با گوشهٔ آستین پیراهن مشکیاش اشكِ
چشمانش را پاک کرد و گفت : ‹ عباس را
نمیخواستم و او براتِ شفای فرزندم را
بهدستم داد ، حق دارند که میگویند :
" امیرِ سرزمینِ دلهاست عباس "
او دلسوز است به شیعیانِ علی ›
الحمدلله برای امروز ..
تاسوعای سال هزار و چهارصد و چهار /*
وطن با حضور نوابغ زندگی میکند
و با خون شهدا زنده می ماند :)
باغ خرمالو؛
حسین جان ببخشید که دست زمونه منو از تو دور کرد اما خودت گفتی أنَا قَتیلُ العَبَرَةِ اومدم برات گری
سلام بر او
که اذهان ابناء بشر را علیه هرچه استبداد است، مشوش ساخته..
سلام بر او
که زاهدان به قتلش شاد شدند
و درندگانِ بیابان گریستند..
سلام بر او که نمازشبخوانها و صاحبان پیشانیهایِ پینهبسته در قتل او فتوا دادند...
سلام بر او
که چون عالمان سکوت کردند،
او را به مذبح کشاندند..
سلام بر او
که چون عزمِ قتلش را کردند،
وضو گرفتند و با زبانِ روزه به نبردش رفتند و چون سر او را رویِ نیزه دیدند، سجدهیِ شکر به جا آوردند..