خیمهگاه ولایت
❇️ روایتی از #ماجرای_مک_فارلین یا همان به روایت آمریکایی ها #ایران کنترا یا به روایت ایرانی ها #ایرا
❇️ روایتی از #ماجرای_مک_فارلین یا همان به روایت آمریکایی ها #ایران کنترا یا به روایت ایرانی ها #ایران_گیت
🔖بخش #اول
🔰 آغازی برای مک فارلین
🔹قربانیفر را یک ایرانی ساکن در پاریس با #محسن_کنگرلو_مشاور_نخستوزیر_ایران، آشنا کرد. طبق گفتههای #کنگرلو، ایران در آن زمان، بیشتر از اسلحه به #موشک و #تانک احتیاج داشت. با این حال نمیخواست به هر قیمتی این امکانات را به دست بیاورد. #وزارت_اطلاعات و #وزارت_خارجه بهعنوان پشتیبان #کنگرلو، در مذاکرات وی با قربانیفر حضور داشتند.[3]
🔹بنابراین پیش از رویداد #مک_فارلین، ارتباط با قربانیفر شکل میگیرد تا اینکه نامهای از طرف #قربانیفر به #کنگرلو نوشته میشود و بدینگونه به گفتهی هاشمی رفسنجانی، رویداد #مک_فارلین با این نامه آغاز میشود. قربانی فر در این نامه مینویسد در جلسهای در یکی از سران جمهوریخواه با حضور #ریگان و #بوش، بحثی شکل گرفته مبنی بر اینکه در صورت پیروزی عراق، حمایت آمریکا از این کشور به سود شورویها خواهد بود پس بهتر است از جنگ استفاده و به ایران کمک نماییم تا در پیروزی آن سهیم باشیم.
🔹هاشمی در خاطراتش مینویسد: ما پس از اطلاع، در جلسهی سران قوا، پیرامونش بحث کردیم.[4][5]هاشمی اما در تغییر استراتژی و یا تاکتیکی آمریکا در این زمان تردید دارد. او از رد و بدل شدن نامههای بسیاری میان قربانیفر و کنگرلو سخن میگوید که «بیشتر حرفهای معمولی بود.» #کنگرلو نیز با تأیید این نامه، میگوید این نامه در ارتباط با همان خریدها و آزادی گروگانهاست و آنچه در نامه ذکر شده، درست است.
🔹در نامهی نخست، مسئلهی خرید تسلیحات از بازار سیاه با قیمتی گزاف در مقابل خرید ارزان و مستقیم از آمریکا مطرح است. هاشمی در اینباره میگوید این ادعای آمریکاییها بود. ما هم گفتیم آزمایشی وارد بحث شویم ببینیم از ما چه میخواهند. نخستین تقاضا #آزادی_گروگانهای_آمریکایی_در_لبنان بود. در مقابل، ایران نیز فهرست نیازهای ضروری خود، مانند #موشکهای_تاو_و_هاگ، #لامپ_رادار و موارد دیگر را مطرح کرد.[6]
🔰 همزمانی برخی رویدادهای داخلی، همچون پیگیری #سیدمهدی_هاشمی از طرف #وزارت_اطلاعات، موجب انتشار اسناد مربوط به قضیهی #مک_فارلین میگردد. گویی این اسناد توسط #امید_نجفآبادی به #بیت_آیتالله_منتظری داده شد و بدین وسیله در #نشریه_الشراع منتشر گردید.
➖➖➖➖➖➖➖
◀️ برای دریافت آخرین اخبار و اطلاعات از مسائل سیاسی و امنیتی ایران و جهان و مطالب ناب روز، در کانال خیمه گاه ولایت عضو شوید.
#خیمه_گاه_ولایت را برای آگاهی دیگران، به دوستان و آشنایان و همکاران و خانواده خود معرفی کنید.
✅ http://eitaa.com/kheymegahevelayat
خیمهگاه ولایت
#مستند_داستانی_امنیتی_کوتاه سال 95 وسیروز قبل از اربعین بود که من و حسین و رسول و چندنفر از همکارا
#مستند_امنیتی
خاطراتی از سوریه...
روستای #خناصر بودیم و احتمال حمله #جبهه_النصره به ما خیلی زیاد بود. خبر رسید که بچههای شنود گفتند احتمالا امشب هجوم کنند...
بخاطر همین از سرشب آمادهباش بودیم.
شب از نیمه گذشت و همهجا پر از سکوت بود. یکی از فرماندهها آمد و گفت برای روحیه دادن به جَیشیها(ارتشیها) شما برو مقر آنها و کنارشان باش(زرهی به عهده ارتش بود).
از کوچههای روستا عبور میکردم، دیدم بچههای انبار مشغول تخلیه بار هستند، خداقوتی گفتم و مقر سوریها را پرسیدم، گفتند دنبال صدای تانک برو...
به خانههایی رسیدم که جیش مستقر بود.
سه تا #تانک داشتند که روشن بود و عدهای نیرو. دستوپا شکسته باصدای بلند عربی صحبت کردم و کنارشان نشستم. نزدیک نماز صبح شده بود، خیلی خوابم میآمد، سوریها دور هم مَتّه(دمنوش) میخوردند.
روی تشک چرکمُردهی گوشهی اتاق دراز کشیدم تا خستگی در کنم... چشمم گرم شد...
یکباره از خواب پریدم، ساعت رو نگاه کردم، حدود یکساعتی خوابیده بودم، از پنجره اتاق به جاده نگاه کردم، خبری نبود و فقط چندتا ماشین و عدهای نیرو از خط برمیگشتند... سوریها هم رفته بودند داخل تانکها، صداشان زدم ولی طبیعی بود صدایم را نشنوند.
آرام آرام رفتم سمت انبار بچههای خودمان. درب انبار باز بود و کسی نبود...
دو بسته جیره برداشتم و برگشتم طرف جیشیها، رفتم روی تانک تا ببینم چه میکنند، ولی خالی بود! تانک دوم و سوم...
از روی تانک جرأت نمیکردم به جاده برگردم و نگاه کنم!
گردنم مثل چوب خشک شده بود و صدای مهرهها را میشنیدم... هرطور بود برگشتم و در آن هوای گرگومیش به ماشینهایی که هرلحظه بیشتر میشدند دقت کردم...
...روح از تنم جدا شد
خط شکسته بود و جبههالنصره وحشی با نیروهایش داشت آرام آرام پاکسازی میکرد...
از تانک بهسختی پایین آمدم و روی خاک افتادم و با استرس گفتم: یا امام زمان! خودت کمکم کن. دست اینا بیفتم کارم تمومه و سرم و میبُرن.
فورا
پیراهن دیجیتالی(نظامی) را درآوردم و پَرتَله(سینهخشاب) را روی زیرپوش مشکی به تن کردم و به سوی عقبه راه افتادم.
پشت سرم عدهای از نیروهای #دشمن با فاصله ۲۰۰ متری پاکسازی میکردند، خدا خدا میکردم صدایم نکنند!
هوا کامل روشن نشده بود که از آنها خیلی دور شدم...
حلقم مثل کویر خشک شده بود.
از هر راهی بود خودم را به بچهها رساندم، هیچکس باورش نمیشد زنده برگشتم.
❌کپی و هرگونه استفاده از این مطلب فقط با ذکر منبع و لینک کانال خیمهگاه ولایت مجاز است
#امنیتی
#سوریه
📢 #برای_آگاهی_جامعه_نشر_دهید
➖➖➖➖➖➖➖➖
👥💬🗣 رسانه باشید و این مطلب را از #خیمه_گاه_ولایت به جهت آگاهی جامعه با دوستان و آشنایان و همکاران و خانواده خود به اشتراک بگذارید.
➡️ https://eitaa.com/joinchat/2868117506C71fc999fff
خیمهگاه ولایت
🔴گوشهای از عملیات منفجر کردن تانکهای صهیونیستی توسط رزمندگان مقاومت فلسطین را ببینید لذت ببرید 🔹ح
🔴رئیس مؤسسه مطالعات امنیت ملی (INSS)، ژنرال ذخیره «تامیر هایمن»، امروز صبح در «کنفرانس امنیت و خدمات» از دولت بهشدت انتقاد کرد و گفت:
🔹«من یک تانکسوارم، و میدانم که بدترین کابوس برای ما تانکسواران این است که در داخل تانکِ در حال سوختن گیر بیفتی، بدون امکان فرار. و دیروز، وقتی که تانک واقعاً در حال سوختن بود، در دنیایی موازی داشتند نقشه میکشیدند که چطور یک کلک بسازند تا بعضیها را از خدمت نظامی معاف کنند، تا اصلاً هیچگاه در چنین وضعیتی قرار نگیرند.»
#تانک
#شکست
◀️ به پایگاه خبری تحلیلی #خیمهگاه_ولایت بپیوندید👇👇
➡️ https://eitaa.com/joinchat/2868117506C71fc999fff