eitaa logo
خوبان عالَم /مداحی ترکی و فارسی
5.7هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
7.3هزار ویدیو
25 فایل
#منبرهای کوتاه و جذاب ؛گلچین کلیپ های مذهبی#مداحی ترکی و فارسی و ... همه در خوبان عالم ؛ شما هم دنبال کنید 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3821666398C3a7954ba65
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امیرالمؤمنین عليه السلام: هرگاه فرصتى به چنگ آوردى، آن را غنيمت بشمار كه فرصت ‏سوزى، مايه اندوه است إذا أمكَنَتِ الفُرصَةُ فَانتَهِزها؛ فَإِنّ إضاعَةَ الفُرصَةِ غُصَّةٌ غررالحكم، حدیث 4124 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
شاگردی از عالمی پرسید: تقوا را برایم توصیف کن عالم گفت: اگر در زمینی که پر از خار و خاشاک بود مجبور به گذر شدی چه می کنی؟ شاگرد گفت: پیوسته مواظب هستم و با احتیاط راه می روم تا خود را حفظ کنم عابد گفت: در دنیا نیز چنین کن تقوا همین است، از گناهان کوچک و بزرگ پرهیز کن و هیچ گناهی را کوچک مشمار زیرا کوهها با آن عظمت و بزرگی از سنگهای کوچک درست شده اند. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
💥تلنگری کوتاه💥 از این لباس تا آن لباس فاصله ای نیست...👆 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍️امیرالمؤمنین علی علیه السلام: دیر اجابت نمودن خداوند، ‌تو را ناامید نکند که همانا بخشش،‌ بسته به مقدار درخواست است. و چه بسا در اجابت دعای تو تأخیر رخ دهد تا درخواست تو طولانی‌تر گردد و بخشش او کامل‌تر شود. چه بسا چیزی را خواسته‌ای و تو را نداده و بهتر از آن را در این دنیا یا آن دنیا داده و یا بهتر آن بوده که آن را از تو باز دارد. چه بسا چیزی را طلب نمودی که اگر به تو می‌داد،‌ تباهی دین و دنیای خود را در آن می‌دیدی. 🔹و فرمودند: گناه مانع اجابت دعا است. 📚قسمتی از نامه ۳۱ نهج البلاغه ‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ✨✨✨✨✨✨✨
✨﷽✨ سه چشم كه در قيامت گريان نيستند ✍آیت الله مجتهدی تهرانی (ره) : در حدیث آمده است تمامی چشم ها روز قيامت گريان است، به جز سه چشم: ❶ چشمی که نامحرم را ندیده باشد. من پریروز به خانواده ام می گفتمکه ما پنجاه سال پیش به مدت شش سال در یک خانه مستاجر بودیم، در این مدت هرگز من زن صاحبخانه را ندیدم، نه عمداً و نه سهواً شما هم باید این طور باشید. اگر در خانه ای نامحرم هست ،دقت کنید. ❷ چشمی که در راه اطاعت خدا شب زنده دار است. «سحرها از خواب بر می خیزد ، نماز شب می خواند ، و... چنین چشمی در روز قیامت گریان نیست. و لو اينكه سحر پا شده است و خوابش نبرده نشسته و چاي خورده است، همين خوب است. لازم نيست حتماً دعا بخوانيد؛ نه، خود بيداري شب، اثري دارد» ❸ چشمی که در دل شب، از ترس خدا گريه کند. حاج میرزا علی موذن زاده بر روی منبر می گفت ما در نجف از صدای هق هقِ گریه حاج شیخ عباس قمی از خواب بلند می شدیم. ོ ོ ོ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زمانی میفمیم ارزش کار در آخرت رو که دیگه دیر شده❗ 🎙 🌱🍃اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🍃🌺محبت علی (ع ) خیر دنیا و آخرت : 🔅اعمش که یکی از علما و راویان حدیث است می گفت : در سفر حج خانه خدا ، همراه قافله از بیابانی می گذشتیم ، به کنیزی رسیدم که دو چشمش کور بود و مرتب می گفت : خداوندا ! به حق محمد(ص ) و آل محمد از تو می خواهم که چشمانم را به من بازگردانی . نزدیک رفتم و گفتم : ای زن ! این چه حرفی است که می زنی ؟ مگر حضرت محمد(ص ) بر خداوند حقی دارد ؟ کنیز پاسخ داد : تو که حضرت محمد(ص ) را نمی شناسی ، مگر نمی دانی که خداوند به جان عزیز او قسم خورده است ؟ گفتم : خداوند به جان پیامبر در کجا قسم خورده است ؟ گفت : مگر قرآن را نخوانده ای که می فرماید : 🔅ای محمد ! به جان تو سوگند ، این مردم همیشه مست و غفلت زده و در گمراهی و حیرت باقی خواهند ماند. اگر پیامبر نزد خدا عزیز نبود ، چگونه خداوند به او سوگند می خورد ؟ من که جوابی نداشتم به راه خود ادامه دادم . پس از پایان مراسم حج در بازگشت ، همان زن را دیدم که چشمانش بینا شده بود مرتب می گفت : ای مردم ! بر شما باد دوستی علی بن ابی طالب (ع ) که خیر دنیا و آخرت است . نزدیک رفتم ، پرسیدم : آیا تو همان کنیز نابینا هستی ؟ گفت : آری پرسیدم : چه کسی تو را بینا کرد ؟ پاسخ داد : دوستی امیرالمؤمنین (ع ) مرا بینا کرد . جریان را پرسیدم ، گفت : همانطور که دیدی و شنیدی از خداوند می خواستم که به حق پیامبر و اهل بیت او بینایی ام را به من باز گرداند ، هاتفی ندا داد : ای زن ! اگر در این سخن راستگو هستی و آن را از صمیم قلب می گویی دستت را بر چشمانت بگذار و بردار . 🔅دست بر چشمانم نهادم و سپس چشمانم را گشودم ، دیدم چشم روشن شده است ، به اطراف نگریستم ، کسی را نیافتم . گفتم : خدایا ! به حق پیامبر و اهل بیتش ، کسی که بینایی ام را به من باز گرداند ، به من نشان بده . سپس گفتم : ای هاتف ، به حق خدا قسمت می دهم خود را نشان بده . در این موقع ، ناگهان شخصی ظاهر شد و گفت : من خضر خادم علی (ع ) هستم . بر تو باد دوستی امیرالمؤمنین ، همانا دوستی او خیر دنیا و آخرت است . ای زن همین جا بمان ، وقتی که حاجیان برگشتند ، این سخن را به آنها بگو . آری ، چشم باطن از دوستی علی (ع ) روشن می شود که مهمتر از چشم ظاهر است . مرده را زنده کردن اگر چه معجزه است ولی مرگی به دنبال دارد ، اما دوستی علی (ع ) تو را به حیات جاویدان و ابدی می رساند . پس از مرگ ، جزء زندگان شمرده می شوی . مرگ ، آغاز ظهور روح تو می شود . 🔅دوش به دوش ملائکه حرکت می کنی و روحت را مانند دسته گل ، به ملکوت می برند . نکته ای که نباید فراموش کرد ، این که دوستی علی (ع ) تنها لقلقه زبان نیست بلکه آن کس دوست علی (ع ) است که با عمل کردن به احکام اسلام دوستی خود را در عمل به اثبات برساند . •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👤استاد دانشمند 🔹یاد مرگ‌ 🌹 🍃🍂 ‌‌‌‌✅کانال استاد دانشمند •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زیرو رو کرد منو کربلای تو😭 قال الصادق(ع) عشاق حسین، خون گریه کنید بر داغ حسین.. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🍃🌷🍃🌹🍃🌷🍃🌹 🌷🍃🌹🍃🌷🍃 🍃🌷🍃 🌴🌹🌴🌹🌴🌹🌴🌹🌴 💐💐💐 پندانه 💐💐💐 💐💐 *همراه با صحیفه سجادیه* 💐💐 💐💐💐 *خدایا دستانم خالی است* 💐💐 اما دلم قرص است، 💐💐 چون تو هستی، 💐💐 توکل میکنم 💐💐 با اطمینان به قدرتت، 💐💐 که تنهایم نمیگذاری. 💐💐💐 تو دریای من باش 💐💐 و مرا چون قایقی به سوی ساحل هدایت کن، * 💐💐💐 خدایا هیچ ندارم جز امید به تو، 💐💐 کمکم کن ، 💐💐 تار و پود دلم دست توست* 🌹در زندگیت حسابهای زیر را داشته باش🌹 🌹🌹🌹 «نعمت هایت» را 🌳🌳 نه مصیبت هایت را 🌹🌹🌹 «داشته هایت»را 🌳🌳 نه باخت هایت را 🌹🌹🌹 «سلامتی‌ات»را 🌳🌳 نه‌سکه هایت را 🌹🌹🌹 «دوستانت»را 🌳🌳 نه دشمنانت را 🌹 التماس دعا🌹 🌴🌹🌴🌹🌴🌹🌴🌹🌴 🍃🌷🍃 🌹🍃🌷🍃🌹 🍃🌷🍃🌹🍃🌷🍃🌹 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🕊🥀 🌸آخرین باری که مهدی به من زنگ زد گفت: «مادرم ٬مولای من ٬ سرور من خیلی دعایم کن...» همیشه با این الفاظ صدایم میکرد. 🌹من گفتم خدا نگهدارت باشد و با این جمله آخرین مکالمه ام با مهدی تمام شد. 🌼بعد من به برادرش زنگ زده بود و گفته بود: «خیلی هوای مامان و بابا رو داشته باش. هر وقت هم کارت گیر افتاد بیا قطعه ۲۶ خودم حلش میکنم...» 🌺روز قبل شهادتش به داداشش زنگ زد و گفت: سال خمسیم رسیده، برو قم و خمسم را بده . ۳۰۰ تومان هم به نانوایی لواشی بدهکارم لطفا آن را هم بده. 🥀 به دایی اش پیامک داده بود که: « سلام، من ماموریت هستم. وصیتنامه ام دست شماست. اگه اتفاقی برایم افتاد یک دستمال اشک و مقداری تربت و مهر کربلا لای قرآن روی طاقچه، در قبر در پهلویم بگذارید. حلال کنید. یا علی مدد .» . ✍به نقل از:مادر شهید هدیه به روح مطهر شهید والا مقام صلوات 💚الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ💙 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍ آیت‌الله بهجت (ره) : در روایت آمده است : خانه‌هایی که در آنها تلاوت قرآن می‌شود ، چنان‌که ستاره برای اهل زمین می‌درخشد ، برای آسمانیان می‌درخشند. 📚 در محضر بهجت ، ج۲، ص۲۹۶ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹خدای عزیـــــزم مگر من جز تو که را دارم که وقتی دلم بگیرد، بیایم و با او درد و دل کنم و بشود آرامِ جــــــــــانم 🌹خدای من اگر تو بخشش نکنی؛ اگر از محبتت محرومم کنی چیزی نمی‌ماند برایم ای بهترینم... مرا هدایت کن؛ این بندۂ خطاکارت را هدایت کن که خطا نرود خودم خوب می‌دانم گهگاهی پایِ ایمانم لنگ می‌زند، من خوب می‌دانم که چه عهدهایی را که با تو بسته‌ام و شکسته‌ام اما خوب میدانی خدایِ خوبم که من لحظه لحظه تو را نفس میکشم خدایا حالم هر لحظه ای که بی تو باشد خراب است به من حال خوب بده •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🔴 آیا حواسمان هست؟ ✍ ‏از یک گورکن پرسیدند: تو که با قبر، مرده و جنازه سر و کار داشتی عجیبترین چیزی که دیدی چی بود؟ گورکن گفت: پنجاه ساله که گور می‌کنم، مرده غسل می‌دم، اجساد زیادی رو کفن کردم و زیر خاک دفن کردم، ولی عجیبترین چیزی که دیدم خودم هستم. پنجاه ساله با همه چیزایی که دیدم هنوز باور نکردم من هم یه روز می‌میرم. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌷 امام باقر(عليه السلام) : ✍ مبادا مردم تو را از خود غافل سازند ؛ زيرا زيان اين غفلت به تو مى رسد نه به آنان. 👌 لا تَغُرَّنَّكَ الناسُ مِن نفسِكَ ؛ فإنّ الأمرَ يَصِلُ إلَيكَ دُونَهُم. 📙 بحار الأنوار 72/323/2 🌹 🍃🍂 ‌‌‌‌✅کانال استاد دانشمند •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
آدمی فقط در یک صورت حق دارد به دیگران از بالا نگاه کند وآن هنگامی است که بخواهد دست کسی را که بر زمین افتاده بگیرد و او را بلند کند. این قدرت تو نیست این انسانیت است که خداآنرادوست دارد •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✋ ✍ کنعان، پُر بود از آدمهای رنگ رنگ ... اما فقط یعقوب بوی پیراهنِ یوسف را حس کرد! • پیراهن یوسف، فقط برای یعقوب، منشاء اثر شد، و نور چشمانش را برگرداند! • بقیه مشغول زندگی‌های خودشان بودند! حتی حدس هم نمی‌زدند که شاید چند ماه دیگر، در مصر، از متنعمانِ سفره‌ی یوسف خواهند بود... • بارِ انتظار یوسف ما هم، به دوش یعقوب‌هاست! اما وقتی رسید همه از سفره‌ی جانش بهره می‌برند ... • خیلی فرق می‌کند امّا؛ خیلی فرق می‌کند؛ یعقوب باشی یا مشغول زندگی خویش! کنارش باشی یا سر سفره‌اش ... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام امام حسین جانم❣️ چنان مشتاقم ای دلبر به دیدارت که از دوری برآید از دلم آهی، بسوزد هفت دریا را... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨ ✍توصیه به رعایت اخلاص در نماز می‌کنم. از اول تا آخر نماز بکوشید که توجه‌تان به خدا باشد و هر چه که می‌توانید نماز را کامل کنید تا روحتان از نماز سیراب شود. گاهی سجده‌های طولانی انجام دهید و اصرار کنید تا اشکتان جاری شود. روایت هست که با اصرارهای فراوان، درهای آسمان باز می‌شود و خداوند می‌فرماید: ملائک ببینید بنده من چه می‌کند. یکی از وظایف انسانی تفکر است. انسان باید اهل تفکر باشد. تفکر یعنی فکر را به کار انداختن. تدبر نیز در لغت به معنی دنبال کردن است یعنی مطالبی را که درباره وضع خودش یا راجع به عالم است، دنبال کند؛ نظر هم به همین معناست. انسانی که تفکر و تدبر در خودش، کارش، حالش و زندگی‌اش نداشته باشد، ناقص است. در صورتی که گفته می‌شود تفکر خودش عبادت است. در روایت آمده که گاهی یک ساعت تفکر، به اندازه 70 سال عبادت و یا بیشتر از آن ارزش دارد. 🎙آیت اللّه مشکینی ‌‌‌‌ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از وجود خود چو ني گشتم تهي‌ نيست از غير خدايم آگهي‌‌ چون كه من من نيستم، اين دم ز اوست‌‌ پيش اين دم هر كه دم زد، كافر اوست‌‌ گرچه قرآن از لب پيغمبر است‌‌ هركه گويد حق نگفته، كافر است . 🎙 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
❣پروفایل منتخب •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨ 🔴قوانين قهر كردن ✍این قوانین قهر کردن در زندگی مشترک می‌تونه خیلی مفید باشه. حتما ازش پیروی کنید. 1⃣ حق نداریم به خانواده‌های هم توهین کنیم. 2⃣ حق نداریم مسائل و مشکلات کهنه رو مطرح کنیم. تو هر دعوا فقط راجع به همون موضوع بحث می‌کنیم. 3⃣ شام و ناهار نپختن و شام و ناهار نخوردن نداریم. همه اعضا مثل حالت عادی باید برای غذا حاضر باشن. 4⃣ سلام و خداحافظی در هر صورت لازمه. 5⃣ هیچکس حق نداره جای خوابشو عوض کنه. 6⃣ هر کس برای آشتی پیش قدم بشه اون یکی باید براش کادو بخره. 7⃣ حق نداریم اشتباه طرف مقابلو تعمیم بدیم . مثلا عبارت تو همیشه.... ممنوعه. چون اینکار دعوا رو به اوج میرسونه. 8⃣ باید به هم فرصت بدیم که هرکی راجع به دیدگاهش نسبت به موضوع دعوا پنج دقیقه صحبت کنه و طرف دیگه هم پنج دقیقه زمان برای پاسخگویی داره و بعد اگه حرفی باقی موند باید به فردا موکول بشه تا سر و ته بحث مشخص باشه. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
😔💔 🍃🌸دلم گرفته از اين روزها دلم تنگ است 🌸🍃ميان ما و رسيدن، هزار فرسنگ است 🌹تعجیل درفرج صلوات🌹 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ✨✨✨✨✨✨✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
" خدایا کنارم نگذار " " الهی آن ده که آن به " (خواجه عبدالله انصاری) آهنگری با وجود رنج های متعدد به خدا عشق می ورزید. روزی کسی از او پرسید: چگونه می توانی خدایی را که این همه رنج نصیبت کرده دوست داشته باشی؟ آهنگر گفت: "وقتی تکه آهنی را در کوره قرار میدهم و آن را روی سندان می گذارم و می کوبم تا وسیله ای بسازم؛ اگر به صورت دلخواهم درآمد می دانم که مفید خواهد بود ؛اگرنه آن را کنار می گذارم." همین باعث شده که همیشه به درگاه خداوند دعا کنم که پروردگارا ! مرا در کوره های رنج قرار بده ؛ ولی کنار نگذار... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨حکایت مرد صابونی و ملاقات با امام زمان(عج)!✨ شخص عطاری از اهل بصره می گوید: روزی در مغازه عطاریم نشسته بودم که دو نفر برای خریدن سدر و کافور به دکان من وارد شدند. وقتی به طرز صحبت کردن و چهره هایشان دقت کردم، متوجه شدم که اهل بصره و بلکه از مردم معمولی نیستند به همین جهت از شهر و دیارشان پرسیدم؛ اما جوابی ندادند. من اصرار می کردم؛ ولی جوابی نمی دادند. به هر حال من التماس نمودم، تا آن که آنها را به رسول مختار صلی الله علیه و آله و سلم و آل اطهار آن حضرت قسم دادم. مطلب که به این جا رسید، اظهار کردند: ما از ملازمان درگاه حضرت حجت علیه السلام هستیم. یکی از جمع ما که در خدمت مولایمان بود، وفات کرده است؛ لذا حضرت ما را مأمور فرموده اند که سدر و کافورش را از تو بخریم. همین که این مطلب را شنیدم، دامان ایشان را رها نکردم و تضرع و اصرار زیادی نمودم که مرا هم با خود ببرید. گفتند: این کار بسته به اجازه آن بزرگوار است و چون اجازه نفرموده اند، جرأت این جسارت را نداریم. گفتم: مرا به محضر حضرتش برسانید، بعد همان جا، طلب رخصت کنید اگر اجازه فرمودند، شرفیاب می شوم والا از همان جا بر می گردم و در این صورت، همین که در خواست مرا اجابت کرده اید خدای تعالی به شما اجر و پاداش خواهد داد؛ اما باز هم امتناع کردند. بالاخره وقتی تضرع و اصرار را از حد گذراندم، به حال من ترحم نموده و منت گذاشتند و قبول کردند. من هم با عجله تمام سدر و کافور را تحویل دادم و دکان را بستم و با ایشان به راه افتادم، تا آن که به ساحل دریا رسیدیم. آنها بدون این که لازم باشد به کشتی سوار شوند، بر روی آب راه افتادند؛ اما من ایستادم. متوجه من شدند و گفتند: نترس؛ خدا را به حق حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف قسم بده که تو را حفظ کند. بسم الله بگو و روانه شو. این جمله را که شنیدم، خدای متعال را به حق حضرت حجت ارواحنا فداه قسم دادم و بر روی آب مانند زمین خشک به دنبالشان به راه افتادم تا آن که به وسط دریا رسیدیم. ناگاه ابرها به هم پیوستند و باران شروع به باریدن کرد. اتفاقاً من در وقت خروج از بصره، صابونی پخته و آن را برای خشک شدن در آفتاب، بر پشت بام گذاشته بودم. وقتی باران را دیدم، به یاد صابونها افتادم و خاطرم پریشان شد. به محض این خطور ذهنی، پاهایم در آب فرو رفت؛ لذا مجبور به شنا کردن شدم تا خود را از غرق شدن، حفظ کنم؛ اما با همه این احوال از همراهان دور می ماندم. آنها وقتی متوجه من شدند و مرا به آن حالت دیدند، برگشتند و دست مرا گرفتند و از آب بیرون کشیدند و گفتند: از آن خطور ذهنی که به فکرت رسید، توبه کن و مجدداً خدای تعالی را به حضرت حجت علیه السلام قسم بده. من هم توبه کردم و دوباره خدا را به حق حضرت حجت علیه السلام قسم دادم و بر روی آب راهی شدم. بالاخره به ساحل دریا رسیدیم و از آن جا هم به طرف مقصد، مسیر را ادامه دادیم. مقداری که رفتیم در دامنه بیابان، چادری به چشم می خورد که نور آن، فضا را روشن نموده بود. همراهان گفتند: تمام مقصود در این خیمه است و با آنها تا نزدیک چادر رفتم و همان جا توقف کردیم. یک نفر از ایشان برای اجازه گرفتن وارد شد و درباره آوردن من با حضرت صحبت کرد، به طوری که سخن مولایم را شنیدم؛ ولی ایشان را چون داخل چادر بودند، نمی دیدم حضرت فرمودند: « ردّوه فانه رجل صابونیّ » یعنی او را به جای خود برگردانید و دست رد به سینه اش بگذارید؛ تقاضای او را اجابت نکنید و در شمار ملازمان ما ندانید؛ زیرا او مردی است صابونی. این جمله حضرت، اشاره به خطور ذهنی من در مورد صابون بود؛ یعنی هنوز دل را از وابستگیهای دنیوی خالی نکرده است تا محبت محبوب واقعی را در آن جای دهد و شایستگی همنشینی با دوستان خدا را ندارد. این سخن را که شنیدم و آن را بر طبق برهان عقلی و شرعی دیدم، دندان این طمع را کنده و چشم از این آرزو پوشیدم و دانستم تا زمانی که آیینه دل، به تیرگیهای دنیوی آلوده است، چهره محبوب در آن منعکس نمی شود و صورت مطلوب، در آن دیده نخواهد شد چه رسد به این که در خدمت و ملازمت آن حضرت باشد.» 📚 این حکایت را علامه طهرانی(ره) در جلد اول کتاب «مطلع انوار» ص 119، نقل فرمودند. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•