eitaa logo
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
39.3هزار دنبال‌کننده
21.1هزار عکس
3.3هزار ویدیو
15 فایل
این‌شعر پراز برات #ابرآهیمـ است #بےسَر و #مخلص،ذات #ابرآهیمـ است تغییرمسیرخیلے از آدمها اینهاهمہ‌معجزات #ابرآهیمـ است😍 خادم‌الشهدا👈 @shahiidhemat تبلیغات ارزان⬇ https://eitaa.com/joinchat/3688497312Ce08ce141d8 نذورات‌ مهدوی @seshanbehmahdaviii
مشاهده در ایتا
دانلود
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
#گفتگو_با_مادرشهید☺️ #شهید_محمد_ابراهیم_همت👇 وقتی حاج احمد متوسلیان، رفیق شفیق #حاج‌ابراهیم، پای او
#گفتگو_با_مادرشهید☺️ #محمد_ابراهیم_همت👇 با دستور امام خمینی؛ راهی مکه شد از مادر در خصوص #حاجی شدن #محمدابراهیم می‌پرسیم و او در پاسخ می‌گوید: «در همان سال‌ها، امام (ره)به او دستور می‌دهد که برای تبلیغ به عربستان برود🚶. این طور که یادم هست یک دستگاه چاپ📇 را چند قسمت کرده و با خودشان به مکه می‌برند تا به راحتی عکس های امام را چاپ و پخش کنند🙂. البته ناگفته نماند که #حاجی زمان جنگ هم چند باری قاچاقی و با چهره‌ای پوشیده🙊 به طوری که شناسایی نشود؛ به کربلا و زیارت امام حسین(ع) می‌رود!»❤️☺️ #ادامه_‌دارد... @kheiybar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌺🍃 روزهایم یک به یک می‌گذرند  حال و روزم خنده دار است.... پُر شده ام از ادعا ! دم ‌از شهدا می‌زنم.... به‌خیال خودم شهید خواهم شد😔 خوشـا به حالت بدون ادعا شهیــد شدی🕊 بُعد فاصله بین‌مان بیداد می‌کند💔 رفیق گاهی نگاهم کن....✋ #شهید_محمد_ابراهیم_همت #شبتون‌شهدایے💚 @kheiybar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹امام رضا(ع)🌹 خسته ام از مکر دنیا ، چاره چیست؟ مانده ام تنهای تنها ، چاره چیست؟💔 نفس بد ، انداخت از چشمت مرا😞 حبس گشتم در خود آقا چاره چیست؟ غیر چشم خیس و داغ دوری ات😢 قسمت ما نیست اما چاره چیست؟😔 قطرهٔ ناچیز و بی مقدار را جز نظر بر لطف دریا چاره چیست؟ تو مرا بیرون کنی دق می کنم🙁 بنده را جز لطف مولا چاره چیست؟ من غلط کردم ، پشیمانم ، بگو... جان زینب ، جان زهرا چاره چیست؟😭 💚 @kheiybar
🍃🌺🍃 یڪ جایــی لابه لایِ خنده‌های شیرین‌تان دلم مانده انگار سخت دلتنگــــم💔 مرا نه ! دلـم را دریابیـــد ...🕊 #حاج_محمدابراهیم‌همتِ #روزتون_مزیݩ_به_نگاه‌شهید☺️❤️ @kheiybar
✍استاد خیرآبادی: طوری از رمضان بهره برداری کنید☝️ که گویا آخرین ماه رمضان عمر شماست.🍃 💢رمضان فرصت بی بدیلی هست برای تبدیل انبارهای گناهانی که از ابتدای تکلیف به عالم آخرت پیش فرستادیم😞👌 @kheiybar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#دیدار اولین دیدار #همت با حضرت امام(رحمه الله علیه) ، تاثیر عمیقی در وجود او گذاشته بود☺️. #همت تازه سپاه قمشه را راه‌اندازی كرده بود و از این‌كه می‌توانست امام و مقتدای خودش را ببیند، خوشحال بود🙂.وقتی از دیدار حضرت امام(رحمه الله علیه) برگشت، تا مدتها از نشئه این دیدار سرمست بود👌. خودش می‌گفت: «خیلی منقلب شده‌ام،»😢  پرسیدم: «آن‌جا چه اتفاقی افتاد؟» گفت: دست آقا را بوسیدم و امام دست خود را به محاسن من كشید☺️. در آن لحظه كه امام این كار را كرد، من دیگر در حال خودم نبودم. حالتی به من دست داد كه تا زنده‌ام فراموش نخواهم كرد.»😞 او قبلاً هم امام(رحمت الله علیه) را دیده بود. اولین روزی كه ایشان به ایران آمدند؛ #همت میان جمعیت مشتاق در بهشت‌زهرا(س)، امام(ره) را دیده بود ولی آن‌بار با این ‌بار تفاوتهای بسیاری داشت.🍃 نوازش حضرت امام(ره) روح او را چنان آشفته كرده بود كه دیگر در قفس تنش نمی‌گنجید و چنین شد كه عشق و علاقه او به مقتدایش تا شهادت مظلومانه‌اش او را همراهی می‌كرد.🕊💔 راوی : برادرشهید #محمد_ابراهیم_همت❤️ @kheiybar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#حسین_یکتا🎤 فرمانده گردانی میگفت خواب دیدم امام عصرو... آقا گفت لیست گردان و بده. لیست و دادم شروع کردند با خوکار قرمز ، زیر بعضی اسم ها رو خط کشیدن.. زیر هرررر اسمی خط کشید ، تو عملیات ، شهید شد😭❤️ز بچه هاااا ! لیست اسم شماها دست شهداست دارن میبرن پیش امام زمان... میگن آقا من از این دختر/از این پسر ، خیلییی راضی ام😍 آقا براش خوشگل بنویس😍 بعد فکر کن ، آقا خودکار سبزشو ور داره بگه این سرباز خودمه😍 بچه هاااا ? بخر بخره ها ! مهمونیه😍 بچه ها زود باشین.. #امام_زمان💚 @emame_zamanam
👇👇 سلام به آقا امام حسین علیه السلام وهمه شهدایی که جانشان را هدیه به سرور وسالارشان حسین بن علی نمودند داستان به دنیا آمدن فرزند من مانند مادر هست اما باکمی تفاوت حدود سه سالی بود برای بچه دارشدنم تلاش میکردم ونتیجه ای نگرفته بودم قصد کرده بودم اگر فرزندم پسر شد نامش را حسین بگذارم تا اینکه بعداز هشت ماه ومعالجه دکترودارو یه روز نزدیک صبح خواب عجیبی دیدم :خواب دیدم آقا امام حسین وتمام لشکریانشان مقابل من درخانه پدربزرگم رودررویم ایستاده اند ومن هرچه نگاه میکنم صفی طولانی وبزرگ را میبینم آقاجانم پارچه ای سفید مانند قنداق بچه به من میدهد وبا صدایی دلنشین میگویند این ولد هدیه ایست از طرف حضرت رسول (ص)ومن آن پارچه را میگرم وزیر آن را نگاه میکنم ولی بچه ای زیرآن نبود تا اینکه میروم خواهرم راصدا میزنم که بیایدآقایمان را ببیند ولی ایشان از جلوی چشمانم میروند من وقتی بیدارشدم خوابم را به همسرم گفتم ایشان هم با اسم حسین موافقت کرد و حالا حسین سه ساله من بزرگ شده است ودوست دارد خواهری داشته باشد که نامش زینب بگذارم آرزویش این است که با بازی کند وبرایش کتاب قصه وشعر بخواندو داداش صدایش کند @enayate_shahidhemat