نشریه کیمیا
🆔@kimia_hsu استوری #
#نکات_تربیتی فرزندان 🌱
۱.هنگام انتقاد کردن از فرزندانتان، کار او را مورد سرزنش قرار دهید نه خودش را.
۲.هیچ وقت بدون دلیل با خواسته های فرزندان خود مخالفت نکنید.
۳.محیط رفاقتی بیش از محیط خانواده و آموزشی تاثیر گذار است.
🆔 @kimia_hsu
#معرفی_شهید
نام :زینب(میترا)
نام خانوادگی:کمایی
نام پدر:جعفرقلی
تاریخ تولد:8/3/1346
محل تولد:آبادان
تاریخ شهادت:7/1/1361
محل شهادت:شاهین شهراصفهان
نحوه شهادت:ترور توسط منافقین
🆔@kimia_hsu
نشریه کیمیا
#معرفی_شهید نام :زینب(میترا) نام خانوادگی:کمایی نام پدر:جعفرقلی تاریخ تولد:8/3/1346 محل تولد:آب
زندگینامه
زینب (میترا) در هشتم خرداد ماه سال 1346 هنگام اذان مغرب در شهر آبادان به دنیا امد. زینب فرزند ششم و چهارمین دختر خانواده بود. پدرش به خاطر علاقه اش به نام های اصیل ایرانی نام بچه هایش را گذاشته بود؛ مهران، مهرداد، مهری، مینا، شهلا، میترا و شهرام.
قبل از انقلاب نه تنها نماز و روزه اش ترک نمی شد، بلکه در میان خانواده و دوستانش به رعایت حجاب مشهور بود.
همیشه از اینکه نامش میترا است رنج می برد و پدرش را به این خاطر ملامت می کرد. بعد از انقلاب با هم فکری برخی از دوستان هم عقیده اش نام زینب را انتخاب کرد. اگر کسی میترا صدایش می کرد،جواب نمی داد.
پس از پیروزی انقلاب،فعالیت های زینب به شکل مستمر آغاز شد. او علاوه بر شرکت در کلاس های مختلف عقیدتی،اخلاقی و دوره های نظام بسیج،در اکثر فعالیت های انجمن اسلامی مدرسه به طور فعال شرکت می کرد.
با شروع جنگ تحمیلی به اصرار خانواده مجبور به ترک آبادان شد.اما دو خواهر بزرگترش در بیمارستان شهر آبادان برای امداد گری ماندند.
زینب علاقه شدید به مادرش داشت و به خاطر او بود که حاضر به ترک آبادان شد. آن ها به اصفهان رفتند.
در اواخر اسفند سال 1359 برای ادامه تحصیل در پایه سوم راهنمایی در یکی از مدارس اصفهان ثبت نام کرد. با وجود اینکه سه ماه تا پایان سال تحصیلی مانده بود،با موفقیت آن دوره را به پایان رساند.
در تابستان سال 1360 پدرش در شاهین شهر اصفهان خانه ای خرید و خانواده را به آنجا برد. زینب با آنکه تازه به آن شهر رفته بودند، فعالیت های خودش را آغاز کرد.جو غالب مردم شاهین شهر غیر مذهبی بود. گروهک های ضد انقلاب، بالاخص منافقین، در آنجا بسیار فعالیت می کردند.
زینب مبارزات وسیع خود را علیه بدحجابی و ضدانقلاب آغاز کرد. سعی می کرد دوستان مدرسه ای خود را تا آنجا که می تواند ارشاد کند.اومعتقد بود انسان ها همه خوبند و این جامعه و محیط است که افراد را از فطرت خداییشان دور می کند.می گفت«با انجام کارهای فرهنگی و اخلاقی می توان فطرت خفته این گونه افراد را بیدار کرد.»
پول تو جیبی اش را جمع آوری می کرد و با خرید گل و کتاب به ملاقات مجروحان جنگ می رفت. در زمینه های مختلف به ویژه حجاب وحمایت از امام با آنها مصاحبه می کرد و در صبحگاه مدرسه یا در روزنامه دیواری مدرسه شان،سخنان مجروحان را برای دانش آموزان بازگو می کرد.
زینب علاوه بر فعالیت های متعدد فرهنگی، برنامه های خودسازی را نیز لحظه ای فراموش نمی کرد. کارهای خوبی را که انجام داده بود، در دفترش می نوشت و آخر هفته به خودش نمره می داد. بعد هم نمودار برنامه خودسازی یک هفته اش را ترسیم می کرد.
نماز شبش ترک نمی شد. در دل شب چادر سفیدش را به سر می انداخت و به پهنای صورت اشک میریخت و«العفو» می گفت. روزهای دوشنبه و پنجشنبه روزه می گرفت و افطار، نان و نمک می خورد. می گفت«می خواهم مثل امام علی(ع) افطار کنم.»
مادرش می گفت«بعضی وقت ها دوستانش را برای افطار دعوت می کرد. برایشان سر سفره، نان و نمک و پنیر می گذاشت. هر چه می گفتم برایشان غذا درست کرده ام، غذا را نمی برد.»
از تجملات زندگی دوری می کرد. خانه ساده و بی آلایش را دوست داشت. در اتاقی که فرش شده بود نمی خوابید و با موکت می خوابید.
زینب عاشق خدا بود. این جمله ها بر سر برگ تمام دفترهایش دیده می شد«می خواهم لحظه ای فراموش نکنم که در محضر خداوند هستم و هیچ گاه گناه نکنم»
عاشق امام(ره) بود.«حتی در وصیت نامه اش همگان را به دعا برای سلامتی امام فرا می خواند و می گفت: باید بروم، باید بروم.»
گویی او می دانست که عمر کوتاهی خواهد داشت و خود را برای سفر آخرت مهیا کرده بود. همیشه می گفت«شهادت فقط در جبهه های جنگ نیست، اگر انسان برای خدا کار کند و به یاد او باشد و بمیرد، شهید است.»
همیشه غسل شهادت می کرد. قبل از شهادتش نیز غسل شهادت کرده بود. در اسفند ماه سال 1360 در تمیز کردن خانه برای عید نوروز به مادرش کمک کرده بود و از او خواسته بود که بگذارد روز آخر سال برای خواندن نماز مغرب و عشاء به مسجد برود.
آن نماز، آخرین نماز زینب 15 ساله بود. وقتی از مسجد بر می گشت منافقان او را با چادرش خفه کردند و به شهادت رساندند.
خانواده او بعد از دو روز جنازه اش را پیدا کردند. پزشک قانونی اعلام کرده بود که او به خاطر جثه ضعیفش با همان فشار اول به شهادت رسیده است.
پیکر او را با پیکر سیصد وشصت شهید عملیات فتح المبین در گلستان شهدای اصفهان به خاک سپردند.
زینب در قسمتی از وصیت نامهاش نوشته است«مادر جان تو که از بدو تولد همیشه پرستار و غم خوار من بودی، حالا که وصیت من را می خوانی خوشحال باش که از امتحان خدا سربلند بیرون آمدی. هرگز در نبود من ناراحت نشوزیرا که من در پیشگاه خدای خود روزی می خورم. چه چیزی از این بهتر که تشنه ای به آب رسد و عاشقی با معشوق.»
🆔@kimia_hsu
#معرفی_بانوان_عاشورایی
🏴بانودلهم🏴
دَلْهَم از کسانی است که در کربلا حاضر بوده و در زمره اسیران کربلا میباشد.
دختر عمرو و همسر زهیر بن قین است. نام او رديلم نيز گفتهاند.
وى از محبّين خاندان پیامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) بود و در پيوستن زهير به امام حسین (علیهالسلام) نقش مهمّى را ايفا كرد. زهير به علّت دشمنى با امام علی (علیهالسلام) و خاندانش، هنگام بازگشت از حجّ سعى داشت با اباعبدالله (علیهالسلام) ملاقات نكند. ولى پس از ديدار با فرستاده سیّدالشهدا (علیهالسلام) مات و مبهوت شد و در فكر فرو رفت.
دلهم كه شاهد ماجرا بود فرياد زد: سبحان الله ! پسر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) تو را مىطلبد و تو امتناع مىورزى؟ در پى اين سخن زهير متحوّل شد و به جانب خيمهگاه امام حسين (علیهالسلام) رفت و هنگام نبرد با شهادت ، سعادت ابدی را از آنِ خود كرد. چون زهير مىخواست عازم ميدان شود دلهم به او گفت: خدا يار و ياورت باشد و تو را به خوشبختی برساند. ولى از شما تمنّا دارم روز قیامت نزد جدِّ حسين (علیهالسلام) مرا نيز به ياد آورى.
نشریه کیمیا
#معرفی_بانوان_عاشورایی 🏴بانودلهم🏴 دَلْهَم از کسانی است که در کربلا حاضر بوده و در زمره اسیرا
ادامه :به گفته مورّخان، زهير هنگام جنگ ، از طلاق و بيرون رفتن همسرش از کربلا سخن مىگفت. ولى با توجّه به كلام ابن سعد و ابن عساکر كه دلهم پس از شهادت زهير، غلامش شجره را براى تکفین وى فرستاد
مىتوان گفت، دلهم از كربلا نرفته و در كاروان اسيران حاضر بوده است.
منبع
اسیران و جانبازان کربلا، مظفری سعید، محمد، ص۱۴۹-۱۵۰.
🆔@kimia_hsu
🔷🔶 فراخوان جذب نویسنده 🔶🔷
نشریه کیمیا
اولین گاهنامه تخصصی زنان در دانشگاه حکیم سبزواری
📌فعالیت بانوان در عرصه های مختلف
📌مصاحبه و معرفی بانوان موفق
📌حقوق زنان
📌معرفی کتاب، فیلم، مستند،...
و هرآنچه به حوزه زنان مرتبط است.
بدین وسیله از دانشجویان علاقمند به نویسندگی در راستای گسترده تر نمودن تیم تحریریه و افزایش تعامل در حوزه زنان، دعوت به همکاری در #نشریه_کیمیا مینماییم.
جهت کسب اطلاعات بیشتر
@leilazamani_71
🆔️@kimia_hsu
#استوری
گاهی راحت تر آن است که با وجود اندوهی که در درونتان موج میزند، لبخند بزنید؛ تا اینکه بخواهید به همه عالم علت غمگینی خود را توضیح دهید!
#ژوزه_ساراماگو
🆔@kimia_hsu
((زن نقش بزرگی در اجتماع دارد . زن مظهر تحقق آمال بشر است .))
امام خمینی (ره)🌱
🆔 @kimia_hsu
#استوری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📸 مبارزه زنان افغانستانی با طالبان
- کاری از کارگروه رسانه نشریه کیمیا
🆔@kimia_hsu
نشریه کیمیا
📸 مبارزه زنان افغانستانی با طالبان - کاری از کارگروه رسانه نشریه کیمیا 🆔@kimia_hsu
هویت طالبان به عنوان یک گروه بنیادگرای تمامیتخواه در حوزه زنان، به دو موضوع مهم گره خورده است. اول؛ تاکید به بدن زن و نادیده گرفتن و انکار هویت اجتماعی و مدنی زنان، دوم؛ ضدیت با هر گونه ارتقای رشد انسانی و پیشرفت و توسعه در حوزه مذکور. البته به ادعای خودشان مدافعان حقوق زنان هستند اما اگر از آنها بپرسید که حق زن چیست، احتمالا خواهند گفت: «غذا، آب، شوهر»!
و آنچه دشواری حل این مسئله را دوچندان میکند، عدم همراهی مردان افغانستانی در احقاق حق زنان است که در ایام اخیر شاهد آن بودیم. البته که درخت دموکراسی به بار نمینشیند مگر با تلاش زنان و دستیابی آنها به جایگاههای سیاسی و حضور فعال در عرصه عمومی و صحن اجتماع. اما نقش حمایتی مردان به عنوان فردی در کسوت همسر، پدر یا حتی هموطن نیز قابل انکار نیست. شاید صحبت از چنین موضوعی برای کشوری مثل ایران ناآشنا باشد. چون در این سرزمین، زنان و دختران بسیاری هستند که در عرصه های مختلف سیاسی، علمی، اجتماعی، ورزشی،... در حال فعالیت و درخشش هستند. اما برای افغانستانِ مظلوم، این موضوع میتواند به یک مطالبه جدی تبدیل شود. در این چندروز که تب و تاب تسلط طالبان بر افغانستان بیشتر شده، شاهد کلیپ ها و مستنداتی بوده ایم که دختران جوان افغان بالاجبار تن به ازدواج میدهند یا از خانواده جدا میشوند یا کنار گذاشتن زنانی که فعال در عرصه های مختلف بودند. از جایگاه بانوان مجری تلویزیون که یک شبه با مردانی سیهموی عوض شدند، گرفته؛ تا تکواندوکار زن افغانستانی که پس از روی کار آمدن طالبان، حضورش در پارالمپیک توکیو ٢٠٢٠ لغو شد.
اما در همین سرزمین نیز زنانی هستند که واژه غیرت را فارغ از جنسیت، معنا میکنند. زنانی که در نبودِ مردان، خشاب به کمر بسته اند و اسلحه به دست، در مبارزه با طالبان کم نیاوردند. قبول داریم که در هر جنگی، بیشترین تاوان را زنان و کودکان میدهند اما این به معنی ضعف و ناتوانی زنان در مقاومت پیش روی دشمن نیست. این جملات برای ما زنان ایرانی چندان ملموس نیست؛ چرا که هیچگاه مردان باغیرت ایرانی اجازه تعرض به دشمن ندادند تا مبادا حتی نگاهش به زن ایرانی بیفتد. چه رسد به اینکه میدان خالی از مرد باشد و زنان به ناچار اسلحه به دوش بکشند. بانوان افغانستانی خوب میدانند که جهاد بر زنان واجب نیست اما در چنین روزهایی که برخی از مردانشان، یا فراری اند یا آویزان هواپيمای دشمنی دیگر میشوند، ثابت کردند خون غیرتشان به جوش خواهد آمد و حتی اگر شهر و مملکتشان سقوط کنند، حواسشان هست که اعتقاد به میهنشان سقوط نکند.
نهایتا، اینکه در آینده، طالبان چه تغییر و تحولی در حقوق اجتماعی موردنظرش ایجاد کند، به مرور زمان مشخص خواهد شد اما تا اینجا پیشینه مطلوبی از طالبان در دست نیست و تنها راه احقاق حق بانوان افغانستان این است که همانطورکه در جهاد مسلحانه، غیرت از خود نشان دادند و ایستادگی کردند، در جهاد سیاسی و اجتماعی نیز پا پس نکشند تا احدی نتواند مانع حضور ایشان در صحنه های مختلف شود.
به قلم لیلا زمانی
دانشجوی حقوق / مدیرمسئول نشریه کیمیا؛ اولین گاهنامه تخصصی زنان در دانشگاه حکیم سبزواری
🆔@kimia_hsu
📚 کتاب عروس یمن
📜 روایت پر فراز و نشیب یک انسان اهل سعودی، اهل عراق، اهل ایران و اهل یمن ؛ به قلم زینب_پاشاپور
📖 زندگینامه داستانی خانم فاطمه_مومنی (پورحاج احمد) بانوی مهاجر مقاومت
این کتاب، حکایت مردمانی است که باعقلهای بیدارشدهشان دوشبهدوش هممسلکان خویش، قدم درراهی پرپیچوخم اما روشن گذاشتهاند. داستان مردمی که پیامبر ندیده، عاشقش شدهاند و با تلنگر بیداری اسلامی پرچم حقطلبی را برافراشتهاند. مردمی از سرزمین خوشبوی یمن که با دستهای خالی و خنجرهای آخته حرفشان را به کرسی نشاندهاند و تا پیروزی نهاییشان یکقدم باقیمانده؛ قدمی که امید دارند آنها را به خیمه سبز امام عصر (عج) برساند.
#معرفی_کتاب
🆔 @kimia_hsu