شما نمی‌دونید طرف مقابلی که دارید باهاش صحبت میکنید از چه فروپاشی روانی بیرون اومده ، چقدر تیکه های قلبش رو کنار هم گذاشته ، چقدر تلاش کرده که خونسرد باشه ، چقدر تلاش کرده که یکم از اون حال بدش فاصله بگیره شما نمی‌دونید ! علم غیب هم ندارید و انتظار هم نمیره که بدونید ولی مهربون باشید اینو میتونید

دوستان شرح پریشانی من گوش کنید داستان غمِ پنهانی من گوش کنید گفتگوی من و حیرانی من گوش کنید قصه بی سروسامانی من گوش کنید شرح این آتش جان سوز تا کی؟ سوختمُ سوختم این راز نگفتن تا کی..

شیفت شب:)

برفت آن دل که با صبر آشنا بود.

گاها صبوری کردن سخت‌ترین کاریه که میتونی انجام بدی..

پوسته‌ ظاهری چه اهمیت دارد درونم ویران است.

میدونید دیگه نجات دهنده نه منم ، نه تویی و نه توی آیینه‌ست زمانه*

اسمتُ زمزمه کردم این تمام شورش‌ـــم بود

گریه ی یکریز مرا صبر غم انگیز مرا آسان گرفتی...

«که تو از ازل غمگین بودی، خنده غمگین‌ترت می‌کند. که تو از ازل تنها بودی، خنده تنهاترت می‌کند. آن‌که چون من با دردی ژرف به زمین آمده باشد، با خنده خوشبخت نمی‌شود.»

تو را بارها به یاد می‌آورم امّا نمی‌توانم به سراغت بیایم زیرا میان ما دردی اتفاق می‌افتد که با آن یک‌دیگر را می‌کُشیم.