eitaa logo
🌱بــّوی عــطّـر خُـــدا🌱
215 دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
1.4هزار ویدیو
91 فایل
• فَاصْبِر إنَّ وَعْدَ اللهِ حَقُّ صبر کن که وعده‌ خداوند حق است ✓کپی از مطالب حلال لینک کانال:👇 https://eitaa.com/khodajoonnn راه ارتباطی با ما :👇 https://daigo.ir/secret/3291334064
مشاهده در ایتا
دانلود
"طولانیه نخون" چشم پاک و معصومه؛ و منم دشمن این معصومیت. پس هرطوری که شده سعی در گرفتن این معصومیته دارم. خوبه که با سخنان اهل بیت تون غریبه و ناآشنا هستید و همین برای اینکه در راه ترک گناه، گمراه و سر گردان باشید کافیه. {نگاه حرام ، تیر زهرآلودی از تیرهای شیطان است. هرکس آن را برای خدا ترک کند ، خدا ایمانی به او میدهد که مزه آن را میچشد.} این حدیث یکی از امام های شماست و مطمئنم نمیدونید از کیه 😄. بگذریم.. خواستم بگم که اگه کسی این حدیثو درک کنه به راحتی رو کنار میذاره. نگاه حرام خیلی شیرینه. آثار و فشاری که رو روح میذاره از اون شیرین تر. مثلا تو خیابون چشم چرونی میکنه و وقتی بیاد خونه انقدر میرم رو مخش که توووو باید خودتو خالی کنی. اما همین چشم چرونی تو خیابون مقدمه دیدن فیلمای 😉 رو فراهم میکنه. که علاوه بر اعتیاد به چشم چرونی، به دیدن فیلم های 😈 معتاد میشه. فکر کردید اعتیاد فقط برا آدمای سیگاری و معتاده؟ نخیررر. اعتیاد به دیدن زنای برهنه یا نیمه برهنه و یا حتی چادری برای تصویر سازی و تخیل از آثار این تیر مسموم منه که باهمین تیر به چشم، روح و روانش رو هدف قرار میدم :)) نگاه کنترل گر مغزه. نگاهتو بدی به من ، منم به دلخواه خودم کنترلش میکنم. امان از کسی که شرایط گناه رو ازخودش دور میکنه و از تنهایی ها فرار میکنه. تنهایی یا بیکار بودن مقدمه حمله من رو فراهم میکنه. اگه قبول کنه که باز بیچارش میکنم؛ اگه از این تنهایی به هرنحوی شده فرار کنه، اون منو بیچاره میکنه 😢 امان از کسی که سعی در کنترل چشماش داره و دیگه افسار فکر و خیال و ذهنش رو به من نمیدهههه 😤 بعضیا اینجور مواقع به خدا پناه میبرن از شر من. بعضیا ذکر میگن. که بدترین چیز برای من همین یاد خدا بودنه. من شمارو دعوت به گناه میکنم و شما رو برمیگردونید؟ 😡 امان از کسی که از فیلم و عکسای تحریک کننده دوری میکنه و اگرم سمت این چیزا نره، مدت زمان تو اکسپلورشو کم میکنه یا اصلا نمیره 😣 خیلیا برا ترک اینکار دیگه افراطی میشن و خودشونو دائما با آب سرد میشورن و یا با آب سرد یا ولرم دوش میگیرن یا اینکه لباس زیر تنگ نمیپوشن و یا رو شکم نمیخوابن و یا اینکه از غذای گرممم و شهوت انگیز مثه پیاز و فلفل دوری میکنن و نمیخورن و... لطفا دیگه افراطی نباشید و اینارو انجام بدید.😊 و نکته آخر اینکه متنفرم از اینکه کسی در این راه از خدا یا اهل بیت کمک بگیره. ببین! تو خودت تنهایی میتونی پس نیاز به این امل بازیا نداری :)
ما منتظر آمدن صبح وصالیم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢روزهایی که به سختی می گذرد و به راحتی نمی توان درباره آن صحبت کرد! 🔹حاج قاسم فراموش نشدنی است اما نمی توان از یار وفادارِ او نیز یاد نکرد؛ همانگونه که خود نیز در بخشی از وصیت نامه اش آورده است «نمی‌توانم از حسین پورجعفری نام نبرم که خیرخواهانه و برادرانه مرا مثل فرزندی کمک می‌کرد و مثل برادرانم دوستش داشتم. از خانواده ایشان و همه برادران رزمنده و مجاهدم که به زحمت انداختم‌شان عذرخواهی می‌کنم.»
مینویسم:بسیجۍ توبخوان:آنـهاڪہ‌دلشـان بسیـارمیشڪندامـٰاـدرچھـرـہ‌شـان جز‌امید‌ونشاط‌ومحبت هیچ‌پیدانیـست...
دعا نمیکنم که بیایی می دانم که آمدنت حتمیست! فقط دعا میکنم وقتی که می آیی چشمانمان شرمنده چشمانت نشود
کاش الان عراق بودم و صدای تاکسی هارو می‌شنیدم که میگفتن: کربلا، کربلا...
هوا تاریک بود مادر در بستر بود مادر گفت" پسرم چرا ساکتی؟ باز هم صدایی نیومد... مادر گفت"حسن جان تو رو به جان من به کسی حرفی نزنیا... ناگهان بغض پسر ترکید و گفت" مادر من حسینم:)💔
برای حذف پوشش اجباری تن چند نفر کفن اجباری کردین ؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚩 پناه بی‌پناه‌ها باش... 🔹 خاطره شنیدنی دکتر بشیر حسینی از اولین و آخرین مواجهه‌اش با حاج قاسم سلیمانی و توصیه عجیب به او درباره حجاب رویداد ملی‌هنری 🔹 روایتِ بخشی از ابعادِ شخصیتی شهید سلیمانی از زبان هنر 🗓 چهارشنبه ۳۰‌آذرماه تا جمعه ۲دی‌ماه. حرم مطهر امام رضا علیه السلام ❌ پیشنهاد دانلود❌
« وَإِنْ يُرِدْكَ بِخَيْرٍ فَلَا رَادَّ لِفَضْلِهِ. » - خدا میگه اگه من بخوام به چیزی برسونمت، میرسونمت؛ کسی هم نمیتونه مانع ام بشه :)🍃
همیشه بینِ ڪلامش، از میگوید؛ چیزے ڪه همین‌ روزها، خیلی به ڪار مےآید...! شھید آرمان علی وردے
صورتش سه تیغه بود و موهاش بلند! راننده تاکسی بود از این لاتای قدیمی... بهش گفتم ببخشید مخاطب این جمله کیه؟ با لحن لاتی گفت: «هر کی یه داره،یکی کفتربازی یکی چاقوکشی...مام ، اینو نوشتم که اگر یه شبی یا نصفه شبی سوار ماشین ما شد و ما نشناختیم حمل بر بی‌ادبی نشه» | |
بزرگواری میگفت، به بسیجی ها پول میدن که برن تو کوچه خیابون ، شهر رو پاکسازی و شعار هارو پاک کنند . . . با شنیدن این جمله از طرف مقابل ، حقیقتا تا چند دقیقه صورتم لبخند داشت . بابت این حجم از سادگیِ آدمها خنده ام میگیره .. 😂(: بنده خدا نمی‌دونست که ما بچه حزب اللهی ها ، با پول تو جیبی هامون میریم اسپری می‌خریم و رو در و دیوار شهر [ جانم فدای رهبر ] می‌نویسیم . آخه عزیز من ، اگه انقلابی بودن به پول و دلار بود که شما اولین نفر انقلابی می‌شدی ... به هر حال جبهه مقابل در مورد ما اینجوری فکر میکنه .. 😂!
فاز‌اینایی‌ڪه‌به‌اصطلاح‌مذهبے‌ان‌ ولے‌براۍ‌ابراز‌احساساتشون فحش‌هاۍ‌زشت‌میدن‌رو‌نمیفهمم!! مشتی‌تو‌اگہ‌مذهبی‌ای‌ڪه‌دیگه فحش‌دادنت‌چیہ... حداقل‌چهرھ‌‌مذهبی‌هارو‌بد‌نکن🚶🏾‍♂ بہ‌قول‌استا‌پناهیان↯ بچہ‌هیئتے‌فحش‌نمیدھ بہ‌شوخے‌یا‌جدی‌فرقے‌نمیڪنہ.. بگذاریدڪسانے‌ڪھ‌ناسزا‌میگویند تنهـاڪسانے‌باشندڪھ‌حزب‌اللهی نیستند...! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
یہ‌آقایۍهست‌خیلۍغریبہ من‌وتواگردرست‌بشیم‌مھدوے زندگۍڪنیم‌وراھ‌ورسم‌شھداروتو زندگیامون‌بہ‌ڪاربگیریم‌خیلۍزودمیاد. - بھشتۍومھدوےبشیم( :🌱 ـ ـ ـ ـــــ❀ـــــ ـ ـ
گاھ‌درڪوچہ‌وگہ‌ڪرب‌وبلامی‌گریۍ داغ‌یڪ‌پهلو‌وانگشتر‌خاتم‌داری.. • . . السلام‌علیڪ‌یاخلیفة‌الله‌فےارضھ..✋🏻- 🥀⃟🖇¦↫؟ - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
- آقاجون ، سخت ترین کار دنیا چیه ؟ راه رفتن روی آب ؟ پرواز کردن بدون بال ؟ نامرئی شدن ؟ آقاجون خندید ! + مگه کتاب داستان میخونی دختر ؟ سخت ترین کار ، انسان بودن توی این دنیاست باباجان ! اینکه روی کره‌ی زمین راه بریم و تنها ردی ك از ما باقی میمونه آدمیت باشه ! ك خشك نكنيم گل سرخ شازده کوچولو رو ، ك رنگ سفید مهربونی رو بپاشیم روی این دنیایِ سیاه :)!🎼'🦋✨
ﺍﺳﺘﺨﻮﺍﻥ‌ﻫﺎﯼ ﺳﻪ ﺷﻬﯿﺪ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﻓﻦ ﺑﻪ ﯾﮏ ﺷﻬﺮ می‌برﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺣﯿﺎﻁ ﯾﮏ ﻣﺴﺠﺪ ﺑﻪ ﺧﺎﮎ ﻣﯿﺴﭙﺎﺭﻧﺪ . ﺯﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻫﻤﺴﺎﯾﮕﯽ ﻣﺴﺠﺪ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﻓﻠﺠﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮﻉ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻭ ﺯﺑﺎﻥ ﺑﻪ ﺷﮑﻮﻩ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﮐﻪ ﻣﺤﻠﻪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﮐﺮﺩﯾﺪ ﺑﻪ ﻗﺒﺮﺳﺘﺎﻥ ﻭ ﺍﺯ ﻓﺮﺩﺍ ﻗﯿﻤﺖ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﺎ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻣﯿﺂﯾﺪ ﻭ .... ﺷﺐ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﺑﺪ ﻣﺮﺩﯼ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺑﺶ ﻣﯿﺂﯾﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ : ﻣﻦ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺳﻪ ﺷﻬﯿﺪ ﻫﺴﺘﻢ، ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻧﯿﺎﻭﺭﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺣﺎﻝ ﻃﻮﺭﯼ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﯾﻢ ﻭ ﺩﺭ ﺭﺳﻢ ﻫﻤﺴﺎﯾﮕﯽ ﺩﺭﺳﺖ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺍﺯ ﻣﺎ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺑﺎﺷﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﻦ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﺒﺮﺍﻥ، ﺷﻔﺎﻋﺖ ﻓﺮﺯﻧﺪﺕ ﺭﺍ ﭘﯿﺶ ﺧﺪﺍ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯾﻢ ﻭ ﺑﻪ ﺍﺫﻥ ﺧﺪﺍ ﺍﻭ ﺷﻔﺎ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﯾﺎﻓﺖ . ﺑﻠﻨﺪ ﺷﻮ ﻭ ﺑﺎﯾﺴﺖ ﻭ ﺳﻪ ﺑﺎﺭ ﺻﻠﻮﺍﺕ ﺑﻔﺮﺳﺖ ﻭ ﻓﺮﺯﻧﺪﺕ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﮐﻦ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺍﺫﻥ ﺧﺪﺍ ﺷﻔﺎ ﯾﺎﺑﺪ . ﻭﻗﺘﯽ ﻓﺮﺯﻧﺪﺕ ﺷﻔﺎ ﯾﺎﻓﺖ ﺑﺪﺍﻥ ﮐﻪ ﻧﺎﻡ ﻣﻦ ﻓﻼﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﻗﺒﺮ ﻭﺳﻄﯽ ﺁﺭﻣﯿﺪﻩ ﺍﻡ ﺧﺎﻧﻪ ﻣﺎ ﺩﺭ ﮐﺎﺷﺎﻥ ﺩﺭ ﻓﻼﻥ ﻣﺤﻠﻪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻧﺎﻡ ﭘﺪﺭﻡ ﻓﻼﻥ ﺍﺳﺖ ﺧﺒﺮ ﻣﺤﻞ ﺩﻓﻨﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﺮﺳﺎﻥ . ﺯﻥ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻭ ﺷﻔﺎﯼ ﻓﺮﺯﻧﺪﺵ ﺭﺍ ﻣﯿﺒﯿﻨﺪ ﻭ ﯾﻘﯿﻦ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯿﮑﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺁﺩﺭﺱ ﻣﯿﮕﺮﺩﻧﺪ . ﺑﻪ ﮐﺎﺷﺎﻥ ﻣﯿﺮﻭﻧﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﭘﺪﺭ ﺷﻬﯿﺪ ﻣﯿﮕﺮﺩﻧﺪ ﻭﻗﺘﯽ ﺍﻭ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﻤﯿﮑﻨﻨﺪ ﻧﺎﺍﻣﯿﺪ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮕﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺩﺭ ﺍﺑﺘﺪﺍﯼ ﺟﺎﺩﻩ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩﯼ ﺭﺍ ﻣﯿﺒﯿﻨﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻣﯿﭙﺮﺳﻨﺪ ﮐﻪ ﻓﻼﻥ ﮐﺲ ﺭﺍ ﻣﯿﺸﻨﺎﺳﯽ؟ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﺟﻮﺍﺏ ﻣﯿﺪﻫﺪ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﻫﺴﺘﻢ، ﺁﻧﻬﺎ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﻣﯿﺸﻮﻧﺪ ﮐﻪ ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﺭﺍ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﻣﯿﭙﺮﺳﻨﺪ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺍﯼ؟ ﻣﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺭﻭﺳﺘﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺗﻮ ﮔﺸﺘﯿﻢ، ﻣﺮﺩ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ ﮐﻪ ﺩﯾﺸﺐ ﺧﻮﺍﺏ ﭘﺴﺮﻡ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﻦ ﮔﻔﺖ ﭘﺪﺭ ﺟﺎﻥ ﻓﺮﺩﺍ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺧﺒﺮﯼ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﻧﺪ . ﻣﻦ ﻧﯿﺰ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﯾﻨﺠﺎ ﺁﻣﺪﻡ ﻭ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺧﺒﺮ ﺑﻮﺩﻡ. وآن کسی نیست جز شهیدسید میرحسین امیره خواه شهید گمنام سلام... خوش اومدی...😔 به احترام شهدای گمنام این روایت رو برای دوستانتان ارسال کنید و برای شادی روح تمامی شهدای گمنام ۵صلوات بفرستید🌹🌴
سلام خوبین؟ یه چیز، یه چیز که نه خیلی حرفه برای این موضوعی که میخوام راجبش باهاتون حرف بزنم. چند ماه پیش یکی از اقواممون تشریف اوردن منزل ما🏡 خانومشون تعریف میکرد از خوبی های نماز شب خوندن میگفت‌.(هدف تشویق ما به نماز شب خوندن بود نه ریا و تعریف از خودش) میگفت : تا جاییکه میتونید بخونید ،حتما بخونید خیلی توفیقات داره. من اوایل که برنامه سمت خدا شروع شد کم و بیش پاش می نشستم، یه روز مهمان برنامه استاد عالی بودن از فضیلت نماز شب و طریقش گفتن و اینکه حاجت هم میده و... استاد گفتن یه آقایی چهل شب نذر میکنن نماز شب بخونن تا بتونن برزخُ ببینه تا اینکه شب چهلم این اتفاق میفته و بعد دیدن برزخ از هوش میره. منم خوشم اومد امتحان کنم ببینم اصلا چه طوریه؟ من بخونم ممکنه چی ببینم؟🤔 از شبش شروع کردم حس خوبی داشت از اولین باری که خوندم شیرینیش رفت زیر زبونم حسابی به دلم نشست☺️ دیگه از اون شب به بعد سعی میکردم زود بخوابم تا سر وقت بیدار شم سجادم رو یه گوشه اتاق که همیشه نماز میخوندم میزاشتم. اتاق تاریک تاریک بود اما اصلا از تاریکی نمی ترسیدم توی اتاق تاریک نماز شب میخوندم . یه نیمه شب که بیدار شدم دیدم یکی داره روی جا نماز نماز میخونه جا خوردم گفتم کی میتونه باشه؟عه!!!!! انگار مامانمه ،اما مامانم خوابیده بود خواهرمو بیدار کردم اما بعد تکونی از جاش گفت : اه بخواب دیگه مامانه دیگهههه خواهرم خوابید اما من مبهوت عبادتش بودم کم کم محو شد و چادرم افتاد رو جا نماز ، کلی زیر روش کردم اما خبری نبود😞 (بقیشو هر وقت فرصت کردم مینویسم) اما بدونید واقعیته😌