eitaa logo
🌱بــّوی عــطّـر خُـــدا🌱
213 دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
1.4هزار ویدیو
91 فایل
• فَاصْبِر إنَّ وَعْدَ اللهِ حَقُّ صبر کن که وعده‌ خداوند حق است ✓کپی از مطالب حلال لینک کانال:👇 https://eitaa.com/khodajoonnn راه ارتباطی با ما :👇 https://daigo.ir/secret/3291334064
مشاهده در ایتا
دانلود
میـــگم‌قبول‌دارۍ! هیچڪس‌نمیتونـه‌مثـل‌خـ،♡،ـدا‌ اینقـدر‌ زیبا و‌آروم‌ آدمـو‌ببخشـه؟😉 تـازه‌به‌روت‌ھم‌نمیـآره. . .🕊 ڪه‌گاھـۍکۍبودۍو‌چـۍشـدۍ! هیچوقـت‌ا‌‌ز توبـه نتـرس... 🙂!|
آیـدِۍ👈🏻مَـذهَبۍ✨•• بیـوگِرآفِۍ👈🏻مَـذهَبۍ✨•• اسـمِ‌پُروفآیِل‌👈🏻مَـذهَبۍ✨•• عڪسِ‌پُروفآیِل👈🏻مَـذهَبۍ✨•• دِلِت‌چِـہ‌جورِیِہ‌حـاجۍ؟!💔 ذِهنِـت‌ڪُجـاهآمیـرِه؟!🙃 بَـرآۍ‌ِڪِی‌ڪآرمیڪُنۍ؟!🚶🏻‍♂ دِل‌شُـده‌جـآی‌نامَحرَم😕•• ذِهن‌شُـده‌فِڪرڪَردَن‌بِہ‌گُنآه🥀•• ڪارشُـده‌ریآ😑•• ڪُجادآرۍ‌میـرے؟!🚶🏻‍♂ بـآخودِت‌ڪه‌رودَربآیِستۍ‌نَـدآرۍ!🤷🏻‍♂ بِشیـن‌دونِہ‌دونِہ‌گُناهاتـوازخـودِت‌دورڪُن
#پروفایل #شهیدانه #پست ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽⊱ https://eitaa.com/doKhtranChdoori ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جهاد اسمش جهاد رسمش جهاد اندیشه ورویاش ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽⊱ https://eitaa.com/doKhtranChdoori ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽
‌ ومـن‌هـرروز.. درانتظارِآمدنت‌هستـم؛ هرلحظـه‌بیشتـر‌حس‌می‌ڪنم ڪه‌آمدنت‌نزدیڪ‌اسـت؛⏰ ڪه‌بی‌قراریِ‌دل‌هـا‌، خودگـواهِ‌ایـن‌مدعاسـت:) ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽⊱ https://eitaa.com/doKhtranChdoori ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽
🚫 نمےدونم‌چࢪا‌بین‌بعضےدهہ‌هشتاد‌یا‌ دپ‌و‌غمگین‌بودن‌‌شده‌افتخاࢪ... هࢪڪے‌آهنگہ‌نا‌امید‌ڪننده‌گوش‌ڪنه‌خفنہ هࢪڪے‌بیشتࢪگࢪیہ‌ڪنه‌دنیا‌دیده‌تࢪ داداشم،خواهࢪم‌افسࢪدگے‌افتخاࢪنیست! چࢪا‌خودتو‌اذیت‌میڪنے‌بࢪا؎چیزایے‌ڪہ چندسال‌دیگہ‌بهش‌میخند؎و‌اهمیت‌نداࢪه؟! یہ‌ڪوچولو‌خودت‌بهش‌فڪࢪ ڪن:) ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽⊱ https://eitaa.com/doKhtranChdoori ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽
•🔗📜• گفت: تو تنهاییات به چی فکر میکنی؟! گفتم: به خیلی چیزا... گفت: مثلا🤔 گفتم: شهادت... تشییعی این چنینم آرزوست. 🦋 ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽⊱ https://eitaa.com/doKhtranChdoori ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽
🖤 چـــادر‌من‌گر‌چه‌رنـــگش‌مشکی‌است🖤 اما‌چراغ‌روشنی‌است💡✨ دراین‌تاریکی...🌑 که‌مـراتاخداببرد🕊 ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽⊱ https://eitaa.com/doKhtranChdoori ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽
• یِ‌خـواهش‌ازجنـابِ‌عزرائیل‌بزرگوار🍃 عــزیزجـٰان لطفامابچـھ‌شیعـہ‌هاروبا : کرونا سرطان‌ تصادف مرگ‌طبیعـے انواع‌سکتـھ‌ها انواع‌بیـماری‌های قلبـی کلیوی ریوی وامثا لھـم‌نکُش..! ماشھادت‌میخوایم💔..! ؟✌️🏽(: ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽⊱ https://eitaa.com/doKhtranChdoori ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽
قول میدی🤝 اگه خوندی؛🙂 تویکی ازگروه‌ها یــا کانالها که هستی کپی کنی؟🙂 اللهم!(: عجل!(: لولیک!(: الفرج!(: اگه پای قولت هستی کپی کن تا همه برا ظهور حضرت مهدی(ع)دعا کنن .. ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽⊱ https://eitaa.com/doKhtranChdoori ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽
تو دعاهامون امام غریبمون رو فراموش نکنیم💔🚶‍♀ ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽⊱ https://eitaa.com/doKhtranChdoori ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽
⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽⊱ https://eitaa.com/doKhtranChdoori ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽
«💕🔗» ‌خُدا دلت را به یک اتفـاقِ جانانه شاد گردانَد. 😇 ‎‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‎‌‌‎ ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽⊱ https://eitaa.com/doKhtranChdoori ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| تلنگر برای پیشگیری از بی دین شدن افرادزیادی، حتما حتما ببینید و منتشر کنید.... شاید کوتاهی شما به قیمت بی دینی کسی تمام شود‼️ 💯 ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽⊱ https://eitaa.com/doKhtranChdoori ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽
اگر چادری باشی وصدای قهقه هات رو نامحرم بشنوه🧔🏻🎶 اگر چادری باشی و بوی عطرت تاچندتا خیابون🛣 اونطرف تربیاد اگر چادرسرکنی و 🙄 همزمان با چادر پوشیدن با آرایش💄 عجیب برا اینکه نشون بدی👀 به اصطلاح مذهبی هاهم شیک و باکلاس وتمیزن💇🏻‍♀ شالهای رنگارنگ ...سر کنی🧣 اگر چادرسرکنی🙄 و با نامحرم های فامیل راحت باشی🤭... به بهانه اینکه نظرخواهر وبرادری😶 به هم دارین..😓 باهاش بگو و بخند😅 کنی و ...داداشی صداش کنی وخودمونی باشی...😒 اگه چادرسرکنی 🙄 و تو فضای مجازی با عکس های🖼 پروفایلت باژست های خاص وهزار ناز و عشوه دلبری بکنی ازنامحرم؟😵 اگر چادر سرکردی 🙄 و با ادا و اطوار جلوی جمع نامحرم راه رفتی😓😕 اگر چادر سر کردی 🙄 و معیارت برای ازدواج💞 پول و ثروت🤑 و موقعیت شغلی😧 خواستگارت بود واگه چادری بودی🙄 و تودانشگاه زل زدی😣👀 تو چشم نامحرم وباهاش حرف زدی وبه اسم همکلاسی و برادر👨🏻‍🎓 دانشگاهی🎓 باهاش هم کلام شدی و اگر و اگر...😕 چادر پوشیدنت بوی حیا نداد😕 این چادر پوشیدنت زهرایـــ🌷ی نیست یکم فکر کن...🤔 🍃✨🌸✨🍃✨🌸✨🍃 چادر حرمت دارد...🌹 برای جلوه_گری نیست⛔️❌ یادمان باشدبانام دیدنداری و مذهبی بودن به دین و مذهب لطمه نزنیم...🌷😵 ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽⊱ https://eitaa.com/doKhtranChdoori ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽
مگه‌‌نمیگن‌‌کسی‌دست‌به‌دامن‌مادرت‌بشه‌قبولش‌ میکنے آقا‌رو‌زمادر‌نزدیکه... دستمو‌پس‌نزن آقا‌میدونم‌چقدر‌مادرتو‌دوست‌داری یافاطمه‌الزهرا‌سلام‌الله‌علیها‌خودت‌میدونی چقدر‌دلتنگ‌حرم‌پسرتم💔 دیگه‌جونی‌برام‌نمونده روزت‌نزدیکه... آخ‌آخ‌چی‌میشه‌همین‌روز‌ا‌بهمون‌خبر‌بدن‌کربلا‌ مهمونمون‌میکنی ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽⊱ https://eitaa.com/doKhtranChdoori ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽
اما‌علی(ع): نصیحت‌را از کسی که آن‌را‌به‌شما‌هدیه‌می‌کند، بشنوید و آن‌را‌با‌جان‌و‌دل‌بپذیرید. 🔸منبع: غررالحکم.حدیث۲۴۹۴ •• اللّٰهُــღــــمَّ_عجَّــل_لِوَلیـــک_ الفَــღــــرَج •• ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽⊱ https://eitaa.com/doKhtranChdoori ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽
‌¦⏳⃟🔆¦⇨ یہ‌مداحی بود‌ میخوند : - باید‌با‌چادرت‌سپر‌عمہ‌جون‌باشی🙃 اما ناگفته‌ نماند‌ کہ‌ گاهے‌وقت‌ها 🤥 این‌ چادری‌نماها ..😒 همان‌هایی کہ‌حرمت‌شکنےکردند ..☹ بہ‌جاے‌ِ سپر میشوند‌ تیری به‌قلب‌ِعمه💘 جا‌داره‌سوال‌کنم🤔 روز‌ محشر‌ جواب‌ِ مادر زینب‌(س)را‌چہ‌میدهی ؟! رفیق هوای چادر مادر را داشته باش... 🙂 ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽⊱ https://eitaa.com/doKhtranChdoori ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽
”حــواس‌پرتۍ‌در‌نماز!“ واسہ‌خیلیامون‌پیش‌اومدھ ‌بہ‌خودمون‌ڪہ‌میایم‌مۍبینیم تو‌نماز‌مون‌بہ‌ڪلے‌چیزا‌فڪر‌کردیم💭!' راه‌حلۍ‌هم‌بہ‌ذهنمون‌نرسیدھ رفیــق‌فرض‌ڪن‌شما‌دارۍ ‌باڪسی‌حرف‌میزنی‌یا‌درد‌دل‌میڪنی بعدش‌متوجہ‌شی‌طرف‌مقابلت اصلا‌حواسش‌بہ‌حرفا؎تونیست☝️🏽!- دلـخور‌نمیشۍ؟میشۍدیگہ . . . بحث‌هواس‌پرتی‌در‌نماز‌هم‌همینہ شما‌تو؎نماز‌دار؎باخدا‌حرف‌میزنۍ خدا‌هم‌همینطور؎‌با‌ذوق‌داره‌بہ‌حرفات گوش‌میده.اونوقت‌زشت‌نیس‌‌حواست ‌جای‌دیگہ‌ا؎‌باشہ؟(: قبل‌نماز‌تون‌بهش‌فڪر‌کنین‌خود‌بہ‌خود‌ دیگہ‌حواستون‌جای‌دیگہ‌نمیرھ🌿•• -یادت‌باشہ‌خدا‌بخشنده‌و‌رحیمہ . . 🌸🌸 ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽⊱ https://eitaa.com/doKhtranChdoori ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽
از خواجه عبدالله انصـاری پرسیدند عــــبادت چیست ؟ فـرمود: عـبـادت خدمــت‌ ڪـردن بــه خلـــــــق اســـت پرسیدند چگـــــونه؟ گـــــفت: اگـر هر پیـــشه‌ای ڪه به آن اشـــتغال داری رضــــای خدا و مردم را در نظــر داشته باشۍاین نامش عبـادت‌است پرسیدند: پس نماز و روزه و خمـس.. این‌ها چـه هستنــد؟؟؟ گــفت: این‌ها اطاعـت هستند ڪه باید بنده برای نزدیڪ شـدن به خـــدا انجـام دهد تا انوار حــق بگیرد. ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽⊱ https://eitaa.com/doKhtranChdoori ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽
سردار شهید مرتضی حسین پور (شهید شاخص عشایری ۱۳۹۶)
🌱بــّوی عــطّـر خُـــدا🌱
سردار شهید مرتضی حسین پور (شهید شاخص عشایری ۱۳۹۶)
سردار شهید مرتضی حسین پور (شهید شاخص عشایری ۱۳۹۶) نام شهید : تصویر : سال تولد : ۱۳۳۹۰۶۰۳ محل تولد : استان خوزستان – شهرستان اندیکا – روستای قاسم آباد سال شهادت : ۱۳۶۷/۰۱/۰۳ محل شهادت : تپه های ریشن عراق : ششم فروردین ماه سال ۱۳۳۹در واپسین روزهای فصل بهار که طبیعت سرسبز زیبا و دلنشین منطقه اندیکا رو به زردی گراییده بود و آفتاب سوزان خوزستان کشاورزانی که مشغول درو و برداشت محصول بودند را آزار میداد، خبر تولد پسری در روستای قاسم آباد موجب شادی و خوشحالی اهالی روستای قاسم آباد گردید و خستگی ناشی از درو و گرما را از تن آنها درآورد. روستای قاسم آباد در آن سالها شامل چند خانوار بود که همگی آنها با هم نسبت فامیلی نزدیک داشتند و در خوب و بد، غم و شادی و سختی و گرفتاری شریک بودند و با مشقت و رنج فراوان و علیرغم کمبودها و کاستی ها در کنار هم زندگی می کردند و زندگیشان را از طریق کشاورزی و دامداری می گذراندند. عدم وجود برق و آب و جاده و مدرسه و همچنین نبود امکانات بهداشتی و مشکلات فراوان اقتصادی در آن سالها چهره محرومی به منطقه اندیکا داده بود و خانواده مرتضی که در آن سالها کودک خردسالی بود نیز به مانند دیگر خانواده های فامیل از این قائده مستثنی نبود؛ مرتضی با وجود تمامی مشکلات تحصیلات ابتدایی را در مدرسه روستا به پایان برد ولی به دلیل نبودن مدرسه راهنمایی به ناچار برای ادامه تحصیل باید به مسجد سلیمان می رفت. دوره راهنمایی را در مدرسه ابوریحان بیرونی سپری نموده و پس از اتمام این دوره که در مسجدسلیمان و با وجود مشکلات فراوان صورت گرفته بود وارد دبیرستان داریوش محمدی شد و تا سال سوم دبیرستان را در این مدرسه به تحصیل مشغول بود. … که البته بیشتر این سالها را با اینکه سن کمی هم داشت به همراه دیگر مبارزان انقلابی مشغول مبارزه با رژیم ستم شاهی بود و با حضور در مناطق روستایی و محروم پیامهای امام و افکار و عقایدش را برای مردم تشریح می کرد. فعالیت ها و مبارزات مرتضی بر علیه رژیم طاغوت تا پیروزی نهایی انقلاب ادامه داشت و پس از آن و به دلیل شور و شوق انقلابی که در وجودش بود و چون احساس تکلیف می کرد به منظور ایجاد نظم و امنیت در جامعه وارد شهربانی شد و به استخدام شهربانی درآمد. مدتی در مسجد سلیمان بود و در سال ۵۸ با دختر عمویش ازدواج کرد که در همین سال از طریق شهربانی به کردستان اعزام شد و ماموریت او در کردستان دو سال طول کشید به همین دلیل هم از روز عقد تا روز عروسی ایشان دو سال به طول انجامید. سال ۱۳۶۰ و پس از بازگشت از کردستان وارد سپاه پاسداران شد و مدتی هم در کنار امام جمعه مسجد سلیمان حاج آقا ربانی به عنوان محافظ ایشان حضور داشتند و سپس عازم جبهه ها شدند. در جبهه ها نیز حضور پررنگی داشتند و در گردان حضرت سلمان مسجد سلیمان به عنوان فرمانده گروهان و سپس قائم مقام گردان سلمان فعالیت میکردند. مرتضی که بواسطه شجاعت، شهامت، صداقت و اخلاق نیکویش به الگوی جوانان فامیل تبدیل شده بود در منطقه اندیکا نیز به عنوان یک چهره کاریزماتیک و یک فرمانده مقتدر مورد احترام همه اهالی بود و در ایامی که در منطقه عملیاتی حضور نداشت با حضور در اندیکا به همراه دیگر همرزمانش که از فامیل نزدیک او و دیگر بچه های اندیکا بودند به ساماندهی پایگاهای بسیج می پرداخت و مدیران و مسئولین مختلف را به مناطق محروم و روستاهای دورافتاده می برد و در حد توان به مشکلات و معضلات مردم و منطقه رسیدگی می کرد. ثمره ازدواج او دو پسر بنام های سجاد و محمد و دو دختر بنام های صدیقه و زهرا بودند که از همان کودکی سعی می کرد آنها را با مفاهیم اسلامی و انسانی آشنا سازد، به طوریکه با وجود داشتن سن کم برای آنها قرآن تلاوت می کرد و با استفاده از آموزه های قرآنی به تربیت آنها می پرداخت. صدیقه دختر بزرگ مرتضی خاطره ای نقل میکند که یک شب که پدرم قرار بود به خانه بیاید و منتظر او بودیم چون دیر کرده بود ما خوابیده بودیم و صبح که بیدار شدیم متوجه وجود خودرو تویوتای سپاه داخل حیاط شدیم که عقب ماشین مقداری مواد غذایی گذاشته بود و سجاد برادرم با خوشحالی یک مربا از داخل ماشین درآورد و تا خواست درب آن را باز کند پدرم سررسید و مربا را از دست برادرم گرفت و با اینکه سجاد بشدت گریه می کرد ولی پدرم حاضر نشد مربا را به او بدهد و گفت این ها کمک های مردم برای رزمنده ها هستند. مردم با اینکه هزار مشکل و گرفتاری و کمبود دارند ولی باز هم بخشی از غذای خودشان را برای رزمنده ها می فرستند نباید به آنها دست زد. در آن لحظه دایی بزرگوارم شهید علی حسین پور که در خانه ما بود به پدرم گفت بگذار بچه مربا را بخورد و من یک مربا خریداری و جایگزین آن می کنم ولی باز هم پدرم نپذیرفتند و به دایی علی گفتند بهتر است الان به مغازه بروی و برای سجاد مربا بخری و این خاطره و خاطرات دیگری که از پدرم در ذهن ما باقی مانده را هر وقت بیاد می آورم به پدرم افت
خار می کنم و خدا را بخاطر داشتن چنین پدری هزاران بار شکر می کنم… البته اگر قرار به نوشتن از فضائل اخلاقی و انسانی شهید مرتضی باشد باید چندین کتاب در این زمینه نوشته شود چراکه زندگی او سرشار از نکات آموزنده و ارزشمند فراوانی است که میتواند برای نسل های مختلف مفید و کارگشا باشد. احترام به والدین، کمک به فامیل و وابستگان، صله رحم، جوانمردی، صداقت و امانت داری، تاکید به اقامه نماز جماعت و انجام فرائض دینی از سنین نوجوانی از خصوصیات بارز او بودند و تا روزی که زنده بود یک لحظه از یاد خدا غافل نشد و همواره مردم را به راه راست هدایت می کرد و زندگی اش را وقف خدمت به مردم می نمود. نحوه شهادت: این فرمانده دلاور پس از فداکاری ها و ایثارگری های در تاریخ ۶۷/۰۱/۰۳ در تپه های ریشن عراق بر اثر اصابت ترکش خمپاره در ناحیه شکم به شهادت رسید و پیکر مطهرش در تاریخ ۶۷/۰۱/۰۶ در شهرستان اندیکا گلزار شهدای روستای قاسم آباد به خاک سپرده شد. : در برابر مشکلات و غم ها فقط به خداوند پناه ببرید، استقامت داشته باشید که خدا صابرین را دوست دارد، برای مصیبت امام حسین(ع) گریه کنید که تمام موجودات و ملائکه برای او گریه کردند. خداوند را هیچ وقت فراموش نکنید. خداوند پیروان امام حسین(ع) را به شرط دوست داشتن امام حسین(ع) و فرزندانش، فراموش نمی کند. آری انقلاب ما یک انقلاب الهی و مردمی است که خون بهای شهدای گلگون کفن این مرز و بوم می باشد. خاطرات : در هر روستایی که حضور پیدا می کرد اولین کارش برگزاری نماز جماعت بود اعتقاد و علاقه عجیبی به خواندن نماز بصورت جماعت داشت بطوریکه برادر شهید حاج مجید حسین پور خاطره ای از ایشان نقل می کنند که روزی موقع نماز در خانه حضور داشت و بخاطر مشکلی که داشت نتوانست به مسجد برود و نماز جماعت بخواند و این موضوع باعث شده بود که کلافه شود و در حالی که به فکر فرو رفته بود ناگهان به من گفت به خانه آقای جلیلی (جناب سرهنگ جلیلی از فرماندهان فعلی سپاه خوزستان) که در همسایگی ما قرار داشت برو و ایشان را به خانه دعوت کن….وقتی آقای جلیلی تشریف آوردند از ایشان خواستند که پیش نماز بایستند و ما دو نفر هم به ایشان اقتدا کردیم و نماز را به جماعت خواندیم… سال ۶۵ در عملیات کربلای پنج بشدت زخمی شد و به مشهد اعزام شد که در یک عمل جراحی کیسه صفرای او را خارج نمودند و پس از حدود هیجده روز که در بیمارستان مشهد بستری بود با اینکه هنوز بهبودی کامل نیافته بود دوباره قصد حضور در منطقه عملیاتی را داشت که بدلیل مشکلات جسمی مسئولین صلاح ندیدند که در جبهه حضور یابد به عنوان فرمانده سپاه لالی منصوب گردید ولی شوق وصال محبوب ابدی سراسر وجودش را فرا گرفته بود و تا آن لحظه نیز علاوه بر تعداد زیادی از دوستان و همرزمانش که به شهادت رسیده بودند سه تن از بستگان نزدیکش که در واقع دو پسر عمو به نام های شهید علی گدا حسین پور و شهید نجفقلی حسین پور و خواهرزاده اش شهید قدرت الله نوذری دعوت حق را لبیک گفته بودند وبه همراه دیگر پسر عمو ها و بستگان و دوستانش نیز که همواره در کنار او بودند دوباره راهی مناطق عملیاتی شد. مرتضی که صاحب چهار فرزند بود و چندین سال از عمرش را به مبارزه علیه رژیم طاغوت و رژیم بعث عراق کرده بود و با عناوین مختلف از جمله مامور شهربانی. عضو بسیج و عضو سپاه و حتی زمانی در اداره مالاریا که در آن زمان در مناطق آلوده به بیماری مالاریا به درمان بیماران می پرداختند و… خدمات ارزنده ای به مردم نموده بود و بستگانش نیز به شهادت رسیده بودند و با اینکه خود نیز مجروح بود حتی عضوی از اعضای بدنش را از دست داده بود و می توانست به راحتی به یکی از صندلی های مدیریتی و پست های سیاسی شهرستان مسجدسلیمان و یا حتی استان خوزستان تکیه بزند و زندگی راحت و آرام و بی دردسری را برای خود و خانواده اش فراهم آورد ولی از آنجایی که افتخار شهادت نصیب هر کسی نمی شود و شهدا از طرف خداوند برگزیده می شوند مرتضی نیز از تمام خوشی ها و لذت های دنیوی چشم پوشی کرد و باز هم راهی جبهه های نبرد حق علیه باطل شد…. یک روز قبل از اینکه برای آخرین بار روانه منطقه شود بر سر مزار شهدا حاضر شد پس از زیارت قبور مطهر شهدا و دیدار با فامیل، به باغ یکی از اقوام در قاسم آباد رفت و کمی دراز کشید و استراحت کرد سپس به همراه همسرش مشغول قدم زدن شد و در حالی که آخرین سفارش ها و وصیت ها را به او می گفت با اعتراض و گریه و زاری همسرش مواجه شد که در جواب او گفت ساعتی پیش که اینجا خوابم برده بود فرشته مرگ را در خواب دیدم که به من وعده شهادت را داد به من گفت اینجا جای تو نیست به سمت جبهه حرکت کن تا به آرزویت که همانا شهادت است برسی… ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽⊱ https://eitaa.com/doKhtranChdoori ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽