eitaa logo
(◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ
141 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
551 ویدیو
51 فایل
⬅️وابسته به کانال راه @raahcenter_ir ✍من یه مادر دهه هفتادی ام با سه تا شاخه گل، یه دخترخانم ناز ۱۰ساله ،دوتا آقا پسرمهربون ۶ و۴ساله همسرم طلبه هستن و یه زندگی ساده طلبگی و...... اینجا کلی آموزش و تکنیک در انتظارتونه آیدی ادمین @admein_onlain
مشاهده در ایتا
دانلود
رفقای عزیزم حتماً مطالب رو از اول دنبال کنید تاکید میکنم از اول ممنون❤️ بریم برای بحث امروزمون👌
نگرش این راه سخت و پر هزینه والبته شیرین ،نگرش امانت داری است. ما باید به همسر و فرزندانمون به دید امانت الهی بنگریم .✅ اینجاست که دیگه من چی دوست و.... تو هم باید طبق میل من باشی نداریم❌ وقتی نگرشمون امانت داری باشه میگیم شما چی دوست داری؟ خدا هم دوست داره؟ پس دیگه حله😊 اختلاف و تنش و درگیری تمام🖐 خب پس سختی و هزینه زیادش چیه؟؟ این که ما بتونیم روی من خودمون پا بزاریم تا بتونیم بنای خانواده رو بالا ببریم؛اما امکان داره و به نتیجه عالی هم خواهیم رسید👌 ۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با صدای بلند در خانه اذان بگیم🗣 ودردها و بلاها رو دفع کنیم...... (◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ @khrshidkhane_ideas🌞
آنچه یک مرد از همسرش میخواهد 💞ستودن قدرت مرد ❤️همیشه مرتب بودنِ زن 💞نیاز به آرامش ❤️حفظ صلح و آشتی پس از درگیری‌های کوچک 💞همسری پرانرژی (◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ @khrshidkhane_ideas🌞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ
چشم های تو بهشت من است 💝 💞💝 💝💞💝 #برگ‌11 ما نیز به تبع از آنها جلو رفته و عرض ادب کردیم . با خوشرو
چشم های تو بهشت من است 💝 💞💝 💝💞💝 محدثه هم خواست به دفاع از من حرفی بزند که حسنا برای خاتمه دادن به بحث لبخند مضطربی زده و در حالی که کنار خودشان برای نشستن ما جا باز میکرد گفت: -ولش کنید این حرف ها رو بزارید هرکس هر جور دوست داره بگرده. زهرا نگاه بدی حواله ام کرد و دیگر چیزی نگفت. همیشه ی خدا با او سر عقایدمان مشکل داشتیم نمیدانم چه چیزی باعث میشد که خودش را برتر و مومن تر از همه ببیند محجبه بودن و مسجدی بودنش را یک امتیاز میدانست و به خودش اجازه میداد که در مورد همه اظهار نظر کند. هیچ وقت با او آبم در یک جوی نمیرفت. برعکس او حسنا بود که مثل او محجبه و مسجدی بود اما هیچ وقت در برابر ما غرور و کبر خرج نمیکرد و همیشه خاکی بودن و تواضعش باعث صمیمیت و راحتی همه ی ما با او شده بود. در جمع ما تنها من و محدثه به قول آنها بد حجاب بودیم.زهرا و حسنا که چادر به سر میکردند و فرناز هم با وجود مانتویی بودنش همیشه حجابش را حفظ میکرد رو به حسنا کرده و پرسیدم: -حمیده کجاست؟ لبخندی زده و با مهربانی جوابم را داد: -با شوهرش رفتن مشهد. با شنیدن اسم مشهد آهی از حسرت کشیدم بر عکس ظاهرم که همه گمان میکردند به هیچ چیز اعتقاد ندارم علاقه ی زیادی به حرم امام رضا داشتم و دلم میخواست شده سالی یکبار به آنجا بروم و کمی از آرامش صحن و سرایش برای روزهای دلتنگی ام ذخیره کنم. ادامه دارد.... 💝💞💝 💞💝 💝 (◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ ┏━━☀️┓ ༅𖣔@khrshidkhane_ideas𖣔༅ ┗☀️━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ
چشم های تو بهشت من است 💝 💞💝 💝💞💝 #برگ‌12 محدثه هم خواست به دفاع از من حرفی بزند که حسنا برای خاتمه
چشم های تو بهشت من است 💝 💞💝 💝💞💝 در جواب حسنا تنها آهانی گفته و دیگر حرفی نزدم حمیده خواهر حسنا و از همه ی ما بزرگتر بود و دو سالی میشد که با ازدواج کردنش کمتر او را در جمع میدیدیم. خاله فهیمه مادر حمیده و حسنا همراه با پلاستیکی که در آن کاسه های یک بار مصرف قرار داشت جلو آمده و با لبخندی که جزو دائمی صورتش بود رو به ما گفت: -دخترا بیکار نشینید. این کاسه ها رو جدا کنید و تو سینی بچینید که برای ریختن شله زرد آماده باشه. باشه ای گفته و بدون معطلی مشغول انجام خواسته اش شدیم کمی که گذشت فرناز اشاره ای به سمت طاهره خانوم کرده و گفت: -حدیث این همسایه رو به رویی تون چطور آدمایین؟ خانوما که خیلی ازشون تعریف میکنن. بدون اینکه سر بلند کنم شانه ای بالا انداخته و گفتم: -من که تازه همین امروز دیدمشون ولی به نظر آدمای بدی نمیان. محدثه نگاهم کرده و با خنده ی منظور داری گفت: - آره مخصوصا پسر کوچیکشون. با حرفش زیر خنده زده و سری برایش تکان دادم بقیه با چشمانی باریک شده نگاهمان کردند و فرناز پرسید: -چطور مگه؟ -هیچی بابا یکم زيادي عليه السلاميه با حرفم زهرا رو ترش کرده و با اخم گفت: -پس از این پسرای هیز و اهل همه جور کثافت کاری باشه خوبه؟ در جوابش با خونسردی نیشخندی زده و گفتم: -حالا تو چرا ناراحت میشی عزیزم. نکنه ازش خوشت اومده؟ ادامه دارد.... 💝💞💝 💞💝 💝 (◡‿◡✿)ݪځظهــــــــ هــــــــــاۍخۅࢪشـیڍخانهــــــــ ┏━━☀️┓ ༅𖣔@khrshidkhane_ideas𖣔༅ ┗☀️━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا