eitaa logo
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
38.8هزار دنبال‌کننده
21.2هزار عکس
3.3هزار ویدیو
15 فایل
این‌شعر پراز برات #ابرآهیمـ است #بےسَر و #مخلص،ذات #ابرآهیمـ است تغییرمسیرخیلے از آدمها اینهاهمہ‌معجزات #ابرآهیمـ است😍 خادم‌الشهدا👈 @shahiidhemat تبلیغات ارزان⬇ https://eitaa.com/joinchat/3688497312Ce08ce141d8 نذورات‌ مهدوی @seshanbehmahdaviii
مشاهده در ایتا
دانلود
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
💖💐💕🔆 #داستــان_دنبــــاله_دارداستان واقعی و بسیار جذاب#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا #قسمت_ پنجاه وپنجم ی
💖💐💕🔆 واقعی و بسیار جذاب پنجاه وششم شکایت کردیم به .... تاجر آمریکایی پول واریز کرده بود به حساب تاجر ترکی اون پول را بالا کشیده بود و شده یه قطر آب .... وقتی از دفتر پلیس بیرون اومدیم بابا تا خونه ی کلمه هم حرف نزد -بابا یه لیوان آب برات بیارم یهو غش کرد افتاد زمین باباااااا باباااااا بچه ها زنگ بزنید آمبولانس بابا را انتقال دادن بیمارستان میلاد دکتر گفت باید سریع انتقال داده بشه ..... ساعتها به کندی میگذشت تا دکتر از اتاق عمل خارج شد -آقای دکتر چی شد؟ دکتر:تا جایی که به ما مربوط میشد انجام شده بقیه اش دعا کنید براش 🙏 😔😔😔😔باتمام اختلاف نظرها اما پدرم بود رفتم مزار ....رفتم مزار -رضا 😭😭😭 هیچکس رو ندارم جز بابا پیش حاجی ضمانت کن بابام نره و حالش بهتر شه ‌‌عصری برگشتم بیمارستان بابا به هوش اومده بود😊😊 ..... ✍با ادامه داستان همراه ما باشید .... فقط باذکر نویسنده وذکر مجاز است : بانو....ش @kheiybar
#رفیـ‌ق‌خـدایی 🕊|رفیقِ‌خُدایی وَقتی‌ببینه‌داری‌‌غَـرق‌میشی -نِجـاتت‌میـده..،😍 #بی‌منت.. #رفاقتمون‌روخدایی‌ڪنیم:)☺️ #رفیق_شهیدم #محمد_ابراهیم_همت❤️ @kheiybar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. . دارد محرم تو ز ره میرسدحسین با یڪ نگاه،اسم مراهم زهیرکن💔 من حر،روسیاه توأم،یابن فاطمـــــہ دستم بگیر و عاقبتم رابخیرڪن🕊 ✨ #السلام‌علیک_یا_ابا_عبدالله✨ @kheiybar
. . پلک بگشا صنما #صبــــــحِ مرا روح ببخش...😍 قصـه ای #تـازه در این صبحِ‌ دل‌انگیز😌 بساز #شهید_محمد_ابراهیم_همت #روزتون_متبرک_بایادشهید❤️ @kheiybar
#سرمایه‌گذاری_بانک_امام‌حسین❗️ #امام_صادق (ع) : زیارت امام حسین رزق را زیاد میکند👌 و آن چه برای زیارت هزینه کرده باشد بر میگردد.❤️ 📚تهذیب ج ۶ ص ۴۵ @kheiybar
ساعت ده شب رسیدیم پاوه. #ابراهیم نبود. گفتند : " رفته مکه." سفارش کرده بود، اگر آمدیم فلان اتاق را برای ما گذاشته کنار.🙂 اتاق ما را داده بودند به کسانی دیگر، جا نداشتند. مجبور شدند اتاق اداری خود #ابراهیم را بدهند به ما.🍃 چند روز اتاق دست ما بود،و ما توی یکی از مدارس مشغول کار شدیم✍. من شده بودم دبیر پرورشی. خبر آمد که #ابراهیم از مکه برگشته و حالا دیگر بهش می گویند : " #حاج_همت." 😊 راوی:همسرشهید #محمد_ابراهیم_همت❤️ @kheiybar
#چادرانہ°•||•° °خواهرم حواسٺ هسٺ! °این «چادر»🍃 °ڪہ سَر ڪردہ اے °براے like گرفتَنـ نیست!↬ °↫با چادر حضرت °زهــ{🌸}ــرا °↫در میدانـ هاے مجازے °جولانــ نده❗️ @kheiybar
🍂🌺 پنجشنبه ها چشم که میگشاییم نام کسانی در ذهنمان روشن است که تا همیشه مدیونشان هستیم💔 آنهایی که هرگز فراموش نمیشوند✋ #پنجشنبه_شهدایے🕊 #شهید_محمد_ابراهیم_همت @kheiybar
🌸رمــــان #بـنـده_نـفــــس_تـا_بـنـــده_شـهـدا🌸
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
🌸رمــــان #بـنـده_نـفــــس_تـا_بـنـــده_شـهـدا🌸
💖💐💕🔆 واقعی و بسیار جذاب پنجاه و هفتم عصری برگشتم بیمارستان بابا به هوش اومده بود😊😊 اما همون روز تو نمونه آزمایشش خون بود دوروز بعد جواب آزمایشا اومد بدبختیام کم نبود این یکی هم بهش اضافه شد بابا داشت اونم از نوعی 😔 یاحسین غریب .....😔😔😭 متوسل شدم بازم به بابا تو بخش ویژه بود ما نمیتونستیم پیشش باشیم رفتیم خونه نصف شب صدای جیغای مامان مارو ب سمت خودش کشوند -مامان چی شده چرا جیغ میکشی ؟ مامان :حنانه حنانه اون عکس تو اتاقت کیه؟ - چطور مامان: تو یه بیابون بودم یه آقایی لباس نظامی پوشیده بود گفت شفای خدا داده اما باید به عمل کنید بابا خوب شد برگشت خونه .......😔😔😔💔😭 ... ✍با ادامه داستان همراه ما باشید .... کپی فقط باذکر نویسنده وذکر مجاز است : بانو....ش
اَز اِبراهیم‌همت تا خُدا❤
💖💐💕🔆 #داستــان_دنبــــاله_دارداستان واقعی و بسیار جذاب#بنده_نفس_تا_بنده_شهدا #قسمت_ پنجاه و هفتم
💖💐💕🔆 واقعی و بسیار جذاب پنجاه و هشتم همه اموال فروخته شد اما ما افسردگی گرفتیم دوتا خونه کنار هم اجاره کردیم اما خوب دیگه همه مال و منال بابا رفت مامان و بابای رضا اومدن خونمون ..... و میخواستن منو.. منو بفرستن من 😣😣 😣😣 من از هیچی نمیدونستم ... اما چون مامان و بابای رضا بودن نمیتونستم ردش کنم بعداز جریان شفا گرفتن بابا خانواده ام تقریبا به من نزدیک شدن فردا تاریخ سفرمه 😐😐 انگار میخاستم برم هیچ ذوق و شوقی نداشتم هوایی رفتم اول بعد تو نجف هیچ جا نرفتم حتی حرم خود حضرت علی(علیه السلام ).... دیگه بقیه جاها که اصلا نرفتم میرفتم پایین رستوران غذا میخوردم میومدم بالا تا رفتیم 😐😐.. دوروز اول که هیچ جا نرفتم روز آخر پاشدم رفتم بیرون رود دیدم هیچ حسی بهم نداد یهو به خودم اومدم دیدم 😭😭 مات و مبهوت به دوتا گنبد طلایی نگاه میکردم 😔😔 یهو اون وسط دیدم راه افتادم دنبالش .. .... ✍با ادامه داستان همراه ما باشید .... کپی فقط باذکر نویسنده وذکر صلوات مجاز است : بانو....ش @kheiybar