eitaa logo
334 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
487 ویدیو
17 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌻•• ↷‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌#j๑ïท🌱 @khybariha ✌️🏻📿
🌷: 🔺گفــتم: اگر جنگ تمام شد آرزوی شما به عنوان یک فرمانده چیست؟ 🔺گفــت: تنها آرزوی من این است که یک مرکزفرهنگے داشته باشم و روے بچه‌های جوان کــارکنم و بتوانم مسائـل مربوط به دوران را به نسل جـــوان منتقل کنم. 🌷 🌻•• ↷‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌#j๑ïท🌱 @khybariha ✌️🏻📿
🌱 « مَنْ یَعْتَصِمْ بِاللهِ فَقَدْ هُدِیَ الی صِراطِِ مُستَقیم . . » | | 🌻•• ↷‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌#j๑ïท🌱 @khybariha ✌️🏻📿
.
#قسمت_شصت_و_ششم 🦋 <ادامه> ....اما چیزی که یادم است و هرگز از یادم نمی رود، این است که علی آقا وقتی
🦋 ...یکی از آن ها گفت: بیایید دور هم جمع شویم و تشکیلاتی را که ما داریم، با هم سر و سامان بدهیم. آن روز ما مسجد بودیم که این ها آمدند. گفتیم شما بیائید اینجا!... متوجه شدیم با حالتی که انگار ما می ترسیم، به ما نگاه می کنند؛ که مثلا کم آوردند. مشورتی کردیم و گفتیم: «بسیار خوب؛ می آئیم.» یک نفر از آن ها که مثلا مغز کل‌شان بود، تاریخی را یادداشت کرد و قرار گذاشته شد. روز موعد، با هفت هشت نفر از بچه ها از جمله آقای رحیمی، شیخ حمید و رفتیم که روی مباحث اقتصادی بحث کنیم. بنده که هیچ اما علی آقا که شروع به صحبت کرد، انگار این ها بمباران شدند. دیدند هوا پس است؛ ماندند چکار کنند، شروع کردند آسمان و ریسمان را به هم بافتن. متلک گفتند و آخر هم یکی از آن ها لگدی به طرف ما انداخت و دعوائی به پا شد. این ها فکر کرده بودند با چهار دانه سیب و خیار مجلسی تکلیف ما را روشن می کنند؛ غافل از اینکه از قبل علی آقا به همه گفته بود: بچه ها به هیچی دست نزنید، چون حداقل ما نمی توانیم حرمت نان و نمک را بشکنیم. می دیدم که علی آقا فریاد می زند: 《شما پدر سوخته ها کمر انقلاب را شکستید.》 بعد همان زمان بحث چپ و راست و توده ای ها را به میان کشید و همه را از تیغ حقیقت گذراند. فردای آن روز بچه ها دوباره در فضای روحانی و دلپذیر مسجد هاشمی، کنار هم بودند. وسعت نگاهش بی اندازه و همیشه چند گام جلوتر از همه بود. اصلا فکر می کنم خداوند به او رسالتی داده بود تا بیاید و کارهایی را انجام بدهد و برود. یادم هست کتاب خانه مسجد با بیست جلد کتاب که علی آقا از منزل اورد، افتتاح شد. مدت کوتاهی که گذشت، گفت: «بیایید برای بچه ها آموزش نظامی بگذاریم.» گفتیم: «کجا؟!» گفت: «همین مسجد خودمان...» آن زمان که ما فکر می کردیم مسجد، به غیر از نماز، فقط مخصوص مجالس ترحیم است؛ که به لطف خدا بعداً فهمیدیم مسجد چه جایگاه ویژه ای در دارد. آقا شیخ مجید، روحانی بسیار خوبی بود، اول به خاطر روحیه مردم و بعد فشاری که هیئت امنای مسجد روی ایشان داشتند، قبول نمی کردند، با صحبت های علی آقا و اینکه هیئت امنا بداند این کار در راستای پیشبرد اهداف است، قبول کردند. علی آقا همیشه تأکید می کرد که..... 🌻•• ↷‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌#j๑ïท🌱 @khybariha ✌️🏻📿
.
#مذهبے‌طور✌️🏼 + یه طوری باش بهت که میرسن بگن مال کدوم مکتبی که انقد #مشتی هستی... 🌻•• ↷‌‌‌‌‌‌‌
🤞🏼 حاجی بدنیست گاهی واسه شکستن غرورت، خودِت رو توچشم بقیه کوچیک کنی🚶🏻‍♀ 🌻•• ↷‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌#j๑ïท🌱 @khybariha ✌️🏻📿
♡‌|بہ نام خــدا بہ یاد خــدا براے خــدا|:)🕊
••• همہ‌مدیونِ‌نفس‌هاےتـو‌هستیم‌فقط نفسۍ‌هست‌اگر،ازکَرَمِ‌توست‌حسین ...🦋🌱 🌱 @khybariha
🦋 مَنْ غَضَّ طَرْفَهُ اَراحَ قَلْبَهُ؛ هر كس چشم خود را [از ] فرو بندد، قلبش راحت مى‏شود ... +حضرت امـــیر: « چشــم ها دام های شیطانند » 🌱 @khybariha