eitaa logo
خدایی در همین نزدیکی
1.8هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
5.5هزار ویدیو
41 فایل
سعی ما بر این است که بشرط توفیق جرعه ای از نور قرآن، جامی از نهج البلاغه و رقعه ای از صحیفه سجادیه را با اهداء به اهلبیت در روح و جان خود تثبیت کنیم به انضمام یادآوری اوقات نماز و کلیپ های مذهبی ارتباط با ادمین @Ya_mahdii40 @khodaye_man313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دفترچه خاطراتی که عراقی ها در هنگام بازرسی گرفتند👆 @khodaye_man313
دفترچه عراقی که بعد از عبور از مرز خریداری شد 👆 @khodaye_man313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سفر عشق ؛ قسمت بیست و دوم ،۱۳۸۱/۸/۲ : ساعت نزدیک یازده صبح است و اتوبوس مسافرتی ، بعد از انجام مراحل راهنمایی و پلیس راه ، شروع به حرکت کرد . دشت ها و کویرها را پشت سر می گذاریم ، وسعت کویر ، بیانگر گرمی و خشکی آب و هوای این مناطق است . در انتهای دشت ، یک شهرک مسکونی محقّربه چشم می خورد،خلوتِ خلوت ، بدون اینکه آدمی با حتّی ماشینی یا حیوانی به چشم بخورد . کم کم وارد خیابانهای اصلی می شویم . آثار جنگ نیز ، مثل خاک ایران ، هنوز در عراق نمایان است . از نخلستانهای کوچکی گذر کردیم ، مزرعه ای کوچک نیز در کنار جاده به چشم می خورد. قدم به قدم راه را لحظه می شُماریم . شوق دیدار ... آنقدر مسافت را طولانی کرده که گویا باید کُره زمین را دور بزنیم !! حالم چندان مساعد نیست ، سرگیجه دارم ، از خداوند طلب سلامتی و نشاط برای خودم و دیگران دارم تا بتوانیم بهترین بهره را از این سفر مبارک ببریم . سعی می کنم تا چُرتی بزنم ... گاهگاهی بیرون را نگاه می کنم ، هنوز هم کویر است و کویر ! @khodaye_man313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سفر عشق ؛ قسمت بیست و سوم ؛ آبانماه ۱۳۸۱ : زمان به کُندی می گذرد ، به تپه هایی رسیدیم که گروه هایی از سربازان عراقی روی آنها مستقر هستند ، گویا مانور آموزشی دارند . تا مسافت های طولانی کویر است و بدون سَکَنه ، همسرم باز هم برایم از مناطق جنگی می گوید و یادآوری می کند که این مناطق هنوز هم بافت جنگی خودش را حفظ کرده . با دیدن اولین کودکان عراقی ، آنهم با لباس عربی ، باورمان می شود که در خاک عراق هستیم ، احساس عجیبی داریم . دخترانی با لباس های عربی در کنار برکه ای لجن آلود چمباتمه زده اند و به خیابان چشم دوخته اند . خیابانی که شاید فقط اتوبوس های حامل کاروان های زیارتی و یا گاهگاهی ماشین های جنگی و حکومتی از آن عبور می کردند ! دیدن نخلستانها بیشتر سایه ای از غم بر دلمان می افکند و ما را در فضای بغض آلود فرو می برد ، چرا که یادآور غربت حضرت امیرالمومنین ع ، است . و آنچه از رنج و سختی که از این سرزمین به اهل بیت و ائمّه "علیها السلام" رسیده است ، در ذهن تداعی می شود ... @khodaye_man313