#پرسش
سلام درمورد پسربچه 12 ساله ای که زیاد میخواد بره بیرون خونه و تو خونه اصلا بند نمیشه. چجوری باید رفتار کرد؟ با این که تو خونه انواع اسباب بازیها و بازیهای فکری موجوده. همش میخواد بره بیرون مثلا ساختمان سازی رو تماشا کنه یا ماشینهای بزرگی که اطراف خونه کارمیکنن را ببینه. ممنون میشم راهنمایی بفرمایید
بعد از تمیز کاری کاغذ های باطله
قبل تمیزکاری روز اول کاغذ های باطله
#ارسالی_دوستان
به به 😍😍😍چقدر عالی....
اینم از ارسالی دوستان بابت چله روز اول...
#چالش_خانه_تمیزتر
قبل تمیزکاری روز اول کاغذ های باطله
#ارسالی_دوستان
به به 😍😍😍چقدر عالی....
اینم از ارسالی دوستان بابت چالش روز اول...
میز رمضانیهاتونو بچینید
🎊🌼🎊🌼🎊🌼
بذارید بچه ها شوق رسیدن بهار قرآن رو هم مثل شوق رسیدن بهار طبیعت تجربه کنن.🎊🦋🎉🦋🎊🦋🎉🦋
╲\╭┓
🔆🌱 @khrshidkhane
┗╯\╲
May 11
سلام .
ببخشید یک سوال داشتم.
همسر من دارای مشکل اعتیاد هست و درست سرکار نمیره و کم کاری میکنه و دوست داره دائم در حال گشت و گزار باشه.
ازطرفی برادرشوهرمم از زنش جدا شده و پسرش با مادر شوهرم اینا زندگی میکنه که چون سنش بالاست خواهرای همسرم ازش نگه داری میکنن.
همسرم بدون اطلاع بنده،برادر زادشو اورده خونمون که برای مدتی باما زندگی کنه مثلا فعلا تااخر ماه رمضان
من سه تا دختر دارم و نگران هستم و اینکه چون بخودمم نامحرم نمیدونم در خانه چکار باید کنم .علاوه بر اون همسرم چون زود عصبانی میشه خیلی سرکوفت میزنه به پسر برادرش.
این پسر ۱۱سالش می باشد.
لطفا مرا راهنمایی کنید.
#ارسالی_دوستان
باسلام خدمت مادر دلسوز
مدیریت کردن زندگی که سرپرست معتاد دارد توانایی خاص می طلبد
با اصلاح تغذیه و نرمش و کنترل افکار، سعی کنید بر جسم و روان خود مسلط باشید تا توانایی حل مساله را داشته باشید
برای برادرزاده ی همسر که دوران اغازین نوجوانی هست باید فعالیت های که جز علاقه مندی ش هست تنظیم کنید
هرچه مشغولیت ش بیشتر باشه بهتره
مثلا پروژه گل کاری خونه چند گل و گلدان تهیه کنید تا سروسامان دهند یا پروژه پرورش مرغ و خروس یا پروژه کار با چوب و... به تناسب علاقه مندیش شرایط اقدام کردن فراهم کنید.
بصورت غیر مستقیم بر کارهای برادر زاده همسر نظارت کنید
در نقش زن عمو طوری محبت و رفتار کنید که شما را بعنوان یک زن فهمیده بپذیرد. در اینده بهتر می توانید به کارها و تربیتش موثر باشید
#پاسخ
#تربیتی
آماده سازی برای شروع ماه مبارک
☀️با #خورشید_خانه چون خورشید بدرخشید
╲\╭┓
🔆🌱 @khrshidkhane
┗╯\╲
تزئیات ساده ماه مبارک
☀️با #خورشید_خانه چون خورشید بدرخشید
╲\╭┓
🔆🌱 @khrshidkhane
┗╯\╲
تزئین سفره و میز ماه رمضان
☀️با #خورشید_خانه چون خورشید بدرخشید
╲\╭┓
🔆🌱 @khrshidkhane
┗╯\╲
😍 میدونید چرا میگیم چرا برای ورود ماه به ماه مبارک رمضان تشریفات داشته باشیم؟
😳 آخه بعضی از ما بزرگترا حواسمون نیست که بچه ها دارن میشنون و میبینن و الگو میگیرن .
گاها تو کلاممون میگیم وای دوباره ماه رمضون اومد چطوری روزه بگیریم وای من که دلم ضعف میره 😣🙄.
تصور کنید بچه ای که همچین ذهنیتی از ماه مبارک رمضان داره با بچه ای خونشونو اماده و تزیین شده میبینه پدرومادرش رو منتظر این ماه میبینه شاداب و بانشاط .
در دین پذیری کدامیک جلوترن 🤔
☀️با #خورشید_خانه چون خورشید بدرخشید
╲\╭┓
🔆🌱 @khrshidkhane
┗╯\╲
میدونیم که بچه ها عاشق خانه سازی و گوشه های دنج خانه هستن
چرا این فضا شبیه مسجد نباشه
چرا جز تشریفات ماه رمضان نباشه
و جالبه که بدونین دیدم که با ساخت همچنین فضاهایی حتی اعتکاف در مسجد رو هم به بچه ها آموزش میدن
☀️با #خورشید_خانه چون خورشید بدرخشید
╲\╭┓
🔆🌱 @khrshidkhane
┗╯\╲
17.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
*یک مسجد خانگی جذاب در ایام قرنطینه...*
☀️با #خورشید_خانه چون خورشید بدرخشید
╲\╭┓
🔆🌱 @khrshidkhane
┗╯\╲
و یک ایده ی دیکه برای تزئیات 😍😍😍
از این برگه های رادیولوژی که گاها تو خونه هاست رو تو ی کم وایتکس خیلی کم و آب خیس کردم بعد شستم و ۳تا ستاره در ابعاد مختلف با کاغذ دراوردم و بعد با تا زدن برجسته کردم و این شکلی شد با پانچ سوراخ و آویزون کردم
☀️با #خورشید_خانه چون خورشید بدرخشید
╲\╭┓
🔆🌱 @khrshidkhane
┗╯\╲
سلام 🤗
میدونم حسابی در حال تدارکات ماه مبارک رمضان هستید .
دکور خونه رو تغییر دادین ؟
جایگاه تلاوت قران و نماز خونه درست کردین؟
روزشمار این ۳۰ روز رو زدین؟
انجام ندادین ؟
این چند ایده رو بیینید و دست به کار بشید
👇🏻👇🏻👇🏻
☀️با #خورشید_خانه چون خورشید بدرخشید
╲\╭┓
🔆🌱 @khrshidkhane
┗╯\╲
#پرسش
سلام. لطفا من و راهنمایی میکنید؟دخترم امسال ۸سالشه و سال بعد روزه بهش واجبه. البته جثه ظریفی داره. پارسال و امسال فقط با تشویقای من چندروز کله گنجشکی گرفته که اونو هم وسطاش تشنه شده میگه آب بخورم میگم یه خورده بخوره. موندم چه طور باید سال بعد روزه کامل بگیره؟ البته بچه کم خوراکیه. انگار یه ترسی از گشنگی و تشنگی داره. آیا الان نباید بهش بگم که حتی اگه تشنه و گرسنه است باید تحمل کنه؟ اگه این کارو کنم دلزده نمیشه؟ خدا عاقبتتون و بخیر کنه🌸
#پاسخ_پیشنهادی
از امسال تا سال دیگه قطعا دخترخانمتون رشدهای جسمی و روانی بیشتری پیدا میکنه و آمادگی پذیرش تکلیف براش فراهم میشه برای همین از امسال نگرانی رو در خودتون و ایشون ایجاد و تقویت نکنید.
🍃کلا کودکان را درهفت ساله دوم زندگی نازنینشون باید با مدیریت تمایلات آشناکرد و بهشون تمرین داد. بنابراین در همه امور انتخاب بین خوب و بد یا حتی خوب و خوبتر رو با فرزندانتون تمرین کنید. حتی میتونید اینکار را به شکل مسابقات چالشی برای بچه ها طرح کنید. مثلا: یه دخترخانم بود میخواست دوش بگیره، تکالیفش هم کامل نشده بود اول کدوم کار خوب رو انجام بده؟
یه گل پسری بود تشنه اش بود داداش کوچولوش هم تشنه بود و فقط یه لیوان آب داشتن، پسرکوچولو خودش آب بخوره یا بده به داداشش؟
آقاجون امروز مهمون ما هستند، ایشون خیلی دوست دارند اخبار تلویزیونو پیگیری کنن، برنامه کودک ببینیم یا بذاریم آقاجون اخبارو تماشا کنند؟
خانم همسایه قلبشون ناراحته،سروصدا اذیتشون میکنه، پارک هم از خونمون دوره، توی حیاط فوتبال بازی کنیم یا بریم توی پارک؟
من اینقدر دلم میخواد اون ظرفی که پشت ویترین مغازه دیدیم رو بخرم، اما خوب اصلا نیازی بهش نداریم فقط دلم میخواد، بخرم با نخرم؟
اووو این راننده چه سبقت بدی گرفت خیلی کارش خطرناک بود، یه بوووق حسسسابی بزنیم براش😡 بزنیم یا بخاطر آلودگی صوتی و حال بقیه مراعات کنیم؟
و...
و ملاک این انتخابها رو خدادوست دارد .... قرار بدهیم
اینطوری در همه زمینه ها چالش انتخاب و مدیریت خواسته ها و تمایلات رو بهش تمرین بدیم.
وقتی مکلف بشه بعد از جشن تکلیف، مسوولیتها و مدیریت تمایلاتی رو که خداوند خواسته بهش میگیم و دیگه براش اتفاق سختی بنظر نمیاد.
🍃در طول روزه داری خودتون هروقت تشنه و خسته و گرسنه هستید از وضعیتتون ابراز شکایت نکنید تا در بچه هم تحمل شرایطش ایجاد اضطراب و نگرانی نکنه.
🍃ان شاءالله وقتی مکلف شد ضمن تغذیه صحیح و مقوی با استناد به تدابیر طبع و مزاج غذاها و نوشیدنیهای مناسب فصل و ماه مبارک، زمینه استراحتش رو هم فراهم کنید که فشاری برای جسمش ایجاد نشه.
🍃از معصومین علیهم السلام برای انجام تکلیف خودمون و فرزندانمون کمک و استعانت بگیریم.
🌿🌼🌿ان شاءالله وظیفه تربیتی خودمون رو با حفظ عواطف کریمانه درمورد بچه هامون انجام بدیم و یکی رو فدای دیگری نکنیم تا فرزندانی با کرامت نفس و مقید به دستورات الهی تربیت کنیم 🦋🌼🦋
#تربیتی
@khrshidkhane2
#ارسالی_دوستان
الحمدلله
خداقوت به چنین مادران دلسوز و پیگیری
احسنت
موفقیت از آن کسانی هست که تلاش هوشمندانه میکنند
@khrshidkhane
@khrshidkhane2
با سلام و ادب لینک برگزاری نشست عصر رسانه بحران هویت و کرامت زن با سرکار خانم دکتر قنبری
https://engage.shatel.com/b/udn-rxs-nwc-sfa
لطفا هنگام ورود نام و نام خانوادگی خود را وارد کنید
و حالت شنونده را انتخاب نمایید توجه کنید که برای باز شدن لینک از مرورگر به روز رسانی شده کروم استفاده نمایید
دوره پر کاربردی برای تمام دانش آموزان و دانشجویان عزیز، و تمام کسانی از عدم تمرکز حواس رنج می برند...
با تخفیف 90 درصدی...
فقط با 30هزارتومان
@banovan_tavanmand
mrs.azad:
🌹🌻🌻🌻🌻🌹:
📣📣📣خبر بسیاااار مهم
طرح رفعت ویژه تمام استان ها برگزار می.کند...
🤔🤔چگونه با نوجوان خود تعامل حداکثری داشته باشیم؟
🎯 شناخت نوجوان و تعامل حداکثری با او
❓❗️ پاسخ به سوالات بحران هویت نوجوانان
✅✅ آینده روشن را برای نوجوان خود رقم بزنید
✅ در دوره مجازی و بسته به خواست مخاطبین، حضوری تربیت مربی نوجوان
👌👌ویژه والدین و مربیان نوجوان
✅آموزش عمومی برای رفع مسائل خانواده ها و تربیت مربی
🎖 همراه با اعطای گواهینامه
جهت کسب اطلاع بیشتر با ایدی درایتا
باما در ایتا در ارتباط باشید
@rafat_chb2018
.
هدایت شده از بازارچه توانمندی ها
🌸🍃🌸🍃
🎗#بدون_تو_هرگز ۱
📢‼️ این داستان واقعی است !!
🎬 این قسمت | مردهای عوضی
همیشه از پدرم متنفر بودم
مادر و خواهرهام رو خیلی دوست داشتم اما پدرم رو نه!!
آدم #عصبی و بیحوصلهای بود
اما بد اخلاقیش به کنار
میگفت: #دختر درس میخواد بخونه چکار؟
نذاشت خواهر بزرگ ترم تا ۱۴ سالگی بیشتر درس بخونه... دو سال بعد هم عروسش کرد!!
اما من، فرق داشتم
من #عاشق درس خوندن بودم
بوی کتاب و دفتر، مستم میکرد
میتونم ساعتها پای کتاب بشینم و تکان نخورم
مهمتر از همه، میخواستم #درس بخونم، برم سر کار و خودم رو از اون #زندگی و اخلاق گند پدرم نجات بدم!!
چند سال که از #ازدواج خواهرم گذشت
یه نتیجه دیگه هم به زندگیم اضافه شد
به هر قیمتی شده نباید ازدواج کنی!!
شوهر خواهرم بدتر از پدرم، #همسر ناجوری بود، یه ارتشی بداخلاق و بیقید و بند
دائم توی مهمونیهای باشگاه افسران، با اون همه فساد شرکت میکرد
اما خواهرم اجازه نداشت
#تنهایی پاش رو از توی خونه بیرون بزاره
مست هم که میکرد، به شدت #خواهرم رو کتک میزد
این بزرگ پترین #نتیجه زندگی من بود... مردها همه شون عوضی هستن... هرگز ازدواج نکن...
هر چند بالاخره، اون روز برای منم رسید
روزی که پدرم گفت :
هر چی درس خوندی، کافیه ...
.
.
#ادامه_دارد...
┏━━💰┓
🆔 @banovan_tavanmand
┗💠━━┛
⬅️وابسته به کانال خورشید خانه ⬇️
@khrshidkhane
🌺 جهت معرفی کسب و کارتون و پاسخگویی به سوالات این کانال ⬇️
@banovantavanmand
آدرس کانال توانمندی بانوان در پیام رسان های ایتا
😎😍 @banovan_tavanmand 👌👌👌
🌸🍃
❣🖇❣🖇❣🖇❣🖇❣
هدایت شده از بازارچه توانمندی ها
❣🖇❣🖇❣🖇❣🖇❣
📢‼️ این داستان واقعی است !!
🎗#بدون_تو_هرگز ۳
🎬 این قسمت | آتش
چند روز به همین منوال میرفتم مدرسه
پدرم هر روز زنگ میزد خونه تا مطمئن بشه من #خونهام
میرفتم و سریع برمیگشتم ... مادرم هم هر دفعه برای پای تلفن نیومدن من، یه بهانه میاورد ...
تا اینکه اون روز، #پدرم زودتر برگشت
با #چشم های سرخش که از شدت عصبانیت داشت از حدقه بیرون میزد .. بهم زل زده بود،
همون وسط خیابون حمله کرد سمتم
موهام رو چنگ زد
و با خودش من رو کشید تو ... .
اون روز چنان کتکی خوردم که تا چند روز نمیتونستم درست راه برم!!
حالم که بهتر شد دوباره رفتم #مدرسه
به زحمت میتونستم روی #صندلیهای چوبی مدرسه بشینم ...
هر دفعه که پدرم میفهمید بدتر از دفعه قبل #کتک میخوردم ... چند بار هم طولانی مدت زندانی شدم .. اما عقب نشینی هرگز جزء صفات من نبود!!
.
بالاخره پدرم رفت و پروندهام رو گرفت ... وسط #حیاط آتیشش زد ... هر چقدر #التماس کردم ... نمرات و تلاشهای تمام اون سالهام جلوی چشمهام میسوخت
هرگز توی عمرم عقب نشینی نکرده بودم اما این دفعه فرق داشت، اون آتش داشت جگرم رو میسوزوند
تا چند روز بعدش حتی قدرت خوردن یه لیوان آب رو هم نداشتم ... خیلی داغون بودم ... بعد از این سناریوی مفصل، داستان#عروس کردن من شروع شد !!
اما هر #خواستگاری میومد جواب من #نه بود ... و بعدش باز یه کتک مفصل .. علی الخصوص اونهایی که پدرم ازشون بیشتر خوشش میاومد ...
ولی من به شدت از#ازدواج و دچار شدن به سرنوشت #مادر و خواهرم وحشت داشتم
ترجیح میدادم بمیرم اما ازدواج نکنم ...
تا اینکه مادرِ #علی زنگ زد ...
.
.
#ادامه_دارد ...
┏━━💰┓
🆔 @banovan_tavanmand
┗💠━━┛
⬅️وابسته به کانال خورشید خانه ⬇️
@khrshidkhane
🌺 جهت معرفی کسب و کارتون و پاسخگویی به سوالات این کانال ⬇️
@banovantavanmand
آدرس کانال توانمندی بانوان در پیام رسان های ایتا
😎😍 @banovan_tavanmand 👌👌👌
🌸🍃
❣🖇❣🖇❣🖇❣🖇❣
هدایت شده از بازارچه توانمندی ها
❣🖇❣🖇❣🖇❣🖇❣
📢‼️ این داستان واقعی است !!
🎗#بدون_تو_هرگز ۲
🎬 این قسمت | ترک تحصیل
بالاخره اون روز از راه رسید
موقع خوردن صبحانه، همونطور که سرش پایین بود... با همون اخم و لحن تند همیشگی گفت:
#هانیه!! ... دیگه لازم نکرده از امروز بری #مدرسه!
تا این جمله رو گفت، لقمه پرید توی گلوم
#وحشتناکترین حرفی بود که میتونستم اون موقعِ روز بشنوم ...
بعد از کلی سرفه، در حالی که هنوز #نفسم جا نیومده بود، به زحمت خودم رو کنترل کردم و گفتم :
ولی من هنوز #دبیرستان...
خوابوند توی گوشم ... برق از سرم پرید...
هنوز توی شوک بودم که اینم بهش اضافه شد :
همین که من میگم، دهنت رو میبندی میگی چشم!!
درسم درسم ... تا همین جاشم زیادی درس خوندی ...
از جاش بلند شد ... با داد و بیداد اینها رو میگفت و میرفت
اشک توی چشمهام #حلقه زده بود ... اما اشتباه میکرد، من آدم #ضعیفی نبودم که به این راحتی عقب نشینی کنم ... از خونه که رفت بیرون
منم وسایلم رو جمع کردم و راه افتادم برم مدرسه
مادرم دنبالم دوید توی خیابون ...
- هانیه جان، مادر ... تو رو #قرآن نرو ... پدرت بفهمه بدجور عصبانی میشه ... برای هر دومون شر میشه مادر ... بیا بریم خونه
اما من گوشم بدهکار نبود ... من اهل تسلیم شدن و زور شنیدن نبودم ... به هیچ قیمتی!!!
.
.
#ادامه_دارد ...
🌸🍃
┏━━💰┓
🆔 @banovan_tavanmand
┗💠━━┛
⬅️وابسته به کانال خورشید خانه ⬇️
@khrshidkhane
🌺 جهت معرفی کسب و کارتون و پاسخگویی به سوالات این کانال ⬇️
@banovantavanmand
آدرس کانال توانمندی بانوان در پیام رسان های ایتا
😎😍 @banovan_tavanmand 👌👌👌
❣🖇❣🖇❣🖇❣🖇❣
هدایت شده از بازارچه توانمندی ها
🌸🍃🌸🍃
🎗#بدون_تو_هرگز ۴
📢‼️ این داستان واقعی است !!
🎬 این قسمت | نقشه بزرگ
به #خدا توسل کردم و #چهل روز #روزه نذر کردم ... التماس میکردم :
خدایا! تو رو به عزیزترین هات #قسم ... من رو از این شرایط و بدبختی نجات بده
هر#خواستگاری که زنگ میزد، مادرم قبول میکرد ...#زن صاف و سادهای بود
علی الخصوص که پدرم قصد داشت هر چه زودتر از دست #دختر لجباز و سرسختش خلاص بشه
تا اینکه مادرِ #علی زنگ زد و قرار خواستگاری رو گذاشت ... شب که به پدرم گفت، رنگ صورتش عوض شد!!
#طلبه است؟
چرا باهاشون قرار گذاشتی؟
ترجیح میدم آتیشش بزنم اما به این جماعت ندم
عین همیشه داد میزد و اینها رو میگفت
مادرم هم بهانههای مختلف میآورد
آخر سر قرار شد بیان که آبرومون نره
اما همون #جلسه اول، جواب نه بشنون
ولی به همین راحتیها نبود
من یه ایده #فوق_العاده داشتم!
#نقشهای که تا شب خواستگاری روش کار کردم
به خودم گفتم : خودشه #هانیه ... این همون فرصتیه که از خدا خواسته بودی ... از دستش نده
علی، #جوان گندم گون، #لاغر و بلندقامتی بود
#نجابت چهرهاش همون روز اول چشمم رو گرفت
کمی دلم براش میسوخت اما قرار بود قربانی نقشه من بشه ... یک ساعت و نیم با هم صحبت کردیم ...
وقتی از اتاق اومدیم بیرون ... مادرش با اشتیاق خاصی گفت ... به به ... چه عجب ... هر چند انتظار #شیرینی بود اما دهنمون رو هم میتونیم شیرین کنیم یا ...
مادرم پرید وسط حرفش ...
#حاج_خانم، چه عجله ایه... اینها جلسه اوله همدیگه رو دیدن... شما اجازه بدید ما با هم یه صحبت کنیم بعد!!
ولی من تصمیمم رو توی همین یه جلسه گرفتم
گفتم : اگر نظر علی آقا هم مثبت باشه، جواب من مثبته!!
این رو که گفتم برق همه رو گرفت ... برق #شادی خانواده #داماد رو ... برق تعجب پدر و مادر من رو ... پدرم با چشمهای گرد، متعجب و عصبانی زل زده بود توی چشمهای من ...
و من در حالی که خندهی پیروزمندانه ای روی #لب هام بود بهش نگاه میکردم
می دونستم حاضره هر کاری بکنه ولی دخترش رو به یه طلبه نده... .
#ادامه_دارد....
🌸🍃┏━━💰┓
🆔 @banovan_tavanmand
┗💠━━┛
⬅️وابسته به کانال خورشید خانه ⬇️
@khrshidkhane
🌺 جهت معرفی کسب و کارتون و پاسخگویی به سوالات این کانال ⬇️
@banovantavanmand
آدرس کانال توانمندی بانوان در پیام رسان های ایتا
😎😍 @banovan_tavanmand 👌👌👌
❣
❣🖇❣
❣🖇❣🖇❣
❣🖇❣🖇❣🖇❣
هدایت شده از بازارچه توانمندی ها
❣🖇❣🖇❣🖇❣
❣🖇❣🖇❣
❣🖇❣
❣
🎗#بدون_تو_هرگز ۵
📢‼️ این داستان واقعی است !!
🎬 این قسمت | میخواهم درس بخوانم
اون شب تا سر حد مرگ #کتک خوردم
بیحال افتاده بودم کف خونه
مادرم سعی میکرد جلوی پدرم رو بگیره اما فایده نداشت، نعره میکشید و من رو میزد
اصلا یادم نمیاد چی میگفت
چند روز بعد، مادر علی تماس گرفت، اما مادرم به خاطر فشارهای پدرم، دست و پا شکسته بهشون فهموند که جواب ما عوض شده و منفیه
#مادرِ علی هم هر چی اصرار کرد تا علتش رو بفهمه فقط یه جواب بود :
شرمنده، نظر #دخترم عوض شده ...
چند روز بعد دوباره زنگ زد :
من وقتی جواب رو به پسرم گفتم، ازم خواست علت رو بپرسم و با دخترتون حرف بزنم
#علی گفت : #دختر شما آدمی نیست که همین طوری روی #هوا یه حرفی بزنه و پشیمون بشه
تا با خودش صحبت نکنم و جواب و علت رو از دهن خودش نشنوم فایده نداره
بالاخره مادرم کم آورد، اون شب با #ترس و لرز، همه چیز رو به پدرم گفت ... اون هم عین همیشه #عصبانی شد :
- بیخود کردن!! چه حقی دارن میخوان با خودش حرف بزنن؟
بعد هم بلند داد زد
#هانیه
این دفعه که زنگ زدن، خودت میای با زبون خوش و محترمانه جواب رد میدی
#ادب؟ #احترام؟
تو از ادب فقط نگران حرف و حدیث مردمی
این رو ته دلم گفتم و از جا بلند شدم
به زحمت دستم رو به دیوار گرفتم و لنگ زنان رفتم توی حال ... یه شرط دارم
باید بزاری برگردم #مدرسه....
.
#ادامه_دارد ...
┏━━💰┓
🆔 @banovan_tavanmand
┗💠━━┛
⬅️وابسته به کانال خورشید خانه ⬇️
@khrshidkhane
🌺 جهت معرفی کسب و کارتون و پاسخگویی به سوالات این کانال ⬇️
@banovantavanmand
آدرس کانال توانمندی بانوان در پیام رسان های ایتا
😎😍 @banovan_tavanmand 👌👌👌
🌸🍃
@khrshidkhane
❣
❣🖇❣
❣🖇❣🖇❣
❣🖇❣🖇❣🖇❣
هدایت شده از بازارچه توانمندی ها
❣🖇❣🖇❣🖇❣
❣🖇❣🖇❣
❣🖇❣
❣
🎗#بدون_تو_هرگز ۶
📢‼️ این داستان واقعی است !!
🎬 این قسمت | داماد طلبه
با شنیدن این جمله چشماش پرید
میدونستم چه بلایی سرم میاد اما این آخرین شانس من بود ...
اون شب وقتی به حال اومدم
تمام شب خوابم نبرد
هم #درد، هم فکرهای مختلف، روی همه چیز فکر کردم
یَاس و خلا بزرگی رو درونم حس میکردم ... برای اولین بار کم آورده بودم ...
#اشک، قطره قطره از #چشم هام میاومد و کنترلی برای نگهداشتن شون نداشتم ... بالاخره خوابم برد ...
اما قبلش یه تصمیم مهم گرفته بودم
به چهره نجیب علی نمیخورد اهل زدن باشه ... از طرفی این جملهاش درست بود :
من هیچ وقت بدون فکری و تصمیمهای احساسی نمی گرفتم
حداقل #تنها کسی بود که یه جمله درست در مورد من گفته بود
و توی این مدت کوتاه، بیشتر از بقیه، من رو شناخته بود با خودم گفتم، زندگی با یه #طلبه هر چقدر هم سخت و #وحشتناک باشه از این #زندگی بهتره ...
اما چطور میتونستم پدرم رو راضی کنم؟ .. چند روز تمام روش فکر کردم تا تنها راهکار رو پیدا کردم ...
یه روز که مادرم خونه نبود به هوای احوال پرسی به همه دوستها، #همسایهها و اقوام زنگ زدم و غیر مستقیم حرف رو کشیدم سمتی که میخواستم و در نهایت :
- وای یعنی شما جدی خبر نداشتید؟
ما اون شب #شیرینی خوردیم
بله، #داماد #طلبه است ... خیلی #پسر خوبیه
کمتر از دو ساعت بعد، سر و کله پدرم پیدا شد ...
وقتی مادرم برگشت، من بی هوش روی زمین افتاده بودم ..
"اما خیلی زود #خطبه عقد من و علی خونده شد"
البته در اولین زمانی که #کبودی های صورت و بدنم خوب شد
فکر کنم نزدیک دو ماه بعد ...
#ادامه_دارد ...
🌸🍃┏━━💰┓
🆔 @banovan_tavanmand
┗💠━━┛
⬅️وابسته به کانال خورشید خانه ⬇️
@khrshidkhane
🌺 جهت معرفی کسب و کارتون و پاسخگویی به سوالات این کانال ⬇️
@banovantavanmand
آدرس کانال توانمندی بانوان در پیام رسان های ایتا
😎😍 @banovan_tavanmand 👌👌👌
@khrshidkhane
❣
❣🖇❣
❣🖇❣🖇❣
❣🖇❣🖇❣🖇❣
هدایت شده از بازارچه توانمندی ها
🌸🍃🌸🍃
🎗#بدون_تو_هرگز ۷
📢‼️ این داستان واقعی است !!
🎬 این قسمت | احمقی به نام هانیه
پدرم که از #داماد_طلبه اش متنفر بود بر خلاف داماد قبلی، یه مراسم #عقدکنان فوق ساده برگزار کرد ... با ۱۰ نفر از بزرگهای #فامیلِ دو طرف ...
رفتیم #محضر
بعد هم که یه عصرانه مختصر ... منحصر به #چای و شیرینی،
هر چند مورد استقبال #علی قرار گرفت اما آرزوی هر دختری یه #جشن آبرومند بود و من بدجور دلخور
هم هرگز به #ازدواج فکر نمیکردم، هم چنین مراسمی ... هر کسی خبر ازدواج ما رو میشنید شوکه میشد ... همه بهم می گفتن #هانیه تو یه #احمقی ...
خواهرت که ...
#زن یه افسر متجدد شاهنشاهی شد
به این روز افتاد
تو هم که ...
زن یه طلبه بی پول شدی
دیگه میخوای چه کار کنی؟
هم بدبخت میشی! هم بی پول! به روزگار بدتری از خواهرت مبتلا میشی دیگه رنگ نور #خورشید رو هم نمیبینی ...
گاهی وقتا که به حرفهاشون فکر میکردم ته #دلم میلرزید ... گاهی هم پشیمون میشدم اما بعدش به خودم میگفتم دیگه دیر شده من جایی برای برگشت نداشتم!!
از طرفی هم اون روزها #طلاق به شدت کم بود رسم بود با #لباس سفید میرفتی و با کفن برمیگشتی حتی اگر در فلاکت مطلق #زندگی میکردی ... باید همون جا میمردی ... واقعا همین طور بود ...
اون روز می خواستیم برای #خرید عروسی و #جهیزیه بریم بیرون
مادرم با ترس و لرز زنگ زد به پدرم تا برای بیرون رفتن اجازه بگیره
اونم با عصبانیت داد زده بود
از شوهرش بپرس و قطع کرده بود ...
به هزار سعی و مکافات و نصف روز تلاش ... بالاخره تونست علی رو پیدا کنه
صداش بدجور می لرزید با نگرانی تمام گفت: سلام #علی_آقا میخواستیم برای خرید جهیزیه بریم بیرون...
#ادامه_دارد .....
🌸🍃┏━━💰┓
🆔 @banovan_tavanmand
┗💠━━┛
⬅️وابسته به کانال خورشید خانه ⬇️
@khrshidkhane
🌺 جهت معرفی کسب و کارتون و پاسخگویی به سوالات این کانال ⬇️
@banovantavanmand
آدرس کانال توانمندی بانوان در پیام رسان های ایتا
😎😍 @banovan_tavanmand 👌👌👌
@khrshidkhane
❣
❣🖇❣
❣🖇❣🖇❣
❣🖇❣🖇❣🖇❣