ٺلنگــــــــر
#عشق یعنے:
خدابااینڪهاین
همهگناهڪردیمبازم
مثلہهمیشه،
انقدرآبرومونروحفظڪرد
ڪههمهبهمونمیگن↓👇
#التماسدعا
🍃🌸 @khybariha
مولا جآنݩ♥✨
پشتـ ڪردم به گناهـ پاڪ شوم در رمضـان🌙
همہ ترڪم بڪنند عیب ندارد
تو بمانݩ🌻💫
•
••
•••
#اینَصاحبـنآ😞💔
🍃🌸 @khybariha
👤 استاد #رائفی_پور :
🔸 در نماز امامزمان(عج) که توحیدیترین نماز است، بخش «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعینُ» که صد مرتبه تکرار میشود، برای خدا است.
🔸 اهلبیت(ع) باید ما را به خدا برسانند، اهلبیت(ع) آدرس نیستند، بلکه کشتی نجات هستند که هم آدرس میدهند و هم ما را با خودشان میبرند. اینطور نیست که بگوید: «برو!» تو را با خود میبرد. میگوید: «بیا برویم.» در طوفانهای گناه، ذنوب و معصیتها، کشتی نجاتِ تو هستند.
#عکس_نوشت
🍃🌸 @khybariha
#به_وقت_خندهـ😅
﷽
پُست نگهبانے رو
زودتر ترک ڪرد!
فرمانده گُفت:
۳۰۰تا صلوات جریمته!
چند لحظه فکر کرد.
وگفت: برادرا بلند صلوات!
همہ صلوات فرستادن
گفت: بفرما
از۳۰۰ تا هم بیشتر شد 😎😂📿
#شهیدابراهیمهادی🥀
🍃🌸 @khybariha
#دل_بده ❤️
حاج حسین یکتا : اهل بیت گفتن : ڪونوا لَنا زَیْناً ...
براے ما زینت باشید ♥✨
شهید زینالدین از بس زیبا بود ؛
ڪه خوشگلِ خوشگلا 🌹💫
یوسف زهرا ،
خریدش !🌙🌻
[تا خریدنے نشیم شهید نمیشیم]
#شهیدمهدےزینالعابدین🌸✨
•
••
•••
🍃🌸 @khybariha
#فقطدعاکردند !!!
سعد بن عبیده مۍگوید:
چند تن از برجستگان ڪوفه
را روز عاشورا دیدم
ڪه بر تپهاے
با #گریه دست به دعا برداشته
مۍگویند: خدایا، یاریت را
نصیب #حسیــن«ع» ڪن . . .
+ یعنۍنشستن از بالاۍِتپه
دستوپازدن امامشون رو نگاهڪردن!
خدایا ما رو اینطورۍ امتحان نڪن ...
راستۍماهمدعاۍفرجمیخونیم!؟
#اندکۍتامل
·
🍃🌸 @khybariha
#ریحــــــــانهـ🌸
#چـادرݥ را باد نیاورده
ڪه باد ببره...
چــادرݥ پرچم #غیرتِ
همه ے مردان سرزمینم است
ڪه سرخـ❤️ـے خونشان را
به سیاهے آن بخشیده اند...☺️☝️
#چادرم_را_عاشقم♥
🍃🌸 @khybariha
🌸🌿
وقت افطار که در اُوجِ عطش بیحالم
صحنهای در نَظرم میرسد و مینالم
ظهر،گرما وُبیابان وُ تَنِ غرقِ به خون
یاد ِخشکیِ لبِ مردِ تهِ گودالم ...
#صلاللهعلیکیااباعبدالله♥
🍃🌸 @khybariha
هدایت شده از علیرضا پناهیان
10.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 اگر به آگاهیهای دینی که میدونیم، عمل نکنیم و قدر ندونیم ...
#تصویری
@Panahian_ir
..
وقتے از بیدار بودنمان خیر ندید
فرمود:خوابتان هم عبادتـ است ...
..
#بدونشرح
#رمضان🌙
🍃🌸 @khybariha
#حرف_حق
+آهایجوونااا📞
الآناگہتوایندورهزمونہکہ
دینداریخیلیسختشدهـ
داریدیندارےمیکنی💪
#خداوڪیلیدمٺگـرم😉🌱
👤•.استادرائفیپور
🍃🌸 @khybariha
.
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃 #برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷 #رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖 زندگینامه و خاطر
🍃بسمـ اللهـ الرحمنـ الرحیمـ 🍃
#برگی_از_خاطرات_دلیران 🇮🇷
#رمان_حسین_پسر_غلامحسین 📖
زندگینامه و خاطراتِ "شهید محمد حسین یوسف الهی":
🔸به روایت مادر
🔹صفحه ۴۹_۴۸
#پارت_بیست_و_سوم 🦋
《شهادت فرامرز(ناصر)》
چیزی نگذشت که نه تنها او، بلکه همه اعضای خانواده با خبر شدند.
بهشت کوچک ما جهنمی شد که دل همه را می سوزاند.
صدای گریه بچّه های او نمکی بود که روی زخم دلم پاشیده می شد.ضجّه های
انیس مثل پتک بر سرم کوبیده شد و بذر تنفّر از حکومت ظالم شاهنشاهی در دلم جوانه زد و روز به روز بزرگ و بزرگ تر شد.
((شکوه حضور))
با نزدیک شدن انقلاب به #پیروزی،
تظاهرات گسترده تر و حضور مردم در کوچه و خیابان شفّاف تر و مخالفت های آنان به وضوح دیده می شد.
محمّدحسین من،
یکی از نیروهای فعّال این حرکت ها بود.
دیدن گرد یتیمی بر چهره بچّه های خواهرش، شده بود نمادی به یاد ماندنی از ظلم #طاغوت.
او می توانست این ظلم را با حروف بریده بریده بچّه هشت ماهه خواهرش که واژه بابا را ترسیم می کرد،
تفسیر کند و در ذهنش بپروراند که
دادبین ها زیاد هستند.....عِرق دینی و مذهبی او به جوش آمده بود و در برابر انجام فعل حرام ساکت نمی نشست.
امر به معروف و نهی از منکر ورد کلامش بود.
دنبال کردن حوادث انقلاب برای همه ما مهم شده بود.
شنیدم در یکی از شب ها مردم تصمیم گرفتند به یک مشروب فروشی، حوالی چهار راه کاظمی حمله کنند و آن را به آتش بکشند.
محمّدحسین و یکی از دوستانش به نام علیرضا رزم حسینی در این حادثه همراه مردم بودند. آن ها تمام صندوق های مشروب را یکی یکی به وسط خیابان
می آوردند و می شکستند و مردم آنجا را به آتش کشیدند.
یادم نمی رود آن شب که محمّدحسین با لباس های خیس و بوی بد و تند الکل وارد خانه شد.
از او سوال کردم:«مادر!!...این چه قیافه ای است که برای خودت درست کردی؟»
گفت:«من خیلی دوست داشتم کاری کنم که این خاطره همیشه در ذهن جوان های کرمانی بماند؛
شیشه های مشروب را بالا پرت می کردم و با شیشه ای دیگر آن را در هوا
می شکستم.وقتی شیشه می شکست،محتویات آن روی سر و صورت و لباسم پاشیده می شد.»
گفتم:«محمّدحسین خیلی مراقب خودت باش.»
لباس هایش را عوض کرد و دوباره به بیرون از خانه رفت.
واقعاً وقتی محمّدحسین خانه نبود،
دلم هزار راه می رفت تا برگردد.
بیست و شش دی 1357،شاه ملعون از ایران فرار کرد.
خیال مردم از بابت کشت و کشتار راحت شد و نهال امید در دل مردم ایران جوانه زد. با ورود امام به ایران؛
قلب مردمی که خون جوانان شان برای برپایی یک کشور اسلامی ریخته شده بود، روشن و منوّر گردید.
#معالعه_کتاب_شهید🌱
🍃🌸 @khybariha