10.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 «تنها» التماس امام خمینی رضوان الله علیه به ملت ایران
🔻امروز مملکت ما غربزده است که از زلزلهزده بدتر است!
⚪️ من التماس میکنم به ملت ایران، من دست ملت ایران را میبوسم!
🔻 این غربزدهها را کنار بگذارید! عدهشان خیلی زیاد هم نیست، ادعایشان زیاد است!
♦️40 سال از تنها التماس امام به ملت میگذرد،...
10.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 نماهنگ ویژه | قهرمان؛ سلیمانی...
👈🏻 شکستهای پیدرپی آمریکا در منطقه اثر کار چه کسی بود؟ نماهنگ تازهی رسانه KHAMENEI.IR از روایت رهبر انقلاب درباره کار بزرگ حاج قاسم سلیمانی در برابر توطئه گسترده رژیم ایالات متحده در منطقه
🔺امام خامنه ای حفظه الله: آمریکا قدرت مسلّط جهان بود، ولی امروز نیست. آمریکا در منطقه شکستخورده است. شیطان بزرگ با آن همه تلاش، با آن همه وسوسه و دمدمه نتوانسته است به مقصودِ خود در این منطقه برسد. قهرمان این کار سلیمانی بود.
🌷 قهرمان_سلیمانی🌷
💧آب_ مشکوک❓
⁉️بعضی وقتها بعد از غسل جنابت، آب مشكوكى که نمیدونم منی هست یا نه، ازم خارج مىشه. آيا این آب نجسه و دوباره باید غسل کنم؟
📚 همه مراجع:
👨🎓 برای آقایون
👈 اگه قبل از غسل، ادرار و استبرا كرده باشین، اين آبها پاكه و غسل نداره.
👈 اگه ادرار و استبرا نکردین، حکم آب منی رو داره و نجسه و دوباره باید غسل کنین.
👈 اگه ادرار کردین، ولی استبرا نکردین، حکم ادرار رو داره و نجسه؛ اما دیگه غسل نداره.
👩🎓برای خانمها
👈 تا یقین نکنین که آبی که خارج میشه، منی خود شماست، غسل بهتون واجب نمیشه.
⭕️ «استبرا» برای مردهاست؛ با «دستکشیدن و خالیکردن مجرای ادراری»، کاری میکنن که چیزی توی لولههای عبور ادرار نمونه تا اگه مثلاً بعدش رطوبتی ازشون خارج شد، خیالشون راحت باشه که ادرار با اون مخلوط نشده و مایع خارجشده نجس نیست.
⭕️ نکته: این فتوا برای جاییه که کسی با خارجشدن آب منی جنب شده باشه؛ اما اگه جنبشدن با رابطه جنسی باشه و آب منی خارج نشده باشه، آبهای بعد از غسل پاکه.
🔺توضيحالمسائل مراجع، م۳۴۸؛ وحيد، توضيحالمسائل، م۳۵۳؛ نورى، توضيحالمسائل، م۳۴۹؛ دفتر: خامنهاى.
‼️ رعایت سکون و بی حرکت بودن در نماز
♦️ س ۶۳۵۲: آرام و بدون حرکت بودن بدن هنگام قرائت حمد و سوره و ذکرهای نماز تا چه حدی واجب است❓
✅ ج: بدن نمازگزار هنگام نماز نبايد به گونه اي حرکت کند که از حالت نمازگزار خارج شود، هم چنين هنگام ذکرهای واجب (حمد و سوره، تشهد، ذکر سجده و رکوع و...) نبايد بدن حرکت کند و اگر عمداً حرکت کند، نماز باطل می شود و اگر سهوي باشد بايد پس از آرام گرفتن بدن، مقداري را که در حال حرکت خوانده، دوباره بخواند؛ ولی حركت کم دست و انگشتان اشكال ندارد گرچه احتياط مستحب است كه آن ها را هم در حال نماز حركت ندهد.
ضمناً هنگام گفتن ذکرهای مستحب نماز (غیر از ذکر "بحول الله و قوته اقوم و اقعد" که در حال برخاستن گفته می شود) نیز، احتیاط واجب آن است که بدن را آرام نگه دارد. البته گفتن ذکر در حال حرکت به قصد ذکر مطلق (نه به قصد ذکر نماز) اشکال ندارد.
#احکام_نماز #طمأنینه
🌹نهج البلاغه
🌷امام، عواملى را که باعث فراهم شدن (عزّت، شکست دشمن، عافيت، نعمت و کرامت) شد به اين صورت بيان مى فرمايد:
🌴منَ الاِْجْتِنَابِ لِلْفُرْقَةِ، وَ اللُّزُومِ لِلاُْلْفَةِ، وَ التَّحَاضِّ عَلَيْهَا، وَ التَّوَاصِي بِهَا
⚪️ پرهيز از تفرقه و پراکندگى، تأکيد بر الفت و اتحاد، تشويق يکديگر به آن و سفارش نمودن به انجام آن است»
📗#خطبه_192
📗کتاب «سکوت شکسته»
🌹براساس خاطرات حاج محمود پاک نژاد فرمانده واحد اطلاعات عملیات لشکر ۱۷علی ابن ابیطالب(علیه السلام) در دفاع مقدس
📝به قلم: سیدهادی سعادتمند ۹ 🔽
⚪️فصل اول
🌷«مهران ، مهریه فاو»
🌹ادامه قسمت نهم
⚪️ چهارشب پی در پی، این مسیر را بررسی کرده بودیم. تمام حساب و کتاب ها ما را به یک نتیجه رساند، این که کار باید در نهایت دقت و احتیاط انجام شود.
🌹فرماندهان گروهان ها توجیه شده بودند تا نیروهایی که احتمالا مریض هستند یا توان جسمی متناسب با این عملیات را ندارند، همراه نیاورند؛ تنها یک تک سرفه کافی بود تا دشمن هوشیار شود. هرگونه صدایی میتوانست باعث حساس شدن نگهبان های دشمن شود.
⚪️ فاصله کف تا لبه صخره به سی متر میرسید. این چهار گروهان میبایست با رعایت تمام اصول استتار و اختفا حدود بیست ساعت در زیر پای دشمن، داخل شیار میماندند. تغذیه در حد جیره جنگی بود. چون امکان رفتن به دستشویی وجود نداشت.
🌹 به دلیل محدود بودن ظرفیت شیار، گروهان سوم گردان امام سجاد در احتیاط نگه داشته شد. پورباقرانی و صاحب صادقی می بایست همزمان با شروع عملیات، آن گروهان را حرکت میدادند و از کنار صخرهها به سمت آب زیادی میآمدند.
⚪️ پس از روشن شدن هوا، باد و گرد و خاک شروع شد. بیشتر نیروهای گردان که از پیادهروی شبانه خسته شده و به خواب رفته بودند. با صدای باد بیدار شدند.
🌹در قسمتهایی از دیوارههای داخل شیار، شکاف وجود داشت. هر چند نفر داخل شکاف ها پناه گرفته بودند و مابقی خودشان را به دیوارههای صخره نزدیک کرده بودند. هیچ حرکتی در طول روز نداشتند. همه در انتظار حرکت خورشید و آمدن سایه بودیم. همه تلاش میکردیم کوچک ترین صدایی تولید نکنیم که موجب هوشیاری عراقیها شود.
⚪️ سؤال هشدار دهنده فرمانده لشکر باعث شده بود که احتمال درگیر شدن در روز را جدی بگیرم و هرلحظه به احتمال شروع درگیری فکر کنم و غافل نباشم و به داشتن طرح مانور در روز فکر کنم. حاج غلامرضا جعفری قبل از این که از زیر قرآن و ازخط پدافند عبور کنیم، پرسیده بود: « اگر دشمن در طول روز هوشیار شد و درگیری پیش آمد، چه کار میکنید؟». بلافاصله گفتم:«همون کاری که قراره شب عملیات انجام بدیم روز انجام میدیم،»
🌹در نظر گرفتن احتمالات، امری نبود که نیروهای اطلاعات عملیات نسبت به آن بیتوجه باشند. ناصر حمزهای و محمد با تمام احتمالات در طول روز توجیه شدند و با هم هماهنگ بودیم. دسته محمد بعد از گذشتن از دهانه هفتی شکل، پنجاه متر در جهت شمال حرکت میکرد و به جاده خاکی میرسید و در جهت شرق، سیصد متر پیش میرفت و به کانالی میرسید که در پشت خط پدافند دشمن بود. بعد از نفوذ دسته محمد در کانال، ناصر حمزهای با دو دسته دیگر وارد عمل میشد و طول شمالی ـ جنوبی کانال را که حدود دو کیلومتر میشد پاکسازی میکرد.
⚪️ درجه دما در وسط روز از چهل گذشت. تنها راهی که برای مقابله با گرما به نظر مسئولان رسیده بود و پشتیبانی لشکر آن را به خوبی اجرا کرده بود تهیه کلمن آب یخ برای هر سه ـ چهار نفر بود. برای کاهش تشنگی داخل کلمن ها آبلیمو ریخته بودند. جیره خشک هم داشتیم. با نزدیک شدن ظهر آب کلمن آنها بسیار گرم شده بود.
🌹آن چه در طول روز باید انجام میدادیم، انتظار بود و انتظار؛ دقیقه ها به جای ثانیهها نشسته بودند. در طول روز، هفت احتمال، که اجتناب ناپذیر به نظر میرسید، تمام ذهنم را درگیر خودش کرده بود؛
⚪️ احتمال اول: دسته محمد خودش را به دهانه هفتی شکل میرساند. به یک باره تیربارچی عراقی که در لبه صخره و در فاصله کمتر از ۲۰۰ متر قرار داشت، ۹۰ درجه به سمت چپ میچرخید. آن وقت یک نفر هم نمیتوانست خودش را به روی جاده خاکی برساند. پس با ابراهیم جنابان هماهنگ شدم تا آرپیجی بردارد و دونفری خود را به سنگر متروکه برسانیم؛ تا درکمترین فرصت، تیربارچی را خاموش کند.
🌹ظهر بود. به چهارصد نفر نیرویی که که داخل شیار به نوبت تیمم میکردند و نماز ظهر و عصر میخواندند. نگاه میکردم. ممکن بود یک نفر موقع خوردن آب به سرفه بیفتد یا کلاه کاسکت از دست یکی رها شود، یا کسی حواسش نباشد و با رفیقش بلند صحبت کند و هم چنین دهها احتمال دیگر که در ذهنم صف میکشیدند.
⚪️ هرکدام از آن احتمالات به تنهایی میتوانست باعث هوشیاری دشمن شود. اگر حتی یکی از آن اتفاقها میافتاد، احتمال دوم شکل میگرفت؛ نگهبان بالای صخره که به ورودی شیار اشراف داشت، تیربارش را سمت پایین میگرفت و تنها راه خروجی شیار را میبست. بعد هم نیروهای دشمن بر لبه صخرهای که ما سی متر زیر پای آن ها قرار داشتیم، صف می کشیدند؛ قهقه سر میدادند و به سادگی داخل شیار نارنجک پرتاب میکردند و نیروهای ما چنگ میزدند تا خودشان را از دیوار صخره بالا بکشند.
🌹ناصر حمزهای به چنین احتمالی قوت بخشید؛ راه حلی که پیشنهاد میداد این بود که درخواست آتش میکنیم. شدنی به نظر نمیرسید. چون ممکن بود از هر دو گلوله خمپاره یا توپی که با هدف زدن به لبه صخره شلیک میشد، یکی داخل شیار بیفتد. به همین دلیل در این عملیات، پشتیبانی آتش توپخانه نداشتیم.
🌷ادامه دارد...