eitaa logo
خشتـــ بهشتـــ
1.7هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
1.8هزار ویدیو
149 فایل
✨﷽✨ ✨اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفࢪَج✨ #خشـــت_بهشـــت 🔰مرکز خیرات و خدمات دینی وابسته به↙️ مدرسه علمیه آیت الله بهجت(ره) قم المقدسه 🔰ادمین و پشتیبان؛ @admin_khesht_behesht
مشاهده در ایتا
دانلود
۵۲ نشم اشک میریخت پشتمو بهش کردم که راحت باشه خودمم میخواستم با شهیدم درد و دل کنم سرمو گذاشتم رو قبر. خاک های روی قبرشو فوت کردم از کارم خندم گرفت مثل بچه ها شده بودم . بین خنده بغضم گرفت لبخند رو لب داشتم اما اشک میریختم حالم رو نمیدونستم. از خودش خواستم تو انتخابم کمک کنه کمکم کرد و علی رو انتخاب کردم حالا هم اومده بودم علیمو بسپرم بهش ، بگم مواظبش باشه _ بگم علی که بره قلبمو هم با خودش میبره، کمکش کن خوب ازش نگهداری کنه با صدای علی به خودم اومدم اسماء بسته دیگه پاشو بریم. هوا تاریک شده بلند شدم ، تمام چادرم خاکی شده بود خاک چادرمو با دستش پاک کرد و من با لبخند تلخی بهش نگاه میکردم چند قدم که برداشتم سرم گیج رفت، اگه علی نگرفته بودم با صورت میخوردم زمین با اصرار های من دکتر بالاخره راضی شد که مرخصم کنه علی یک گوشه وایساده بود و نگاه میکرد اومد سمتم و گفت بالاخره کار خودتو کردی لبخندی از روی پیروزی زدم کمکم کرد تا لباسامو پوشیدم و باهم از بیمارستا رفتیم بیرون بخاطر آرام بخشی که تو سرم زده بودن یکم گیج میزدم سوار ماشین که شدیم به علی گفتم برو بهشت زهرا چیزی نگفت و به راهش ادامه داد. تو ماشین خوابم برد، چشمامو که باز کردم جلوی خونه بودیم پوووووفی کردم و گفتم: علی جان گفتم که حالم خوبه، اذیتم نکن برو بهشت زهرا خواهش میکنم. - آهی کشید و سرشو گذاشت رو فرمون و تو همون حالت گفت: اسماء به ولله من راضی نیستم به چی _ این که تو رو ، تو ای حالت ببینم. اسماء من نمیرم کی گفته من بخاطر تو اینطوری شدم، بعدشم اصلا چیزیم نشده که،مگه نگفتی فقط یکم فشارت افتاده سرشو از فرمون بلند کردو تو چشمام نگاه کرد عصبانی شد و با صدایی که عصبانیت هم قاطیش بود گفت: بیا ، خوبم خوبمت این بود چیزی نیست علی از گشنگیه خیله خوب بریم _ روبروی یه رستوران وایساد - دیگه از عصبانیت خبری نبود نگاهم کردو پرسید:خوب خانمم چی میخوری اوووووووم، فلافل - فلافل ؟؟ آره دیگه علی فلافل میخوام - آخه فلافل که حرفشو قطع کردم. إ مگه ازمن نپرسیدی هوس کردم دیگه - خیله خب باشه عزیزم فلافل رو خوردیم و رفتیم سمت خونه ی علی اینا وارد خونه که شدیم مامان علی زد تو صورتشو گفت:خاک به سرم اینجا چیکار میکنیداسماء جان، حالت خوبه دخترم؟ پشت سر اون بابا رضا اومدو با خنده گفت: سلام، منظور خانم این بود که خدارو شکر که مرخص شدی و حالت خوبه خوش اومدی دخترم بعد هم رو به علی کرد و با اشاره پرسید: قضیه چیه _ علی شونهاشو انداخت بالا و گفت: نمیدونم بابا با اصرار خودش مرخصش کردم لبخندی زدم و گفتم:حالم خوبه نگران نباشید راستی فاطمه کجاست مامان علی دستشو گذاشت رو شونمو گفت: خسته بود خوابید تو هم برو تو اتاق علی استراحت کن چشمی گفتم و همراه علی از پله ها رفتم بالا در اتاقو برام باز کرد وارد اتاق شدم و رو تخت نشستم اومد سمتم و چادرمو از سرم در آورد و آویزون کرد. لباسام بوی بیمارستان میداد و حالمو بد میکرد لباسامو عوض کردم یه نفس راحت کشیدم دستی به موهام کشیدم. موهام بهم ریخته بود، دستام جون نداشت اما نمیخواستم علی بفهمه شونرو برداشتم و کشیدم به موهام علی شونرو از دستم گرفت و خودش موهامو شونه کرد!!! نویسنده:سرکار خانم علی آبادی °•♡°• @shahid_Ali_khalili_313 °•♡°•
۵۳ احساس خوبی داشتم اما یه غمی تو دلم بود چشمامو بستم و گفتم: علی جان وسایلاتو آماده کردی؟ جوابمو نداد شونه کردن موهام که تموم شد شروع کرد به بافتنشون برگشتم سمتشو دوباره پرسیدم: وسایلاتو جمع کردی پوفی کردو سرشو انداخت پایین - جمع نکردم _ إ خوب بیا باهم جمعشو کنیم باشه واسه فردا الان هم من خستم هم تو حرفشو تایید کردم اما اصلا دلم نمیخواست بخوابم میخواستم تا صبح باهاش حرف بزنم و نگاش کنم اصلا کاش صبح نمیشد... دلم راضی به رفتنش نبود، اما زبونم چیز دیگه ای رو به علی میگفت نشست بالا سرم و گفت: بخواب - تو نمیخوابی مگه چرا ولی باید اول مطمئن بشم که تو خوابیدی بعد خودم بخوابم _ إ علی دستشو گذاشت رو دهنمو گفت: هیس هیچی نگو بخواب خانوم جان پلکامو به نشونه ی تایید بازو بسته کردم و لبخند زدم دستی به سرم کشید و گفت: مرسی عزیز جان خسته بود، چشماشو بازور باز نگه داشته بود خوابم نمیبرد پتو رو کشیدم رو سرمو خودمو زدم به خواب چند دقیقه بعد برای این که مطمئن بشه که خوابم صدام کرد میشنیدم اما جواب ندادم آهی کشیدو زیر لب آروم گفت: خدایا به خودت توکل انقدر خسته بود که تا سرشو گذاشت رو بالش خوابش برد پتو رو کنار زدم و سرجام نشستم برگشتم سمتش چه آروم خوابیده بود گوشه ی چشمش یه قطره اشک بود موهاش بهم ریخته بود و ریشهاش یکم بلند شده بود خستگی تو چهرش میشد دید بغضم گرفت ، ناخداگاه اشکام جاری شد دلم میخواست بیدار شه و باهام حرف بزنه، تو چشمام زل بزنه و مثل همیشه بگه اسماء من هم بگم جانم علی لبخند بزنه و بگه چشمات تموم دنیامه هاااا منم خجالت بکشم و سرمو بندازم پایین... خدایا من چطوری میتونم ازش دل بکنم ، چرا دنیات انقدر نامرده من تازه داشتم زندگی میکردم _ حاضر بودم برگردم به اون زمانی که علی نیومده بود خواستگاری همون موقعی که فکر میکردم یه بچه حزب الهی خشک و بد اخلاقه و ازمن هم بدش میاد اخم کردناش هم دوست داشتنی بود برام علی اونقدر خوب بود که مطمئن بودم شهید میشه... وااای خدایا کمکم کن از جام بلند شدم رفتم کنار پنجره و یکم بازش کردم، نسیم خنکی به صورتم خورد و اشکامو رو صورتم به حرکت درآورد درد شدیدی تو سرم احساس کردم پنجره رو بستم و به دیوار تکیه دادم که تو همون حالت خوابم برد باصدای اذان صبح بیدار شدم یه نفر روم پتو کشیده بود _ به اطرافم نگاه کردم علی رو تخت نشسته بود و سرشو بین دوتا دستش گذاشته بود سرشو آورد بالا، چشماش هنوز قرمز بود اسماء چرا نخوابیده بودی؟ منو میخواستی گول بزنی؟اونجا چرا ؟میخوای دوباره حالت بد بشه؟من که گفتم تا دلت راضی نباشه نمیرم؟ چرا میشینی فکرو خیال الکی میکنی؟ _ الکی خندیدم و گفتم:اوووووو چه خبرته علی این همه سوال اونم این وقت صبح پاشو بریم وضو بگیریم نمازمون رو اول وقت بخونیم نمیخواستم اذیتش کنم اما دست خودم نبود این حالت هام بدون توجه به علی از اتاق رفتم بیرون رفتم سمت دستشویی. تو آیینه خودمو نگاه کردم چشمام پف کرده بود آهی کشیدم و صورتمو شستم _ وضو گرفتم و رفتم تو اتاق ، جا نماز علی و خودم و پهن کردم چادر نمازمو سر کردم و منتظر علی نشستم علی نماز رو شروع کرد الله اکبر با اولین الله اکبری که گفت: اشک از چشمام جاری شد نویسنده:سرکار خانم علی آبادی °•♡°• @shahid_Ali_khalili_313 °•♡°•
ادامه داســـ📚ـــتان 😍❤️☝️
مادرکوچه پس کوچه های زندگی برای یاری امام زمان عج❤️سیلی که هیچ غصه 😔 هم نخورده ایم 💔 ❣برای ظهور آقا صلوات #شبتون_حسینی #خواب_کربلاببینید °•♡°• @shahid_Ali_khalili_313 °•♡°•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سرِّ عاشق شدنم ... لطف طبیبانه تـ❤️ـوست❗️ ورنه عشق تو کجا ... این دلـ💔ـ بیمار کجا ⁉️ سلام حضرت دلـ❤️ـبر .... #سلام امام مهربانم-صبحت بخیر °•♡°• @shahid_Ali_khalili_313 °•♡°• 🍃🌹🍃🌷🍃🌺🍃🌸🍃🌻🍃
📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: یکشنبه - ۰۴ شهریور ۱۳۹۷ میلادی: Sunday - 26 August 2018 قمری: الأحد، 14 ذو الحجة 1439 🌹 امروز متعلق است به: 🔸مولی الموحدین امیر المومنین حضرت علی بن ابیطالب علیهما السّلام  🔸(عصمة الله الكبري حضرت فاطمة زهرا سلام الله عليها) 💠 اذکار روز: - یا ذَالْجَلالِ وَالْاِكْرام (100 مرتبه) - ایاک نعبد و ایاک نستعین (1000 مرتبه) - یا فتاح (489 مرتبه) برای فتح و نصرت ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹بخشیدن حضرت رسول فدک را به حضرت زهرا سلام الله علیها، 7ه-ق 🔹افشاء سر ولایت توسط عایشه و حفصه، 10ه-ق 📆 روزشمار: ▪️1 روز تا ولادت امام هادی علیه السلام ▪️4 روز تا عید الله الاکبر، عید سعید غدیر خم ▪️16 روز تا آغاز ماه محرم الحرام ▪️25 روز تا عاشورای حسینی ▪️40 روز تا شهادت امام سجاد علیه السلام °•♡°• @shahid_Ali_khalili_313 °•♡°•
🌸 تکان میخوری؛ می نشینی؛ برمیخیزی بگو یا !❤️✋ 🌤صبح که از خواب بیدار میشوی مؤدب بایست و صبحت را با سلام به امام زمانت شروع کن...✋ 🌹 🔆🔆🔆🔆🔆🔆 °•♡°• @shahid_Ali_khalili_313 °•♡°•
🔺«شرایط امروز کشور شرایط #جنگ_احزاب است.» ❇️ و بار دیگر #همه_ایمان مقابل #همه_کفر... ▫️شماره دوم °•♡°• @shahid_ali_khalili_313 °•♡°•
🔱تلنگر - عارفانه🔱 📢📢📢📢📢 إی مردم، در راه راست از کمی  روندگان  نهراسید  زیرا اکثریت‌ مردم بر گرد سفره ای جمع شده اند که سیری آن کوتاه وگرسنگی آن طولانی است.❗️❗️ ✳️(نهج البلاغه خطبه201)✳️ ✅✅✅ °•♡•° @shahid_Ali_khalili_313 °•♡•°
و خانواده🌹 # عاشقانه به هر بهانه ای برایم هدیه می خرید؛🎁😍 برای روز مادر و روزهای عید. اگر فراموش می کرد، در اولین فرصت جبران می کرد. 😃هدیه اش را می داد و از زحماتم تشکر می کرد.🌹 زمانی که فرمانده نیروی زمینی بود، مدت ها به خانه نیامده بود. یک روز دیدم در می زنند. 😳رفتم دم در، دیدم چندتا نظامی پشت در هستند، گفتند: "منزل جناب سرهنگ شیرازی؟" دلم لرزید.😧😧 گفتم :" جناب سرهنگ جبهه هستند. چرا اینجا سراغشان را می گیرید؟ اتفاقی افتاده؟😰 " گفتند: از طرف ایشان پیغامی داریم." و بعد پاکتی را به من دادند و رفتند.✉️ آمدم در حیاط ، پاکت را درحالی که دستانم می لرزید ، باز کردم. یک نامه بود با یک انگشتر عقیق💌💍 . نوشته بود:" برای تشکر از زحمت های تو. همیشه دعایت می کنم❤️." یک نفس راحت کشیدم. اشک امانم نداد. 🌹🌹🌹 به روایت همسر شهید صیاد شیرازی °•♡•° @shahid_Ali_khalili_313 °•♡•°
🌷امام جعفر صادق (ع) :✨🌱 🌟چون خدا خير بنده اي را خواهد او را نسبت به دنيا بي رغبت و نسبت به دين دانشمند كند و به دنيا بينايش سازد و به هر كه اين خصلتها داده شود خير دنيا و آخرت داده شده .🌟 ✨اصول كافي ، ج 3 ، ص 196✨ °•♡°• @shahid_Ali_khalili_313 °•♡°•
عاشقان به اذان نزدیک می شیم التماس دعا✋🌷
🌷 👸 °•♡°• @shahid_Ali_khalili_313 °•♡°•
🔸بخشی از متن نامه والدین شهید #خلیلی درپی گذشت از قصاص قاتل▪️ °•♡°• @shahid_Ali_khalili_313 °•♡°•
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا ع❤️🍃
1_23609770.mp3
10.75M
💠 ترانه بسیار زیبای حضرت ماه 💠 مناجات با امام هادی (ع) 🎤🎤🎤 زمانی تولدت مبارک امام مهربانم❤ °♡° @shahid_ali_khalili_313 °♡°
بہ کجـا میـروے اے همـدم ٺنهایے من منم آن ڪس ڪہ پس از رفٺن ٺو میشڪند... 🌹 😊 🌾 °•♡°• @shahid_Ali_khalili_313 °•♡°•
📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: دوشنبه - ۰۵ شهریور ۱۳۹۷ میلادی: Monday - 27 August 2018 قمری: الإثنين، 15 ذو الحجة 1439 🌹 امروز متعلق است به: 🔸سبط النبي حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام  🔸سیدالشهدا و سفينة النجاة حضرت امام حسین علیهما السّلام  💠 اذکار روز: - یا قاضِیَ الْحاجات (100 مرتبه) - سبحان الله و الحمدلله (1000 مرتبه) - یا لطیف (129 مرتبه) برای کثرت مال ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹ولادت امام هادی علیه السلام، 212یا214ه-ق 📆 روزشمار: ▪️3 روز تا عید الله الاکبر، عید سعید غدیر خم ▪️15 روز تا آغاز ماه محرم الحرام ▪️24 روز تا عاشورای حسینی ▪️39 روز تا شهادت امام سجاد علیه السلام ▪️48 روز تا شهادت حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها °•♡°• @shahid_Ali_khalili_313 °•♡°•
🌷پسر حضرت زهرا! دل ما را دریاب 🌷ما یتیمیم و اسیریم و فقیر ای باران 🌷 سامرا قسمت چشمان عطش خیزم کن 🌷تا تماشا کنمت یک دل سیر ای باران 🌷 ولادت حضرت امام هادی علیه السلام مبارک باد🎈🎉🎊  °•♡°• @shahid_Ali_khalili_313 °•♡°•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📢📢📢📢📢📢📢📢📢📢📢📢📢 💟تلنگر💟 🕑دنیا دو روز است 🕑 😊 یک روز با تو و روز دیگر علیه توست😪 . . . روزی که با توست مغرور نشو ، و روزی که علیه توست نومید مگرد.. زیرا هر دو پایان پذیرند.. ✳️امام علی(ع)✳️ @shahid_Ali_khalili_313 👌👌 ☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘☘
🔺«شرایط امروز کشور شرایط #جنگ_احزاب است.» ❇️ و بار دیگر #همه_ایمان مقابل #همه_کفر... ▫️شماره سوم •♡• @shahid_ali_khalili_313 •♡•