سلام علیکم
لینک یادبود مجازی سید حسن نصرالله تقدیم شما:
https://iPorse.ir/6255548
#پشت_تپههای_ماهور - ۳۵
خاطرات آزاده فتاح کریمی
سرکار خانم بیات تبار
✾࿐༅○◉○༅࿐✾
فصل پنجم
ابراهیم روزنامه را گرفت و همین که چشمش به تیتر بزرگ یکی از صفحات افتاد سرش را بلند کرد و با ناباوری گفت: بچهها ببینید اینجا چی نوشته.
جمله عربی را خواند و ترجمه کرد: «وقف اطلاق النار... ! آتش بس اعلام شده.»
کسانی که عقب تر بودند با شنیدن کلمه آتش بس، گوشهای شان تیز شد و جلوتر آمدند.
- چی؟! آتش بس؟ غیر ممکنه !
من گفتم: همشو بخون ببینیم دقیقاً چی نوشته.
ابراهیم بقیه مقاله را خواند و گفت آره درسته! ایناهاش اینجا. از ایران انتقاد کرده و گفته سرمایه های مارو هدر داد. ما میخواستیم با اسرائیل جنگ کنیم نه یک کشور اسلامی. تازه اینجا نوشته که آتش بس یک ماه پیش بوده.
جمله آخر را کشدار گفت و سرش را تکان داد. بقیه مقاله در صفحه های بعد بود. اگرچه عراق علیه ایران صحبت کرده و همه چیز را به نفع خودش نوشته بود ولی در همان نیم صفحه، برای ما خبر سرنوشت سازی داشت که یک ماه از وجود آن بی خبر بودیم.
ابوالفضل وهابی خنده تلخی کرد و گفت: «پس این جور که معلومه خیلی اتفاقات مهمی افتاده که ما ازش بی خبریم.»
احمد ادامه حرف او را گرفت: این جا عالم بی خبریه داداش! ما کلا از همه چی بی خبریم.»
یکی دیگر از بچه ها گفت: «من که باور نمیکنم این روزنامه ها درست نوشته
باشن.»
ابراهیم قسمتی از مقاله را نشانش داد و گفت: «باور کنیم یا نکنیم بالاخره یک اتفاقاتی افتادهاست. این جا نوشته که صدام مجبور به قبول آتش بس شده.»
هرکس چیزی میگفت و هنوز باورمان نمیشد که جنگ یک ماه پیش تمام شده. تا آن روز فکر میکردم که بالاخره یک روز ایران پیروز می شود و با تصرف شهر تکریت ما آزاد میشویم. از طرفی فکر میکردم چه اتفاقی باعث شده تا امام چنین تصمیمی بگیرد؟
ادامه دارد...
👇نشانی ما👇
" خيمة الشهداء "
🆔 ایتا: @kheime_shohada110
🔺اعتراف تلخ پزشکیان!
🔹«ادعاهای سران آمریکا و کشورهای اروپایی که در ازای پاسخندادنِ ایران به ترور شهید هنیه وعده آتشبس میدادند، تماما دروغ بود»
👇نشانی ما👇
" خيمة الشهداء "
🆔 ایتا: @kheime_shohada110