امشب با اینکه خودم غم داشتم
دوست داشتم که پناه باشم
بنابراین صحبت کردم با کسی که پدرش رو به تازگیا از دست داده بود
آغوشم رو براش باز کردم ، پای صحبتش نشستم و سعی کردم کمی تسکینش بدم
و یه لحظه به خودم که اومدم متوجه شدم این مشاور بودن تا ته روح من نفوذ کرده :))
و همیشه میخواد نقش قهرمان فیلم رو بازی کنه و مهم نیست که چقدر زخمی و فرسوده شده..
باغ خرمالو؛
امشب با اینکه خودم غم داشتم دوست داشتم که پناه باشم بنابراین صحبت کردم با کسی که پدرش رو به تازگیا
کاش همیشه نقش قهرمانهای فیلم رو بازی نکنم
و بپذیرم الان زخمی و فرسودهام
و تنها کاری که باید انجام بدم اینکه کمک بخوام=)
یه وایب خیلی نانازی داره
مثل یه فرش دستباف قرمز پر از نقش
بوی قرمهسبزی محسور کننده
زبان فارسی زیبا
مثل دیدن عظمت تخت جمشید
و مثل دیدن چهرهی زن ایرانی
باغ خرمالو؛
لطفاً با من از حواس پرتی صحبت نکنید من کتری بدون آب رو گذاشتم تا جوش بیاد:))
بعد که فهمیدم کتری رو دستمال پیچ کردم بذارم اینطرف
دستمال عزیزم به چوخ رفت :))
باغ خرمالو؛
بعد که فهمیدم کتری رو دستمال پیچ کردم بذارم اینطرف دستمال عزیزم به چوخ رفت :))
من مامانمو میخوام فوری