#روزگاران_قدیم_شهر داستانک مینی بوس وقتی به نیم دوجین اتوبوس که سر فلکه قطار شده اند و با یک کارت کشیدن تو را میبرندت آن کله ی شهر و سی کیلومتر آنطرف تر نگاه میکنم ناخودآگاه یاد بی وسیلگی و ایام جوانی خودم افتادم و مینی بوس های لکنتی آن‌زمان . البته شاید با توجه به شرایط زمانی مان باز هم چیزی ایده آل نباشد اما خوب به هر حال میگویند کاچی به از هیچی ! آنروزها چیز چندانی برای تماشا در شهرمان وجود نداشت ، نه کافه ای نه پارک درست و حسابی و نه رستورانی و نه باشگاهی تربیت بدنی زمین آسفالتی بود که هر موقع از روز عده ای آنجا بودند و در حین بازی انواع فحش های رکیک و غیر رکیک را حواله هم میکردند . کلاس زبانی هم میخواستی بروی باید می‌رفتی شهر ! که منظور همان اصفهان بود ! اگر از فامیل های اصفهان رفته قدیمی ، کسی تو را میدید ازت میپرسید :ده چه خَبِر ؟! حالا اگر در دهه هفتاد دانشجو بودی و هرروز میخواستی تا دانشگاه اصفهان بروی و بیایی که دیگر فکرش را بکن چه اوضاعی بود ؟ یک سری مینی بوس قراضه بود و البته دوسه تا اتوبوس شرکت واحد قراضه تر از آنها که تازه با هم رقابت هم داشتند که کدام می‌توانند مسافران بیشتری را عینهو گوسفند پشت کامیون جادهند تا به طرف دیگر مسافر کمتری برسد . راننده ها ما را به چشم یک ده تومانی نگاه میکردند نه چیزی بیشتر از آن . اتوبوسها هر سه چهار ساعتی سرو کله شان پیدا میشد و می‌رفتند تا گز و از آنسو تا سبزه میدان ، اما مینی بوس ها زمان کمتری را به انتظارشان سرپا می ایستادیم چون ایستگاه و نیمکتی هم برای نشستن درکار نبود . اگر از سمت خورزوق میخواستی بروی ، مینی بوس در آبادی های قبلی صندلیهایش را پرکرده بود ، در را که باز میکردی مسافر آبادی همسایه پیروزمندانه بر صندلی مینی بوس تکیه داده بود و لبخندی از سر سرخوشی حواله ات میکرد و تو می‌دانستی هیچ وقت جایی برای نشستن نداری مگر اینکه زنی باشی پا به ماه یا بچه به بغل آنهم شاید جوانمردی برایت بلند شود و صندلیش را به تو بسپارد ، به شرط آنکه در همین لحظه تبادل نشیمن ، کسی دیگر جایت را نگرفته باشد . حالا ایستگاه به ایستگاه مسافر بود که بی توجه به نبودن جا می آمد بالا . سقف مینی بوس کوتاه بود و آدمهای دراز در رنج ، گردن شکسته میشدند تا برسند به مقصد . مینی بوس کم کم حکم گیره روی میز کارگاه را پیدا میکرد که استادکاری به تدریج دسته آنرا می‌چرخاند تا مسافر بیشتری را در آن بچپاند . تابستان ها گرما بود و بوی عرق بدنهایی که روزها آبگرم حمام را به خود ندیده بودند و شاید بوی مرغ و خروسی که می‌رفت سبزه میدان برای فروش و زمستان های سرد باید می‌لرزیدی و به گرمای گاز پیک نیک راننده اکتفا میکردی و بوی مونو اکسید کربنش ، شانس می آوردی سوار مینی بوس فیاتی میشد که موتورش همان جلوی اتاق بود و میتوانستی روی آن بنشینی و از همان نشیمنگاهت گرما را بگیری درست مثل نشستن زیر کرسی مادر . ایستاده بودی کارگر مکانیکی با همان لباس های چرب و روغنی می‌چسبید بهت تا لباس های تازه شسته ات را رنگین کند . نه حریمی بود و نه احترامی . زن و مرد درکنارهم فشرده میشدند تا برسند میدان شهدا . اما از آنسو و هنگام برگشت مینی بوس های خورزوک و گز می ایستادند در کنار اتوبوس های شیک و مرتب و نو و تمیز شاهین شهر . شاید درست گفته اند که خلایق را هر چه لایق ! مسافرانشان می ایستادند توی صف ، اتوبوس می آمد و در کمال آرامش یکی یکی سوار میشدند بی هیچ هُل و هولی ، تا صندلی آخر ، کسی دیگر نمی‌رفت بایستد، می‌ماندند پایین تا اتوبوس بعدی بیاید و دوباره تا صندلی آخر بعدی . اما بشنوید از این سمت که جمعیتی چون مور و ملخ می ایستادند تا مینی بوسی از دور ظاهر میشد ، چند نفری انبوه جمعیت را رها میکردند و به استقبالش می‌رفتند و می‌چسبیدند به دستگیره اش و دنبالش می‌دویدند تا نخستین کسی باشند که میروند و روی صندلی مینشینند . مینی بوس که می‌رسید چهارپنج نفری میخواستند همزمان وارد شوند و جای تعجب بود که در کنده نمیشد ! زن ها و دختران عقب می ایستادند زیرا در این چرخه خشونت رحمی در کار نبود . جوان‌ترها که قلدر و قوی بودند می‌رفتند و پیران و سالخوردگان و کودکان و .... می‌ماندند و آنهایی که نمی‌خواستند با این بی آبرویی به مقصد برسند ! می‌ماندند تا ساعاتی دیگر ، شاید اوضاع سامانی گیرد . اما چند سواری شخصی هم بود که معمولا پول خون پدرشان را از مردم طلب میکردند . در مورد یکی از آنها می‌گفتند که در اواخر شبی یکی از اهالی شهر خودش را به ناآشنایی زده بود و او هم به جای جاده اصلی ماشینش را برده بود سمت اتوبان شاهین شهر و سپس جاده خاکی صحرای جوهری را طی کرده بود تا نشان دهد که خورزوکی که میخواهی بروی جای خیلی پرت و پلاییست و باید پول بیشتری بسُرفی ! البته به نیتش نرسیده بود و رو دست و رکبی خورده بود. مصطفی آقاجانی (مانی) 🆔 @khourzoghman

#کنکوری های ۱۴۰۳ 🧑🏻‍💻قابل توجه قبول شدگان دانشگاه درسال۱۴۰۳ شهرداری وشورای اسلامی شهر خورزوق این افتخار را دارد که برای دوازدهمین سال متوالی از قبول شدگان و راه یافتگان به دانشگاه تقدیر و تشکر نماید. لذا از قبول شدگان در دانشگاه جهت شرکت دراین برنامه با توجه به شرایط و داشتن مدارک دعوت به عمل می آوریم. شرایط و مدارک لازم در پوستر قابل مشاهده می باشد. 🕰زمان ثبت نام: ۵ دی ماه لغایت ۵ بهمن ماه صبح، ساعت ۸ الی ۱۳:۳۰ بعدازظهر ۱۵:۳۰ الی ۱۹:۰۰ 🏢مکان ثبت نام: فرهنگسرای شهرداری خورزوق 🔹کانال ایتا روابط عمومی شهرداری و شورای اسلامی شهر خورزوق 🆔 @khourzoghman

https://eitaa.com/d_shahri_esf 🔻 کانال دفتر امور شهری استانداری اصفهان عضو شوید و از اخبار مهم شهرداری ها و دفتر امورشهری استانداری اصفهان مطلع شوید همراه با مجله‌ی مردمی خورزوق من 👇👇👇 🌾🌾🌾 🆔 @khourzoghman

گزارشِ غرور انگیز بانک جهانی ✍رضا صابری خورزوقی ✅ با وجود انواع و اقسام تحریم‌های ضد انسانیِ غرب علیه ملت‌ایران 👈 بانک جهانی اعلام کرد👇 رشد اقتصادیِ‌ایران در سال ۲۰۲۴ به ۳/۸درصد رسیده که بیشترین رشد اقتصادی در خاورمیانه است 👈بین تمام کشورهای غرب‌آسیا [[که تحریم هم ندارند]] فقط رشدِ اقتصادیِ‌امارات، کم‌تراز یک‌درصد بیش‌از ایران بوده الحمدلله کما هو اهله 📡 منابع ۱_ گزارش بانک جهانی ا https://B2n.ir/u82598 ۲_ پیش‌بینی بانک جهانی ا https://B2n.ir/u68424 ۳_ اسناد بانک جهانی ا https://B2n.ir/r81850 ۴_ تجارت جهانی ا https://B2n.ir/k95646 همراه با مجله‌ی مردمی خورزوق من 🆔 @khourzoghman .

🔴خرید خدمت سربازی منتفی است 🔹«سردار کمالی» در گفت‌وگو با تسنیم:ستادکل نیروهای مسلح برنامه‌ای برای خرید خدمت سربازی ندارد. در حال حاضر، ستادکل نگاهی نو به سربازی دارد و تلاش می‌کند با توانمندسازی و مهارت‌آموزی سربازان وظیفه، این دوره را به فرصتی مفید و سازنده برای جوانان تبدیل کند. 🔹فعلاً ستادکل نیروهای مسلح هیچ برنامه‌ای برای خرید خدمت سربازی ندارد. بهتر است جوانان به شایعاتی که در این زمینه منتشر می‌شود، توجه نکنند و اطلاعات خود را از منابع رسمی پیگیری کنند. همراه با مجله‌ی مردمی خورزوق من 👇👇👇 🌾🌾🌾 🆔 @khourzoghman

#اطلاعیه مراسم چهلمین روز رمضان رمضانی همراه با مجله‌ی مردمی خورزوق من 👇👇👇 🌾🌾🌾 🆔 @khourzoghman

🕊حضور حجت الاسلام والمسلمین حق شناس به همراه فرماندار شهرستان و رئیس محترم سازمان تبلیغات اسلامی در جمع معتکفین 🕊دیدار با مهمانان ویژه خانه های خدا در مسجد 14 معصوم و مسجد جامع دلیگان و سخنرانی درجمع ایشان 🕊نشست صمیمی با نوجوانان پسر در مسجد جامع دلیگان و پاسخگویی به سوالات آنان همراه با مجله‌ی مردمی خورزوق من 👇👇👇 🌾🌾🌾 🆔 @khourzoghman

🔷آقای پزشکیان را با پیشرفت‌های کشورمان آشنا کنیم تا مدام نگویند ما از کشورهای همسایه کمتر هستیم!نمی‌توانیم از ندانستن است + در دنیا فقط ایران و آمریکا هستند که ربات جراحی ساخته‌اند!!! و خیلی تجهیزات و صنایع و سلاح های دیگه‌‌‌.‌‌‌‌‌‌‌‌ همراه با مجله‌ی مردمی خورزوق من 👇👇👇 🌾🌾🌾 🆔 @khourzoghman

♦️یه چیزی دیدم که دیگه عمرا شیشه ماشین رو پایین بکشم😱 همراه با مجله‌ی مردمی خورزوق من 👇👇👇 🌾🌾🌾 🆔 @khourzoghman

▣⃢سوال حقوقی دوستان: همسایه ما در حال ساخت وساز است ونیمه شبها سر وصدا زیاد داره، میشه شکایت کرد، بعدچقدرمیتونه ارتفاع داشته باشه،چون نورخانهٔ مارو گرفته؟! ▣⃢پاسخ: 🔴 قوانین حقوق همسایه درساخت و ساز 1⃣ عدم ایجاد مزاحمت و آلودگی صوتی آزاردهنده؛ عدم ایجاد محدودیت درتردد؛ 2⃣ دسی بل آلودگی صوتی باید، در ساعات 7 تا 10 شب، در حد 55 و از 10 شب تا 7 صبح، در حدود 45 باشد؛ 3⃣ ترددماشین های سنگین و تخلیه مصالح درروزهای تعطیل، بایدبین 22 تا 6 صبح و درروزهای معمول وغیر تعطیل، بین ساعات 6 تا 12 باشد؛ 4⃣ ازجهت ارتفاع سازه، ساخت و سازهایی که سبب محرومیت یاکمتر شدن استفاده ازنور، مواهب طبیعی و مناظربرای همسایگان شود وحقوق آن‌ها رادراین زمینه ضایع کند،ممنوع است؛ 5⃣مسدودکردن فضاهای عمومی و پیاده‌ روها حتی به‌ صورت موقت، برای انجام اموری چون، تخلیه مصالح، تجهیزات و ابزار،ممنوع است و این امر،تنها در صورتی، میسر خواهد بود که پس از اخذ مجوزهای لازم، روز و بازه زمانی آن از قبل،تعیین و به همسایگان، اطلاع رسانی گردد؛ 6⃣هرگونه بیرون زدگی تجهیزات، حفرزمین بدون حفاظ و…ممنوع است؛ 7⃣ در صورتی که نیازبه حفر باشد، باید ازچراغ‌ های چشمک‌ زن و حفاظ‌ های مناسب، استفاده گردد؛ 8⃣ چنانچه درمسیرعابر،حفاری گردد باید، پل موقت و مناسبی برای عبور عابر پیاده، باعرض حداقل 1/5 متر، ایجاد شود؛ 9⃣ محدودیامسدودکردن مسیر عمومی،ممنوع است. ✍ نجفــعلے اڪبـــر؎ ـــ ـ⃟ـ⃟ـ ــــــــــــــــــــ.... واتس آپ https://chat.whatsapp.com/JCxBtG9IxLfFSfvITwAN6A 🆔 @khourzoghman