هدایت شده از علیرضا پناهیان
11.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 خوبیهای پنهان
👈🏻ماجرای عجیب مؤمنانی که در روز قیامت چیزی در پروندهشان ثبت نشده!
#تصویری
@Panahian_ir
...
راه تسکین مصیبتهای ما تنها یکےست
با دلے بیتاب پیوستن به راھ ڪربلا
#سلام_آقا :)
#prof
.
•• ↷ #ʝøɪɴ ↯🍃🌱
@khybariha
.
... راه تسکین مصیبتهای ما تنها یکےست با دلے بیتاب پیوستن به راھ ڪربلا #سلام_آقا :) #prof . •• ↷
...
زِ اعماق قرون از بین جمعیت تو را دیدیم
تو هم ای ناز مطلق از همان بالا ببین ما را
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه خلاف سر زد از ما ..
که درِ سرای بستی..
یاحسین..😭
•• ↷ #ʝøɪɴ ↯🍃🌱
@khybariha
.
#پارت_صد_و_هشتم 🦋 ((بچّه ها زیر آوارند!)) آن هایی که قرار بود آن طرف اروند بروند، زودتر صبحانه
#پارت_صد_و_نهم 🦋
((نگران نباش!))
من به محمّدحسین گفتم: «بابا! خداوکیلی شما بیاید بروید، ما بچّهها را نجات می دهیم.
محمّدحسین ! تو که وضعیتت از همه خراب تر است.
قبلاً توی خیبر #شیمیایی
شدی، برو این جا نمان! ماسک هم که نداری،
برو خودت را شستشو بده!»
گفت : «نترس! نگران نباش با هم هستیم!»
خلاصه خیلی اصرار کردم امّا گوش نکرد.
وقتی به خرابه های اتاق رسیدیم، صدای #حسین_متصدی را از زیر آوار شنيديم که بد جوری داد و فریاد میکرد. 😓
((بارقهٔ امید))
راکت که منفجر شد 💥ساختمان فرو ریخت.
من زیر آوار ماندم.
آن هایی که توی اتاق نزدیک در بودند، توانستند خودشان را نجات دهند؛
امّا بقیه از جمله خود من، همان جا گیر کردیم. فریاد میزدم و کمک می خواستم،
نفسم داشت بند میآمد ناگهان صدای محمّدحسین بارقه ای از امید در دلم روشن کرد!
صدای صحبت هایشان به گوشم میرسید و مطمئن شدم که نجات پیدا خواهم کرد. آن ها کمک کردند تا من از زیر آوار بیرون بیام.
من که اول بیرون آمدم، گفتم : «وزیری، دیندار، دامغانی، کیانی و چند تا از بچّهها هنوز زیر آواراند.»
آن ها هر کدام را بیرون آوردند، شهید شده بود. من نمیدانستم دقیق چه کسانی توی اتاق بودند و این کار را مشکل کرده بود.
حالم از دیدن پیکر های پاک بچّهها دگرگون شده بود و به ذهنم فشار می آوردم!
ناگهان یادم آمد که #شگرف_نخعی قبل از انفجار مقابل من نشسته بود. به محمّدحسین گفتم: «شگرف هنوز زیر آوار است.»
تا این حرف را زدم، همگی دوباره شروع به جستجو کردند، امّا نتوانستند او را پیدا کنند... 😞
محمّدحسین گفت: «این طور نمی شود. بروید لودر بیاورد.»
در همین موقع صدایی توجّه همهٔ را به خود جلب کرد. 😳
او شگرف بود که از پشت سر می آمد گفتم : «تو کجا بودی؟ مگر زیر آوار نماندی؟»
گفت: «نه! راه باز شد و من به سمت بیرون فرار کردم.»
با آمدن شگرف دیگر بچّه ها مطمئن شدند کسی جا نمانده است.
♦️به روایت: "حسین متصدی "
•• ↷ #ʝøɪɴ ↯🍃🌱
@khybariha
#سلامامامزمانے🌱
❣مثل یڪ مردہ که یڪ مرتبه جان میگیرد
💓دلم از بردن نام مهدی هیجان میگیرد
❣قلبم ازکار که افتاد به من شوڪ ندهید
💓اسم مـﮭـدی که بیاید ضربان میگیرد
💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚
#جمعههاےامامزمانے🌱
#prof
•• ↷ #ʝøɪɴ ↯🍃🌱
@khybariha
از اون ڪارايے ڪه باعث ميشه
ڪمتر موبايلت رو چك كنے
بيشتر انجام بده..🌈
#خب ؟
•• ↷ #ʝøɪɴ ↯🍃🌱
@khybariha