✨﷽✨
✨سه تلنگر در غالب داستانهای کوتاه
" مادر "
مادر تنها کنج خانه نشسته بود و پسرک
بیتوجه غرق در فیسبوک این پست را
گذاشت تا لایک جمع کند: مادرم همه هستی من..!
" پدر "
دخترک در لاین عکس کارگر پیری را
گذاشت و زیرش نوشت: پدران زحمتکش
چن تا لایک دارند ؟! همزمان پدرش صدایش کرد که دخترم ناهار آماده است دختر داد زد که میل ندارم صد دفعه گفتم وقتی اتاقم هستم صدام نکنیدپست دخترک کلی لایک خورده بود!!!!!
" قدر "
مرد تابلوی خاتم کاری شده زیبایی را که
خریده بود روی دیوار نصب کرد همسرش گفت حال برادرت را که بیمار شده است پرسیده ای با عصبانیت گفت الان حوصله ندارم... راستی روی تابلو نوشته بود : بیا قدر یکدیگر بدانیم
#قدر_نعمت_های_زندگیمان_را_بدانیم🦋
#رسانه_فرهنگی_مذهبی_خیمه_حیدر