✳️داستان ( #نشانه_پ)
یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچ کس نبود
یک روز پرستو کوچولو با پدرش رفت پارک و توپ قشنگش وهم باخودش بردتا بازی کنه، توپارک یک پروانه ی زیبارو دیدکه روی گل های پونه نشسته بود، یکم انطرفتر روی پله های پارک یک پرنده رو دید که بالا وپایین می پرید، به پدرش گفت پدر این پرنده اسمش چیه؟پدرش گفت اسمش
مثل اسم قشنگه توهست .پرستو درحال بازی کردن با توپش بود که دوسش پربسا رو دید .باهم کمی بازی کردند مادرپربسا که پیتزا خریده بود به پرستو پیتزا تعارف کرد.پریسا از پرستو خداحافظی کرد ورفت پدرپرستو چون ازاداره پرونده اورده بود باید زودتر بر می گشت خونه. تو راه برای منزل پرتقال خریدن وبه فروشنده پول دادند. پرستو وقتی خونه رسید پولیور شو درا اورد وگذاشت توکمد.بد نشست خاطره ی یک روز در پارک رو برای خودش تعریف کرد،دید چقدر امروزچیزهای رو دیده که حرف (پ) داره اون کلمات رو تویک کاغذ جدا نوشت دید توبعضی کلمات حرف(پ) دراول کلمه دربعضی ها وسط وبعضی ها اخر اخه ما دوتا پ داریم پ غیر اخر پ اخر .بچه های خوبم شما هم میتونید با پرستو همراه بشین وکلماتی که (پ) دارند رو بگید بنویسید.
ا╅━━━┅═❂═┅┅──┄┄
https://eitaa.com/KheshteAvval 🇮🇷🕊⚜
╆━━━┅═❂═┅┅──┄┄
#خشتِ_اول
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🗂اسلاید فلش کارت
👈🏻 معرفی جایگاه پ درکلمات
⚪️خانم شکوهی
#فایل_خام
ا╅━━━┅═❂═┅┅──┄┄
https://eitaa.com/KheshteAvval 🇮🇷🕊⚜
╆━━━┅═❂═┅┅──┄┄
#خشتِ_اول
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📔تدریس نگارش درس پروانه
👈🏻 #نشانه_پ
✳️بخش اول
ا╅━━━┅═❂═┅┅──┄┄
https://eitaa.com/KheshteAvval 🇮🇷🕊⚜
╆━━━┅═❂═┅┅──┄┄
#خشتِ_اول
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📔تدریس نگارش درس پروانه
👈🏻 #نشانه_پ
✳️بخش دوم
ا╅━━━┅═❂═┅┅──┄┄
https://eitaa.com/KheshteAvval 🇮🇷🕊⚜
╆━━━┅═❂═┅┅──┄┄
#خشتِ_اول
📖متن روانخوانی #نشانه_پ
ا╅━━━┅═❂═┅┅──┄┄
https://eitaa.com/KheshteAvval 🇮🇷🕊⚜
╆━━━┅═❂═┅┅──┄┄
#خشتِ_اول
🔖کاربرگ های رنگ آمیزی
✳️ #نشانه_پ
ا╅━━━┅═❂═┅┅──┄┄
https://eitaa.com/KheshteAvval 🇮🇷🕊⚜
╆━━━┅═❂═┅┅──┄┄
#خشتِ_اول
🗒 متن املا و روانخوانی
✳️ #نشانه_پ
ا╅━━━┅═❂═┅┅──┄┄
https://eitaa.com/KheshteAvval 🇮🇷🕊⚜
╆━━━┅═❂═┅┅──┄┄
#خشتِ_اول
✳️متن املا برای #نشانه_ش
✳️ #درخواستی_اعضا
🔴متن اول👇🏻
موشی با موشا دوست است.
آنان در دشت بودند.
دشت آبشارِ زیبا داشت.
روزی شیری نیرومند به دشت آمد.
موشی با موشا از شیر ترسیدند.
شیر به موشی سه
شانه داد.
او به موشا شِش تراشِ شیشه ای داد.
موشی با موشا شاد بودند.
موشی آبشار را به شیر نشان داد.
موشا، شنا در آبشار را دوست داشت.
شیر به آنان شنا آموزش داد.
آبشار شن نرم داشت.
آنان نشستند.
شیرِ تازه نوشیدند.
شب آسمان ستاره باران بود.
آنان شام آش رِشته داشتند.
آشِ موشی شیرین بود.
آش موشا شور بود.
🔴متن دوم👇🏻
شب بود سارا ستاره ای را در آسمان دید.
آن را به مادرش نشان داد.
در روستا ماشین نبود.
دیشب بابا از شیراز آمد.
مادرم با ارزش است.
آن شیشه تمیز است.
آرش در دست تراشِ آبی دارد.
بابا آش را دوست دارد.
🔴متن سوم👇🏻
آتش سوزان است.
آبشارِ زیبا دیدنی است.
موش از شیر میترسد.
شیراز موزه ای زیبا دارد.
شیما دانش آموز دبستان شاداب است.
ماشین آتش نشانی زرد نیست.
ا╅━━━┅═❂═┅┅──┄┄
https://eitaa.com/KheshteAvval 🇮🇷🕊⚜
╆━━━┅═❂═┅┅──┄┄
#خشتِ_اول