1_208537320.mp3
11.47M
🔰پویش قرائت #دعای_هفتم_صحیفه_سجادیه🌹
هرشب ساعت ۸ به وقت امام رضا
🎼🎤حاج محمود کریمی
#نشرحداکثری
#کرونا
@kheiybar
#به_مجنون_گفتم_زنده_بمان📙
✨ #شهید_محمد_ابراهیم_همت
به روایت همسر
قسمت 3⃣2⃣
ابراهیم نمی دیدش، محلش نمی گذاشت.
سعی کردم خودم را کنترل کنم. نتوانستم،
گفتم : " تو خیلی بی عاطفه شده ای، ابراهیم.
از دیشب تا حالا که به من محل نمی دهی، حالا هم که به این بچهها. "😢
جوابم را نداد. روش را کرد آن طرف.
عصبانی شدم،
گفتم : " با تو هستم مرد، نه با دیوار. "
رفتم روبروش نشستم، خواستم حرف بزنم، که دیدم اشک تمام صورتش را خیس کرده.😔
گفتم : " حالا من هیچی، این بچه چه گناهی کرده که.... "
بریده شدنش را دیدم. دیگر آن دلبستگی قبلی را به ما نداشت. دفعه های قبل می آمد دورمان می چرخید، قربان صدقه مان می رفت، می گفت، می خندید.
ولی آن شب فقط آمده بود یک بار دیگر ما را ببیند خیالش راحت بشود برود.💔
صدا که حمله که از رادیو بلند شد
گفت : "عملیات در جزیره مجنون ست.
به خودم گفتم :
"نکند شوخی های ما از لیلی و مجنون بی حکمت نبود، که ابراهیم حالا باید برود جزیره مجنون و من بمانم این جا؟☹️
فهرستی را یادم آمد که ابراهیم آن بار آورد نشانم داد و
گفت : " همه شان به جز یک نفر شهید شده اند. "
گفت : " چهره اینها نشان می دهد که آماده رفتن هستند و توی عملیات بعدی شهید می شوند. "🕊
عملیات خیبر را می گفت، در جزیره مجنون.
تعدادشان سیزده نفر بود. ابراهیم پایین فهرست نوشت چهارده و جلوش سه تا نقطه گذاشت.
گفتم : " این چهاردهمی؟ "
گفت : " نمی دانم. "
لبخند زد. نمی خواستم آن لحظه بفهمم منظورش از آن چهارده و از آن سه نقطه و آن لبخند چیست.😞
بعدها یقین پیدا کردم آمده از همه مان دل بکند.چون مثل هر بار نرفت بند پوتین های گشاد و کهنه اش را توی ماشین ببندد.
نشست دم در، با آرامش تمام بند های پوتینش را بست. بعد بلند شد رفت مهدی را بغل کرد که با هم برویم به خانه عبادیان سفارش کند ما پیش آنها زندگی کنیم تا بنایی تمام شود.👌
توی راه می خندید، به مهدی
می گفت : " بابا تو روز به روز داری تپل مپل تر می شوی. فکر نمی کنی این مادرت چطور می خواهد بزرگت کند؟ "
اصلا نمی گفت :من یا ما. فقط می گفت : " مادرت. "😔
وقتی در زد و خانم عبادیان آمد،یکی از بچهها را داد دستش، ازش تشکر کرد، دعایش کرد که چطور زحمت مارا می کشد. بخصوص برای مصطفی، که آنجا به دنیا آمده بود و تمام بی خوابی ها و سختی های آمدنش روی دوش او بود،
می خواست حسابش را صاف کند با تشکر هایی که می کرد یا عذرهایی که می خواست.
به من مثل همیشه فقط گفت :
" حلالم کن، ژیلا. "😢
خندید رفت.
دنبالش نرفتم. همان جا ایستادم، نگاهش کردم که چطور گردنش را راست گرفته بودو قدش از همیشه بلند تر به نظر می رسید. که چطور داشت می رفت. که چطور داشت از دستم می رفت. و چقدر آن لباس سبز بهش می آمد.
از همان لحظه داشت دلم براش تنگ می شد.😢
می خواستم بدوم بروم پیشش. نشد. نرفتم. نخواستم. به خودم گفتم :باز بر می گردد. مطمئنم.
هر چه منتظر روشن شدن ماشین شدم، صدایی نیامد. بیست دقیقه ای حتی طول کشید. به خانم عبادیان
گفتم : "بروم ببینم چی شده که ماشین راه نیفتاده. "
تا بلند شدم صدای ماشین آمد. در را باز کردم. سرما زد توی صورتم. ماشین راه افتاد. چشم هام پر اشک شدند.😭
به خودم دلداری دادم که بر می گردد. مثل همیشه بر می گردد. آن قدر نماز می خوانم، آن قدر دعا می کنم که برگردد
مگر جرات دارد بر نگردد؟😔
#ادامه_دارد...
@kheiybar
@shahedaneosve
اَز اِبراهیمهمت تا خُدا❤
❣ #قرار_شبانه 🌸ختم صلوات به نیابت از ✨شهیدمحمدابراهیمهمت✨ ✨شهید حاج قاسم سلیمانی✨ هدیه به { اما
جمع کل صلوات
🌸8,826🌸
قبول باشه از همگی حاجت روا بشید ان شاءالله💐
❣ #قرار_شبانه
🌸ختم صلوات به نیابت از
✨شهید محمد ابراهیم همت✨
✨شهید حاج قاسم سلیمانی✨
هدیه به { امامسجاد ع،امام محمدباقر ع، و امام جعفرصادق ع} برای سلامتی و تعجیل در ظهور آقا امام زمان عج💐
🌺مهلت صلواتفرستان تا فرداشب ساعت۲۱🌺
تعداد صلوات های خودتون رو به این آیدی بفرستین👇👇
@Behzadii
ایـݩ ڪانال وقف آقای غریبمان است😔👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2779709457Cea40fa4630
312+1=???
او شاید #منتظر_تُــوست👆😔
💔💔💔💔💔💔💔💔💔💔
گاهے بعضی نگاه ها
چشـــــم دل را
رو بسوی خـدا باز مےڪند!🕊
مخصوصاً اگر آن نگاه
از قابِ چشم های✨
آسمانی شهید باشد😍
روحت جاودانه برادر شهیدم✨
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
#روزتون_مزیݩ_به_نگاهشهید🌹
@kheiybar
#امام_باقر (علیه السلام) :
☑️ بدانید کسی که #منتظر حکومت حق باشد☝️ ، پاداش او همانند پاداش #روزه دار شب زنده دار است.✨📿
📚اصول کافی جلد ۲صفحه۱۷۶
@kheiybar
#خاطراتشهیدهمتماهرمضان
#ابراهيم و يونس در تاريكي به نماز ايستادهاند. گروهبان، سـيني غـذا و آب را
كنارشان ميگذارد و با حسرت نگاهشان ميكند🙁. يك لحظه به ياد مرخصي #ابراهيم
ميافتد. #ابراهيم ميتوانست اين لحظات ماه رمضان را در كنار خانواده و در راحتي و آسايش
سپري كند👌. او روزه گرفتن در محلة دلنشين خودشان، نمازهاي جماعـت مسـجد
محل و افطاري در ايوان باصفاي خانه🙂 ـ آن هم در كنار كربلايي و ننه نصرت را
خيلي دوست داشت☺️، اما گروهبان خـوب مـيدانسـت كـه روزهـاي سـخت و
طاقتفرساي بازداشتگاه و در کنار بقیه سربازها براي او لذتبخشتر از هر چيز ديگري است.🌹
#شهیدحاجمحمدابراهیمهمت
@kheiybar
Tahdir-joze4.mp3
4.12M
تند خوانی قرآن✨
استاد معتز آقایی🎤
#جــزء_چهارم
#ماه_رمضان📿
به نیابت از #شهید_مدافع_حرم_علیرضا_نوری 🕊
@kheiybar
#رهبرانہ♥️
ماه رمضان ماه تقابل رفتارهاے شیطانی♨️ از یک سو و اطاعت و عبودیت از سوی دیگر است🍃. مسئله، مسئله تقابل شیطان و تقابل تقواست.👌
#امام_خامنهاے
#حضرت_آقا✨
@kheiybar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 روایت شنیدنی از کارت بانکی سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
این همه سال به موجودی کارت دست نزده بود😔
#سردار_دلهــا
#حاج_قاسم_سلیمانی
@kheiybar
👤 استاد #رائفی_پور :
در نماز امامزمان(عج) که توحیدیترین نماز است، بخش «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعینُ» که صد مرتبه تکرار میشود، برای خدا است.☝️
اهلبیت(ع) باید ما را به خدا برسانند، اهلبیت(ع) آدرس نیستند، بلکه کشتی نجات هستند که هم آدرس میدهند و هم ما را با خودشان میبرند✨. اینطور نیست که بگوید: «برو!» تو را با خود میبرد. میگوید: «بیا برویم.» در طوفانهای گناه، ذنوب و معصیتها، کشتی نجاتِ تو هستند.✅
#عکس_نوشت
@kheiybar
آیت الله مرعشی (ره):
🌸سفارش میکنم به خواندن قرآن و هدیه آن به ارواح مومنین بی وارث👌که این عمل موجب توفیق بیشتر میشود.✨
@kheiybar
ماجرای آخرین ماه رمضان حاج قاسم و هدیه گرفتن انگشتر
✍فرزند سردار شهید حسین پورجعفری دستیار و همرزم حاج قاسم سلیمانی: یک سال گذشت از آخرین روزی که قرار بود برای افطار همگی دور هم جمع باشیم تا مهمان ویژه بابا از راه برسد.☺️ همه چیز آماده و مهیا بود، مهمانهای بابا حسین یک به یک از راه میرسیدند.
صدای اذان که شنیده شد سجادهها پهن شد. حاج قاسم به نماز ایستاد و دیگران پشت سرشان ایستادند😊. آن شب بعد از افطار یک به یکمان انگشتری را از حاجی به هدیه گرفتیم.☺️
💔امسال جایشان خالیست. امسال دیگر خبری از حضور آن عزیزان نیست...😔
@kheiybar
🍃 حاج قاسم هنگام افطار میگفت نزدیک افطار، عطش انسان برای آب و غذا زیاد میشود؛ در این لحظهها اجر این نماز بیشتر است 🌺
@kheiybar
هدایت شده از پستهایآمادهکانالشهیدهمت
1_208537320.mp3
11.47M
🔰پویش قرائت #دعای_هفتم_صحیفه_سجادیه🌹
هرشب ساعت ۸ به وقت امام رضا
🎼🎤حاج محمود کریمی
#نشرحداکثری
#کرونا
@kheiybar
#به_مجنون_گفتم_زنده_بمان📙
✨ #شهید_محمد_ابراهیم_همت
به روایت همسر
قسمت 4⃣2⃣
تنها عملیاتی که ابراهیم اصرار داشت نروم اصفهان، بر خلاف گذشته، همین خیبر بود.
بمباران هم بیشتر از پیش شده بود. حتی خانه های نزدیک مارا زدند.
این بار همه به خانواده هایشان زنگ می زدند، جز ابراهیم.😞
خیلی بهم برخورد. بخصوص پیش بقیه خانم ها.
همه شوهر ها زنگ می زدند و احوال می پرسیدند، ولی ابراهیم به روی مباركش نمی آورد.😒
یکبار که زنگ زد،
گفتم : " چهار تا زنگ هم بزن احوال مان را بپرس. هیچ نمی گویی مرده ایم، زنده ایم توی این بمباران؟
اصلا برات مهم هست این چیزها؟ "
گفت : "شماها طوری تان نمی شود. چون قرار است من پیش مرگ تان بشوم.😢
خدا شاهد ست که عین همین جمله را گفت. "
گفت : " مگر من چند بار به تو نگفتم که از خدا خواسته ام داغ شما را به دل من نگذارد ؟ "😢
گفتم : " پس دل من چی، دل ما چی؟ "
بمباران آن قدر زیاد بود یک روز دیدم پدرم آمده اسلام آباد دنبال من. با ماشین آمده بود. شب به ابراهیم زنگ زدم
گفتم : " پدرم آمده مرا ببرد، اجازه هست بروم؟ "
گفت : " اختیار با خودت است، هر جور که دوست داری عمل کن. "🙁
گفتم : " نمی آیی خانه؟ خانه مان قشنگ شده، بیا ببین و برو. "
گفت : " نه، نمی توانم. "
گفتم :" تورا به خدا بیا یک باردیگر ببینمت. "
گفت : " نمی توانم. به همان خدا قسم نمی توانم. "😔
به پدرم نگفتم نه، ولی از رفتن هم حرفی نزدم.
جوش آورد گفت : " حق نداری اینجا بمانی!"
گفتم : " ابراهیم تنها ست آخر. "
گفت :" تو فقط زن مردم نیستی. دختر من هم هستی. من هم دلواپس تو و بچه هاتم. ابراهیم هم اینجوری خیالش راحتر ست. "
گفتم : " نمی شود که من بیایم جای امن و او.... "😔
گفت : " اصلاً هیچ شده پیش خودت بگویی صبح تا شب رادیو دارد چی از این جا می گوید و چی سر من و مادرت می آید؟ "
صداش لرزید.
گفتم : " چشم. "
راهی شدیم رفتیم.
اوایل اسفند بود، من برای دیدن یا شنیدن صدای ابراهیم ثانیه شماری می کردم.😢
یک روز در میان زنگ می زد. آخرین بارش سهشنبه بود، شانزده اسفند، ساعت چهار و نیم عصر.
چند بار گفت : " خیلی دلم برات تنگ شده، می خواهم ببینم تان." 💔
گفتم :" می آیی؟ "
گفت : " اگر شد بیست و چهار ساعته می آیم می ببینمتان و بر می گردم. اگر نشد یکی را می فرستم بیاید دنبالتان. "
مکث کرد و گفت :" می آیید اهواز اگر بفرستم؟ "
گفتم : " کور از خدا چه می خواهد؟ "
گفت :" سخت نیست با دوتا بچه؟ "
گفتم :" با تمام سختی هایش به دیدن تو می ارزد. "😢
یک هفته گذشت. نه از خودش خبری شد نه از تلفنش.
داشتم خودم را برای دیدنش برای آمدنش آماده می کردم. خانه را تمیز می کردم و خیلی کارهای دیگر.
شبی حدود نصف شب، احساس کردم طوفان شده.
به خواهرم گفتم :" انگار می خواهد طوفان بدی بشود؟ "😔
گفت : " اصلاً باد نمی آید، چه برسد به طوفان."
باز خوابیدم، بیدار شدم، گریه کردم.😭
گفت : " امشب تو چته؟ "
گفتم : " وحشت دارم. از شب اول قبر."
گفت:" این حرف های عجیب و غریب چیه که می زنی امشب؟ "
صبح بلند شدم بچهها را برداشتم راه افتادم، جایی کار داشتم، خانه خالم، نجف آباد. با مینی بوس رفتیم.
خواهرم هم بود. رادیوی مینی بوس روشن بود. زنگ اخبار ساعت دو بعدازظهر را زد.
گوش هام تیز شد،گوینده خبرها را خواند، یکی از خبر ها بند دلم را پاره کرد.😭
شک کردم. به خودم گفتم :حتماً اشتباه شنیده ام.💔
#ادامه_دارد....
@kheiybar
@shahedaneosve
اَز اِبراهیمهمت تا خُدا❤
❣ #قرار_شبانه 🌸ختم صلوات به نیابت از ✨شهید محمد ابراهیم همت✨ ✨شهید حاج قاسم سلیمانی✨ هدیه به { ا
جمع کل صلوات
🌸8,513🌸
قبول باشه از همگی حاجت روا بشید ان شاءالله💐
❣ #قرار_شبانه
🌸ختم صلوات به نیابت از
✨شهید محمد ابراهیم همت✨
✨شهید حاج قاسم سلیمانی✨
هدیه به { امامموسیکاظم ع،امامرضا ع، امام محمدتقی ع، و امام علینقی ع } برای سلامتی و تعجیل در ظهور آقا امام زمان عج💐
🌺مهلت صلوات فرستادن فرداشب تا ساعت ۲۱🌺
تعداد صلوات های خودتون رو به این آیدی بفرستین👇👇
@Behzadii
ای ڪاش در این ماه خراسان باشم
در سایہی لطف شمسِ تابان باشم✨
آقا بطلب ڪه در چنین ماه عزیز🌱
بر سفرهی افطار تو مهمان باشم💔
【السلام علیک یا امام رضا(ع)】
#چهارشنبههای_امامرضایی💛
@kheiybar
🌤صبح است و
بهاراست و
هوا مست و دل انگیز🌱
شادی خدا قسمت افراد سحرخیز🕊
یاران و عزیزان دلم !
صبح شما خوش😍☝️
از عطر بهاران بشوید یکسره لبریز✨
#شهید_محمد_ابراهیم_همت
#روزتون_مزیݩ_به_نگاهشهید🌹
@kheiybar
#امام_رضا_علیه_السلام
🌸خداوندروزه را واجب کرد
تا درد تشنگی و گرسنگی را بچشید
و فقرا را دریابید.☝️
📚:علل الشرایع/ص۱۹
🔺در این روزها یاد فقرا باشیم🔻
@kheiybar