eitaa logo
عبدالحسین خسروپناه
5.4هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
401 ویدیو
88 فایل
تنها کانال رسمی «استاد عبدالحسین خسروپناه» (توسط ادمین اداره میشود) کانال تلگرام: https://t.me/khosropanah1_ir کانال سروش: https://splus.ir/khosropanah_ir صفحهٔ ویراستی: https://virasty.com/Khosropanah_ir صفحهٔ ویسگون: https://wisgoon.com/khosropanah_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
پرسشهایی در حکمت سیاسی متعالیه .mp3
10.76M
🎙پرسشهایی درباره حکمت سیاسی متعالیه در میزگرد نقد و بررسی کتاب سیاست الهیه در حکمت متعالیه در مجمع عالی حکمت اسلامی ۹ دی ۱۴۰۰ 🆔 @khosropanah_ir
سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین خسروپناه.mp3
21.36M
🎙 سخنرانی استاد خسرو پناه درباره شخصیت فلسفی و اخلاقی حاج قاسم سلیمانی در مصلی شهرستان بروجرد ۱۳ دی ۱۴۰۰ 🆔 @khosropanah_ir
نظریه تکامل اجتماعی و تاریخی علامه مصباح یزدی .mp3
5.9M
🎙سخنرانی استاد خسروپناه با موضوع: نظریه تکامل اجتماعی و تاریخی علامه مصباح یزدی در همایش علمی بررسی اندیشه های اجتماعی علامه مصباح یزدی در دانشگاه آزاد اسلامی استان قم ۱۴ دی ۱۴۰۰ 🆔 @khosropanah_ir
بسم الله الرحمن الرحیم الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَيَخْشَوْنَهُ وَلَايَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ ۗ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ حَسِيبًا مستندساز متعهد جناب عبدالکریم بیدخ سلام علیکم مستند انسان ساز آیه های ماندگار (مرحوم سید محمدعلی مصطفوی) را دو بار با شوق تماشا کردم. وظیفه خود می دانم از جنابعالی جهت تولید این مستند و حمایت شرکت آسیای هفت سنگ و همه همکاران شما در تدوین، نورپردازی، صدابرداری، تصویربرداری، لوکیشن و موسیقی متن و همه نهادهای شهرستان دزفول و نیز خانواده محترم آن مرحوم و همه استادانی که در این مستند افاضه کردند؛ تشکر نمایم. حکیم جمیل به شما اجر ملکی و ملکوتی عنایت کند و خداوند متعال رحمت مستمره و جنات نعیم و ضیافت علوی را به آن عالم ربانی و دانشمند متعالی و خطیب متخلق مرحوم حضرت حجت الاسلام والمسلمین استاد سید محمدعلی مصطفوی نازل گرداند. این عالم ربانی ۱۰۰ سال از عمر پر برکت۱۲۴ ساله اش را وقف تبلیغ معارف و احکام و تاریخ اسلام نمود. توصیه این مسکین به همه مردم به ویژه تحصیل کردگان و مخصوصا روحانیت و طلاب عزیز، استفاده معرفتی و معنوی از این مستند ارزشمند است. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته عبدالحسین خسروپناه طلبه حوزه علمیه قم ۳۰ دی ۱۴۰۰
🔸لزوم حرکت به سمت کرسی‌های نظریه‌پردازی با رویکرد بومی 🔻استاد خسروپناه در جلسه شورای دانشگاه آزاد اسلامی استان سیستان و بلوچستان مسئولان دانشگاه باید برای ارتقای مرتبه استادان به دانشیاری و استاد تمامی همت و پرونده‌ها را پس از تکمیل شدن به سازمان مرکزی ارسال کنند تا اقدامات معمول صورت گیرد و برای این منظور باید یک ممیزه را به دو ممیزه و در نهایت پنج ممیزه برسانیم. متن کامل را در لینک زیر مطالعه فرمایید https://www.ana.press/news/636320 🆔 @khosropanah_ir
 شهید سیف الله شیعه زاده از شهدای بهزیستی استان مازندران که با یک زیر پیراهن راهی جبهه شد و هیچکس در جبهه نفهمید که او خانواده ای ندارد. کم سخن می گفت و با سن کم سخت ترین کار جبهه یعنی *بیسیم چی* بودن را قبول کرده بود. سرانجام توسط منافقین اسیر شد برگه و کدهای عملیات را قبل از اسارت خورد و منافقین پس از شهادت رساندن وی ، برای به دست آوردن رمز و کد های بیسیم سینه و شکمش رو شکافتند ولی چیزی نصیب آنها نشد ... یادمان باشد روی سفره چه کسانی نشسته ایم و این نظام اسلامی امانت شهدای مظلوم شهید ی از فرزندان بهزیستی شهید شیعه‌زاده: تنها آرزویم دیدن خواهران و برادرانم بود تا کنار هم باشیم در دهم شهریور سال ۱۳۴۸ در یک روز تابستانه چشم به این دنیا گشود و در آغوش پرمهر مادر قرار گرفت تا لبخند خانواده‌ای را با صدای گریه‌هایش آذین کند. از محمودآباد, کودکی‌ از روستاهای خوش و آب‌وهوای مازندران، شهرستان محمودآباد، روستای ولم توابع بخش سرخ‌رود با نگاهی بی‌آلایش در کنار خواهران و برادرانش جای گرفت. سیف‌الله نام داشت و در نخستین روز از ادوار کودکی طعم بی‌مادری را چشید و بر حسب زمانه مورد تازیانه ناملایمات روزگار قرار گرفته و از آغوش گرم خانواده جدا شد. کودکی که محبت را در بین هم‌دوره‌ها و هم‌سن‌ و سالان خود در کانون نگهداری شبه خانواده بهزیستی شهرستان آمل جستجو کرد و در کنار خواهرش یافت. فرزندی از بهزیستی که با آغاز جنگ تحمیلی با وجود سن کمش صدای امام خمینی(ره) را لبیک گفت و برای حفظ ناموس خود و خاک میهن تفنگ هم‌قدش را بر دوش گرفت تا با نثار خونش برگی زرینی دیگری از رشادت‌ها و ایثاگری‌های مردم نظام را
به ما بشناساند. برای آشنایی زندگی این شهید بزرگوار به عنوان تنها شهید بهزیستی استان مازندران نشستی با رقیه شیعه‌زاده خواهر هم‌دوره‌اش و طیبه علی‌پور مربی شهید سیف‌الله شیعه‌زاده ترتیب دادیم که نظر شما را به خواندن آن جلب می‌کنیم چی شد که وارد پرورشگاه سازمان کودکان و نوجوانان بهزیستی آمل شدید؟ سال 1350 پس از دست دادن مادرمان بدلیل ازدواج مجدد پدرم و ناتوانی مالی‌اش برای نگهداری فرزندانش، ابتدا من که آن موقع چهار سالم بود به سازمان نگهداری کودکان و نوجوانان بهزیستی شهرستان آمل تحویل داده شدم و پس از شش ماه سیف‌الله دو ساله به جمع ما پیوست. چند خواهر و برادر بودید و شهید چندمین فرزند بود؟ پنج خواهر و برادر که سیف‌الله سومین فرزند بود، برادر بزرگم پیش پدرم ماند، دو برادر و خواهرم نیز بدلیل سن پایین‌شان به سرپرستی دو خانواده درآمدند و من و سیف‌الله تحت حمایت بهزیستی قرار گرفتیم. عکس‌العمل شهید پس از ورود به پرورشگاه چگونه بود؟ شهید بدلیل سن کوچک و بی‌پناهی‌اش به من روی آورد و تمام تنهایی‌اش را با وابستگی به من تامین می‌کرد. تسنیم: چند سال کنار هم بودید؟ سیف‌الله و من به مدت هفت سال در بهزیستی آمل زندگی کردیم سپس به بهزیستی مشهد انتقال یافتیم و طی این سال‌ها یک بار هیچ خانواده‌ و بستگانی به دیدن ما نیامدند. در واقع شهید تا زمان قید حیاتشان برادر و خواهر خود ندیده بود. در پرورشگاه بهزیستی مشهد به مدت یک سال نگهداری شدیم که براساس یک تصمیم‌گیری دختران را به پرورشگاه تهران انتقال دادند و پسران را به تربیت‌حیدریه که شهید سیف‌الله نیز به همراه آنها بود. باز چطور به همدیگر رسیدید؟ در پرورشگاه تهران دو سال ماندم و طی این دو سال هیچ ارتباطی با سیف‌الله نداشتم تا اینکه یک روز از بلندگوی پرورشگاه مرا به دفتر ریاست خواستند و در آنجا مردی را دیدم که تصور کردم باغبان جدید محوطه پرورشگاه است. اما با ورود به دفتر آن فرد را به عنوان پدرم معرفی کردند و گفتند که از این پس سرپرستی مرا پدرم برعهده می‌گیرد و این باعث خوشحالی‌ام شد زیرا پس از سال‌ها دارای خانواده می‌شدم، در این بین تمام فکرم پیش سیف‌الله بود و آرزویم بود که ایشان هم به ما بپیوندد. پدرم پس از آوردنم به شمال برای سرپرستی برادرم به تربیت‌حیدریه رفته و وی را به خانه آورد اما بدلیل وضعیت خانواده و شرایط مالی‌اش نتوانست سیف‌الله را در کنار خود نگه دارد و عمویم قدرت‌الله سرپرستی وی را برعهده گرفت. در چه سال به سرپرستی عمویشان درآمدند؟ در سن چهارده سالگی بود، در کنار خانواده عمویم حدود دو سال زندگی کرد تا اینکه تصمیم گرفت به جبهه برود و در آن زمان سنش به 16 سال رسیده بود. یعنی برای اولین بار در سن 16 سالگی وارد جبهه شدند؟ بله، شهید برای ابتدا حدود سه ماه آموزش رفتند و از آموزش‌های نظامی بهره‌مند شدند سپس برای مرخصی به آغوش خانواده برگشتند. مرخصی‌شان به مدت یک هفته بود و در این هفت روز همه دغدغه‌اش بودن با من بود و تمام نگرانی‌اش زندگی من بود. همیشه می‌گفت: "تمام فکر من زندگی توست و اینکه شاد و خوب زندگی خواهی کرد." پدرتان راضی به رفتن سیف‌الله به جبهه آن هم با این سن کمش بودند؟ با توجه به اینکه برادرم با ما زندگی نمی‌کرد اما برای رفتن به جبهه نیاز به رضایت پدرم داشتند و آن سال که نامه رضایت را آوردند تا پدرم امضا بزند، پدرم مخالف رفتنش بود و به ایشان ‌گفت: «اونجا نقل و نبات پخش نمی‌کنند، جنگ است و آدم را می‌کشند»در جواب پدرم گفت:« پدرم سر من که از سر امام حسین(ع) بالاتر نیست.» و با این حرفش پدرم ساکت شد و رضایت داد تا به جبهه برود. آخرین دیدارتان با شهید چگونه سپری شد؟ هیچ وقت آخرین شبی که با هم گذراندیم را از خاطرم نمی‌برم، هفت روز مرخصی آمده بود و طی این هفت روز می‌آمد خونه‌مون و بهم سر می‌زد و جویای حالم می‌شد تا اینکه به شب آخر رسید. در آن شب تا سه صبح بر روی یک بالش سر بر بالین گذاشته بودیم و از خاطرات دوران پرورشگاه می‌گفتیم، گریه می‌کردیم و می‌خندیدیم. در روزی که عازم رفتن شده بود اجازه بهم ندادن تا وی را تا اتوبوس همراهی کنم و خواهر بزرگم شهید را همراهی کرد. خواهرم پس از بدرقه‌اش برایمان تعریف ‌کرد، زمان اعلام اسامی رزمندگان برای سوار شدن بر اتوبوس نامش را صدا زدند من بجایش گفتم: الله، زیرا همیشه سیف‌الله عادت داشت که با خواندن نامش، نام الله را به عنوان جواب به زبان می‌آورد. سرپرست گروه برگشت به خواهرم گفت: خودش کجاست؟ گفت: رفته بیرون الان برمی‌گردد. زمانی که داشت سوار اتوبوس می‌شد شروع کرد به اشک ریختن، پرسیدم چرا گریه می‌کنی؟ جواب داد: "نگران رقیه و زندگی وی هستم، مواظبش باشید." چگونه به شهادت رسید؟ شهادتش ماجرای بسیار دردناک و جالبی داشت بدین گونه که پس از گذشت یک ماه و حضور در جبهه علیه کومله‌های کردستان در شهر مریوان ظاهراً سپاه بدنبال وی به روستا ما آمدند و سراغش را از
پدر و عمویم می‌گیرند. پرسیدند: آیا سیف‌الله به خانه برگشت؟ همه تعجب کردند و گفتند که سیف‌الله حدود یک ماه عازم جبهه شده است. آن نیروهای نظامی تصور کردند که سیف‌الله از جبهه فرار کرده و این مفقودی حدود یک ماه به طول انجامید. چگونه شهید پیدا شد؟ طبق گفته‌های همرزمانش وی را جاده سرورآباد یکی از روستاهای شهر مریوان از استان کردستان به همراه همرزم شهیدش که از شهرستان تنکابن بود، پیدا کردند که بدست منافقان کومله به شهادت رسیدند. شنیدیم شهادت‌شان بسیار دردناک بوده است؟ شهید را با طرق مختلف شکنجه داده بودند، از آتش سیگار، کابل داغ گرفته تا آب جوش به طوری که از دهان‌شان چیز‌هایی را بدست آورند اما ظاهرا موفق نشدند و این شکنجه با شلیک تیر از ناحیه گردن بر سرش به پایان رسید که منجر به شهادتش شد. زمانی که  وی را به منزل‌مان آوردند در هنگام آخرین بدرقه از شهید با لمس بدنش هنوز آن تاول‌ها و شکنجه‌ها را با پوست دستم احساس می‌کردم. خانم علی‌پور شما به عنوان مربی‌شان طی دوران حضور شهید در پرورشگاه چگونه شهید را دیدید؟ قبل از پاسخ به این سوال‌تان باید بگویم که سازمان کودکان و نوجوانان بهزیستی آمل مرکزی بود که قبل از انقلاب 75 کودک و نوجوان از خانواده‌های بی‌سرپرست و بی‌بضاعت را تحت حمایت خود قرار داشت که اکثر این کودکان برادر و خواهر یا دو خواهر بودند و شهید سیف‌الله و خواهرشان نیز جزو آنها بودند. دلیل جدایی این دو نیز بدلیل وضع قانون جدید و سیاست‌بازی‌های آن دوران برای تاسیس شبه خانواده و به منظور بازسازی و مرمت مرکز این کودکان از هم تفکیک شدند. عده‌ای به مشهد و عده‌ای به تهران انتقال داده شدند. شهید شیعه‌زاده نیز به همراه خواهرش مدتی در نیشابور و پس از جدایی از خواهر به تربیت‌حیدریه منتقل شد. طی دوران زندگی این شهید با این سازمان مهمترین خصیصه‌ای که می‌توان از ایشان یاد کرد تواضع و فروتنی‌اش بوده که شهید را از سایر بچه‌ها برتر نشان می‌داد. چه استعدادهایی داشتند؟ خوب آن دوران علاوه بر آموختن نوشتن و خواندن، آموختن موسیقی، زبان انگلیسی، شنا و هنرهای دستی انجام می‌شد که شهید در هریک از موارد استعداد خوبی داشت و قبل از رفتن از بهزیستی تا سوم راهنمایی درس خواندند. چقدر به خدا ایمان داشتند؟ بگذارید بهتان یک چیزی را بگویم، هر یک از بچه‌هایی که چه در گذشته و چه الان در این مرکز بوده و هستند، خود را نزدیک‌تر به خداوند می‌بینند و ایمانشان بسیار قوی است. شهید سیف‌الله نیز در سن کم خدا را شناخت و به دین اسلام روی آورد وبرای قدردانی از خداوند نماز به جا می‌آورد و این تعریف بدلیل شهید شدن ایشان نیست زیرا خودم به عنوان تنها مربی‌ که شبانه‌روز با آنها زندگی کردم، مشاهده و لمس کردم و ایشان خود در وصیت‌نامه‌اش از دین اسلام آورده‌اند. شهید سیف‌الله دوست داشت در آینده چه کاره شود؟ آن موقع برای سرگرمی بچه‌ها به بازی‌های مختلف سنتی چون چلیک‌مار، زو، هفت‌سنگ کا و ... می‌پرداختیم که یکی از این سرگرمی‌ها گفتن آرزوهای یکدیگر به همدیگر و اجرای نقش آن شغل‌ها بود و شهید آرزویش شغل معلمی بود و همیشه این نقش را بازی می‌کرد.: در وصیت‌نامه‌اش ظاهرا خواسته‌ای از خانواده‌اش داشتند، آن چی بود؟ بله هنوز این وصیت‌نامه موجود است و در آن علاوه بر علاقمندگی خود بر نظام و امام خمینی(ره) عنوان کرد: «به آن برادر و خواهری که در عمرم ندیدم، بیاورید بر سر مزارم تا کمی برایم زاری کنند.» و این امر پس از شهادتش بر سر مزار شهید تحقق یافت. اگرچه امثال شهیدشیعه‌زاده در نظام جمهوری اسلامی کم نیستند و با تلاش برخی از مسئولان و مستندسازان رسانه ملی دارند به مردم معرفی می‌شوند، برای شناساندن این شهید به عنوان تنها شهید بهزیستی استان مازندران تلاش‌های مضاعفی انجام شد که در پی از تلاش و کوشش نخستین یادواره شهید به صورت استانی و با حضور مسئولان کشوری و استانی به میزبانی شهرستان آمل برگزار می‌شود.
باشد که با برگزاری این برنامه‌ها یاد و خاطره این شهید بزرگوار برای همیشه در اذهان عمومی مردم ماندگار بماند زیرا جایگاه شهدا در امنیت و آرامش نظام برکسی پنهان نیست. شادی روحش الفاتحه مع صلوات التماس دعا فرج آقا امام زمان عج و شفا بیماران ان شاالله زیارت عتبات عالیات و آخر عاقبت بخیری
جریان شناسی عصر فاطمی .mp3
24.19M
🎙سخنرانی استاد خسروپناه با موضوع: جریان شناسی عصر فاطمه زهرا سلام الله علیها در مرکز فرهنگی ثارالله شهرستان دزفول ۱۶ دی ۱۴۰۰ 🆔 @khosropanah_ir
14001016_01.mp3
27.6M
🎙سخنرانی استاد خسروپناه با موضوع: شخصیت و رسالت سلام الله علیها در مسجد شهید توتونچی شهرستان دزفول ۱۶ دی ۱۴۰۰ 🆔 @khosropanah_ir
شرح نامه۳۱ نهج البلاغه۴.mp3
20.94M
سخنرانی استاد خسروپناه با موضوع: حکمرانی تهذیبی در نامه ۳۱ نهج البلاغه ۱۸ دی ۱۴۰۰ 🆔 @khosropanah_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فدای چادرت بانوی نمونه؛ ای مادر شهید و فرزند شهید و همسر شهید رضوان الله تعالی علیهم
تمدن نوین ایرانی اسلامی۱.mp3
32.06M
🎙سخنرانی استاد خسروپناه با موضوع: تمدن نوین ایرانی اسلامی در جمع استادان علوم پزشکی و استادان دروس معارف زاهدان ۲۹ دی ۱۴۰۰ 🆔 @khosropanah_ir
نشست علمی۵۴، حجت الاسلام و المسلمین دکتر عبدالحسین خسروپناه (اسلامی سازی علوم اسلامی).mp3
16.74M
🎙سخنرانی استاد خسروپناه با موضوع: تبیین علوم انسانی اسلامی در جمع استادان حوزه و دانشگاه استان کرمانشاه ۲۷ دی ۱۴۰۰ 🆔 @khosropanah_ir
فلسفه علم،فن آوری و جامعه۳.mp3
5.26M
🎙سخنرانی استاد خسروپناه با موضوع: فلسفه علم، فناوری و جامعه در جمع معاونین سازمان مرکزی دانشگاه آزاد اسلامی آذرماه ۱۴٠٠ 🆔 @khosropanah_ir
بسم الله الرحمن الرحیم «الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَيَخْشَوْنَهُ وَلَا يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ حَسِيبًا» عروج ملکوتی فقیه متخلق عالم ربانی حضرت آیت الله العظمی حاج شیخ لطف الله صافی گلپایگانی، ثلمه جبران ناپذیری برای حوزه های علمیه بود. جهاد علمی این فقیه مخلص در تحصیلش نزد بزرگانی همچون آیت الله العظمی بروجردی و تربیت شاگردان فرهیخته و تالیف آثار ارزشمند فقهی و کلامی و تاریخی و نشر اشعار درباره اهل بیت علیهم السلام به ویژه کتاب منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر و پاسخ به شبهات و پرسشهای جوانان، معظم له را شخصیت کم نظیری در دوران معاصر ساخت. وی علاوه بر اینکه مرجع تقلید شیعیان بود؛ یاور حضرت امام خمینی در تدوین قانون اساسی و دبیری شورای نگهبان و همیشه همراه نظام و رهبری و دلسوز انقلاب اسلامی بود. دلسوزی سیاسی ایشان با محوریت عقلانیت اسلامی بود؛ نه در راستای جریان ها و باندهای سیاسی دنیا طلب. اخلاص و تقوای شیخ المراجع در دوران ما کم نظیر بود و عروج او، جامعه اسلامی را عزادار کرد. این ضایعه را به پیشگاه ولی عصر ارواحنا لتراب مقدمه الفداء و مقام معظم رهبری و مراجع تقلید و حوزه های علمیه و شاگردان و خانواده به ویژه آقازاده های این عالم ربانی تسلیت عرض می کنم. ضیافت علوی و حسینی نصیب این مرجع تقلید باد. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته عبدالحسین خسروپناه دزفولی طلبه حوزه علمیه قم ۱۲ بهمن ۱۴۰۰ و ۲۹ جمادی الثانی ۱۴۴۳
پیامبر اکرم (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم): اَلْقَبْرُ یُنَادِی فِی کُلِّ یَوْمٍ بِخَمْسِ کَلِمَاتٍ، اَنَا بَیْتُ الْوَحْدَه فَاحْمِلُوا اِلَیَّ اَنِیساً، وَ أَنَا بَیْتُ الظَّلَمَه فَاحْمِلُوا اِلَیَّ سِرَاجاً اَنَا بَیْتُ التُّرَابِ فَاحْمِلُوا اِلَیَّ فِرَاشاً، اَنَا بَیْتَ الْفَقْرِ فَاحْمِلُوا اِلَیَّ کَنْزاً، وَ اَنَا بَیْتُ الْحَیَّاتِ فَاحْمِلُوا اِلَیَّ تَرْیَاقاً، وَ اَمَّا الْاَنِیسُ فَتِلَاوَه الْقُرْآنِ، اَمَّا السِّرَاجُ فَصَلَوه اللَّیْلِ وَ اَمَّا الْفِرَاشُ فَعَمَلُ الصَّالِحِ وَ اَمَّا الْکَنْزُ فَلَا اِلَهَ اِلَّا الله وَ اَمَّا التَّرْیَاقُ فَالصَّدَقَه قبر هر روز با پنج جمله ندا می‌دهد: من خانه تنهایی هستم، پس انیس و همرازی به سوی من بیاورید. من خانه تاریکی هستم، پس به سوی من چراغ همراه آورید. من خانه خاکی هستم پس فرش همراه داشته باشید، من خانه فقر و نداری هستم، پس [سرمایه و] گنج همراه بیاورید و من خانه مارها هستم پس پادزهر با خود حمل کنید. اما همراز، تلاوت قرآن می باشد، امّا چراغ [قبر] پس نماز شب است و اما فرش، پس عمل نیک و گنج [عالم قبر] [کلمه توحید و گفتن] لا اِله اِلّا الله است و پادزهر آن، صدقه است. مجموعه ورّام، ابی الحسین ورام، ص۲۰۰