~🕊
#روایت_عشق^'💜'^
داشت وضو میگرفت
بهش گفتم: عبدالحسین الان برای چی وضو میگیری؟
گفت: ﻣﻴﺨﻮاﻫﻢ #ﺷﻬﻴﺪ ﺑﺸﻮﻡ
ﺧﻴﺎﻟﻢ ﺷﻮﺧﻲ میکند..
ﭘﻨﺞ ﺩﻗﻴﻘﻪ ﺑﻌﺪ ﺷﻬﻴﺪ شد..
#شهید_ﻋﺒﺪاﻟﺤﺴﻴﻦ_اﺳﻔﻨﺪﻳﺎﺭی♥️🕊
.
____
کانال خٌذْنیِ مَعَكْ🕊
@khodaaa112
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بِأَبِی أَنتَ و أُمِّی...» -
#حسین_جانم🕊
____
کانال خٌذْنیِ مَعَكْ🕊
@khodaaa112
14.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
توجه توجه؛ دو دقيقه اقتداررر
رجــز خوانى يك جـــوان ايرانى
در ســـوريه حرم حضرت زينب
.
اگه ميخواين از اتفاقات تو منطقه
باخبر باشين؛ اين كليپ رو حتما ببينين
.
#ما_جنگ_اولى_ها
#ظهور_نزديك_است
#ما_پلاكهامون_گردنمونه
#ايران_قدرت_منطقه
#ما_عاشق_جهاديم
#عمار_داره_اين_خاك
#نسل_ما_كابوس_شبانه_شما
#ما_فرزندان_مقاومتيم
🌹🌹🌹🌹🌹
________
کانال خٌذْنیِ مَعَكْ🕊
@khodaaa112
امیرالمؤمنین #امام_علی علیه السلام:
💠 من أحَبَّ شيئاً لَهِجَ بِذِكرِهِ؛
❇️ هركه چيزى را دوست بدارد، ياد آن ورد زبانش شود.
📚 عیون الحکم والمواعظ، صفحه ۴۵۳
________
کانال خٌذْنیِ مَعَكْ🕊
@khodaaa112
✾͜͡♥️•
☆ای ✨
☆تمام✨
☆وصیت✨
☆ #سردار✨
☆دوستت دارم😍
ځَـۻْـࢪَتـ عــــــ❤️ــــــۺـق
________
کانال خٌذْنیِ مَعَكْ🕊
@khodaaa112
#_نماز_اول_وقت
امام صادق(ع):
شیعیان مارادرهنگام اوقات نماز
امتحان کنید،یعنی اینکه چگونه
ازنمازخواندن درموقع آن محافظت
می کنند.
اذان مغرب به افق اهواز
20:43
________
کانال خٌذْنیِ مَعَكْ🕊
@khodaaa112
8.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جوونای الان شاهکارن✌️🏻😃
استاد رائفے پوࢪ🙃
دمتون گرم:)
#جمعہ_هاے_انتظار
#استورے
اَللّھُمَّ؏َـجِّللِوَلیِّڪَالفَࢪَج♥️
________
کانال خٌذْنیِ مَعَكْ🕊
@khodaaa112
اِی شهید دلم گرفت ،💔
روحم پژمرد ،🥀
صبر و طاقتم به سرآمد…🚶♂
از گذشتهها شرمندهام
و از آیندهها بیمناکم...😓
تنها تسلیام آب دیده است
اشکی که تقدیم تو میکنم😭
آبی که با آن دل خود را شستشو میدهم
و با این وسیله غمهای درونی خود را تسکین مےبخشم...🌱
از آتش درونی خود میکاهم و برای لحظهای آرامش ضمیر مییابـم...✨
برایم دعا کن
تو نظر کن به دلم حال دلم خوب شود😭
کمک کن ثابت قدم بمونم توی راهتون ...
________
کانال خٌذْنیِ مَعَكْ🕊
@khodaaa112
:
بسمه الله الرحمن الرحیم
این مکاشفه در مورد حجاب است وبسیار بسیار با اهمیت ومهم است
لذا از عزیزان خواهشمندم که در گروهائی که هستند انتشار دهند تا خواهران گرامی متوجه این موضوع مهم بشوند.
سالها پیش مسافر کشی میکردم با یه پیکان ایام ایام دهه فاطمیه بود وطبق معمول روزم رو با نوار نوحه با مسافر کشی میگذراندم وکسب روزی میکردم در اون ایام دهه فاطمیه یک شب مونده بود به شهادت حضرت زهرا(س)
مسیرم افتاد به دروازه قرآن بسیار بسیار شلوغ بود ودیدم که مردم گروه گروه از پارک شهر خارج میشن واکثرشان بی حجاب بودند و وضع ظاهریشان زیبنده یک زن مسلمان وشیعه نبود .ونوای موسیقی با صدای بلند از هر ماشینی خارج میشد راستش از اینکه ملت حرمت نگه نمیدارند واینگونه لباس پوشیده بودند نارحت وافسرده شده بودم تصمیم گرفتم به منزل برگردم وخالی برگشتم در طول مسیر از خودم میپرسیدم که چرا باید اینگونه باشد مگر حضرت زهرا کم مقامی داشت مگر حضرت زهرا دختر پیامبر رحمة للعالمین نیست مگر حضرت فاطمه(س) فخر دو عالم نیست پس چرا مردم آنقدر غافلند ونسبت به این موضوع بی خیالند در همین افکار بودم که به منزل رسیدم اون شب دم دمای سحر بود که .که با صدائی عجیب نیمه بیدار شدم به یگباره دیدم صدائی از جنس ترسناک اطرافم رو گرفته صدائی شبیه لرزش انبوهی آهن که به تدریج آن صدا بیشتر وبیشتر میشد ومن دارم به سرعت به سمت آسمان کشیده میشوم در طول مسیر اختیار به خودم نبود نیروئی منو به سمتی میکشید سرعتم به تدریج زیاد وزیادتر میشد در طول مسیر سیاهی با کمی نور آبی رنگ با هم ادغام شده بود و اطرافم پر بود از ستاره کمی سرم به طرف بالا بود ودو دستم بغل بدنم بود وعمودی بالا وبالاتر میرفتم وبا هر با لاتر رفتن آن صدا وحشتناک زیاد وزیادتر میشد تصور میکردم از زیادی اون صدا ووحشتی که ایجاد کرده بود کم مونده بود قالب تهی کنم ومغزم متلاشی بشه کمی سرم رو پائین آوردم دیدم زمین با آن عظمت که روش بودم کوچک شده مثل اینکه در طول مسیر یه دور دورانی زده باشم از دور شاهد سازهای آهنی شدم که شبکه شبکه بود ویه چیزی وسط اون شبکه ها تکون میخورد هر شبکه مثلا عین یه چهار چوب در اتاق که در وسطش کسی اویزان بود اون سازه آهنی تشکیل شده بود از ملیونها ملیون شبکه وکل آن سازه در طول وعرض بسیار بسیار بسیار زیاد ومعلق در فضا بود به خوبی متوجه شدم که عامل اون صدای وحشتناک همین سازه آهنیست کم کم سرعتم کاهش یافت اما صدا بیشتر اصلا قابل بیان نیست اون صدا .. حالا کمی به آن سازه نزدیک شده بودم وخوب که دقت کردم دیدم آن سازه در حال لرزش است واون صدا چیزی نیست جز لرزش اون آهنها شاید شمائی که در حوال خواندن این متن هستید پیش خود فکر کنید که مگر صدای آهن چقدره ویا اینکه صدای آهن که ترس نداره اما اون مکان به خودی خود پر بود از وحشت یعنی همه چیزش ترسناک ووحشتناک بود کمی جلوتر که رانده شدم دیدم هر شبکه از وسط چنگکی اویزان هست همانند چنکک های قصابی که معمولا گوشت وشقه گوسفند با هاش آویزان میکنند واین چنکک اسمی داره واسمش قناره هست البته این چنکک ها مخصوص گوسفند وشکل w انگلیسی رو داره اما اون چنگکی که من دیدم بلندیش سه برابر قناره بود واون چنگک از زیر گلوی خانمهای کاملا برهنه وارد شده بود واز فرق سرشان خارج شده در اون حالت به آرامی به بالای سرشان هدایت شدم وبه خوبی صورتشان را میدیدم چشمهایشان به طرز وحشتناکی باز بود ومو به تنم سیخ شد با اینکه نمیتوانستند حرف بزنند اما یاس وناامیدی وترس وزجر عظیم را با نگاهشان به من منتقل کردند همگی انها چهرهای خون آلود ووحشتناک با موهای ژولیده داشتند بعضی از انها با موهای رنگی وبلند آما اغشته به خون از آن قنارها آویزان شده بودند وآنها همگی در حال جان کندن ولرزشهای شدید بودند و آن همه زن لخت وعریان همگی در حال جان کندن بودند وآن جان کندن اصلا تمامی نداشت واز صدای لرزش جان کندنشان باعث ارتعاش صدائی وحشتناک آن سازه بود ودر اصل ان صدائی که در کهکشان پیچیده شده بود وموجب ترسم شده بود صدای جانکندن اون همه زن در آن سازها بود در آن حالت من فقط چهرهایشان را میدیدموخیلی میترسیدم . خدا میدونه خیلی وحشت کردم خیلی دلم برایشان سوخت عظمت آن سازه خیلی بود ومیدیدم تعداد انبوهی از زنان اینگون آویزان هستند ودر حال جان کندنند واین وضع تمامی ندارد کم کم از آن سازه آهنی دور شدم وصدا هم به تدریج کمتر کمتر میشد .
دوستانی که قبلا مکاشفات قبلی رو در این کانال خوندند این آخرین بیان مکاشفست چون بیانشون بر خود واجب دونستم مشغول نوشتن شدم حال ای خواهر گرامی به خدای بزرگ سوگند در این دنیا هر کاری که کنیم چه خیر چه شراون دنیا نتیجه اعمالمون رو خواهیم دید کافیست شما خواهر گرامی یک شب تنها تو خونه باشی برق هم بره وتاریک شه با کوچکترین صدائی وحشت عظیمی خواهی کردطبیعیست که خانمها ظریفند وتحملدردهای این چنینی رو ندار