باغ خرمالو؛
شبتون بخیر💓
نوشتم شببخیر
و در تلاش بودم که بخوابم
اما حس میکردم نفسهام سنگینتر شده ، انگار یه مانعی توی گلوم وجود داره
دقت که کردم ، بغض بود
نمیدونم از کجا و برای چی
شاید فقط یه آغوش میخواد
من منتظرم آبان بشه
با پتو و ماگ پر از نسکافه و همسر برم حرم و منتظر بمونم تا اذان صبح بشه :))💕
باغ خرمالو؛
حسین جان ببخشید که دست زمونه منو از تو دور کرد اما خودت گفتی أنَا قَتیلُ العَبَرَةِ اومدم برات گری
دلم میخواد الان اینجا باشم
زل بزنم به ضریح ، با اشکهایی که از چشمم سر میخورن زمزمه کنم
من نمیدونم ، هرچی شما صلاح میدونی
وَعَسَىٰ أَن تَكْرَهُوا۟ شَيْـًۭٔا وَهُوَ خَيْرٌۭ لَّكُمْ وَعَسَىٰ أَن تُحِبُّوا۟ شَيْـًۭٔا وَهُوَ شَرٌّۭ لَّكُمْ وَٱللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ”
~و چه بسا چیزی را ناپسند شمارید، در حالی که برای شما خیر است. و چه بسا چیزی را دوست دارید، اما برای شما شر است. خدا میداند و شما نمیدانید/*
باغ خرمالو؛
ء. ماریآ [دریای سرخ؛ ستارهی آبی]
و کلمه مادر که توی وجودش پنهان شده.
میم/ مثل مادر🤍. آغوشش گرم و بازه، یه بغلش کافیه که به آرامش برسی. دلسوزه، اونقدر که توی حال بدش هم به فکر حال خوب دیگرونه. برای غمهای آدما پناه میشه، پناهی که وجودت رو گُلریزون. مثل مادر، لبخندش مایهی دلگرمیه و غمش مایهی ناخوشی. خوشگل و نازه به اندازهی ماه توی آسمون. عزیزه، همونقدر که یه مادر عزیزه. مهربونیش حد نداره، تو میتونی سرشت خدا رو توی وجودش ببینی.
الف/ آرامش ِخالص. جوری تو رو آروم میکنه که انگار نشستی لب ساحل و داری به نجوای دریا گوش میدی. حتی مکالمهی ساده هم باهاش تو رو آروم میکنه. حضورش خودش سبب آرامش دل و جونه. آرامش نگاهش تو رو میبره سمت آسمون پرستاره.
راء/ رویای شیرین خیال ما. همونقدر دستنیافتنیه که یه رویا غیرقابل لمسه. مانند خیال شب شیرینه. شیرین و ملوسه، اگه اوقاتش رو تلخ کنی، رویات سیاه میشه.
ئ/ مثل یاقوت کبود. توی دنیا تک و خاصه، و از همه مهمتر کم پیدا میشه. اصلا بخوام رُک بگم، مثلش نیست. یا به قول شاعر: گشتم نبود، نگرد نیست! اگه بدستش آوردی باید قدرش رو بدونی. پیدا کردن چنین چیزی توی دنیا سخته. مراقبش باش و نزار روی دلش زخم بیوفته. همین که از دستت بره، تازه میفهمی چه چیز باارزشی رو دیگه نداری. خوشگل و نازنازیه. یاقوت رو دیدی چه میدرخشه و دلبری میکنه؟ ماری هم همینطور. لای پر قو بزارش تا آسیب نبینه.
الف/ محکم و استوار، هم مانند ریشهی درخت. با اینکه کلی غم و غصه توی دلش سنگینی میکنه ولی باز هم ادامه میده تا به زندگی ثابت کنه که اینها منو از پا درنمیاره. نمونهای بارز از یک زن قوی و صبور. خودش به تنهایی روی زخمهاش مرهم گذاشت، بدون اینکه کمکی بخواد. زندگی زمینش زد ولی بلند شد. لبخند میزنه اما دلش دنیای غمه. گریههاش همه توی تنهاییه. همیشه برای بقیه آغوش باز کرده ولی کسی براش آغوش باز نکرد، و هنوز هم منتظر یه آغوشه.
اگر این انگیزه و اهدافی که شبا داشتم صبح ها هم داشتم جهان رو فتح کرده بودم ، اما متاسفانه صبح ها میخام زندگی رو کلا ادامه ندم
"یؤتِکُم خَیْراً مِمَّا أُخِذَ مِنْکُمْ"
قسم به خودم که برای تو بهتر از چیزی که از دست دادهای نصیبت میگردانم..
- آیه ۷۰ سوره انفال
باغ خرمالو؛
"یؤتِکُم خَیْراً مِمَّا أُخِذَ مِنْکُمْ" قسم به خودم که برای تو بهتر از چیزی که از دست دادهای نصیبت
پشت همهی گریههات و از دست دادنهات
بدون که خدا برات جبران میکنه = )
واقعا دانش چه گاهی؟
برنامه امتحانی رو نگاه کردم و یه لحظه فکر کردم امتحانی که دوشنبه دارم رو امروز داشتم
واقعا یه لحظه سکته ریز زدم
جای دم و بازدمم تغییر کرد