امروز یکی از روزهای عجیب دانشگاه بود
ازدواج کردن یکی از بچها که اصلا احتمال نمیدادم
و دیدن حراست دانشگاه که خیلی اصرار داشت که کف دست راستم رو ببینه
و وقتی دید گفت تو خیلی آدم منطقی هستی و همچنین قلبت خیلی تحت فشاره
داشتم فکر میکردم من ۱۹ سال با احساساتم کلنجار رفتم و چیا که از دست احساسات و عواطف لعنتیم نکشیدم
و تو بهم میگی که من منطقی هستم؟
بعدش خودم رو به آیس موکای خوشمزه مهمون کردم
و تقریبا نیم ساعت طول کشید تا بیاد و به دستم برسه
چرا؟
چون برادر مسعود برقهارو قطع کرده بود و نمیشد آیس موکا درست کرد
امروز عجیب بود
ولی دوستش داشتم ، بعد چند ماهی دیدن دوستای دانشگاهی واقعا حالم رو خوب کرد
بماند به یادگار از یکم شهریور/ روز اول امتحانات
زندگی یکبار دیگه بهم ثابت کرد
ما در مقابل تقدیر ، خیلی ضعیف و طفلی هستیم
نمیتونیم در مقابلش بایستیم
و تقدیر هم با انسانها خیلی بیرحمه..
به خودم که اومدم شونههام از شدت گریه داشت تکون میخورد
الان چقدر بهت نیاز دارم بابارضا ، به ضریحت ، به دیدن گنبدت به خوردن چای حضرتی
اگر کنار شما بودم احوالم بهتر بود..
باغ خرمالو؛
به خودم که اومدم شونههام از شدت گریه داشت تکون میخورد الان چقدر بهت نیاز دارم بابارضا ، به ضریحت ،
در آخر
بابا رضا به دادم برس
که داغونِ قلبم:)
مهرداد ملکیبه_درگاه_رضا_رو_کن_۲۰۲۴_۰۴_۰۳_۱۹_۲۲_۳۳_۰۱۱.mp3
زمان:
حجم:
1.6M
امام رضا اگه کلمه بود قطعا میشد پناه🤍
باغ خرمالو؛
امام رضا اگه کلمه بود قطعا میشد پناه🤍
میخواستم پیام بلندبالایی ارسال کنم که از هر خطش گله و دلتنگی میبارید
اما یه لحظه گفتم اگه امام رضا نبود من باید دردامو کجا میبردم ؟
پس شما پناه منی آقای امام رضا ، هرچقدر هم که دور باشی :))
میدونستید دانشگاه هم مثل مدرسه درسهای چرت و پرت کم نداره؟
و درحالی که درس مهمی محسوب نمیشه اساتید یه روز فرجه میدن براش
اما برای درسهای تخصصی فرجهای تعلق نمیگیره 🥸
تا مدرسهاید عشق و حال کنید چون توی دانشگاه از هفت جهت به هفت روش سامورایی به قتل میرسید
خودتون رو صرف آدمهای اشتباه نکنید
یهو چشم باز میکنید و میبینید تمام زمانهایی که میتونستید ورژن بهتری از خودتون رو ارائه بدید با وجود یکسری آدمها خیلی بیهوده گذشت و رفت