند مورد زندانی آزاد کردم؛ امّا در رابطه با آقایون (با اینکه از نظر جنسی گرایشم طبیعیه کاملاً) (البته این هم اضافه کنم به هیچ طریقی در هیچ حدی رابطه فیزیکی و جنسی نداشتم) فقط احساس نفرت دارم. مدتی هم خواننده خاموش خانواده برتر بودم که اینجا احساساتم رو بدتر کرد؛ نظرات آقایون که می‌خوندم راجع به مسائل مختلف کاملاً قلدری و زن ستیزی و تنوع طلبی و خیانت (از نوع چند همسری و صیغه) و دیدگاه ابزاری به خانم‌ها حالم رو بدتر و نفرتم بیشتر می‌کرد؛ با خودم می‌گفتم دیدی اینها حقشونه و دوباره به یه پسر جدید آسیب می‌زدم خودم هم بعدش عذاب وجدان می‌گیرم؛ بعضی هاشون حق شون بود خودشون هم دخترها رو بازی می‌دادم ولی بعضی هاشون پسرهای خوبی بودن ولی از خشم من کم نمی‌شد؛ این میزان از عصبانیت داره روح منو آلوده می‌کنه و نمی‌دونم باید باهاش چه کار کنم. مشارکت در بحث و یا خواندن نظرات https://khbartar.blog.ir/post/18944 تعداد نظرات ثبت شده تا این لحظه: 190 آمار بازدید پست تا این لحظه: ۳۹۴۱ بازدید توسط ۲۵۶۷ نفر https://eitaa.com/khbartar
رفتار دختران برونگرا در جلسه اول خواستگاری سلام وقت بخیر سوال بنده در خصوص جلسه اول خواستگاری دخترانی هست که برونگرا و فعال، خوش صحبت هستند. خب می دونیم که در مرحله اول خواستگاری معمولاً یه سری موارد باید رعایت بشه سر و سنگین بودن یا آروم بودن، امّا برای دختری که خیلی شلوغ و برونگرا و اهل خنده و گفت و گو هست یه مقدار سخت میشه. خوب من توی مهمانی‌های فامیلی یا جمع دوستانه خیلی بیشتر از همه صحبت می کنم و فضا رو گرم می‌کنم حتی این اخلاقم سر کلاس درس و ... هم هست و تقریباً آروم بودن و تحمل فضای سنگین رو ندارم یعنی اگه جو حاکم سنگین باشه بدتر استرس می‌گیرم حتی خیلی از مواقع از همین صحبت‌ها و شوخی کردن هام به عنوان تکنیک خنثی سازی استرس برای کنفرانس‌ها و ... استفاده کردم. به نطرتون چنین فردی لازمه که جلسه اول مثل همیشه رفتار کنه و خودش باشه یا نه باید آروم و سر به زیر و کم صحبت باشه؟ ممکنه حضور با اون حالت همیشگی دید بدی برای جلسه اول خواستگاری به طرف مقابل نشون بده؟ (منظورم خواستگاری سنتی هست که معمولاً شناخت قبلی وجود نداره) ممنون از راهنمایی تون مشارکت در بحث و یا خواندن نظرات https://khbartar.blog.ir/post/18937 تعداد نظرات ثبت شده تا این لحظه: 47 آمار بازدید پست تا این لحظه: ۲۳۴۱ بازدید توسط ۱۵۶۹ نفر https://eitaa.com/khbartar
مهندس منطقی: وقتی حد و حدود ارتباط با همکلاسی از جنس مخالف رو رعایت نکنید و خارج از مباحث درسی صحبت کنید، نتیجش هم میشه احساسات (و نه عشق) نافرجام که باعث میشه موارد مهمی مثل عدم وجود کفویت و تطابق وضعیت مادی و فرهنگی رو نادیده بگیرید!
مهندس منطقی: هر عشق آتشینی روزی فروکش میکنه و اون زمان هست که تفاوت و تعارض های متعدد در زمینه های مختلف خودشون رو نشون میدن. همیشه قبل از به اصطلاح عاشق شدن و احساسی شدن یک ارتباط، وضعیت رو به لحاظ میزان عقلانی بودن بررسی کنید تا خدایی نکرده دچار پشیمانی در آینده نشید
مهندس منطقی: کنترل یک ارتباط و نوع اون خودش نشانی از بلوغ و آمادگی شخص برای داشتن ازدواجی درست و موفق هست
مهندس منطقی: سعی کنید فردی را برای ازدواج انتخاب کنید که حداکثر میزان تطابق در جنبه های مختلف را باهاش داشته باشید. سعی نکنید موردی را کوچک و یا نادیده بگیرید که در این صورت بعدا می فهمید فقط به خودتون بد کردید.
کمدی الهی: تو جو دانشگاه عشق و عاشقی زیاد اتفاق می افته و به نظر شخص خودم به عنوان یه کاربر این وبلاگ،اگر می خواید دچارش نشید،بی خیال ارتباط صمیمی با جنس مخالف بشید و اگر گرفتارش شدید،بهش پرو بال ندید و از کنارش رد بشید چون فقط باعث از دست رفتن تمرکز فکری و زمان و هزینه میشه.
هواخواه توام: سعی کن کسی رو انتخاب کنی که بهت آرامش بده،بتونی در کنارش خود واقعی ات باشی،مجبور نباشی نقش بازی کنی،همچین آدمی رو اگر پیدا کردی لایق ستایش هست.
مرد: غریزه جنسی اگر کنترل نشه پر قدرت ترین و مخرب ترین احساس برای تمام انسان هاست. مرد و زن هم نداره. دلیل و لزوم رعایت حجاب هم همینه. شما حجاب درست + رفتار درست + مراوده با انسان های درست + حضور در مکان درست داشته باشید، مطمئن باشید در امنیت کامل به سر خواهید برد. نیازی به نگرانی های افراطی نیست. افراد هیز و مشکل دار بیشتر دنبال مواردی میگردن که با سختی کم و صرف زمان هرچه کمتر بتونن به خواسته هاشون برسن.
بعد از گرفتن دیپلم افسرده شدم، چطوری به زندگی برگردم؟ سلام دوستان وقت تون به خیر دختری ۲۳ ساله هستم که بعد از گرفتن دیپلم به دلیل اشتباهم مبتلا به افسردگی شدم. یک بار از دانشگاه انصراف دادم و الآن آخرین مدرک تحصیلیم دیپلم، مداوم احساس ناکافی بودن می‌کنم و حس می‌کنم خیلی از همسن هام عقب موندم نه تحصیل کردم نه شغلی دارم و نه حتی ازدواج کردم. امسال برای کنکور شرکت کردم ولی تا الآن نخوندم، استرس و اهمال کاری دست از سرم بر نمی داره از یک طرف احساس نیاز عاطفی یک شخص رو تو زندگیم حس می‌کنم امّا شخصی با خصوصیاتی که می خوام هنوز پیدا نکردم. نا امید و سرخورده ام به خاطر افسردگی مهارت ارتباط اجتماعیم رو از دست دادم، دوستی نزدیکی ندارم. نمی دونم چطوری خودم رو نجات بدم، کلافه ام، چطوری به زندگی برگردم؟ مشارکت در بحث و یا خواندن نظرات https://khbartar.blog.ir/post/18934 تعداد نظرات ثبت شده تا این لحظه: 25 آمار بازدید پست تا این لحظه: ۱۴۰۱ بازدید توسط ۹۹۷ نفر https://eitaa.com/khbartar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📍 زائران امام هشتم غافلگیر شدند! 🧷 حس فوق العاده دریافت غذای متبرک حضرت از جایی که فکرش را هم نمی‌کردند... ⁦✍️⁩ کانال خبری تحلیلی را دنبال کنید @Akhbarvijehh
پدر دختر مورد علاقه م فیش حقوقی و حکم کارگزینی منو می خواد من پسری ۲۸ ساله هستم کارمند یکی از ادارت دولتی و از خانواده خواستم برام دختر مناسب پیدا کنند تا اینکه خواهرم که یکی از دوستانش اش را بهم معرفی کرد و یک ملاقات حضوری کوتاه بین من و اون خانم ترتیب داد و من پسندیدم و برای ادامه جلسات معارفه یا تعیین زمان جلسه خواستگاری را منوط به اجازه پدرش کرد. با پدرش صحبت کردم بعد از سلام احوالپرسی از درآمدم پرسید منم بهش به طور تقریبی حقوق ماهانه ام را گفتم بعد بهم گفت فیش حقوقی آخرین ماه، حکم کارگزینی آخرین سال و قرارداد کاری ات را بیار تا ببینم و اگه مورد تاییدم من بود برای تعیین جلسه خواستگاری اقدام می‌کنم. بهش گقتم قرارداد کاری ام دست من نیست گقتش کارگزینی باید نسخه دوم بهت بده اگه قبول نکردند نسخه دوم بدند از قرارداد کاری کپی بگبر و به من نشون بده یعنی من باید این سه تا را بهش نشون بدم تا شاید ایشان اجاره بدند که من با خانواده به خواستگاری دخترش بیاییم، البته پدر دختر مورد علاقه قبلاً کارمند دولتی بودند و با سمت معاونت کل اداره دولتی تو شهرمان بازنشسته شدند و به این موارد مسلط هست. حالا با این درخواست پدر زن آینده چطور برخورد کنم؟ تو واتس اپ به اون خانم گفتن گفتش اجازه من دست پدرم هست و باید انجام بدی تا قرار خواستگاری بعد با یکی از دوستانم مطرح کردم گفت لج کن و بگو نشون نمی‌دم چنین فردی ارزش نداره باهات فامیل بشه. یکی دیگه هم بهم گفت همانطور که مدیر و ناظم‌ها تو مدرسه ابتدایی با بچه‌ها بد اخلاق هستند تا بچه‌ها حساب کار دستشان بیاد بعدش خوش اخلاق مبشند این هم خواسته اول کار ازت زهر چشم بگیره بعد باهات راه میاد و به درخواستش عمل کن. شما جای من بودید چه کار می کردید؟ یا پیشنهاد شما به من چیه؟ https://khbartar.blog.ir/post/18932 ۲۱۵۰ بازدید توسط ۱۴۶۵ نفر سه شنبه ۲۶ بهمن ۰۰ - ۱۲:۴۵ نظرات تائید شده (۵۹) https://eitaa.com/khbartar
یه دختر: یه استاد روانشناسی داشتیم خیلی با سواد بود میگفت هیچ وقت با مراجعینی که درگیر مشکلات احساسی هستن با منطق حرف نمیزنم چون خودشون هر چی که من بخوام بگم رو بهتر می دونند
کاربر خانواده برتر: ببینید آشنایی خارج از چهارچوب چه نتایجی داره و چطور می تونه عمر انسان ها رو تلف کنه و فرصت های زندگیشون رو نابود کنه. سعی کنیم از دیگران عبرت بگیریم تا خودمون عبرت دیگران نشیم. اکثر پست های خانواده برتر درباره دوستی دخترها و پسرها، محتواش همین چیزاست. تا به حال ندیدم کسی پست بذاره که با جنس مخالف دوست بوده و الان حالش خوبه. سعی کنید اگه حالتون خوب نیست، با چیزای دیگه خودتون رو سرگرم کنید نه با جنس مخالف. چیزهای زیادی هست که می تونه حال شما رو خوب کنه و دوستی بی چارچوب ( یعنی خارج از چهارچوب ازدواج رسمی) با جنس مخالف نه تنها حالتون رو خوب نمی کنه، عامل استرس و اضطراب ، عامل تلف شدن وقت و زمان، عامل آوارگی در ایامی که می تونستید با فرد دیگه ای ازدواج کنید ، و در یه کلمه عامل بدبختی اون هم در اوج جوانی است.
کاربر: هر چه زود تر رابطه و دوستی تمام بشه دردش کمتره، بله درد داره اما با گذشت زمان درد قطع این دوستی بیشتر میشه پس الان از هم جدا بشید بهتر از دو ماه دیگه هست.
علی: یه روایت هست که میگه ازدواج تون رو بر پایه روابط پنهانی بنیان نکنید