یه نسیم پاییزی وزید همهی هست و نیست مارو با خودش برد
هنوز پاییز نشده ، این آلرژی چیه ؟😭
طعمگیلاس4_5911127720997162406.mp3
زمان:
حجم:
9.7M
اگه ناراحتی ، اگه امید نداری و دیگه نمیخوای ادامه بدی
ازت میخوام اینو گوش بدی:)
همین نُه دقیقه رو گوش بده..
باغ خرمالو؛
اگه ناراحتی ، اگه امید نداری و دیگه نمیخوای ادامه بدی ازت میخوام اینو گوش بدی:) همین نُه دقیقه رو
منم خیلی شکسته بودم ، مثل همهی آدمها که ممکنه یه روزایی حالشون خوب نباشه
منم دیگه به ته رسیده بودم و میگفتم خب الان که چی؟
زندگی چیه؟
چرا تموم نمیشه
اما خب اتفاقی دستم خورد و پلی شد
و شر شر اشک ریختم
هنوز هم اُمید هست:))
حتی اگه به قدر خوشمزگی یه توت و گیلاس باشه..
و آره
تصمیم گرفتم توی بیو بنویسم "در نهایت از ما اُمید باقی میماند"
این جمله بهم یادآوری میکنه
که اگه روزی همهچیز به هم ریخت
اون شعلهی کوچیک امید قلبم خاموش نشه..
گفته بودم که احوال بدتون رو بروز بدید؟
البته نه همه جا
فقط کافیه پالایش احساسات بشیم ، اون حال بد رو بریزم دور
و روحمون رو دوباره سبز کنیم
امان از این خودخوریها:)
الان ؟
الان باید خودم رو بذارم توی جعبه
و روش بنویسم شکستنی
و چند روز یا حتی چند ماه به دور از آدمها طی کنم..
با یه استادی کلاس داشتم که میتونم بگم بیشتر از چهار پنج جلسه غیبت کردم
و خب تحقیقی ارائه ندادم
وقتی براش گفتم که چه اتفاقاتی توی این برهه افتاده
بغلم کرد
و گس وات ، بهم ۲۰ داد💖
خواستم از همینجا بگم استاد خیلی نایسی
از کلهی صبح داشتم سعی میکردم این سنگینی غم رو از خودم دور کنم
و فقط کار کردم و کار کردم و کار کردم
گوشه به گوشه خونه رو تمیز کردم ، با یه ذهن خیلی شلخته
میخواستم بگم بیخیال بابا ، آدما همینن
مگه اولین بارته که قلبتو میشکنن؟
و فهمیدم هردفعۀ شکستگی قلبم برام تازگی داره
و به تار تارِ مویرگهام غم تزریق میکنه
باغ خرمالو؛
در آخرشم گوشهام رو با نوای شادمهر عزیز تنها گذاشتم
و قلبم رو با ریتم و کلمات تنظیم کردم
و شرشر اشک ریختم
انسانكِ طفلی
ولی حقیقت اینکه
من نیاز دارم یکی باشه خودم رو از دست خودم نجات بده/*
۲۲ شهریور..