eitaa logo
🌱بــّوی عــطّـر خُـــدا🌱
213 دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
1.4هزار ویدیو
91 فایل
• فَاصْبِر إنَّ وَعْدَ اللهِ حَقُّ صبر کن که وعده‌ خداوند حق است ✓کپی از مطالب حلال لینک کانال:👇 https://eitaa.com/khodajoonnn راه ارتباطی با ما :👇 https://daigo.ir/secret/3291334064
مشاهده در ایتا
دانلود
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽⊱ https://eitaa.com/doKhtranChdoori ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽⊱ https://eitaa.com/doKhtranChdoori ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽⊱ https://eitaa.com/doKhtranChdoori ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽⊱ https://eitaa.com/doKhtranChdoori ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️ ⭐️ 🍃 ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽⊱ https://eitaa.com/doKhtranChdoori ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام دوستان لطفا نظر خودتون رو درمورد کانال در لینک پایین بگید لطفا اگر جای کانال اشکالی داره که باید درستش کنم،بعد چرا بعضی ها تون ترک میکنید دلیل این رو هم بگید. لینک ناشناس👇 https://abzarek.ir/service-p/msg/338500
📚داستان کوتاه ليوانی چای ريخته بودم و منتظر بودم خنک شود. ناگهان نگاهم به مورچه ای افتاد كه روی لبه ی ليوان دور ميزد. نظرم را به خودش جلب كرد. دقايقی به آن خيره ماندم و نكته ی جالب اينجا بود كه اين مورچه ی زبان بسته ده ها بار دايره ی كوچك لبه ی ليوان را دور زد. هر از گاهی می ايستاد و دو طرفش را نگاه ميكرد. يك طرفش چای جوشان و طرفی ديگر ارتفاع. از هردو ميترسيد به همين خاطر همان دايره را مدام دور ميزد. او قابليت های خود را نميشناخت. نميدانست ارتفاع برای او مفهومی ندارد به همين خاطر در جا ميزد. مسيری طولانی و بی پايان را طی ميكرد ولی همانجايی بود كه بود. یاد بيتي از شعری افتادم كه ميگفت " سالها ره ميرويم و در مسير ، همچنان در منزل اول اسير" ما انسان ها نيز اگر قابليت های خود را ميشناختيم و آنرا باور ميكرديم هيچگاه دور خود نميچرخيديم. هيچگاه درجا نمیزدیم! ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽⊱ https://eitaa.com/doKhtranChdoori ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽
می‌خواست برود سرکار از پله‌های آپارتمان، تندتند پایین می‌آمد! آنقدر عجله داشت که پله‌ها را دوتا یکی‌ رد می‌کرد! جلوی در خانه که رسید، بهش سلام کردم‌ گفتم: آرام‌تر فوقش یک‌ دقیقه دیرتر می‌رسی سرِکارت! سریع نشست روی موتور، روشن کرد و گفت علی‌آقا! همین یک‌ دقیقه یک‌ دقیقه‌ها شهادت آدم را یک روز به یک روز به عقب می‌اندازد! ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽⊱ https://eitaa.com/doKhtranChdoori ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽
رهبر عزیزمان امام خامنه ای مےفرمایند : " من اگر امروز رهبر نبودم، می آمدم .............. می شدم. " فکر مےکنید گفتند چه کاره مےشدم؟ قاعدتا باید ببینیم بعد از جایگاه رهبری در کشور مهمترین جایگاه چی هست؟🤔 رئیس جمهور؟؟🤔 فرمانده سپاه؟؟🤔 رئیس دستگاه قضا؟؟🤔 رئیس مجلس؟؟🤔 خیر !! هیچکدوم از اینا رو نگفتند😌 پس کجاست که فعلا تو این اوضاع کشور خیلی و ؟؟😎🤔 کجاست که رهبر اگر رهبر نبود اونجا فعالیت میکرد؟؟ جمله رو دقت کنید: " اگر من امروز رهبر نبودم می شدم. " ببین چقدر تو این فضای مجازی دشمن حمله کرده و اوضاع خرابه که دیگه رهبر یک مملکت که از مسائل سری مملکت خبرداره اینجوری داره هشدار میده و "درخواست کمک میکنه". ‼️‼️ اینجا با این جمله وظیفه من و شما رو دارند روشن میکنن که وظیفه رو باید شناخت. بچه مسلمونا...حواستون باشه ❗️❗️ باید تو این فضا کار فرهنگی کرد‼️‼️ واقعا ما بیداریم؟؟😏 🔴ولی دشمن بیداره و با تمام قدرت داره در فضای مجازی اعتقادات جوان ها رو هدف قرار داده(از پخش تصاویر و کلیپ های مبتذل گرفته تا ایجاد شبهه در دین و بی تفاوتی نسبت به انقلاب...) پس یا علی بگو که اگه در این فضای مجازی کوتاهی کنیم اون دنیا باید پاسخگو باشیم ..... امام زمان (ع) وابسته به ماست... ❤️یاعلے علیه السلام❤️ ✌️ ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽⊱ https://eitaa.com/doKhtranChdoori ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽
💓گویند مهر قبولی ست که بر دلت می خورد... شهدا... دلم لایق مهر شهادت نیست اما شما که نظر کنید...💓 این کویر تشنه دریا می شود.. با عطر شهادت...|•° ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽⊱ https://eitaa.com/doKhtranChdoori ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽
🌱ای اصل امید! بیم‌ها را دریاب بابای همه! یتیم‌ها را دریاب... 🌱هر چند خدا خودش کریم است، آقا! لطفی کن و یاکریم‌ها را دریاب... همه با هم زمزمه می کنیم دعای الهی عظم بلاء به نیت تعجیل در فرج مولایمان امام زمان علیه السلام ان شاء الله
سلام.. صبحتون شهدایے...✨ ‌‌بیاین یه سلام به امام حسین بدیم..زیاد وقتتون رو نمیگیره.. ✨اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ.✨ 🌷اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ 🌷وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ 🌷وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ 🌷وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ ‌‌💚اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يااَباعَبدِالله الْحُسَيْن عَلَيْهِ السَّلامُ
یه‌سلام‌بدیم‌به‌آقامون‌صاحب‌الزمان! السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المَهدي یا خلیفةَالرَّحمن و یا شریڪَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے و مَولاے الاَمان الاَمان🍃
◾️ ♥️🎙 اصلا آدمے نبود بخواد به کسی فقط تذکر لفظی بده‌... یادمه یه روز با فاطمه توی بازار رفته بودیم برای خرید ، فاطمه بهانه عروسک باربی گرفت من عصبانی شده بودم میگفتم نه! تا من رفتم دوتا مغازه اونطرف‌تر دیدم براش خریده نمیدونستم چه کنم! چون یکے از قوانین خونه ما این بود "جلوی فاطمه نباید به برخورد و رفتار هم اعتراض میکردیم"‌ خلاصه با ایما و اشاره گفتم چرا خریدی؟ وقتی سوار ماشین شدیم به فاطمه گفت :"بابایی میره سوریه برای چی؟" فاطمه گفت :"تا با آدم بدا بجنگی" گفت: " چرا؟" گفت: "چون نیان منو اذیت کنن" بعد شروع کرد که : "میدونی بابایی؟ آدم بدا این عروسک ها رو درست میکنن که دخترای گلی مثل فاطمه عزیزبابا‌ رو بد کنن‌..." فاطمه گفت : "چطور؟" "مثلا بهش یاد بدن بلوزای اینطوری که تنگه و آستین نداره بپوشن موهاشونو اینطوری کنن و روسری نداشته باشن و کفشاشونُ پاهاشونُ اینطور کنن‌. چون خوب میدونن اگه فاطمه‌ ی بابا دختر با حجابی نباشه..." بعد به من گفتن: "حالا مامانِ فاطمه بیا با هم سه‌ تایی برای عروسکا چادر بدوزیم‌✨😁"  راوی همسرشهید ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽⊱ https://eitaa.com/doKhtranChdoori ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽
📚 داستان کوتاه 👈 پاداش ترک گناه 🌴سید محمد اشرف علوی می‏نویسد: « در سفری به مصر، آهنگری را دیدم که با دست خود آهن گداخته را از کوره آهنگری بیرون می‏آورد و روی سندان می‏گذاشت و حرارت آهن به دست وی اثر نمی‏کرد. با خود گفتم این شخص، مردی صالح است که آتش به دست او کارگر نیست. 🌴ازاین‏رو، نزد آن مرد رفتم، سلام کردم و گفتم: «تو را به آن خدایی که این کرامت را به تو لطف کرده است، در حق من دعایی کن.» 🌴مرد آهنگر که سخن مرا شنید، گفت: «ای برادر! من آن‏گونه نیستم که تو گمان کرده ‏ای.»گفتم: «ای برادر! این کاری که تو می‏ کنی، جز از مردمان صالح سر نمی‏زند.» گفت: گوش کن تا داستان عجیبی را دراین ‏باره برای تو شرح دهم. 🌴روزی در همین دکان نشسته بودم که ناگاه زنی بسیار زیبا که تا آن روز کسی را به زیبایی او ندیده بودم، نزد من آمد و گفت: « برادر! چیزی داری که در راه خدا به من بدهی؟» من که شیفته رخسارش شده بودم، گفتم: «اگر حاضر باشی با من به خانه‏ام بیایی و خواسته مرا اجابت کنی، هرچه بخواهی به تو خواهم داد.»زن با ناراحتی گفت: «به خدا سوگند، من زنی نیستم که تن به این کارها بدهم.» گفتم: «پس برخیز و از پیش من برو.» 🌴زن برخاست و رفت تا اینکه از چشم ناپدید شد. پس از چندی دوباره نزد من آمد و گفت: «نیاز و تنگ‏دستی، مرا به تن دادن به خواسته تو وادار کرد. 🌴من برخاستم و دکان را بستم و وی را به خانه بردم. چون به خانه رسیدیم، گفت: «ای مرد! من کودکانی خردسال دارم که آنها را گرسنه در خانه گذاشته ‏ام و بدینجا آمده‏ ام. اگر چیزی به من بدهی تا برای آنها ببرم و دوباره نزد تو باز گردم، به من محبت کرده‏ ای.» 🌴من از او پیمان گرفتم که باز گردد. سپس چند درهم به وی دادم. آن زن بیرون رفت و پس از ساعتی بازگشت. من برخاستم و در خانه را بستم و بر آن قفل زدم. زن گفت: «چرا چنین می‏کنی؟» گفتم: «از ترس مردم.» زن گفت: «پس چرا از خدای مردم نمی‏ترسی؟ گفتم: «خداوند، آمرزنده و مهربان است.» این سخن را گفتم و به طرف او رفتم.دیدم که وی چون شاخه بیدی می‏لرزد و سیلاب اشک بر رخسارش روان است. 🌴به او گفتم: «از چه وحشت داری و چرا این‏گونه می‏لرزی؟ زن گفت: «از ترس خدای عزوجل.» سپس ادامه داد: «ای مرد! اگر به خاطر خدا از من دست برداری و رهایم کنی، ضمانت می‏کنم که خداوند تو را در دنیا و آخرت به آتش نسوزاند.» 🌴من که وی را با آن حال دیدم و سخنانش را شنیدم، برخاستم و هرچه داشتم به او دادم و گفتم: «ای زن! این اموال رابردارو به دنبال کار خود برو که من تو را به خاطر خداوند متعال رها کردم.» زن برخاست و رفت. 🌴اندکی بعد به خواب رفتم، و در خواب بانوی محترمی که تاجی از یاقوت بر سر داشت، نزد من آمد و گفت: «ای مرد! خدا ازجانب ماجزای خیرت دهد» پرسیدم: شما کیستید؟ فرمود: «من مادر همان زنی هستم که نزدتو آمد و تو به خاطر خدا از او گذشتی. خدا در دنیا و آخرت تورابه آتش نسوزاند.» 🌴پرسیدم: «آن زن از کدام خاندان بود؟» فرمود: «از ذریه و نسل رسول خدا (صلّی ‏الله علیه و آله و سلّم)» من که این سخن را شنیدم، خدای تعالی را شکر کردم که مرا موفق داشت واز گناه حفظم کرد. سپس از خواب بیدار شدم و از آن روز تاکنون آتش دنیامرا نمی ‏سوزاند وامیدوارم آتش آخرت نیز مرا نسوزاند. ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽⊱ https://eitaa.com/doKhtranChdoori ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽
⭕️ تفحص پیکر مطهر بیسیم چی گردان کمیل شهید سید مرتضی رضاقدیری به همراه بی سیمش، بعد از ۳۹ سال 🔹 آخرین جمله‌ای که این شهید پشت همین بی سیمی که پیدا شده، خطاب به شهید حاج محمد ابراهیم همت فرمانده لشکر ۲۷، «آب نیست، غذا نیست، مهماتمان تمام شده، بعثی‌ها داخل کانال شدند و به همه تیر خلاص می‌زنند. من باید بروم، سلام ما را به امام برسانید بگویید حسین‌وار جنگیدیم و حسین‌وار شهید شدیم.» 😭😭😭😭 ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽⊱ https://eitaa.com/doKhtranChdoori ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔮زمان دعای مستجاب از زبان آیت الله بهجت 🎙استاد مهدی دانشمند ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽⊱ https://eitaa.com/doKhtranChdoori ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽
✅نماز تکرار نیست! ✍حاج آقا قرائتی بعضی ها فکر میکنند نماز تکراری است!! نماز تکراری نیست؛ کسی که چاه میکند ،در نگاه اول کندن او وکلنگ زدنش تکراری به نظر می‌آید،ولی این کار حقیقتا تکرار نیست... چون با این تکرار هربار یک مقدار عمق چاه بیشتر میشود. کسی هم که از نردبان بالا میرود، هر قدم که بر میدارد،بالاتر میرود؛این قدم ها هیچگاه تکرار نیست... نمازهم تکرار نیست.. اگر در نماز توجه داشته باشیم ،نماز ‌هجدهم ما غیر از نماز هفدهم خواهد بود و یک پله بالا خواهیم رفت. 💥نماز معراج و نردبان مومن است برای رسیدن به کمالات. 😍✋🏼 ♥️ 🌸 ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽⊱ https://eitaa.com/doKhtranChdoori ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽
شادی روح شهید حسین خرازی صلوات 🌹🌹
🌱بــّوی عــطّـر خُـــدا🌱
شادی روح شهید حسین خرازی صلوات 🌹🌹
بنام خداوند جان و خرد🌷🌷 حسین خرازی در جریان عملیات بزرگ و غرورآفرین «کربلای ۵» در حالی که فرماندهی «لشکر ۱۴ امام حسین (ع)» را برعهده داشت، در ۸ اسفند ۱۳۶۵ در اثر اصابت ترکش به قلبش، به فیض عظمای شهادت نائل آمد. پیکر این فرمانده شهید والا مقام پس از تشییع با شکوه، در گلستان شهدای اصفهان (تخت فولاد) آرام گرفت. به گزارش ایسنا، «حسین خرازی» سال ۱۳۳۶ در اصفهان متولد شد. حسین در زمان فراگیری دانش کلاسیک، به تدریج نسبت به امور سیاسی آشنایی بیشتری پیدا کرد. در سال ۱۳۵۵ پس از اخذ دیپلم طبیعی به سربازی اعزام شد. در مشهد ضمن گذراندن دوران سربازی، فعالانه به تحصیل علوم قرآنی در مجامع مذهبی مبادرت ورزید. طولی نکشید که او را به همراه عده‌ای دیگر به اجبار به عملیات سرکوبگرانه «ظفار» (عمان) فرستادند. حسین از این کار فوق‌العاده ناراحت بود و با آگاهی و شعور بالای خود، نماز را در آن سفر تمام می‌خواند. وقتی دوستانش علت را سوال کردند در جواب گفت: «این سفر، سفر معصیت است و باید نماز را کامل خواند.» در سال ۱۳۵۷ به دنبال صدور فرمان حضرت امام خمینی (ره) مبنی بر فرار سربازان از پادگان‌ها و سربازخانه‌ها، او و برادرش هر دو از خدمت سربازی فرار کردند و به خیل عظیم امت اسلامی پیوستند. آنها در این مدت، دائماً در تکاپوی کار انقلاب و تشکل انقلابیون محل بودند. حسین از همان آغاز پیروزی انقلاب اسلامی، درگیر فعالیت در کمیته انقلاب اسلامی، مبارزه با ضد انقلاب داخلی و جنگ‌های کردستان بود و لحظه‌ای آرام نداشت. به خاطر روحیه نظامی و استعدادی که در این زمینه داشت، مسئولیت‌هایی را در اصفهان پذیرفت و با شروع فعالیت ضدانقلابیون در گنبد، مأموریتی در آن خطه داشت. دشمن که هر روز در فکر ایجاد توطئه‌ای علیه انقلاب اسلامی بود، غائله کردستان را آفرید و خرازی در اوج درگیری‌ها، زمانی که به کردستان رفت، بعد از رشادت‌هایی که همراه شهید علی رضائیان فرمانده قرارگاه تاکتیکی حمزه در زمینه آزاد کردن شهر سنندج از خود نشان داد، در سمت «فرماندهی گردان ضربت» که قوی‌ترین گردان آن زمان محسوب می‌شد، وارد عمل شد و در آزادسازی شهرهای دیگر کردستان از قبیل «دیواندره»، «سقز»، «بانه»، «مریوان» و «سردشت» نقش مؤثری را ایفا کرد و با تدابیر نظامی، بیشترین ضربات را به ضدانقلاب وارد آورد. عملیات‌‏های «فرمانده کل قوا»، «ثامن الائمه»، «فتح المبین»، «الی‌بیت‌المقدس»، «خیبر»، «بدر»، «والفجر ۸» و «کربلا ۴و۵»، صحنه‏‌های فراوانی از رشادت‌ها، ابتکار، خلاقیت و حسن فرماندهی این سردار رشید اسلام بود، ضمن آنکه وی در عملیات «خیبر» در اسفند ۱۳۶۲ نیز، دستِ راست خود را در راه خدا تقدیم کرد. شهادت شهید حسین خرازی سرانجام شهید حسین خرازی این سردار رشید سپاه اسلام در جریان عملیات بزرگ و غرورآفرین «کربلای ۵» در حالی که فرماندهی «لشکر ۱۴ امام حسین (ع)» را برعهده داشت، در ۸ اسفند ۱۳۶۵ در اثر اصابت ترکش به قلبش، به فیض عظمای شهادت نائل آمد. پیکر این فرمانده شهید والا مقام پس از تشییع با شکوه، در گلستان شهدای اصفهان (تخت فولاد) آرام گرفت. بیوگرافی شهید حسین خرازی 🌹🌹 ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽⊱ https://eitaa.com/doKhtranChdoori ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽
⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽⊱ https://eitaa.com/doKhtranChdoori ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽
⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽⊱ https://eitaa.com/doKhtranChdoori ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽
📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: چهارشنبه - ۲۰ بهمن ۱۴۰۰ میلادی: Wednesday - 09 February 2022 قمری: الأربعاء، 7 رجب 1443 🌹 امروز متعلق است به: 🔸امام موسي بن جعفر حضرت كاظم عليه السّلام 🔸السلطان ابالحسن حضرت علي بن موسي الرضا عليهما السّلام 🔸جواد الائمه حضرت محمد بن علي التقي عليهما السّلام 🔸امام هادي حضرت علي بن محمد النقي عليهما السّلام ❇️ وقایع مهم شیعه: ا 🔹ارسال نامه مامون به امام رضا علیه السلام برای ولایت عهدی، 200ه-ق 📆 روزشمار: ▪️3 روز تا ولادت امام جواد و حضرت علی اصغر علیهما السلام ▪️6 روز تا ولادت امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام ▪️8 روز تا وفات حضرت زینب سلام الله علیها ▪️18 روز تا شهادت امام موسی کاظم علیه السلام ▪️19 روز تا وفات حضرت ابوطالب علیه السلام ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽⊱ https://eitaa.com/doKhtranChdoori ⊰᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽