غمت نشست به جانم، جنون از آب درآمد
گریستم دوسه پلکی و خون از آب درآمد...
#حسین_دهلوی
@khetam
به دنبال کسی جامانده از پرواز میگردم
مگر بیدار سازد غافلی را، غافلی دیگر
@khetam
چپ را به راست می برَد و راست را به چپ
آیینه هم چو پاک ببینی، منافق است.
#معنی_زنجانی
@khetam
سُرخی چشمِ کبوتر هیچ می دانی زِ چیست ؟
نامهام میبُرد و بر حال دلم خون میگریست ...
@khetam
گاهی دِلم میگیرَد از اَحوالپُرسیها...
«خوبَم، خُدا را شُکر» گفتَنهای اجبـاری!
#امید_رهایی
@khetam
اولین باری که دیدم ماه رخسار تو را ،
اَشهَدی خواندم و رفتم سوی تشییع دلم.
@khetam
صبح است و هوای دل من مثل بهار است ،
پلکی بزن و صبحبخیر غزلم باش .
@khetam
قسمت شاعر همیشه در اسارت بودن است ،
یا اسیر قافیه ، یا وزن ، یا چشمان تو .
@khetam
تمام زندگیَم صرف شعر گفتن شد ،
از آن زمان که شنیدم تو شعر میخوانی .
#عباس_رزاقی
@khetam
قبول کردن و رد کردنش به دست علیست
نخست سمت نجف میرود دعاى همه . .
@khetam
حرف را میشود از حنجره بلعید و نگفت.
وای اگر چشم بخواند، غم ناپیدا را .!
@khetam