eitaa logo
کانال ܟܿࡐ‌ܢܚ݅ܢ̣ܟܿࡅ߳ܨ
1.8هزار دنبال‌کننده
16.2هزار عکس
4.6هزار ویدیو
84 فایل
باهدف آموزش وتحکیم روابط زوجین ایجادگردید: ✅برداشت با صلوات حلال ♥️ما را بدیگران معرفی کنید @khoshbghkt @GAFKTH 👫انتخاب عقلانی =زندگی عاشقانه
مشاهده در ایتا
دانلود
❄️روزگار همیشه بر یک قرار نمی ماند 🌼روز وشب دارد ❄️روشنی دارد ، تاریکی دارد 🌼کم دارد ، بیش دارد ❄️دیگر چیزی از زمستان نمانده 🌼بهار نزدیک است 👇 🌸⃟💕჻࿐✰💌 @khoshbghkt
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نیایش صبحگاهی🌸🍃 ✨پروردگارا... 🌸ما بندگان خاشع و خاضع توییم 🍃که دربارگاه رحمت ورافت تو ، 🌸قرار گرفته ایم 🍃یاریمان کن تادر وسوسه ها و 🌸جاذبه های سقوط آفرین گناه نلغزیم 🍃 و در همه حال وهمه جا تورا 🌸 ناظروشاهداعمال خویش ببینیم. ✨یا انیس المومنین 🌸ما را آنچنان کن 🍃که یادت دردل 🌸نامت برلب 🍃مهرت درجان 🌸وعشقت برحیاتمان 🍃روشنایی وگرما ببخشد آمیـن 🌸🍃 👇 🌸⃟💕჻࿐✰💌 @khoshbghkt
السلام علیک یا صاحب الزمان(عج)🌹
💖✨اول هفته تون عالی 🌿✨روزتون پراز موفقیت 🌷✨و لحظاتتون زیباتر از گل 💖✨امیدوارم روز و هفته ای آرام 🌿✨ولی ‌پرشور و زیبا 🌷✨زندگی عاشقانه 💖✨و سرنوشتی پراز 🌿✨نغمه های شاد و رویایی 🌷✨و روزگاری پراز خیر و برکت 💖✨همراه باسلامتی و 🌿✨عاقبت بخیری داشته باشید 🌷✨روزتون زیبا و در پناه خدا
🌸🍃🌸🍃 ساختن واژه ای به نام «فردا» بزرگترین اشتباه انسان بود، تا زمانی که کودک بی سوادی بودیم و با این واژه آشنایی نداشتیم، خوب زندگی میکردیم. تمامی احساساتمان، غم و شادیمان و هرچه داشتیم را همین امروز خرج میکردیم انگار فهمیده تر بودیم، چون همیشه میترسیدیم شاید فردا نباشد. از وقتی «فردا » را یاد گرفتیم، همه چیز را گذاشتیم برای فردا. از داشته های امروز لذت نبردیم و گذاشتیم برای روز مبادا... شاید باید اینگونه «فردا» را معنی کنیم.... «فردا»روزیست که داشته های امروزت را نداری. پس امروز را زندگی کن 👇 🌸⃟💕჻࿐✰💌 @khoshbghkt
❣️ درپیوند ازدواج قرار نیست دو نفر فقط به هم برسند... ❣️ قرار است باهم به خدا برسند... ❣️همسر یعنی همسفر تا بهشت... امام خامنه ای(مدظله العالی) 👇 🌸⃟💕჻࿐✰💌 @khoshbghkt
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5836762483980766390.mp3
7.86M
عزیزم، عزیزم، عزیزم حسین.. ❤️❤️❤️ 👈 عبدالرضا هلالی 👇 🌸⃟💕჻࿐✰💌 @khoshbghkt
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 زنان عنکبوتے 🕷🕸 قسمت37 مسیر کاری هرروزش دیوانه کننده شده بود. حتی پارتی هایی که میگرفتند. حتی مسافرت هایی که می رفتند. حتی پولی که می ریخت تا شاید کمی روانش را جمع کند. همه اش تکراری بود اما مگر زندگی جز این بود؟ زندگی برای همه همین است. تکرار لحظه ها و تکراری بودن صحنه ها ! چه با لذت و چه بی لذت . چه تنهایی و چه جمعی. همین بود دیگر. پس باید میگذشت. - فقط نمیدونم شما مزه پول رو تا حالا زیر زبونتون حس کردید یا نه ؟ معتاد میکنه آدم رو. وقتی عادت کردی که سوار ماشین فلان بشی و رستوران های شمال رو فقط بشناسی و برند بپوشی، وقتی پول پارتيا و مشروب و موادت رو بدن و تورو وابسته خودشون کنند. تو هم مثل سگ وفادار میشی. هم دم تکون میدی، هم هرجا که چوب رو پرت کنن تو میدوی و از همون جا چوب رو براشون میاری، لیس به کفششون هم می زنی. ماها آسیب دیده هم بودیم. شما ما رو نمی فهمید. من حتی توی آمریکا، توی انگلیس، توی ترکیه دوستانی دارم که بدبختند. اونا هم آن قدر از وحشیگری مردای اونجا می نالن که من به این نتیجه رسیدم زن یعنی جنس دست دوم . من خودم توی فرودگاه لندن دیدم به په زن مشکوک شدن چطور چهارتا مرد لهش کردند. خب وقتی قراره بدبخت باشی، حداقل پول داشته باشی. وقتی ازت دعوت میکنن بعد از همایش و کنفرانس به اتاقای مدیران برای بهره کشی حداقل پول داشته باشی. وقتی بعد از برنامه های ضبطی که توی بی بی سی داشتیم، برای تحویل هزینه و کوفت و زهرمار می رفتیم اول باید وعده می دادیم و بعد روند کار پیش می رفت... اونا که نیستند ببینند تو توی تنهایی هات چقدر اشک و درد داری و براشون هم مهم نیست، پس حداقل بتونی چند ساعت لذت آرایش و برند پوشی رو برای خودت داشته باشی. ایناست که مالیخولیای این شبا و روزای منه. زن رو کاش همون بچگی زنده به گور می کردند تا الآن نشه بدبخت دست مردا. من ایران رو ترجیح میدادم چون با بچه هایی که توی اونجا هستند و با بی بی سی همکاری دارن، در ارتباطم. این جا حداقل امنیت دارم و خودم تا نخوام کثافت کاری نمی کنم اما اون جا دیگه خودت نیستی. مثل بچه هایی که رفتن دبی. اونا دیگه خودشون نیستند. برای زنده بودن پول در می آرن. بهره کشی از بدنشون میشه پول ... میشه ... دخترایی هم که فکر میکنن منی که از ماشین تویوتا پیاده می شم، خونه مستقل توی تجریش دارم و آزادم، پس خوش بختم، نباید این خوش بختی رو مزه کنند. من بهشون دروغ نمیگفتم. حتی گاهی تشویقشون هم نمی کردم. من فقط وقتی خیال می بافتند، تار خیالشون رو پاره نمی کردم. وقتی توی لذت دست و پا می زدند میذاشتم تا تهش برند و خفه شن. چون خودم احساس خفگی می کردم. اصلا دلم می خواست همه دخترهای ایران رو برسونم به آرزوشون که این لذت ها بود بعد می نشستم به بدبختی شون می خندیدم؛ چون خودم مجبور بودم توی بدبختیهام همیشه سرپا باشم و با غرور از آرایشگاه تور بیام بیرون. برند بپوشم... برند ... برند پوشی یعنی ریختن پول یامفتی که درآوردی توی حلقوم نامردا... برند بپوشم... لبخند بزنم. پشت فرمون تویوتام بشینم. چون مجبور بودم!! 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 زنان عنکبوتے 🕷 قسمت38 - با سینا برید رستوران فرمانیه میز رزرو کنید، این ... رو دعوت کنید. فردا میز کرایه شده بود یک ساعت خلوت رستوران. آرش و سینا یک سر رفتند رستوران و یک جعبه دستمال کاغذی را برداشتند و سیستم شنود رویش کار شد. طی هفته قبل تا حالا دو بار با ... تلفنی تماس گرفته بودند و تذکر داده بودند که متوجه کارهای مخفیانه توهستیم و طرف کمی تردید و ترس را همراه خودش کرده بود و حالا از طرف سازمان به رستوران دعوت شده بود و گفته بودند مشاوره و کار ضروری حضوری است تا بیاید و همکاری کند. او خودش می دانست چه کرده و حالا می خواست بفهمد چه قدر دیگران فهمیدند او چه خیانت ها دارد می کند. امیر با آرش بررسی کرده بود ببینند اهل عیاشی است، سیگاری، قلیانی، فضای مالی... که رسیده بودند به فضای مالی خوب ، نهایتا قلیان... رستوران را هم با پرستیژو منش خودش بالای تهران گرفته بودند. از زمانی که از محل کارش راه افتاد ت.م رویش سوار بود؛ سفید بود... آمد. امیر مقابلش که نشست چند دقیقه از پذیرایی و گفت وگوی اولیه که گذشت .  حرف های امیر که شروع شد، نه توانست انکار کند و نه توانست نه بیاورد برای همکاری. مرد مدام رنگ عوض کرد. صحبت امیر مرد را از خودش و خیانتی که داشت در مؤسسه به زنها میشد بیزار کرد. چند تا از صوتها را شنید و البته بحث آبرویش هم در میان بود؛ قبول کرد که همکاری کند. گره ها داشت یکی یکی باز می شد. امیر گزارش تکمیلی را پیش مسئول بالا دستی وقتی برد که پرونده برای خیلی ها مهم و حیاتی شده بود! با رضایت مسئول مافوق، تشکیلات پرانرژی تر کار را پیش برد. تیم کاری سه دسته منظم شدند؛ موسسات، پژوهشکده ها، مدلها. با گزارشات دقیق مسئول ... و اطلاعات جمع آوری شده از فروغ حالا یک پنجره بزرگ که نه، دو پنجره بزرگ مقابلشان حل شده بود. فروغ و ارتباطش با وزرات خانه ها، اسپانسرهای مالی داخلی این جریان. رفت وآمدهای فروغ به سفارت خانه فرانسه ، کانادا، هلند، سوییس، انگلیس و... نه عادی بود و نه برای ارتقاء سطح همکاری بین دو کشور و نه حتی برای صدور ویزا! طبق مکالمات و گفتگوها، فروغ دستور می گرفت و به بقیه نیروها ابلاغ می کرد! و البته پول هایی که حالا منشا آنها دقیق شناسایی شده بود؛ به دلار از سفارت خانه ها دریافتی داشت و به ریال از آقازاده ها! - با کنترل حساب ها، به پنج سرشاخه رسیدیم. پنج نفر اصلی تأمین مالی آقازاده هایی که پدراشون الآن دم و دستگاه دولتی دستشونه و پا رو دم هرکدوم بذاریم توی این اوضاع که دولت شعارش آزادی زنان و اسلام منافی آزادیه ... بوقای تبلیغیشون فضا رو دست می گیرند! گزارشات شهاب همه را به سکوت کشانده بود: - کمترین دریافتی فروغ و فتانه شش هزار دلار و بیشترین دریافتی فتانه * ویلای شش میلیاردی از یکی از آقازاده هاست. به خاطر مراودات خارج از عرفی که با چند تا از اونا داره دریافتی بالایی داره که البته به قلمش ویلاست ! راستش آقا ما دوباره خوردیم به پست آقازاده ها! مملکت که دست باباهاشونه دیگه چرا مثل کفتار تکه تکه می کنند خدا عالمه ! آرش کمر خم شده روی لب تاب را صاف کرد و گفت: - اما من، آرش کمانگیر پدر چهار فرزند به نتایج عالیه رسیدم؛ امیر صدای خنده های نیروهایش را میان این حجم کاری و روحیه خوب آرش را می ستود: - حالا پدر چهار فرزند؛ پسردار که نشدی؟ - آقا امیرا پسر یکیش بسه، دختره که میشه براش هفت شهر عشق رو ساخت ! باباها فداها! - فداها باباها! اوه اوه! - آی آی آی آقا سینا! حسودی نداشتیم ! اسمشم گذاشتم فاطمه! پرونده جمع بشه برم ببینمش! امروز فرداست که بیاد من پیشش نیستم! هی دنیا... یالان دنیا!
حرکت و حس نمایشی آرش برای لحظه ای درد و غم زنان مظلوم ایرانی را که در جهالت، اسیر نقشه های مردان مست غربی و آمریکایی می شوند را برد. - سینا برادر طرف چه کرد؟ - توی مؤسسۀ سوم شده حسابدار. اما اون اطلاعاتی که ما می خواهیم روتا حالا نیاورده. یعنی من فکر میکنم زبلی برادرش رو نداره! فقط این آقا از خونه کناری هم تونسته یه سری عکس بگیره، یعنی از آدماش دیگه! ابروهای امیر بالا رفت: - ! چه جوری؟ - اینا مثل این که میان اتاق فروغ. اینم حدس میزنه که این مردا از خونه بغلی هستن. خودش رو می چاپونه توی اتاق فروغ به بهانه به قول خودش آرتیستی و با  گوشی عکس گرفته بود. گوشیش صد تا عکس گرفته بود. آرش هم زیرو روشون رو درآورد. بیشترشون محکومیت داشتند فقط یکیشون هست که دیگه مخشونه و آره دیگه کار رو اون اداره میکنه! امیر چشم تنگ می کند روی صورت آرش تا بقیه حرف را بشنود. آرش صفحه را روشن می کند: - آقا این پنج تا مرد و دوتا زن توی اون خونه هستند. اینا هسته اصلی هستن وتوی جاهای مختلف افرادی دارن که پول میگیرن و انفرادی کار میکنن. البته ما داریم این شبکه رو رد می زنیم. مسئولشون اینه که امیر زمزمه کرد: - دانشجوی اخراجی سال ۸۸. فتنه ۸۸. اونجام دانشجوها رو این تحریک کرد و به خیابون کشوند. این جا چی؟ سینالب گزید. آرش گفت: - اجازه بدید این مکالمه رو بشنویم! سکوت جمع و پخش صدا: بين من بلیط برای پنج نفرشون میتونم رزرو کنم اما برای اینکه فضا رو داشته باشیم و شک برانگیز هم نشه ، ایران هم همین جور پر از نیاز باشه، شما دوتا دوتا ارسال کنید. این جا هم روند را داشته باشیم که به مشتریا بگیم جنس جديد داره میاد، همون دوتا دوتا بفرستید! فقط مشخصات کامل برام بدید. - دیروز یکیشون زنگ زد خیلی زر زر کرد اعصاب فروغ رو به هم ریخت همه مون رو به صلابه کشید. بهشون بگو خود احمقشون خواستند بیان، خود کثافتشون هم میدونستند دارن میرن کجا! الآن که خوشی شون تموم شده دارن اشک تمساح میریزن. - غلط کرده بگو کدومشون بوده خودم پدرشو در میارم. - اسمشو که نمی دونم فقط صوتشو دارم برات میذارم ببین کدومه؟  - بذار تا من پدرشو در بیارم. دو روز که زندونش کردم توی اتاقش، دو ماه که نگذاشتم بره توی پاساژا و خیابونا ول بگرده، به غلط کردن میفته و شکایت کردن یادش میره. صدای بوق تلفن و بعد هم صوت زنانه : - فروغ خانم. من اینجا دارم بیچاره می شم. تو رو جان مادرت، به فتانه و صدف هم زنگ زدم. اینجا همه وحشین. تو رو هر کی می پرستی، من دیگه طاقت این کارو ندارم. به خدا خودکشی میکنم... به دادم برسید. شما گفتید این جا کار آزاده اما این جا من فقط یه اتاق کار اجباری دارم. اصلا من نمی تونم انتخاب کنم. مثل یه برده باهامون رفتار میشه چرا پاسپورتامون رو نمیدن... فروغ خانوم من دلم می خواد برگردم، همه دلشون میخواد، بیماری گرفتیم ... من نمی خوام بمیرم زیردست این کثافتا... چرا جوابمونمیدی؟ - یه کم خفه شوتا بشنوی. اون موقع که این جا بودی و پول خرجت می کردم و شمال و جنوب زیر پات بود. مفتی مفتی کلاس رقص و کنسرت میرفتی باید به فکر این وقتا می بودی. غلط کردی که به من زنگ زدی. من وقت دارم برای به دختر بدکاره بذارم؟ تمام پولی که برات خرج کردم میکشم بیرون ! پدر اون کسی هم که شماره من رو به تو داده در میارم!» 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🍀✳️🍀آیا می دانید، چرا خوشبخت بودن مشکل است؟ 🍀✳️🍀چون از رها کردن چیزهایی که باعث غمگینی ما می شود، سر باز می زنیم. چون کلید خوشبختی خودمان را، در جیب دیگران قرار داده ایم و باور نداریم که خوشبختی مان در دستان خودمان است. 🍀✳️🍀کلید خوشبختی، درک این واقعیت است که آنچه برای شما رخ می دهد مهم نیست، بلکه چگونگی پاسخ شما مهم است. خوشبخت کسی نیست که مشکلی ندارد. بلکه کسی است که با مشکلاتش، مشکلی ندارد. 🍀✳️🍀بیشتر وقت ها ما به دنبال آن هستیم که دیگران خوشبخت مان کنند و بیشتر اوقات آنها نمی توانند خوشبختی را که ما به دنبالش هستیم برایمان ایجادکنند. چرا؟ 🍀✳️🍀 چون فقط یک نفر مسئول شادی و سعادت ماست و آن یک نفر خودمان هستیم. پس والدین، همسر یا فرزند نمی توانند خوشبختی ما را رقم بزنند. آنها فقط این شانس را دارند که در سعادت ما سهیم شوند. 🍀✳️🍀 خوشبختی فقط در درون ماست. 🌸⃟💕჻࿐✰💌 @khoshbghkt
دانستنی های ✔️ فردی عقل ازدواج دارد که؛ 6️⃣ توانایی حل مسائل را دارد یعنی در باره هر مسئله می‌اندیشد و راه‌حل‌های آن را در مورد ارزیابی قرار می دهد پس هیچگاه نا امید نمی شود 7️⃣ از خود و محیط شناخت دارد پس همیشه سعی می کند زود قضاوت نکنند و با شناخت بیشتر تصمیم بگیرد 8️⃣ در مواجهه با مشکلات موضع گیری های صحیح و اصولی دارد پس به جای فرار از مشکلات و یا نادیده گرفتن آنها سعی می کند با آنها برخورد کند 9️⃣ فردی مسئولیت پذیر است پس مسئولیت تصمیمات اعمال و رفتارش را بر عهده میگیرد حتی اگر اشتباه کرده باشد 0️⃣1️⃣ بر رفتار کودکانه خویش غلبه کرده است مطابق سن و رشد خود عمل می‌کند و بلوغ عقلی دارد پس در مقابل اشتباه‌های دیگران برخورد منطقی می‌‌کند کتاب نویسنده:مسلم داودی نژاد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نگرانی از روابط فرازناشویی همسر.mp3
3.11M
💢پاسخ: 🛑موضوع: نگرانی از روابط فرازناشویی استاد کاظمیان«کارشناس ارشد مشاور خانواده» 💢⚜️ پرسش : 🛑موضوع: نگرانی از روابط فرازناشویی سلام حدود دو سال پیش متوجه شدم که همسرم با خانمی در ارتباطه ،کلی با ایشان دعوا کردم و سه ماه با هم قهر بودیم و خدا رو شکر مشکل حل شد ولی الان خیلی نگرانم که نکنه دوباره باز همسرم بخواد با خانم دیگری در ارتباط باشه خواهش می کنم راهنماییم کنید تا آروم بشم نسبت به این مسأله خیلی ممنون 👇 🌸⃟💕჻࿐✰💌 @khoshbghkt
🌸امشب زمين و آسمان 🎉گرديده پر شور و شعف   🌸امشب تمام عرشيان 🎉بهر زيارت بسته صف 🌸امشب که عيدي ميدهد 🎉بر عاشقان شاه نجف 🌸امشب توهم مستي کن 🎉ودل را بري کن از اسف  🌸زيرا به دنيا آمده 🎉مظهر عزت و شرف 🌹 ميلاد پربرکت و باسعادت امام حسین (ع) مبارک باد🌸🎊 🌸🍃 👇 🌸⃟💕჻࿐✰💌 @khoshbghkt
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️ 👈 زن از مرد صداقت میخواهد. اگر همسر شما در لباسی که به تازگی خریده کمی چاق به نظر می‌رسد لازم نیست به او بگویید: « عزیزم چقدر در این لباس زیبایی » چون زن‌ها درک بسیار دقیقی از اندام و کاستی‌های خود دارند. بهتر است خیلی محترمانه به او بگویید: « عزیزم کمی اضافه وزن داری ولی هنوز هم مثل همیشه دوست داشتنی هستی ». به همسر خود ثابت کنید که وجودش بیشتر از هر چیزی برایتان اهمیت دارد. حتی بهتر است که با هم شروع به ورزش کردن کنید. 👇 🌸⃟💕჻࿐✰💌 @khoshbghkt
4_5960694860523504161.mp3
762.6K
☘سرودی زیبا درآهنگ امام علی ☘درمدح امام حسین (ع) 🎤بانوای دلنشین خاتم الذاکرین استادسلیم موذن زاده 👇 🌸⃟💕჻࿐✰💌 @khoshbghkt