eitaa logo
مداحی ترکی و فارسی /خوبان عالم
5.4هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
7.6هزار ویدیو
40 فایل
#منبرهای کوتاه و بهترین #مداحی های ترکی و فارسی ... همه در کانال خوبان عالم ؛👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3821666398C3a7954ba65
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☝️داستان زیبا ... تا زنده اید ببخشد ...! این که بگوییم با هر کس باید مثل خودش رفتار کنیم جمله اشتباهی است، ما اشرف مخلوقات خدا ما تکه ای از وجود خدا و ما روح خدا و جانشین خدا بر روی زمین هستیم پس باید رفتار ما هم خدا گونه باشد ، خدا ستاراالعیوب است خدا عیب همه را می پوشاند ..خداوند رحمان و رحیم است خدا کریم است سعی کنیم در حد توان رفتارمان را خدا گونه کنیم تا خدا گونه خالق زندگی خود باشیم اگر خدا گونه رفتار کردیم ما هم می توانیم مانند این آیه إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئًا أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ (یس۸۲). اراده کنیم و بگوییم باش پس حاضر گردد ... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
دل از تو میگوید میــــاڹ هـــــر غزل اما دربینِ اشعارم همیــشہ یڪ چرا باقیست، هر روز جایِ خالي‌ ات، هر روز دلتنگی، تا روز مـــــرگم همچنـــــاڹ ایـــڹ ماجــرا باقیست.. 🌹تعجیل درفرج صلوات🌹 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ✨✨✨✨✨✨✨
✍عالمی را پرسیدند: خوب بودن را کدام روز بهتر است؟ عالم فرمود: یک روز قبل از مرگ دیگران حیران شدند و گفتند: ولی زمان مرگ را هیچ کس نمی داند عالم فرمود: پس هر روز زندگی را روز آخر فکر کن و خوب باش شاید فردایی نباشد... 📚 امثال و حکم •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
! سلیمان بن خالد گفت: به امام صادق عرض کردم: فدایت شوم! مردم گمان میکنند که آدم (ع) دختر خود را به ازدواج پسرش در آورده. حضرت فرمود: مگر نمی دانی پیامبر فرمود: در صورتی که آدم این کار را کرده بود من هم [دخترم] زینب را به ازدواج [پسرم] قاسم در می‌آوردم و از رویه ی آدم روگردان نمی شدم. گفتم: مردم می‌گویند کشته شدن هابیل به دست برادرش قابیل نیز به خاطر همین بود که خواهر قابیل زشت رو بود؛ از این رو اختلاف بین دو برادر حاصل شد. فرمود: خجالت نمیکشی به پیامبری مثل آدم (ع) این گونه نسبت میدهی؟! پرسیدم: پس علت این که قابیل برادرش را کشت چه بود؟ فرمود: به واسطه ی وصیت و جانشینی الهی بود؛ زیرا خداوند به آدم وحی کرد که اسم اعظم و وصیت نبوت را به هابیل اختصاص دهد، قابیل که برادر بزرگتر بود پس از اطلاع خشمگین شد و اعتراض کرد. خداوند به آدم وحی کرد برای این که امتیاز هر کدام آشکار گردد، بگو قربانی کنند از هر کدام قبول شد، او صاحب امتیاز است. در آن زمان رسم بود هر کس قربانی می‌کرد وقتی مورد قبول واقع میشد که آتشی آسمانی قربانی را فرا گیرد. خداوند در قرآن می‌فرماید: «وَاتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ ابْنَیْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِمَا وَلَمْ یُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ "مائده" »: [ ای پیامبر! ] حکایت دو فرزند آدم را برای آنها بخوان هنگامی که هر یک از آن دو قربانی کردند، از یکی قبول شد و از دیگری مقبول واقع نگشت. هابیل گوسفنددار بود، گوسفندی فربه از میان گله ی خود جدا کرد و به محل معین آورد؛ ولی قابیل که کشاورزی میکرد یک دسته از گندم‌های بی ارزش را که دانه‌های لاغر داشت با خود به آن محل آورد. در این هنگام شراره ای از آسمان فرود آمد و قربانی هابیل را فرا گرفت و معلوم شد که خداوند قربانی او را قبول کرده است؛ از این رو قابیل بر برادر خود حسد ورزید و زمینه ی کشتن او را فراهم کرد. روزی قابیل گریبان برادر خود را گرفت و او را به وسیله ی سنگی کشت. پس از کشتن سرگردان شد که با جسد برادر خود چه کند. در این هنگام دو کلاغ را مشاهده کرد که با یکدیگر می‌جنگند، یکی از آن دو دیگری را کشت و با چنگال خود زمین را حفر کرد و لاشه را در آن جا پنهان کرد. قرآن، تجربه آموختن قابیل را این گونه حکایت می‌کند: «یَا وَیْلَتَا أَعَجَزْتُ أَنْ أَکُونَ مِثْلَ هَذَا الْغُرَابِ فَأُوَارِیَ سَوْءَةَ أَخِی فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمِینَ "مائده"» ای وای بر من! از کلاغی کمترم که بدن برادرم را بپوشانم. وی پس از انجام عمل پشیمان شد. 📙پند تاریخ 152/2 ؛ به نقل از: بحار الأنوار 11/ 228 و 245. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍️ حاج آقا دانشمند 🎬موضوع: مظلوم‌تر از امام زمان(عج) خداوند خلق نکرده! ‌‌‌‌-به-عشق-امام-زمان قامت دلربای مهدی صلوات
👌 ⭕️بنظرم پدر و مادر حق ندارن گوشی جوان و نوجوانشون رو به این نحو که باعث دلخوری فرزندشون بشه چک کنن. تنها تاثیری که این کار داره، دور شدن فرزند از والدین هستش. اول باید ببینیم توچه سنی مناسبه که برای فرزند موبایل شخصی بگیریم. وقتی فرزند به سنی رسید که تونست گوشی شخصی بگیره، اینجا دیگه وسیله شخصیشه، حق نداریم تو کارش این مدلی تجسس کنیم و بازجویی کنیم که ارتباطمون رو باهاشون بهم بزنه و فرزند رو مخفی‌کار بار بیاره... 🔻والدین هرچی سن فرزند بالاتر میره مسئولیتشون از باب تربیتشون کمتر میشه، چندسال بعد از بلوغ دیگه والدین وظیفه‌شون به حداقل میرسه و نباید مثل کودک با جوانشون برخورد کنن. هرکاری میتونستن قبلش باید انجام میدادن، الان دیگه باید مثل یک دوست با فرزندشون باشن و ارتباطشون رو روزبه روز بیشتر و بهتر بکنن ولی متاسفانه والدین برعکس عمل میکنن، صبح تا شب درحال بازجویی و درگیری هستن باهاشون، فلذا شما می‌بینید اکثر والدین با نوجوونا و جووناشون مشکل دارن، چون به استقلال، انتخاب، رشد و شخصیت بچه‌شون احترام نمیگذارن، فکر میکنن هنوز با یه کودک یا نوزاد در ارتباطن... 🔻بعد میبینید بچه کاملا برعکس والدین میشه، اگه والدین مذهبی هستن، بچه‌شون غیرمذهبی میشه، اگرم غیر مذهبی باشن بچه‌شون متفاوت و احتمالا مذهبی میشه چون بچه‌هاشون بخاطر فشار والدین وارد بازی لجبازی میشن... 🔻والدین اگه میخوان سر از کار فرزندشون دربیارن و کمکشون کنن، بهترین روش رفاقته، فرزند وقتی به والدین اعتماد داشته باشه و ارتباطش خوب باشه همه اسرار زندگیشو میاد میگه ولی وقتی این مدلی بریم سر گوشی بچه‌ها و به حریم شخصیشون احترام نگذاریم، روزبه روز مخفی‌کارتر میشن... اینم باید بدونیم هدایت دست ما والدین نیست، امام معصوم هم باشی ممکنه فرزندت خائن از آب دربیاد، تعداد کمی از فرزندان برخی ائمه اینطوری شدن. مثلا عبدالله افطح فرزند امام صادق علیه السلام بخاطر مال دنیا ادعای امامت کرد و به امام موسی کاظم علیه السلام خیانت کرد. همچنین برخی از برادران امام رضا علیه السلام... 🔻یعنی ممکنه شما همه نکات تربیتی رو رعایت کنی، خودتم خوب باشی، مال حلال هم بیاری سر سفره، ولی فرزندت راه غلط رو انتخاب کنه. شاید تک و توک اتفاف بیفته ولی بهرحال هست. چون حق انتخاب داره، اختیار داره، خدا بهش داده، نمیتونی مجبورش کنی اینطور نباشه... والدین فکر میکنن تا آخر عمر باید بالا سر بچه‌هاشون باشن. مرد خرس گنده ازدواج کرده ولی مادرش مثل کودک باهاش رفتار میکنن. این‌ها اشتباهه... ✍ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استاد مسعود عالی با ملائکه همنشین شو •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✅ برای اموات فاتحه کبیره بخونید یکی از علمای شیعه به نام شیخ مهدی فقیهی جهت استخاره و رفع گرفتاری نزد آیت الله بهجت می‌رود. آیت الله بهجت به ایشان می‌فرماید: چرا فاتحه‌ی کبیره نمی‌خوانید؟ شیخ مهدی می‌پرسد، فاتحه‌ی کبیره چیست؟ آیت الله بهجت می‌فرماید: – سوره حمد یک مرتبه – چهار قل هر کدام یک مرتبه (سوره‌های توحید، کافرون، ناس و فلق) – سوره قدر هفت مرتبه – آیت الکرسی سه مرتبه سپس آیت الله بهجت می‌فرماید: هرکس برای میتی این‌گونه فاتحه بخواند، هم رفع گرفتاری از خودش می‌شود و هم گنجی است برای میت. شیخ مهدی فقیهی می‌گوید: به روستای خودمان رفتم و بر سر قبر پدر و مادرم فاتحه‌ی کبیره را خواندم و به قم بازگشتم. شب عمه‌ام خواب پدر و مادرم را می‌بیند که خمره‌ای از طلا و جواهرات در مقابل‌شان است. عمه‌ام از من پرسید چه خیراتی برای پدر و مادرت فرستادی؟ گفتم: فاتحه‌ی کبیره را خواندم. مشخص شد روزی که من فاتحه‌ی کبیره را برای پدر و مادرم خوانده‌ام، رحمت واسعه‌ای از طرف خداوند شامل حالشان شده است. در ضمن به برکت خواندن فاتحه‌ی کبیره، گشایشی نیز در زندگی‌ام مشاهده کردم. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
رسول خداص) : «آیا به شما خبر دهم از دعایی که هر گاه غم و گرفتاری پیش آمد آن دعا را بخوانید گشایش حاصل شود؟» اصحاب گفتند: آری ای رسول خدا. آن حضرت فرمود: «دعای یونس که طعمه ماهی شد: لا اِلهَ اِلاّ أَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ.» [2] 3 . امام صادق علیه السلام : «عجب دارم از کسی که غم زده است چطور این دعا را نمی خواند لا اِلهَ اِلاّ أَنْتَ سُبْحانَکَ اِنّی کُنْتُ مِنَ الظّالِمِینَ» چرا که خداوند به دنبال آن می فرماید: «فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَ مرحوم کلینی نقل می کند: مردی خراسانی بین مکه و مدینه در ربذه به امام صادق علیه السلام برخورد و عرضه داشت: فدایت شوم من تاکنون فرزنددار نشده ام، چه کنم؟ حضرت فرمود: «هر گاه به وطن برگشتی و خواستی به سوی همسرت روی،آیه وَذَا النُّونِ إِذ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیْهِ فَنادی فِی الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلاّ أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظّالِمِینَرا تا سه آیه بخوان، إن شاء اللّه فرزنددار خواهی شد 📚قوارع القرآن، ص67. [2] . کشاف، ج3 ص132، پاورقی. [3] . خصال، ص218. [4] . کافی، ج6، ص10 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
أللهمّ أنت عُدّتى أن حَزِنتُ... ✨بارالها...! اگر محزون و غمگین گردم پناهگاه من فقط تویى...🤍 📙دعای مکارم الاخلاق 💚امام سجاد علیه السلام •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃🌸 🔸ایمان و یقین🔸 💠یحیی بن نعمان گوید: در محضر امام حسین علیه السلام شرفیاب بودم، عربی نقابدار با چهره ای تیره رنگ وارد شد و سلام کرد. حضرت علیه السلام سلام او را پاسخ داد. آن مرد گفت: ای فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله سوالی دارم؟ فرمود: بپرس. گفت: فاصله میان ایمان و یقین چه قدر است؟ فرمود: چهار انگشت. گفت: چگونه؟ فرمود: ایمان آن است که آن را می شنویم، و یقین آن است که آن را می بینیم و فاصله بین گوش و چشم چهار انگشت است. پرسید: میان آسمان و زمین چه قدر است؟ فرمود: یک دعای مستجاب. پرسید: میان مشرق و مغرب چقدر است؟ فرمود: به اندازه سیر یک روز آفتاب. پرسید: عزت آدمی در چیست؟ فرمود: بی نیازیش از مردم. پرسید: زشت ترین چیزها چیست؟ فرمود: در پیران، هرزگی و بی عاری است، در قدرتمندان درنده خویی، در شریفان (و نجیب زادگان) دروغگویی، در ثروتمندان بخل و تنگ نظری است و در عالمان حرص است. 📔موسوعة کلمات الامام الحسین، ص 745. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠متن حدیث: ابى رحمه الله قال حدثنى سعد بن عبدالله عن الهیثم بن ابى مسروق النهدى عن اسماعیل بن سهل قال کتبت الى ابى جعفر الثانى علیه السلام علمنى شیئا اذا انا قلته کنت معکم فى الدنیا و الاخرة قال فکتب بخطه اعرفه اکثر من تلاوة انا انزلناه و رطب شفتیک بالاستغفار. اسماعیل بن سهل مى‌گوید: در نامه به محمد بن علی "امام جواد" علیه السلام نوشتم : چیزى به من بیاموز که با گفتن آن در دنیا و آخرت با شما باشم. حضرت علیه‌السلام درجواب نامه که با خط خودشان بود و من خط او را مى شناختم ، برایم نوشتند: سوره (انا انزلناه ) را زیاد تلاوت کن و لبانت را با استغفار تر کن ( و دائما آمرزش بطلب). 📙ثواب الاعمال، ص ۳۵۳ و بحار90: 379 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥حاج قاسم و شهدا مهمانان ویژه سرود سلام فرمانده این اجرا را تا بحال ندیده اید.. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💌 توصیه شنیدنی آیت‌الله فاطمی‌نیا ✍خوش به حال کسی‌ که چیزی رو انفاق کنه و چیزی رو نگه‌ داره! زیادی «مال» رو انفاق کنه و زیادی «سخن» رو نگه‌ داره! •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨ 🔴 رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي ✍روزی شاگرد یک راهب پیر هندو از راهب خواست که به او درسی به‌یادماندنی دهد. راهب از شاگردش خواست کیسه نمک را نزد او بیاورد. سپس مشتی از نمک را داخل لیوان نیمه‌پری ریخت و از او خواست همه آن آب را بخورد. شاگرد فقط توانست یک جرعه کوچک از آب داخل لیوان را بخورد، آن هم به سختی. استاد پرسید:مزه‌اش چطور بود؟شاگرد پاسخ داد: خیلی شور و تند است، اصلاً نمی‌شود آن را خورد.پیر هندو از شاگردش خواست یک مشت از نمک بردارد و او را همراهی کند. رفتند تا رسیدند کنار دریاچه. استاد از او خواست تا نمک‌ها را داخل دریاچه بریزد. سپس یک لیوان آب از دریاچه برداشت و به شاگرد داد و از او خواست آن را بنوشد. شاگرد به‌راحتی تمام آب داخل لیوان را سر کشید. استاد این بار هم از او مزه آب داخل لیوان را پرسید. شاگرد پاسخ داد: کاملا معمولی بود. پیر هندو گفت:رنج‌ها و سختی‌هایی که انسان در طول زندگی با آن‌ها روبه‌رو می‌شود همچون مشتی نمک است. اما این روح و قدرت پذیرش انسان است که هرچه بزرگ‌تر و وسیع‌تر می‌شود، می‌تواند بار آن همه رنج و اندوه را به‌راحتی تحمل کند. بنابراین سعی کن یک دریا باشی، نه یک لیوان آب. ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
💥 یه ‌بنده‌ خدایی می گفت: همه میگن 🦋 رفتن تا ما بمونیم...! ولی من‌ میگم: شهدا رفتن 🍃 ‌تا ما دنبالشون ‌بریم. ✊🏻 آره! جا موندیم ؛ دل‌ رو باید ‌صاف ‌کرد..! •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌹 محمد بن مسلم مردی ثروتمند از اشراف کوفه، و از اصحاب امام باقر و صادق علیهماالسلام بود. روزی امام باقر علیه‌السلام (برای تربیت و اصلاح) به او فرمود: ای محمد باید تواضع و فروتنی کنی. . محمد بن مسلم هم وقتی از مدینه به کوفه بازگشت، ظرف خرما و ترازویی برداشت و کنار درب مسجد جامع کوفه نشست و (خطاب به مردم با صدای بلند) فریاد می‌زد: (خرما، خرما،…) هرکس خرما می‌خواهد بیاید از من بخرد (تا هیچ تکبر و غروری در او نماند). . بستگانش به او گفتند: آبروی ما را بردی! او گفت: امامم مرا اینچنین امر نموده و مخالفتش نخواهم کرد و از این محل تکان نمی‌خورم تا تمام خرمایی را که در این ظرف است بفروشم. . بستگانش گفتند: حال که چنین است پس کار آسیابانی را پیشه خود کن. وی قبول کرد و شتر و سنگ آسیابی خرید و مشغول آرد کردن گندم شد و با این عمل خواست از بزرگ‌بینی نجات یابد. 🌹 استاد اخلاقی به شخصی که در پی شاگردی ایشان بود گفته بود هر گاه توانستی کفش‌های اشخاصی که آنها را بد میدانی جفت نمایی خود به دنبال تو می‌آیم. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃 حضرت امام علی (ع) میفرمایند: الفُرصَةُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ ، فانتَهِزُوا فُرَصَ الخَيرِ . فرصت، چون ابر مى گذرد. پس، فرصتهاى كار خوب را غنيمت شمريد. نهج البلاغة ،حكمة 21 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📝نامه خدا به علامه حسن زاده آملی 📚این حکایت در کتاب فیض عرشی آمده. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔪ماجرای زیبای قصابی که چاقوی خون الود در دستش بود در زمان خلافت امام علی(ع) و قضاوت ایشان! •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
‌∞♥∞ ❣ دل از تو میگوید میــــاڹ هـــــر غزل اما در بینِ اشعارم همیــشہ یڪ چرا باقیست، هر روز جایِ خالی ات، هر روز دلتنگی، تا روز مـــــرگم همچنـــــاڹ ایـــڹ ماجــرا باقیست..
دعای عهد.mp3
21.59M
🌸🍃🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸 تجدید عهد روزانه با امام زمان (عج) 🤍 ❤️ با صدای استاد : 👤 سید حجت بحرالعلومی 🌤 الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج 🌤 🍃🌸 🌸🍃🌸 🍃🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهادت فرزند شیطان در رکاب امیرالمومنین - از امام صادق (ع) به نقل از رسول خدا (ص) آورده است: (در کوه‌های تِهامَه) مردی که قامتش چون نخل، بلند بود، نزد رسول خدا (ص) آمد. درود فرستاد و حضرتش جواب فرمود. آنگاه، پیامبر (ص) فرمود: همچون جنیان سخن می‌گویی! کیستی ای بنده خدا؟ پاسخ گفت: من هام بن هیم بن لاقیس بن ابلیس هستم. حضرت فرمود: بین تو و ابلیس، حدفاصلی جز دو پدر نیست؟ گفت: چنین است ای رسول خدا (ص). حضرت فرمود: بر تو چه رفته است؟ گفت: روزگارم را به بیهودگی گذراندم مگر اندکی را. من روزی که قابیل، هابیل را کشت نوجوانی بودم که می‌توانستم سخن بگویم. اعتصام به حبل الهی نداشتم، در بیشه می‌گشتم و از تپّه‌ها بالا می‌رفتم و مردم را به قطع رحم با خویشاوندان و مال حرام دعوت می‌نمودم. پیامبر (ص) فرمود: چه بد سیره‌ای است روش پیری که در سنین کهنسالی به اندیشه می‌نشیند و جوانی که در سنین جوانیش در آرزوها و خیال‌پردازی، روزگار می‌گذراند. آن جن گفت: من توبه کرده‌ام. فرمود: به دست چه کسی؟ به دست نوح (ع) وقتی همراه نوح (ع) شرح کامل داستان در کلیپ☝️🎥 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
نقل است برادران حضرت یوسف علیه السلام با نیرنگ خود، ایشان را که نوجوانی بود از پدر جدا کردند و تصمیم گرفتند او را در میان چاه بیندازند. هنگامی که آنها حضرت یوسف علیه السلام را به ریسمانی بسته و به داخل چاه روانه کردند، ناگاه لبخندی بر لبان یوسف نقش بست! یکی از برادرانش با تعجب گفت: اکنون وقت خنده نیست، چرا یوسف می خندد؟! حضرت راز خنده اش را چنین بیان کرد: من گاهی فکر می کردم چندین برادر نیرومند دارم و در حوادث روزگار پشتیبانان خوبی خواهم داشت، ولی اکنون می‌بینم که همان ها مرا به چاه می‌افکنند! خنده من به خاطر این است که چرا به جای تکیه نمودن به برادرانم، به خدا توکل نکردم؟ یعنی خنده ام خنده شادی نیست، بلکه خنده عبرت است. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•