خشتـــ بهشتـــ
خطبه ی2نهج البلاغه؛ بخش سوم: وصف دوره ی جاهلیت وَ النَّاسُ فِي فِتَنٍ انْجَذَمَ فِيهَا حَبْلُ الدِّ
خطبه ی2نهج البلاغه؛ بخش چهارم: وصف اهل بیت علیهم سلام
و منها يعني آل النبي عليه الصلاة و السلام:
هُمْ مَوْضِعُ سِرِّهِ وَ لَجَأُ أَمْرِهِ وَ عَيْبَةُ عِلْمِهِ وَ مَوْئِلُ حُكْمِهِ وَ كُهُوفُ كُتُبِهِ وَ جِبَالُ دِينِهِ، بِهِمْ أَقَامَ انْحِنَاءَ ظَهْرِهِ وَ أَذْهَبَ ارْتِعَادَ فَرَائِصِهِ.
وَ مِنْهَا [فِي الْمُنَافِقِينَ] يَعْنِي قَوْماً آخَرِينَ:
زَرَعُوا الْفُجُورَ وَ سَقَوْهُ الْغُرُورَ وَ حَصَدُوا الثُّبُورَ. لَا يُقَاسُ بِآلِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه وآله) مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ أَحَدٌ وَ لَا يُسَوَّى بِهِمْ مَنْ جَرَتْ نِعْمَتُهُمْ عَلَيْهِ أَبَداً، هُمْ أَسَاسُ الدِّينِ وَ عِمَادُ الْيَقِينِ، إِلَيْهِمْ يَفِيءُ الْغَالِي وَ بِهِمْ يُلْحَقُ التَّالِي وَ لَهُمْ خَصَائِصُ حَقِّ الْوِلَايَةِ وَ فِيهِمُ الْوَصِيَّةُ وَ الْوِرَاثَةُ. الْآنَ إِذْ رَجَعَ الْحَقُّ إِلَى أَهْلِهِ وَ نُقِلَ إِلَى مُنْتَقَلِهِ.
آل محمد امينان اسرار خداوندند و پناهگاه اوامر او و معدن علم او و مرجع حكمت او و خزانه كتابهاى او و قله هاى رفيع دين او. قامت خميده دين به پايمردى آنان راستى گرفت، و لرزش اندامهايش به نيروى ايشان آرامش يافت.
و از اين خطبه [در باره منافقان]:
گناه مى كارند و كشته خويش به آب غرور آب مى دهند و هلاكت مى دروند.
در اين امّت هيچ كس را با آل محمد (صلى اللّه عليه و آله) مقايسه نتوان كرد. كسانى را كه مرهون نعمتهاى ايشاناند با ايشان برابر نتوان داشت، كه آل محمد اساس ديناند و ستون يقين كه افراط كاران به آنان راه اعتدال گيرند و واپس ماندگان به مدد ايشان به كاروان دين پيوندند. ويژگيهاى امامت در آنهاست و بس. و وراثت نبوّت منحصر در ايشان. اكنون حق به كسى بازگشته كه شايسته آن است و به جايى باز آمده كه از آنجا رخت بر بسته بود.
#مبلغ_کلام_امیرالمومنین_باشیم
#مبلغ_نهج_البلاغه_باشیم
ʝσɨŋ↓
❁•| @shahid_Ali_khalili_313
69.mp3
4.69M
🕊قافله سالار من🌟
محمدحسین حدادیان🍃
ʝσɨŋ↓
❥·| @shahid_Ali_khalili_313
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: جمعه - ۳۰ شهریور ۱۳۹۷
میلادی: Friday - 21 September 2018
قمری: الجمعة، 11 محرم 1440
🌹 امروز متعلق است به:
🔸صاحب العصر و الزمان حضرت حجة بن الحسن العسكري عليهما السّلام
💠 اذکار روز:
- اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ (100 مرتبه)
- یا ذاالجلال و الاکرام (1000 مرتبه)
- یا نور (256 مرتبه) برای عزیز شدن
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹راس اباعبدالله در مجلس ابن زیاد، 61ه-ق
🔹حرکت کاروان اسراء به سمت کوفه، 61ه-ق
📆 روزشمار:
▪️14 روز تا شهادت امام سجاد علیه السلام
▪️23 روز تا شهادت حضرت رقیه خاتون سلام الله علیها
▪️38 روز تا اربعین حسینی
▪️46 روز تا شهادت حضرت رسول و امام حسن علیهما السلام
▪️48 روز تا شهادت امام رضا علیه السلام
✅ با ما همراه شوید...👇👇👇
👉 @shahid_Ali_khalili_313 👈
#کلام_شهدا
🍃🌸🍃دیروز از هرچه بود گذشتیم و امروز از هر چه بودیم!!!
آنجا پشت خاکریز بودیم و اینجا در پناه میز!!!
دیروز دنبال گمنامی بودیم و امروز مواظبیم ناممان گم نشود!!!
جبهه بوی ایمان میداد و اینجا ایمانمان بو میدهد!!!
❤️الهی❤️
🍃🌸🍃نصیرمان باش تا بصیر گردیم!!!
بصیرمان کن تا از مسیر برنگردیم!!!
و آزادمان کن تا اسیر نگردیم.!!!
💛شهیدشوشتری💛
ʝσɨŋ↓
❥·| @shahid_Ali_khalili_313
خشتـــ بهشتـــ
#معرفی_شهید💛 #قسمت_سوم_شهیدقربانعلی_رخشانی🇮🇷💔 او گفت: اونها دست از شاه برنمیدارند برنمیگردند آنها ن
#معرفی_شهدا
#قسمت_چهارم شهیدقربانعلی رخشانی🇮🇷🌟
گفتم مادر این اعلامیه امام خمینی است گفت بله، شهید میگوید مادر مگر تو شاه پرست هستی مگر تو شاه دوست هستی چرا اعلامیه را پاره کردی چرا مرا ناراحت کردی مگر تو راضی نیستی که بیاید مگر راضی میشوی که امام زیر آهنها کباب شود.
پس در چه خیال هستی من نمیخواهم غیرت دارم و میروم. مادر: علی از من قلبش شکست گفتم: علی جان من قربان تو شوم قربان آن امامت شوم بیچاره هستم بینوا هستم از این راه برگرد.
برادر و خواهر و مادر ندارم هیچ کس را ندارم پناه ندارم از این راه برگرد من میمانم علی جان قربان امامت شوم تو امام را دوست داری و من هم تو را دوست دارم من بیصاحب هستم.
علی جان من چشمم را به تو دوخته ام من تو را دو ماهه که پدرت فوت کرد به تهران آوردم به من رحم کن یک دانه خواهر داری و یک دانه هم تو هستی موقعی که شما را شیر میدادم مصیبتی نمانده است که من نکشیده باشم.
و فقط گدایی نکرده ام. موهام مثل جارو شده بود صورتم هم پیر شده بود مردم از بس توی خانه مردم کار کردم حتی شده که مفتی برای آنها کار کرده ام تا شما را بزرگ کردم.
با ملامت و سرزنش علی جان به بالا چشمم را به خدا دوخته ام علی به من رحم کن بیا از این راه برگرد.
من را گریان نگذار مادرت هستم پیرهستم پیر شده ام. خلعتم را زیر بغلم دادی و واجباتت را کف دست من گذاشتی.
علی شبها نمیخوابید همش در ایوان قدم میزد علی از آن موقع که اعلامیه را از جیبش درآورده بودم ناراحت بود او میگفت 15سال است که امام در خارج است چقدر بماند مادر جان تا کی بماند الان من باید بروم من بخاطر امام غیرت دارم باید بروم اگر بخاطر امام تو هم اسیر بشوی ملت به تو نگاه میکنند..
#ادامه_ادارد
#بایادش_صلوات
ʝσɨŋ↓
❥·| @shahid_Ali_khalili_313
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🌟#رمان_واقعی_نسل_سوخته 🌟
قسمت #هجدهم
عزت از آن خداست ...
دفتر رو در آوردم و دادم دستش ...
- آقا امانت تون ... صحیح و سالم ...
خنده اش گرفت ...
زنگ تفریح، از بلندگوی دفتر اسمم رو صدا زدن ...
- مهران فضلی ... پایه چهارم الف ... سریع بیاد دفتر ...
با عجله ... پله ها رو دو تا یکی ... دو طبقه رو دویدم پایین ... رفتم دفتر ... مدیر باهام کار داشت ...
- ببین فضلی ... از هر پایه، 3 کلاس ... پونصد و خورده ای دانش آموز اینجاست ... یه ریز هم کار کپی و پرینت و غیره است ... و کادر هم سرشون خیلی شلوغه ... تمام کپی های مدرسه و پرینت ها اونجاست ... از هر کپی ساده ای تا سوالات امتحانی همه پایه ها ... از امروز تو مسئول اتاق کپی هستی ...
کلید رو گذاشت روی میز ...
- هر روز قبل رفتن بیا تحویل خودم یا یکی از ناظم ها بده ... مواظب باش برگه هم اسراف نشه ... بیت الماله ...
از دفتر اومدم بیرون ... مات و مبهوت به کلید نگاه می کردم... باورم نمی شد تا این حد بهم اعتماد کرده باشن ...
همین طور که به کلید نگاه می کردم یاد اون روز افتادم ... اون روز که به خاطر خدا ... برای تاوان و جبران اشتباهم برگشتم دفتر ...
و خدا نگذاشت ... راحت اشتباهم رو جبران کنم ... در کنار تاوان گناهم ... یه امتحان خیلی سخت هم ازم گرفت ... و اون چند روز ... بار هر دوش رو به دوش کشیدم ...
اشک توی چشم هام جمع شده بود ...
ان الله ... تعز من تشاء ... و تذل من تشاء ...
خدا به هر که بخواهد ... عزت عطا می کند ...
.
.
ادامه دارد...
🇮🇷نويسنده:شهیدسيدطاها ايماني🇮🇷
#کپی_بدون_ذکر_نام_نویسنده_حق_الناسه
ʝσɨŋ↓
❥·| @shahid_Ali_khalili_313
🌟#رمان_واقعی_نسل_سوخته 🌟
قسمت #نوزدهم
چراهای بی جواب
من سعی می کردم با همه تیپ ... و اخلاقی دوست بشم... بعضی رفتارها خیلی برام آزاردهنده بود ... اما به همه چیز، به چشم تمرین نگاه می کردم ...
تمرین برای برقراری ارتباط ... تمرین برای قرار گرفتن در موقعیت های مختلف و برخوردهای متفاوت ... تمرین برای صبر ... تمرین برای مدیریت دنیایی که کم کم وسعتش برام بیشتر می شد ...
شناخت شخصیت ها ... منشا رفتارها ... برام جالب بود ... اگر چه اولش با این فکر شروع شد ...
- چرا بعضی ها دست به گناه میزنن؟ ... چه چیزی باعث تفاوت فکر و انتخاب انسان ها ... حتی در شرایط مشابه میشه؟ ...
و بیشترین سوال ها رو هم ... تفاوت رفتاری و شخصیتی من با پدرم ... برام درست کرده بود ... خیلی دلم می خواست بفهمم به چی فکر می کنه و ...
من خیلی راحت با احسان دوست شده بودم ... برای یه عده سخت بود که اون به وسایل شون دست بزنه ...
مادر احسان، گاهی براش ساندویچ های کوچیکی درست می کرد ... ما خوراکی هامون رو با هم تقسیم می کردیم ... و بعضی ها من رو سرزنش می کردن ... حرف هاشون از سر دوستی بود ... اما همین تفاوت های رفتاری ... بیشتر من رو به فکر می برد ...
و من هر روز با احسان بیشتر گرم می گرفتم ... تنها بود ... و می خواستم ... این بت فکری رو بین بچه ها بشکنم ...
اما دیدن همین رفتارها و تفکرها ... کم کم این فکر رو در من ایجاد کرد ... تا چه اندازه میشه روی دوستی و ثبات ارتباط بین آدم ها حساب کرد؟ ...
بچه هایی که تا دیروز با احسان دوست بودن ... امروز ازش فاصله می گرفتن ... و پدری که تا چند وقت پیش ... علی رغم همه بدرفتاری هاش ... در حقم پدری می کرد ... کم کم داشت من رو طرد می کرد ...
حس تنهایی و غمی که از فشار زندگی ... و رفتارهای پدرم در وجودم ایجاد شده بود ... با این افکار ... از حس دلسوزی برای خودم ... حالت منطقی تری پیدا می کرد ... اما به عمق تنهاییم بیشتر از قبل اضافه می شد ...
رمضان از راه رسید ... و من با دنیایی از سوال ها ... که جوابی جز سکوت یا پاسخ های سطحی ... چیز دیگه ای از دیگران نصیب شون نمی شد ... به مهمانی خدا وارد شدم ...
.
.
ادامه دارد...
🇮🇷نويسنده:شهیدسيدطاها ايماني🇮🇷
#کپی_بدون_ذکر_نام_نویسنده_حق_الناسه
ʝσɨŋ↓
❥·| @shahid_Ali_khalili_313
بخدا مدیونتم حسین...😔
امام صادق (ع): حسین خون قلبش را در راه خدا بخشید تا بندگان را از گمراهی نجات دهد.
زیارت اربعین
ʝσɨŋ↓
❁•| @shahid_Ali_khalili_313
خشتـــ بهشتـــ
خطبه ی2نهج البلاغه؛ بخش چهارم: وصف اهل بیت علیهم سلام و منها يعني آل النبي عليه الصلاة و السلام: ه
پایان خطبه ی دوم نهج البلاغه🌷
خطبه ی دوم شامل چهار بخش بود:
گواهی به یکتایی خدا، رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله، وصف دوره ی جاهلیت، وصف اهل بیت علیهم سلام
#مبلغ_کلام_امیرالمومنین_باشیم
#مبلغ_نهج_البلاغه_باشیم
ʝσɨŋ↓
❁•| @shahid_Ali_khalili_313
خطبه ی3 نهج البلاغه(شقشقیه)؛بخش اول: خلافت ابوبکر
أَمَا وَ اللَّهِ لَقَدْ تَقَمَّصَهَا فُلَانٌ [ابْنُ أَبِي قُحَافَةَ] وَ إِنَّهُ لَيَعْلَمُ أَنَّ مَحَلِّي مِنْهَا مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحَى، يَنْحَدِرُ عَنِّي السَّيْلُ وَ لَا يَرْقَى إِلَيَّ الطَّيْرُ، فَسَدَلْتُ دُونَهَا ثَوْباً وَ طَوَيْتُ عَنْهَا كَشْحاً وَ طَفِقْتُ أَرْتَئِي بَيْنَ أَنْ أَصُولَ بِيَدٍ جَذَّاءَ أَوْ أَصْبِرَ عَلَى طَخْيَةٍ عَمْيَاءَ، يَهْرَمُ فِيهَا الْكَبِيرُ وَ يَشِيبُ فِيهَا الصَّغِيرُ وَ يَكْدَحُ فِيهَا مُؤْمِنٌ حَتَّى يَلْقَى رَبَّهُ، فَرَأَيْتُ أَنَّ الصَّبْرَ عَلَى هَاتَا أَحْجَى فَصَبَرْتُ وَ فِي الْعَيْنِ قَذًى وَ فِي الْحَلْقِ شَجًا، أَرَى تُرَاثِي نَهْبا.
آگاه باشيد. به خدا سوگند كه «فلان» خلافت را چون جامه اى بر تن كرد و نيك مى دانست كه پايگاه من نسبت به آن چونان محور است به آسياب. سيلها از من فرو مى ريزد و پرنده را ياراى پرواز به قله رفيع من نيست.
پس ميان خود و خلافت پرده اى آويختم و از آن چشم پوشيدم و به ديگر سو گشتم و رخ برتافتم. در انديشه شدم كه با دست شكسته بتازم يا بر آن فضاى ظلمانى شكيبايى ورزم، فضايى كه بزرگسالان در آن سالخورده شوند و خردسالان به پيرى رسند و مؤمن، همچنان رنج كشد تا به لقاى پروردگارش نايل آيد.
ديدم، كه شكيبايى در آن حالت خردمندانه تر است و من طريق شكيبايى گزيدم، در حالى كه، همانند كسى بودم كه خاشاك به چشمش رفته، و استخوان در گلويش مانده باشد. مى ديدم، كه ميراث من به غارت مى رود.
#سند_مظلومیت_امیرالمومنین😔
#مبلغ_کلام_امیرالمومنین_باشیم
#مبلغ_نهج_البلاغه_باشیم
ʝσɨŋ↓
❁•| @shahid_Ali_khalili_313