eitaa logo
🌱بــّوی عــطّـر خُـــدا🌱
211 دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
1.4هزار ویدیو
91 فایل
• فَاصْبِر إنَّ وَعْدَ اللهِ حَقُّ صبر کن که وعده‌ خداوند حق است ✓کپی از مطالب حلال لینک کانال:👇 https://eitaa.com/khodajoonnn راه ارتباطی با ما :👇 https://daigo.ir/secret/3291334064
مشاهده در ایتا
دانلود
*مادری به دخترش گفت مواظب باش وقتی راه میری قدم هات رو کجا میذاری* *دخترش جواب داد شما مواظب باشین قدم هاتون رو کجا میذارید چون من پاجای پای شما میذارم* *ثمره ی مادر خوب دختره خوبه* ☺️
یعنی کسانی که عقب مانده اند برسند، و کسانی که جلو رفته اند برگردند. غدیر یعنی با حرکت کردن نتیجه ی از یاد بردن غدیر است...
ولی‌من‌الان‌ازلحاظ‌روحی احتیاج‌دارم‌کف‌پاهام باداغی‌زمین‌بین‌الحرمین‌بسوزه((:💔 . .
اگه امروز خدا بخواد ها رو میزارم، سوالی چیزی« درمورد کانال دارین» من در خدمتم👇 https://abzarek.ir/service-p/msg/693806
بسم رب النور...🌱 🌿🕊🌿🕊🌿🕊🌿🕊🌿🕊 🌿 رمــ🕊ــان مینوی‌او 🌿 به نویسندگی بانوماه‌طلعت 🌿 قسمت «کپی‌بدون‌ذکر‌نام‌نویسنده‌حرام‌میباشد!» همونطور که نگاهم به بیرون بود و سوالاتی که قبلا از حامد می‌پرسیدم و اون هم با حوصله جوابم رو می‌داد مرور می‌کردم که ناخداگاه سؤالی به ذهنم رسید! سرم رو به سمت آیناز که کنارم نشسته بود و داخل یک گوشش هندزفری بود و داشت دعای کمیل می‌خوند برگردوندم و لب زدم: ماه زیبای من؟ با لبخند هندزفری رو از توی گوشش در اورد و رو به من گفت: خیلی وقت بود که من رو ماه زیبا خطاب نکرده بودی! دلم برای ماه زیبا گفتنات تنگ شده بود نفس سنگینی کشیدم و گفتم: آره دو سالی میشه! می‌دونی چیه آیناز از این دو سال کوفتی متنفرم؛ دو سال کامل تا خرخره توی لجن و کثافت بودم ولی عین خیالم نبود! دو سال کامل توی لجن و کثافت دست و پا می‌زدم ولی عین خیالم نبود! دو سال کامل چشمام باز بود و می‌دیدم دارم خودم رو نابود می‌کنم ولی بازم خودم رو می‌زدم به کوری! اگر بر می‌گشتم به گذشته این دو سال رو از کل زندگیم حذفش می‌کردم! حیف عمر! + ناراحت نباش مینو؛ مهم الآنته؛ مهم الآنه که خداروشکر تو از تمام کار هایی که کردی پشیمونی - آره، مهم الآنه! مهم اینه که من دیگه اون مینوی قبلی نیستم؛ مهم الآنه که من پشیمونم و دوست ندارم که به گذشته برگردم. ولی نمی‌تونم این دو سال هم فراموش کنم آیناز! نمی‌تونم! + منم نمیگم که فراموشش کن! من فقط میگم که، بهش فکر نکن. - آره، حق با توئه! بعد از مکثی کوتاه دوباره ادامه دادم: می‌تونم ازت یه سؤال بپرسم؟ + آره عزیز دلم، بپرس - دو سال پیش زمانی که با حامد عقد کرده بودم، حامد به خیلی از سوالاتی که هیچ کس رو نداشتم بهم جواب بده جواب میداد؛ چرا حجاب توی دین اسلام سفارش شده...یا چرا میگن رعایت نکردن حجاب خیانت به همجنس خودمونه...یا چرا ما نماز می‌خونیم، روزه می‌گیریم، قرآن می‌خونیم...خدا که به هیچ کدوم از این کار ها نیاز نداره...تمام این سؤالات رو جوابش رو حامد بهم می‌داد ولی هیچ وقت نگفت چرا ارتباط با نامحرم یا فکر کردن بهشون گناهه! هیچ وقت جواب این سؤالم رو نداد و وقتی هم می‌پرسیدم چرا می‌گفت بذار بعد از عروسی! حالا می‌خوام این سؤال رو از تو بپرسم؛ ببین من خوب می‌دونم فکر کردن و ارتباط با نامحرم حرامه، ولی آخه چرا؟! مامان و بابای من توی خانواده ی مذهبی بزرگ شدن و کاملا به سبک سنتی ازدواج کردن و از همه مهم تر عاشقانه همو دوست دارن؛ ولی وقتی که نمیشه با نامحرم ارتباط گرفت و بهش فکر کرد پس چطوری مامان و بابای من انقدر عاشقانه همو دوست دارن؟ + چرا می‌خوای بدونی؟! - عاشق شدی؟ چیزی نگفت! نفس سنگینی کشیدم و ادامه دادم: عاشق که بشی کل فکرت مشغولش میشه! عاشق که بشی نمی‌تونی جز چشماش به چیز دیگه ای فکر کنی! عاشق که بشی...ببین من دیگه نمی‌خوام مثل قبل نفس بکشم و گناه کنم ولی نمی‌تونم از فکرش در بیام و...! سریع حرفم رو قطع کرد و گفت: آره...شدم! اولش از حرفش شوکه شدم ولی بعدش که جملش رو توی ذهنم تجزیه و تحلیل کردم لبخندی به روش پاشیدم و لب زدم: نگفته بودی شیطون...! حالا این مرد خوشبخت کی هست؟ + مرد نیست...زن هم نیست لبخند از رو لبام پر کشید! - زن که نیست مرد هم که نیست، پس لابد جنه! + نه...ولی صاحب تمام این هاست؛ اون بی نیاز ترین موجود عالمه...کسی که از تمام سیاره ها و کهکشان ها بزرگ تر و با عظمت تره...کسی که صدبرابر ماه زیباتره...کسی که صدبرابر مادر مهربان تر و صدبرابر پدر عاقل تره؛ من عاشق خدا شدم مینو، عاشق خدا...من هر لحظه و هرکجا به یاد خدا هستم تا اون فقط یه نیم نگاه به بنده ی گناه کارش کنه. بعد از مکثی کوتاه دوباره ادامه داد: امیدوارم جواب سؤالت رو گرفته باشی بعد از تجزیه و تحلیل کردن صحبت هاش و کمی فکر کردن لب برچیدم: چقدر، این حرفا، واسم، آشناست! این حرف ها همون حرف هایی که وقتی از حامد این سؤال رو می‌پرسیدم جوابم رو می‌داد! همیشه فکر می‌کردم جوابم این نباشه ولی الآن...ولی الآن فهمیدم اون انتظار داشته که من تا بعد از عروسی متوجه ی منظورش بشم...! دیگه نمی‌تونستم ادامه بدم و زدم زیر گریه! سرم رو چسبونده بودم به شیشه ی اتوبوس و بی صدا اشک می‌ریختم آخه جاهلیت در چه حد؟! گناه در چه حد؟! پشیمون بودم از خودم... پشیمون بودم از کارهام... پشیمون بودم از زندگیم... توی تمام سال های عمرم نفس هام آلوده به گناه بود و الآن هم جز پشیمونی و بار سنگین گناه عاقبت دیگه ای نداره! احساس کردم شونم سنگین شد که از تصویر محوی که روی شیشه بازتاب شده بود متوجه شدم دسته آینازه! با صدایی که رگه های بغض توش موج میزد لب زدم: کی می‌رسیم؟ + فکر کنم حدود یک ساعت و نیم دیگه ادامه‌دارد... کپی‌باذکرنام‌نویسنده‌آزاد... 🌿🕊🌿🕊🌿🕊🌿🕊🌿🕊 در پناه حق🍃
https://abzarek.ir/service-p/msg/709098 یک پارت از رمان تقدیم نگاه قشنگتون🌿 رفقا لینک جدیده، لطفا خالیش نذارید💛
رفقابراے‌دسترسے‌بہتربہ‌پارت‌هاے‌رمان«مینوے‌‌او🕊»شماره‌ے‌پارت‌روبہ‌فارسے‌درکنار«#»جستوجوکنید🌿 براے‌مثال‌شمادنبال‌پارت‌چہارم‌رمان‌هستیدچہارم‌روبہ‌این‌صورت‌جستوجوکنید👈🏻👉🏻 باتشکر🦋
هیز از خداشه شما حجاب نداشته باشی...
وقتی‌آزادی‌اندیشه‌را‌از‌خودت‌دور‌میکنی . . ‌. وقتی‌در‌گرمای‌خورشید‌سوزان‌تابستان، خودراازآزادی‌محروم‌میسازی . . . وقتی‌دربرابر‌چشمان‌آلوده،‌‌ مروارید‌زیبایی‌هایت‌را‌در‌صدف‌حجاب میپرورانی‌ . . . وقتی‌در‌برابرخنده‌ها‌و‌تمسخر‌ها،‌ازعهد‌خویش‌ غافل‌ نمی شوی . ‌. . وقتی‌دیگران‌می‌پندارند‌که‌بهره‌ای‌از‌زیبایی‌ نبرده‌ای‌ اماتوآن‌را‌در‌ورای‌پارچه‌ای‌درظاهر‌سیاه‌،اما درباطن‌درخشان‌و‌عطر‌آگین،پنهان‌میکنی . . . طعم‌زیبای‌آزادی‌را‌بیش‌از‌پیش‌در‌کام‌خویش می‌پرورانی؛ طعمی‌لذت‌بخش که‌دیگرانی‌که‌خودرا‌آزاد‌تر‌از‌تو‌ تصور‌میکنند‌،هرگز‌‌از‌شیرینی‌اش‌بهره‌مند‌نخواهند‌شد . ‌. . طعمی‌گواراتر‌از‌سیب‌سرخی‌برفراز‌سربه‌فلک‌ کشیده‌ترین‌شاخه‌درخت . . .
فکر کنم اشتباه هسته
🙂👋 ❌ ⁩ _خیییلے گلے داداشی!!!😳 _خواهر دوست داشتنے خودمی!!!😏 _خواهری ...🙎 _داداشی ...🙎‍♂ 👈🏻اےن ڪلمات دارن‌😏👉🏻 میگن جایے ڪه تو باشے با ،نفر سوم است ...!😈 بعضی از ما بچه مذهبے ها،خودمان را زده ایم به آن راه ڪه ما مطهریم از گناه😳 ما شهید آینده ایم و ...😥 اینکه ما انگار فراموشمان میشود بانوے همیشه خوب آن ڪوچه را...😔 "چرا دقت نمیڪنیم ڪه به صرف گفتن ڪلمه " برادر "یا" خواهر "ڪسے برادر یا خواهر دیگرے نشده...🤔 و حق شدن را ندارد😒، چه زن چه مرد صمیمیت نمے آورد📛 مواظب شڪلک رد و بدل ڪردن بین و خطاب زدنها و خخخخخ فرستادن هاے بے جایمان باشیم!‼️⛔️ 🔸اےن روایت را بخاطر داشته باشیم ڪه:❣ " و قرین یڪدیگرند اگر یڪے رفت دیگرے هم خواهد رفت"🌹 مراقب دینمان و دین ڪسانے ڪه دوستشان داریم باشیم!🌺
بہ وقٺ[یاعلـے!]•🌙• شبـٺون حسینـــے•✨🌿• حلالـ ڪنید خسٺٺونـ ڪردیمـ:)!•♥🔗• وضـوقبڵ‌خوابـ فراموشـ نشہ ـہآ•🌱🕊• نماز شب یادتون نره التماس دعا)!•💛• یـاعلے مددۍ!⛅🌻
•🚗🖇• شهید علیرضا ملازاده: «من اکنون فریاد برمے آورم که خواهرم حجابت را،حجابت را حفظ کن خواهرم نگذار پوشش را از تو بگیرند، نگذار به اسم آزادے زن،باتو ودیگر خواهرانم همانند شئ رفتار کنند.» ••¦⇢ ••¦⇢ ──┅┅┅📕🔗┅┅┅── @khodajoonnn
مشتی!🚶🏾‍♂ گـناه‌میـڪنۍ‌بڪن-! هرڪارۍ‌ڪه‌میـخواۍ‌بڪن-! ولۍ‌.. آقـٰا‌پسـرودخـتر‌خـٰآنوم.. این‌ڪلمھ‌رو‌بھونہ‌نڪن-! نگـوجوآنۍ‌‌ڪردیم!! بہ‌جـوانۍ‌ِ . . عـٰلۍ‌اڪبـر"ع"‌بـٰر‌میخـوره‌💔!.
مشتی!🚶🏾‍♂ گـناه‌میـڪنۍ‌بڪن-! هرڪارۍ‌ڪه‌میـخواۍ‌بڪن-! ولۍ‌.. آقـٰا‌پسـرودخـتر‌خـٰآنوم.. این‌ڪلمھ‌رو‌بھونہ‌نڪن-! نگـوجوآنۍ‌‌ڪردیم!! بہ‌جـوانۍ‌ِ . . عـٰلۍ‌اڪبـر"ع"‌بـٰر‌میخـوره‌💔!. @khodajoonnn
«🌙» ب‍ِه‌خُراسان‌بِبَرۍ‌یانَبَرۍ‌حَرفـۍ‌نیست تونَگیراَزمنِ‌دِلخَسته‌،رِضاگُفتَن‌را...♥️! @khodajoonnn
♥️͜͡🌱 بھ‌ افرادی‌ڪھ‌نمازهایشان‌ قضا‌میشد ... میفرمودند‌ڪھ‌سوره‌یس‌ و‌زیارت‌‌عاشورا‌بخوانید ؛ تا‌قلبتان‌ازظلمات‌وتاریڪے‌بھ‌نورِقرآن وزیارت‌عاشورا‌روشن‌؛وهدایت‌شود♥️ - آیت‌اللھ‌حق‌شناس‌! @khodajoonnn
- 🍁 حاج قاسم میگفت🌱 حتی‌اگه یـه‌ درصد احتمـال‌بِـدی‌که یـه‌ نفر یه‌ روزی‌برگـرده‌ و توبہ‌کنـه... حـق‌نداری‌راجبش‌قضاوت‌ڪنۍ! قضاوت‌ فقط‌ ڪار‌ خداست! فلذا‌ حواسمـون‌ باشه‍... @khodajoonnn